یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

هنوز هم باید تماشاچی بود؟! - کوروش گلنام

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : کوروش گلنام

عنوان : پاسخ ۲
دوست گرامی "یک ایرانی دیگر"،
با سپاس از شما. سخنان شما بسیار دل گرم کننده و از سر دلسوزی است. شما را خوب درک می کنم. حق دارید و درست می گویید. کوشش های ما نیز باید بر همین دل مشغولی ها وخواست های درست استوارباشد. خیلی خوب است که شما و همه در این زمینه ها بگوییم وبنویسیم تا رهبران، اعضا سازمان ها و گروه ها و هم کوشندگان سیاسی/ اجتماعی نیز درست متوجه شوند که دوران گذشته بر گشت ناپذیر است و باید در اندیشه یافتن راه های نو با دیدی نو ونگاهی درست تر به جهان پیرامون بود. همکاری همه ایرانیان آزادیخواه برای ما یک نیاز تاریخی است و می باید نسبت به اشتباه ها گذشت نشان دهیم. سرانجام حتا سرسخت ترین مخالف خوان ها نیز، اگر حقیقتن رهایی مردم ایران هدف و انگیزه آن ها است، به یک همکاری و همراهی ملی تن در خواهند داد. شما دوست گرامی هم یاری کنید تا این مرزهای جدایی ویرانگر و فرصت سوز را از میان برداریم. پیشنهاد داده وراه چاره نشان دهید و سر سختانه بخواهید که دیگران نیز پا به میدان نهاده، همگی کوشش کنیم تا شاید این همراهی وهمگامی هر چه زودتر انجام پذیرد. پیروز باشید.
٣۷۶۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱٣٨۷       

    از : یک ایرانی دیگر

عنوان : زایش سی ساله بی مسئولیتی مخالفان
آقای گلنام شما حرف های بسیار منطقی و درست می گوئید و من همه حرف های شما را تآئید می کنم. اما راستش اینکه ما ایرانیان خارج امکان این را داریم که در مبارزه با رژیم تآثیر بیشتری داشته باشیم. مشکل این است که ما بی پسرپناه مانده ایم. یعنی من و هزاران هزار امثال من از طریق وبلاگ یا ایمیل با دوستان در داخل اطلاع رسانی می کنیم و رژیم را بیشتر افشاء می کنیم ولی ما امکانات بیشتری داریم. این امکانات زمانی مورد بهره قرار می گیرند که نیروهای مخالف در خارج از چپ تا راست با هم متحد شده و یک جبهه متحد قوی در برابر رژیم ایجاد کنند. آنوقت من نوعی امکان کمک مالی یا شرکت در اعتراضات علنی یا تماس با مسئولان محلی و غیره دارم. چنین کاری می تواند عرصه را بیش از پیش بر رژیم در خارج تنگ کند و مردم داخل هم متوجه این مسئله می شوند و بیشتر دلگرم می شوند.
اتحاد در خارج می تواند حکومت را به جرم های فراوانی که مرتکب شده به دادگاه های بین المللی بکشاند یا حداقل تللاش کند که حکومت را از بسیاری از ارگانهای بین المللی کنار بزند. قول می دهم بسیاری از دولتها با چنین جبهه ای در خارج روی خوش نشان خواهند داد و چه بسا آن را برسمیت بشناسند. و این اعتبارآور خواهد بود.
در دوران سخت و بحرانی باید تصمیمات سخت و مناسب بحران گرفت. حکومت مذهبی زندگی ملت را سخت و بحرانی کرده و کشور به به فلاکت نشانده. پس مخالفان باید متناسب با همین شرایط عمل کنند و متحد شوند.
من جدآ و عمیقآ این را درک نمی کنم که چه چیزی بدتر از جمهوری اسلامی باید سر ما بیاید تا مخالفان متحد شوند؟ اینها می گویند از گذشته درس گرفته اند، افکار دیکتاتور زده خود را اصلاح کرده اند و دمکرات و مدرن شده اند پس چرا مثل دمکراتها و مدرنها رفتار نمی کنند؟
قبلآ هم گفته ام عدم اتحاد مخالفان نه تنها بسیاری از امکانات و نیروها را خانه نشین و دلسرد کرده بلکه نوعی نفرت نسبت به این نیروهای مخالف را هم دامن زده. اما من و هزاران نفر همچون من در صورت ایجاد جبهه وسیع با تمام توان در خدمت خواهیم بود.
امیدوارم چنین شود.
دیروز با یکی از دوستان صحبت می کردم و روزی را تجسم می کردیم که این حکومت سرنگون شده و آنوقت هوادران این گروهها در روزهای انتخابات در خیابانهای شهرها جلو ما را می گیرند که بیائید به ما رای دهید. مایی که می بینیم امروز این گروهها چگونه سی سال است که بی مسئولیتی نسبت به کشور و ملت می زایند، آنوقت چگونه به آنها رای دهیم؟
٣۷۶٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱٣٨۷       

    از : کوروش گلنام

عنوان : پلسخ
هم میهن گرامی محسن کوشا
از اینکه توجه کرده و دیدگاه خود را نوشته اید سپاسگزارم. معمول نیز باید چنین باشد که اگر خوانندگان در باره نوشته دیدگاهی دارندآن را نوشته وبیان دارند. چون شما روی موضوعی انگشت نهاده اید که شاید پرسش دیگران خوانندگان گرامی نیزباشد، این پاسخ کوتاه را خدمت شما می نویسم:
۱ ـ زمانی که ما در مبارزه درراه آزادی از همه مردم گفت وگو می کنیم، بیشترین بخش مردم را در دید داریم(من بارها در نوشته هایم از بیشترین بخش شکننده مردم نام برده ام). از این گذشته در اینجا بحث بر سر این بوده است که همه از دردها آگاه هستند که حقیقتن وابستگان رژیم راهم در بر می گیرد و از دید من چنین است. حتا چهره های معروف وابسته به رژیم نیز امروز دیگر نمی توانند تباهی ها، آلودگی و ده ها درد و گرفتاری مردم را نفی کنند. شما به همین انتقادهای تند وسختی که از سوی حامیان این حکومت همچون شیخ روحانی، کروبی، صانعی و ...در باره فساد گسترده ،گرانی وضعیت خراب اقتصادی، سخنان نابجای احمدی نژاد وانتقاد شدید از سیاست خارجی حکومت حتا وسیله آدم بد نامی چون رفسنجانی می شود توجه بفرمایید! نتیجه این است که همه از دردها با خبر هستند. ولی روشن است که زمانی که ما در باره مبارزه برای رسیدن به آزادی سخن می گوییم، هدف همآن بیشترین بخش شکننده مردم که خواهان آزادی هستند، می باشد.
۲ ـ دوست گرامی اتفاقن کار سخت است وآسان نیست. من که به روشنی یاد آور شده ام که چه در بیرون وجه دردرون ایران(با توجه به امکان های موجود وبنا بر راه هایی که مبارزان درون خود بهتر از ما در بیرون از میهن می دانند) ما می بایست دست از گروه گرایی وخودخواهی برداشته به سوی یک همبستگی ملی و ایجاد سازماندهی درست یا همآن "وحدت وتشکیلات" برویم. من کوشش کرده ام در اندازه توان، دید خود را در این باره بیان کنم و این نخستین بار هم نیست.
۳ ـ برپایی حکومتی سکولار، جدایی دین از حکوت و رسیدن به آزادی یک "خواست" است که حتمن شما نیز دارید. هم شما،هم من و هم دیگر هم میهنان کوشنده آن را بیان می کنیم تا نشان دهیم اگر این حکومت را نمی خواهیم خواستار چه گونه حکومتی هستیم. این بیان هدفی است که امیدوارباشیم همه ما برای رسیدن به آن کوشش کنیم. تمرکز بحث ولی بر سر همراهی، یافتن راه چاره ها وشرکت عملی برای رسیدن به آن است که به هیچ رو ی کار ساده ای نیست.
به هر رو دیدگاه شما محترم است. برای شما آزوی بهروزی دارم.
٣۷۶۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱٣٨۷       

    از : محسن کوشا

عنوان : مسئله به این سادگی نیست !
پپشاپپش از نویسنده ی گرامی اجازه می خواهم و کامنت خود را تقدیم میکنم.
ایشان در مقدمه اساس را بر آگاهی (مردم) میگذارند من عین جملات ایشان را کپی کردنم و با قرار دادن بعضی کلمات در پرانتز تاکید کرده ام :
{{{{ امروز دیگر (همه) به ویژه هم میهنان در ایران، به خوبی از دردها آگاه بوده و با چگونگی آن ها آشنا هستند. (مردم) در ایران هر روز به بهانه های گوناگون زیر فشار وشکنجه قرار گرفته و بار سنگین و خرد کننده نابسامانی های اجتماعی وبی دادگری های فراوان حکومت ملایان را با همه وجود درک کرده وبر دوش می کشند.

پرسش مهم
بزرگترین و مهمترین پرسشی که اینک در برابر (هر ایرانی آزادی خواه) قرار داشته و اتفاقن به درستی روز بروز بیش تر از همه سو، چه در درون وچه در بیرون از مرزهای ایران، به میان می آید، این است که چه باید کرد؟ چگونه باید از زور، قلدری و ستمگری این حکومت اسلام پناه ولی به قول مردمان باورمند به خدا، "از خدا بی خبر"رها شده و برای رسیدن به هدفی که در دستور کار آن، (جایگزینی )این حکومت نامردمی وسرکوبگر با یک (حکومت سکولار)و (منتخب با رأی آزاد مردم باشد) ،
چه راهی را باید رفت }}}}}}}

ببین دوست عزیز ! شما ابتدا آنقدر از اوضاع "آسان" نتیجه گیری می کنید و میگوئید که (همه ی ) مردم ناراضی اند و چه و چه ... اگر همه ی مردم ایران به آن درجه آگاهی نسبت به حکومت رسیده باشند که میگوٍئی دیگر نباید غمی داشته باشیم . کار تموم ست.

ولی بعد که بزرگترین و مهمترین سئوال را طرح میکنی (مردم ) تبدیل به هر ایرانی آزاد یخواه تبدیل میشود.

این دو تا خیلی باهم توفبیر دارند.

و کمی بعد آرزوئی محال مطرح میشود :

(جایگزینی )این حکومت نامردمی وسرکوبگر با یک (حکومت سکولار)و منتخب با رأی آزاد مردم باشد،

چگونه میشود یک حکومت سکولار و منتخب مردم را جایگزین این حکومت کرد ؟

اگر مردم انتخاب می کنند باید دید چه از نتیجه ی انتخابات بیرون میاید . همان چیزی که جمهوری خواهان دموکرات و لائیک اخیرا اعلام کردند.
٣۷۵۹ - تاریخ انتشار : ۱٨ مهر ۱٣٨۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست