یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

ما و نژاد پرستی - مسعود نقره کار

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : لیبرال

عنوان : به غضنفر بچسبید که دریای خزر را برد و صنایع اتمی و نفت و گاز و نظامی را دارد بی امان غارت می کند ۰
چقدر کثیف و جنایت کار و نژاد پرستند این امریکائیها که وقتی جنایت می کنند یا تجاوز و یا ۰۰۰ از خودشان کسانی بیرون می آیند و آنرا بر ملا می کنتد و بعد در تلویزیون سراسری شان مدتها کارشناس و غیر کارشناس می اورند و انقدر در باره اش افشاگری می کنند که گندش در می آید ۰ آن سیستم مسخره قضائیشان هم دنبال ماجرا را می گیرد و طرف مورد تجاوز واقع شده را هم دست آخر پول و پله میدهند و متجاوز را هم مجازات می کنند۰ فکر می کنند که با رنگ ننگ پاک می شود ۰ وای وای
۰ اما در نظام کمونیستی این زشتیها را رو نمی کنند نه به خاطر سانسور بلکه برای حفظ حرمت اخلاقی جامعه و کیان کمونیسم۰ فقط همینطور کلی می گویند که ما انتقاد داریم ولی انتقاد ما مثل امپریالیست ها و لیبرالها نیست ۰ یک خطاهایی در شوروی شده و یک رهبر با عظمتی مثل استالین بدون اینکه منظوری داشته باشد به کشورهای اطراف و ملیت های تابعه کمی زیادی رفته ولی بعدا به این موضوع در رژیمهای کمونیستی ایده آل پرداخته میشود۰ انسان هم شریفتر از انست که در قبال تجاوزی که به او شده پول دریافت کند۰
فیدل کاسترو هم که اجازه داده توریست ها بیایند به دختران کوبایی با پرداخت ۲۰ دلار تجاوز کنند بعداز ۴۰ سال حکومت عدل آنرا پنهانی و به دور از حواس ماموران که مراقب نفوذ فرهنگ امپریالیستی هستند زیر سبیلی رد کرده چون مردم نیاز دارند۰
داخل خانه های تیمی هم اگر اتفاقاتی افتاده و سکس به اعدام کشیده قطعا نباید آنرا مطرح کرد چون جان چریک در خطر بوده و به همین دلیل بود که جزنی توانست حواسش را جمع کند و به این نتیجه عالی برسد که ای خمینی دارد می آید بدتر از شاه ۰ ولی توده ایها (که فعلا نباید در مورد آنچه که درطول ۵۰ سال انجام داده اند حرفی زد چون عناصر مشکوک جرئومه ای فسادی لیبرال همین اطرافند ) اگر آن پیغام را نگرفتند چون روی بی سیم کانال روسیه بودند که داشت پیغامهای موکد می داد که یا شاه یا خمینی. انتخاب با شماست ولی مصدق و بازرگان و بنی صدر نباشند که باز ما مجبور می شویم منتظر شنا در آبهای گرم بمانیم۰

بابا اینقدر وقت نگذارید ایرانیها را از آمریکا بترسانید ۰ رژیم ج ا که شما ساخته اید دارد متل استالین و مائو ۲۴ ساعته انقلاب فرهنگی می کند علیه امپریالیسم ۰ به غضنفر بچسبید که دریای خزر را برد و صنایع اتمی و نفت و گاز و نظامی را دارد بی امان غارت می کند ۰
۴۱٨۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱٣٨۷       

    از : کارگر زحمتکش جنوب تهران

عنوان : افزایش تجاوز جنسی سربازان آمریکایی به همرزمانشان
تا هنگامی که از آنها پرسیده نشود که آیا مورد آزار جنسی قرار گرفته‌اند یا خیر، آنها هرگز خودشان به این تجربه تلخ اقرار نمی‌کنند. تاکنون ۱۲۵ هزار سرباز آمریکایی هر دوی این عارضه‌ها را داشته‌اند.روزنامه «لس‌آنجلس تایمز» در گزارشی، به بررسی وضعیت تجاوز جنسی به نیروهای آمریکایی در عراق و افغانستان پرداخت. این روزنامه آمریکایی مدعی شد، بنا بر مطالعه انجام شده از سوی بازرسان بخش رسیدگی به امور نظامیان آمریکایی، گفته شده که از هر هفت نظامی زن آمریکایی مستقر در مناطق جنگی افغانستان و عراق، یک نفر آنها مورد آزار جنسی مردان هم‌قطار نظامی‌شان قرار گرفته‌اند.از سوی دیگر، سربازان مرد نیز از این حملات در امان نبوده‌اند، به گونه‌ای که بنا بر آمار به دست آمده از سوی این گروه، از هر صد نظامی مرد، هفت تن آنها، مورد تجاوزات جنسی نظامیان همجنس‌باز خود قرار گرفته‌اند.لس‌آنجلس تایمز افزود: مطالعات انجام شده روی زنان سربازی که مورد حملات جنسی قرار گرفته‌اند، نشان می‌دهد که این زنان نسبت به دیگر زنانی که مورد این گونه تجاوزات قرار نگرفته‌اند، به میزان دو و نیم برابر بیش از آنها دچار بیماری خطرناک ناهنجاری روانی شده‌اند.همچنین نظامیان مردی که مورد تجاوزات همجنس‌بازانه قرار گرفته‌اند، یک و نیم برابر بیش از دیگر سربازان مردی که این اتفاق برایشان رخ نداده، مستعد بیماری ناهنجاری روانی هستند. بنا بر این گزارش، تاکنون رابطه بین افزایش بیماری‌های روانی و تجاوزات جنسی در میان سربازان کشف نشده بود و این نخستین باری است که چنین رابطه مستقیمی بین این دو عارضه دیده می‌شود.این روزنامه در گزارش خود می‌‌افزاید: یک نفر از بازرسان این بخش درباره این تحقیقات می‌گوید: تاکنون ۱۲۵ هزار سرباز آمریکایی هر دوی این عارضه‌ها را داشته‌اند. البته تا هنگامی که از آنها پرسیده نشود که آیا مورد آزار جنسی قرار گرفته‌اند یا خیر، آنها هرگز خودشان به این تجربه تلخ اقرار نمی‌کنند.این مرکز در حال حاضر، برنامه ویژه‌ای را درباره راه‌های جلوگیری از خشونت‌های جنسی و چگونگی پاسخ به آنها طراحی نموده است که به زودی تکمیل می‌شود و دست‌اندرکاران این برنامه امیدوارند تا طرح جدید آنها بتواند در آینده، نتایج مثبتی داشته باشند و از افزایش آمارهای وحشتناک و روزافزون جنسی در میان سربازان آمریکایی جلوگیری کند. گفتنی است، این روزها، نوعی بیماری خطرناک روانی به نام «ناهنجاری روانی تخریب کننده قوای ذهنی» در میان سربازان آمریکایی برگشته از جنگ، بسیار شایع شده است.
۴۱۷۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱٣٨۷       

    از : جواد حسینی

عنوان : اشتباه املایی
با عرض معذرت از خوانندگان محترم، مبذول را اشتباهاً با "ز" نوشتم.
۴۱٣۴ - تاریخ انتشار : ٨ آبان ۱٣٨۷       

    از : جواد حسینی

عنوان : مطلب مفید
بسیار خنده دار است که یک موسسه چینی آمریکا را بزرگترین ناقض حقوق بشر اعلام دارد. صرف نظر از آنکه ما چقدر موافق و یا مخالف آمریکا باشیم، بدون شک نمیتوانیم این ادعای مضحک موسسه چینی را قبول کنیم. چین خود یکی از بزرگترین ناقضین حقوق بشر است و از آنجا که در چین فعالیت موسسات غیر دولتی ممنوع است میتوان نتیجه گرفت که گزارش مربوطه چقدر سندیت دارد.

