سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

فصل سرد نزدیک است - ساناز زارع ثانی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : مرد بارانی

عنوان : از زندگیست که آه می کشم !
تا خرخره
سیر از مرگم
و فردایم
لحظه لحظه های گذشته است

بارها
با مادر بزرگ، با پدر،با برادر ، با دوست ، با رفیق
و با دخترکی که همسایه ما بود
در گور نهاده شده ام
و مرده ام

فرمان است
تا باز
بارها و بارهای دیگر بمیرم

زمان
به سرعتی شگفت آور
از من می گذرد
ومن از کسالت زمانه
خمیازه می کشم
و طعم سرد گور را
در سرمای بسترم
هر شب تکرار می کنم

مرگ
آهی برایم ندارد
از زندگیست که
آه می کشم !
٣۶۹۹ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣٨۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست