بعد ازهزارویک شب
-
عسگر آهنین
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : saba khoi
عنوان : بعد هزارو یک شب
زیبا بود
عسگر جان
امیدوارم که بعد هزرو یک شب تنهایی هزرو یک شب عشق را بیابی
بعد هزار ویک شب قاصدک ِ خیال با پری دریایی به سراغت بیاید..
بسیار زیبا بود
می بینیمت
٣۱۲۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱٣٨۷
|
از : ویدا فرهودی
عنوان : شعر لطیف
شعر لطیف و زیبایی است.پیروزباشید!
٣۰٨۲ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣٨۷
|
از : ضحاک ماردوش
عنوان : منم ضحاک و ضحاکی کنم باز ....
جان عسگر چه شعر زیبایی
«چه سری، چه دمی، عجب پایی!»*
کلماتت همه دل انگیز است
از تم عاشقانه لبریز است
باز ما را به قصه ها بردی
در «الف لیل» پای افشردی
غنچه ی عشق از دلت سر زد
نوبت عشق و عاشقی آمد
آفتاب غمت غروب شده
رنگ احساس تو چه خوب شده
می سرایی ز موج گیسوی یار
وز تبسم نمی کنی انکار
زیر رنگین کمان عشق نگار
می شوی با خیال خوش بیدار
ابرها می شوند پراکنده
می زنند درب خانه ی بنده
دیدم این روزها چه تاریک است
پر ز غم های دور و نزدیک است
پس بگو تیرگی ز سوی تو بود
بکن اقرار بر گناهت زود
تو نشانی به ابر ها دادی
و به این سوی من فرستادی
حال اگر عشق بر تو رو آورد
از بر و بام ما به کل پر زد
این طرف اشک و آه و باران است
غصه و رنج و غم فراوان است
لاکن ای دوست گر تو خوش باشی
ندهم تن به این غم ناشی
*مصراعی از کتاب دوم ابتدایی است
٣۰۵۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣٨۷
|
|
|
چاپ کن
نظرات (٣)
نظر شما
اصل مطلب
|