در مورد دیدبان حقوق بشر ،Human Rights Watch اما مسئله فرق میکند. بدون شک نمیتوان این موسسه را با آن سازمان مجهول الهویه چینی در یک سطح قرار داد. در گذشته نیز گزارشات این سازمان مورد توجه مقامات آمریکایی بوده و از آن در جهت شناسایی موارد نقض حقوق بشر در آمریکا استفاده کرده اند. خوشبختانه دموکراسی آمریکا این امکان را به چنین موسساتی میدهد تا آزادانه به طرح مسائل نقض حقوق بشر دراین کشور بپردازند. همین امر سبب شده که در کشوری که تا ۴۰ سال پیش حقوق اقلیتها بطور رسمی پایمال میشد، امروز در مجموع محیطی مناسب برای تمام گروههای قومی و نژادی فراهم شود. امیدوارم که مقامات آمریکایی توجه لازم را به گزارشِ Human Rights Watch مبزول دارند. با تشکر از آقای بهرام کرمانی برای نوشتن این مطلب مفید.
۴۱۲۹ - تاریخ انتشار : ٨ آبان ۱٣٨۷       

    از : بهرام کرمانی

عنوان : ؛گزارش اخیر سازمان دیدبان حقوق‌بشر (Human Rights watch) به مثابه بمبی بود که درباره وضعیت ساختار "تربیتی آمریکا" منتشر شد.
در این گزارش، بر انتشار و رواج گسترده "تنبیه بدنی"، "خشونت" و "تنبیه با اصول آشکار نژادپرستی" دانش‌آموزان در مدارس آمریکا تاکید و تصریح شده‌ است.
همچنین شبکه خبری "سی.ان.ان" آمریکا در این ارتباط به نقل از گزارش دیدبان حقوق‌بشر فاش کرد: در سال ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷، دست‌کم ۲۰۰ هزار دانش‌آموز در مدارس آمریکا تنبیه بدنی شده‌اند.
بنا بر این گزارش، در این دو سال شمار دختران تیره‌پوست آمریکایی که تنبیه بدنی شده‌اند تقریبا دو برابر آمار تنبیه دانش‌آموزان دختر سفیدپوست است.
خانم "آلیس فارمر" فعال در "اتحادیه حقوق شهروندی آمریکا" و "سازمان دیدبان حقوق بشر" با اشاره به این گزارش گفت: همه مدارس دولتی آمریکا، به آیین‌نامه‌ای برای تنبیه نیاز دارند و تنبیه بدنی تنها خشونت را می‌افزاید و رفتار نادرست دانش‌آموزان را درست نمی‌کند.
گزارش این سازمان بین‌المللی حقوق‌بشر همچنین از اقدامات نژادپرستانه در آمریکا که سردمداران این کشور مدعی رعایت آن هستند، پرده برداشت و فاش کرد: در ۱۳ ایالت جنوبی آمریکا دانش‌آموزان دختر تیره‌پوست ۴/۱ بار، بیش از حد طبیعی به نسبت تعدادشان در هر ترم درسی تنبیه می‌شوند.
خانم فارمر افزود: دانش‌آموزان اقلیت‌ها، در راه خود برای موفقیت موانعی مهم پیش رو دارند به طوری که بیش از دیگران تنبیه می‌شوند و این سبب می‌شود با محیط مدرسه بیگانه شوند و بیش از دیگران در معرض مشکل و خطر باشند.
بنا بر این گزارش، شاید خطرناک‌ترین بخشی که در گزارش این سازمان بین‌المللی بدان اشاره شده است میزان بالای خشونتی باشد که دانش‌آموزان معلول یا آنهایی که دارای نیازهای خاص هستند قربانی آن می‌شوند.
میزان قربانی شدن این دانش‌آموزان در ایالت تگزاس حدود ۴/۱۸ درصد است در حالی که این افراد ۷/۱۰ درصد کل دانش‌آموزان این ایالت هستند.
در پی انتشار این گزارش، اتحادیه حقوق شهروندی آمریکا، سازمان دیدبان حقوق بشر و وزارت‌خانه‌های مسئول خواستار متوقف شدن این روند در مدارس آمریکا شدند.
اوایل سال جاری موسسه چینی "گفت‌وگوی بشردوستانه" نیز در جدیدترین گزارش سالانه خود از وضعیت حقوق‌بشر در دنیا اعلام کرد، آمریکا بزرگ‌ترین ناقض حقوق‌بشر در دنیاست.
بر اساس گزارش این موسسه چینی، در گزارش حقوق‌بشر سال گذشته (میلادی) نام آمریکا در صدر فهرست کشورهایی قرار گرفت که چه در داخل و چه در خارج از کشور خود، مرتکب بیشترین موارد نقض حقوق‌بشر ‌‌شده‌اند، به طوریکه با شنیدن اسم حقوق بشر، همچنان تصاویر زندان "ابوغریب" در عراق، زندان پایگاه نیروی دریایی آمریکا در خلیج گونانتانامو در کوبا موسوم به "زندان گوانتانامو" و "بگرام" در افغانستان، به ذهن مردم دنیا خطور می‌کند.
بنا بر گزارش موسسه چینی "گفت‌وگوی بشردوستانه"، سیاه‌پوستان آمریکایی شاهد رشد آمار موارد خشونت آمیز در حق خود با رشد ۲۳ درصدی در مقایسه با سفیدپوستان و یک قربانی از هر هزار نفر بوده‌اند.
این در حالی است که در آمریکا، در هر ۲۲/۲ ثانیه یک جرم واقع می‌شود و در هر ۹/۳۰ ثانیه یک مورد قتل اتفاق می‌افتد و در هر ۷/۵ ثانیه یک مورد تجاوز به عنف صورت می‌گیرد و در هر ۵/۱ دقیقه یک فقره سرقت رخ می‌دهد.
۴۱۲٨ - تاریخ انتشار : ٨ آبان ۱٣٨۷       

    از : نسیم نیکوئی

عنوان : در باره نژادپرستی
هنوز وقتی منتقدها به اوباما حمله می‌کنند، در سخنرانی‌ها سخن می‌گویند و مقالات تحلیلی در ستون‌های روزنامه‌ها می‌نویسند، تلاش می‌کنند تا جلوی خود را بگیرند و فاکتور سیاهپوست بودن اوباما را یادآور نشوند. حتی مشاوران سیاسی اوباما هم سعی می‌کنند متن‌های سخنرانی او را چنان تنظیم کنند که تهدیدی برای سفیدپوستان محسوب نشود و در عین حال خیلی هم از آمریکا و آمریکایی بودن فاصله نگیرد.
در ماه مارس (فروردین ماه) سال گذشته هیلاری کلینتون اصل و نسب آمریکایی اوباما را زیر سوال برد و گفت او برای رییس‌جمهور شدن به اندازه کافی آمریکایی نیست. پس از آن او را متهم کرد که برای ارزش‌ها و فرهنگ آمریکایی احترام قائل نیست. اوباما هم، که از این شیوه مبارزات ناراضی بود، به کلینتون پیشنهاد داد تا هر کاری که می‌کند عبارت «آمریکایی» را به آن اضافه کند تا مردم بیشتر او را از خودشان بدانند.
از سوی دیگر این فکر - ریشه‌های آمریکایی- در میان جمهوری‌خواهان هم ریشه دوانده است. جان مک‌کین سناتور آریزونا و نامزد حزب جمهوری‌خواه شعار انتخاباتی خود را چنین برگزید: «همان رییس‌جمهور آمریکایی که آمریکایی‌ها منتظرش بودند.» گویی چیز دیگری باید اتفاق می‌افتاد.
تمام طول تابستان مک‌کین شعار «اول کشور» را با خود یدک کشید. وقتی اوباما در ماه جولای (تیر ماه) به مسافرت خارج از کشور رفت، ستاد انتخاباتی مک‌کین تبلیغی ساخت که اوباما را در جمعی از آلمان‌ها حین سخنرانی نشان می‌داد. حالا هم پیلین ادعا می‌کند که اوباما همچون بقیه آمریکایی‌ها عرق ملی میهنی ندارد.
با پیشی گرفتن اوباما در نظرسنجی‌های پیش از انتخابات، اتهامات جمهوری‌خواهان به وی هم بیشتر شد. آخرین نظرسنجی‌ها از سوی موسسه تحقیقاتی پیو حاکی از آن است که ۶۳‌درصد سفیدپوستان اوباما را میهن‌پرست می‌خوانند. این درحالی است که مک‌کین ۹۵‌درصد آرا و هیلاری کلینتون ۷۶‌درصد آرا را به خود اختصاص دادند. در همین نظرسنجی از مردم پرسیده شد که از چه خصوصیت مک‌کین خوشتان نمی‌آید و بیشتر مردم پاسخ دادند که «از دیدگاه‌های سیاسی» وی خوششان نمی‌آید. در مورد اوباما سفیدپوستان اظهار داشتند که «از شخص وی» خوششان نمی‌آید. البته این پاسخ با توجه به شجره‌نامه غیرمعمول اوباما خیلی هم دور از انتظار و تعجب‌برانگیز نبود. پدر آفریقایی مسلمان، اسم خارجی و دوران کودکی خارج از ایالات‌متحده آمریکا همگی دست به دست هم دادند که مردم چنین برداشتی از وی داشته باشند.
شاید نتایج یک نظرسنجی دیگر هم برایتان جالب باشد. گالوپ، یکی از معتبرترین موسسات تحقیقاتی آمریکا در سال گذشته سوالی مطرح کرد به این مضمون: «آیا یک سیاهپوست را به عنوان رییس‌جمهوری انتخاب می‌کنید؟» در این پرسش به هیچ وجه به فاکتور قابلیت سیاسی و اندیشه‌های اقتصادی پرداخته نشد و تنها سطح نژادپرستی مردم سنجیده شد. از هر هفت نفر در آمریکا یک نفر با واگذاری پست ریاست‌جمهوری به یک سیاه‌پوست مخالف بود.
البته جنبه‌های نژادپرستانه در آمریکا دیگر به دنبال نگرانی‌های دهه هفتاد شکل نمی‌گیرد. دیگر مردم نگران جرم و جنایت نیستند و دیگر نگران تامین اجتماعی نیستند. مردم نگران پیامدهای جهانی‌سازی هستند. نگرانند که تجارت آزاد که مورد حمایت دموکرات‌های چپی است چگونه بر اقتصاد داخلی آنان تاثیر می‌گذارد. وضع قانون در مورد مهاجرت غیرقانونی که در میان جمهوری‌خواهان راستی مورد اهمیت است چطور بر جامعه تاثیر می‌گذارد. در میان این تقسیم‌بندی‌های پارتیزانی طبقه کارگر سفیدپوست از سوی هر دو حزب نگرانی دارند.البته پاشنه آشیل این نامزد ریاست‌جمهوری همین است. با تغییر چهره آمریکا، چهره نژادپرستی آمریکایی هم تغییر کرده است. دیگر به سیاهپوست نمی‌گویند کاکاسیاه. امروزه آنان را از خود نمی‌رانند و به آنان خارجی نمی‌گویند. وقتی آمریکایی‌ها در مدرسه‌ها حرف از تمامیت می‌زنند، نگاهشان به سمت دانش‌آموزان مهاجر می‌چرخد. امروزه آمریکاییان نگران میلیون‌ها دلاری هستند که صرف آموزش زبان انگلیسی به دانش‌آموزان مهاجر می‌شود. از ۱۱ سپتامبر تاکنون ترس به جان مردم افتاده است. ترسی که شاید خیلی هم منطقی نباشد، ترس از تروریسم میان مردم دیده می‌شود. همین است که فعالان علیه مهاجرت‌های غیرقانونی هر روز از نگرانی‌های خود نسبت به تندروها سخن می‌گویند. دو سال پیش وقتی یک شرکت از امارات متحده عربی سعی کرد پروژه ساخت چند بندر در آمریکا را در دست بگیرد، هم جمهوری‌خواهان و هم دموکرات‌ها حالتی تهاجمی به خود گرفتند و مقابل آن ایستادند. برای بسیاری از آمریکایی‌ها جهانی‌سازی هنوز جا نیفتاده است. نگرانی‌های قرن بیست و یکم چه در داخل و چه در خارج از آمریکا تغییر کرده است. در ماه مارس (فروردین ماه) سال جاری، موسسه نظرسنجی آمریکا دریافت ۵۶‌درصد دیپلمه‌های سفیدپوست بر این باورند که مهاجران و تازه‌واردهای آمریکا تهدیدی برای کشورشان محسوب می‌شوند. این رقم سه برابر سفیدپوستانی است که تحصیلات دانشگاهی دارند.
سفیدپوستانی که دوره یک ساله کالج را نگذرانده‌اند دو برابر کسانی که این دوره را پشت سر گذاشتند بر این عقیده‌اند که اوباما مسلمان است. البته جای تعجبی نیست که همین سفیدپوستان فکر می‌کنند مک‌کین قوی‌تر از اوباما است. البته هر چه سطح تحصیلات بالاتر می‌رود اعتماد به اوباما بیشتر می‌شود و به همین نسبت اعتمادها از مک‌کین سلب می‌شود.
پنجاه سال پیش سیاهپوستان آمریکا به دنبال حقوقی برابر با دیگر شهروندان سفیدپوست خود بودند. امروزه چالش نژادپرستی به گونه‌ای به مقابله با مهاجران جهان سومی و خارجی‌ها تبدیل شده است. در همین حین سران قدرت به دنبال آنند که با چینی‌ها و هندی‌ها که قدرتمندان غیر‌سفیدپوست هستند رابطه تجاری و مناسبات فرهنگی بریزند.
اگر مارتین لوترکینگ سمبل تغییرات بود، باراک اوباما هم می‌تواند سمبلی از گونه دیگری تغییرات باشد. در صورت انتخاب شدن وی در انتخابات ۴ نوامبر می‌توان گفت که آمریکا به دنبال تغییر و به آغوش کشیدن عصر جدید است.
۴۱۲۷ - تاریخ انتشار : ٨ آبان ۱٣٨۷       

    از : آرش خندان

عنوان : همه اش تقصیر من است
همه اش تقصیر من است. به قول آنا آرنت آب در زیر زمین خانه انداختم. آخر یک نفر جواب قانع کننده بمن نه، به خودش بدهد. اینکه از سایت و نویسندگان آن بخواهید کسی را سانسور کنند، صورت مسئله را پاک کرده اید. این چپی که ایرانیها تا حالا بوده اند حتا مورد قبول خودشان هم نبوده است. شاید آن کسانی که امروز بدنیا بیایند واقعا چپ بشوند. خوشبختانه ایران هرگز به چپهای خود آری نگفت و گر نه حالا وضعش نه بهتر از افغانستان بود و نه تاجیکستان و ازبکستان، و کوبا، و رمانی و کشور مادر شوروی. برای اینکه چپ ملی ایران زاده شود که باید بشود لازم است یک انتقاد از خود در گروه چپ بشود. من این را حتا به پدر و مادر خودم هم گنفته ام. در این ما یک عمو داریم که البته عموی ما نیست در محله حسن آباد در جاده قم که حالا دارد کم کم جزو تهران می شود زندگی می کند ای مرد صد و نه سال دارد. بیچاره هنوز می گوید. « راه حل ایران این است که با کشور رفیق و برادر اتحاد جماهیر شوری مرز نداشته باشد! ما آخرش همگی کمونیست می شویم » و بچه های محا های های می خندند. شما خوانندگان محترم یک لحظه فکرش را بکنید که حرف این پیرمرد در آن موقع که جوان بود به کرسی می نشست... هیهات!!
متشکرم
۴۱۲۰ - تاریخ انتشار : ٨ آبان ۱٣٨۷       

    از : آذر محسنی

عنوان : سکوت سرشار از ...
بعضی دوستان چه حوصله ای دارند که به کامنت های صد تا یک غاز هم اعتنا می کنند.

پیشنهاد من به سایت وزین اخبار روز و یاران عزیزی که هم تولرانس دارند و هم از سر دلسوزی سعی می کنند حتی به کاربران "مامور" پاسخ دهند اینست :


خواهشمند ست به کسانی که رعایت حقوق و احترام دگر اندیشان را وظیفه خود نمی دانند و با انواع طرفند ها سعی به بیراهه بردن بحث اصلی را دارند جواب ندهید !!! تا بلکه بروند دنبال کار مفید تری.
۴۱۱۶ - تاریخ انتشار : ٨ آبان ۱٣٨۷       

    از : احمد

عنوان : میزبانان واقعی
رضا جهرمی (نام مستعار) میفرمایند که کمونیستهای ایرانی میهمانان چپ های غربی هستند. دوست عزیز، شما چقدر راحت با کلمات بازی میکنید. چپ های ایرانی هم مانند دیگر مهاجرین از طریق اداره مهاجرت کشورهای میزبان به این کشورها آمده اند. در اصل این دولتهای غربی هستند که وظیفه میزبانی شما را دارند و نه احزاب چپ. همین دولتهایی که شماها دائم به آنها فحش میدهید به شما اجازه داده اند تا به اینجا بیایید و در صورت نداشتن کار حقوق بیکاری بگیرید و از کلیه امکاناتی که شهروندان خودشان برخوردارند برخوردار باشید و در عین حال هر فعالیت سیاسی نیز که دوست دارید انجام دهید. واقعیت آن است که اخلاق سیاسی شماها و اسلامیون یکی است: سوءاستفاده از امکانات موجود.
۴۱۱۴ - تاریخ انتشار : ۷ آبان ۱٣٨۷       

    از : کارگر خارج از کشور

عنوان : کمونیستها را با سوسیال دموکراتها و سبزها در یک مجموعه قرار ندهید.
آقای رضا جهرمی (اسم مستعار) ، این من نیستم که چرند میگویم این شما هستید که بی اساس حرف میزنید. بحث ما بر سر "چپ" نیست. واژهء چپ و یا حتی سوسیالیزم بسیار کلی است و شامل قشرهای متفاوتی از فعالین سیاسی میشود. حزب کارگر انگلیس، حزب سوسیالیست فرانسه، احزاب سوسیال دموکرات آلمان و سوئد، حزب نیو دموکرات کانادا و .... زیر پرچم سوسیالیزم فعالیت میکنند و در عین حال موجوداتی چون کیم جونگ ایل، برادران کاسترو، لنین و استالین و... نیز ادعای سوسیالیست بودن دارند. آیا میتوان این دو گروه را به صرف مشترک بودن ادعایشان در سوسیالیست بودن در یک مجموعه قرار داد؟؟؟؟؟ گمان نمیکنم. واقعیت آن است که سوسیال دموکراتهای غرب اساس مالکیت خصوصی و دموکراسی را، که مبتنی بر فعالیت آزاد همه شهروندان حتی محافظه کاران است، قبول دارند. اختلاف عمدهء آنها با محافظه کاران همانا میزان تعدیل ثروت است و نه محو مالکیت خصوصی. بحث ما منحصرا در رابطه با کمونیستها ( ویا مارکسیست لنینیستها) است. آنها خواستار انقلاب هستند و نه دموکراسی. انها مالکیت خصوصی را مطلق نفی میکنند (حال بگذریم که چین و ویتنام در نهایت استیصال و بدبختی به یک اقتصاد سرمایه داری خشن نوع اوایل قرن بیستم پناه برده اند) .
در یک نظام کمونیستی شما یا کمونیست هستید و یا ضد انقلاب و در صورت ضد انقلاب بودن جایتان یا در جلوی جوخه های اعدام است، ویا زندان و اردوگاههای کار اجباری. در چنین سیستمی آزادی احزاب و آزادی بیان و مطبوعات مفهومی ندارد. کسی که در خط نظام حاکم نیست باید سرکوب شود و این همان روشی است که از ۱۹۱۷ تا به امروز در نظامهای کمونیستی اجرا میشود.
در مورد کمونیستهای غربی (که تعدادشان بسیار کم است و با گذشت ایام کمتر و کمتر خواهد شد) نیز باید این واقعیت را در مد نظر داشت که اینها بدنیا آمدهء این مرز و بوم هستند. من هر چند که با عقاید آنها ۱۰۰ درصد مخالفم، ولی این را حق آنها میدانم که برای خواستار تغییر نظام در سرزمین آبا اجدادی خود باشند. اینها اینجا بدنیا آمده اند. شاید اگر دست خودشان بود، دوست داشتند در هاوانا بدنیا میامدند ولی خب چنین بختی با آنها نبود. ولی در مورد شما و امثال شما مسئله فرق میکند. شما داوطلبانه به اینجا آمدید. شما حق انتخاب داشتید و شهروندی "امپریالیزم" را بر شهروندی "جهان کمونیزم" ترجیح دادید. هر چند که از این "جهان کمونیزم" نیز چیز زیادی نمانده، . پس این شما و دیگر کمونیستهای امثال شما هستند که دروغگو و فریب کارند. خودشان بهترین زندگی ممکنه را در جهان سرمایه داری دارند و بعد از آن طرف یک سر بر علیه "امپریالیزم" عربده میکشند.
بیخود خودتان را با سوسیال دموکراتها و یا سبزها قاطی نکنید. شما زمین تا آسمان با آنها فرق دارید. همردیف قرار دادن کمونیستها با آنان چیزی جز توهین به آنها نیست.
۴۱۱۲ - تاریخ انتشار : ۷ آبان ۱٣٨۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۶۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست