سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

مانیفست برلین - اوژن یونسکو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : محمد ربوبی

عنوان : یونسکو
عزیزم ، جناب محوی ، اهل تاتر .
در ترجمه این مقاله من نظری نداده ام ،چون مترجم هستم و در این مورد صاحب نظر نیستم . اگر چه ، به جای رفتن به مسابقه فوتبال و یا مسابقه گاوبازی و ... به تاتر می روم . گاه سرخورده می شوم و گاه لذت می برم .
دراین مقاله که در اوایل دهه شصت نوشته شده است نکات تازه ای در مورد تاتر یافتم که مرا ، مانند سایر مطالب در عرصه های هنری و ادبی ، به ترجمه آن واداشت ، نه بیش .
نظرتان را در مجلات تخصصی درج کنید، تا اهل تاتر هم مطلع شوند. شادکام باشید .
[email protected]
۴۲۲۰ - تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱٣٨۷       

    از : حمید محوی

عنوان : پاسخ به دوست نادیده و گرامی آقای محمد ربوبی
دوست نادیده گرامی آقای محمد ربویی
البته من نظریات شما را می توانم به عنوان نظریات شما بپذیرم. البته آن چه باقی می ماند همین است که شما به ما نشان دهید که به چه دلیلی و بر اساس کدام شاخص ها این دو درام نویس سرآمد بوده اند.
البته من هم از شما انتظار ندارم که فورا به چنین پرسشی پاسخ بگویید. با کار و بررسی آثار نمایشی تا حد اخراج از دانشگاه آشنا هستم. قبول می فرمائید که مسئله پیش از همه درک آثار است تا قضاوت درباره آنها. نمایشنامه ها و به همین گونه نمایش ها مقولات تاریخی هستند، و خود شما نیز همین طور از میلان کوندرا نقل قول آورده اید و به عبارتی روی همین نکته تأکید کرده اید.
مسائل در رابطه با جهان هنر متعدد هستند. ولی باید هوشیار باشیم و نظریات هنرمندان، حتی اوژن یونسکو را همین طوری دربست قبول نکنیم. نظریات یک بخش داستان هستند و نه همه آن.

نمایشنامه، نمی دانم چند نفر هستند که هنوز نمایشنامه می خوانند؟ نمایشنامه بدون نمایش چندان ارزش خاصی ندارد - شاید ارزش ادبی داشته باشد، مثل شکسپیر که همیشه خواندنی ست، گیریم که خواندنی هم باشد، ولی نمایشنامه معمولا برای صحنه نوشته می شود. این صحنه هم همیشه یک موسسه است. حال ممکن است موقعیت های انقلابی و فانی وجود داشته باشد ولی در اصل تآتر یعنی دولت. بطور خلاصه یعنی دولت و این تعریف برای تمام طول تاریخ و برای تمام کشورها.
یعنی این که تخیل نمایشی روی زیربنایی ایستاده که بدون آن نمی توانسته وجود داشته باشد. بنابراین اشتباه است که ما از تخیل خالص صحبت کنیم. و یا مثل برخی دیگر که خیلی دوست دارند از «هیچ و پوچ» در هنر حرف بزنند. که هنر «چیزی ست پوچ» «بی فایده». حالا شما اگر برای هنر فایده ای پیدا کنید، فرار خواهند کرد.

ولی برای اطلاع شما باید بگویم که نمایشنامه نویس های دیگری هم بجز این دو نفر وجود داشته اند، مثل برتولت برشت، پیتر هانتکه، هاینر مولر ...و در سطح اروپا و آمریکا انباشته است از نمایشنامه نویس و گروه های تآتر که کارهایی ارائه می دهند که به اندازه‍ی یونسکو و بکت می توانند مطرح باشند.
ولی مشکلی که وجود دارد، این نیست که این و یا آن نویسنده بارز است، مشکل این جاست که ما با اسطوره های نمایشنامه نویسی و بطور کلی فرهنگی و هنری مواجه هستیم. کتاب توماس برنارد به نام «هنرمندان قدیمی» را من توصیه می کنم زیرا او این موضوع را با طنز خاصی مطرح می کند و اقطاب فرهنگی و هنری را مطرح می سازد د که بی شباهت به اسطوره زدایی نیست و حتی تا خود هایدگر ( هیدگر، به قول برخی اساتید).

با تشکر از خوانش شما
۴۲۱۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱٣٨۷       

    از : محمد ربوبی

عنوان : توضیح
جناب محوی
به این داوری در مورد یو نسکو و کارهایش نیز توجه کنید ،شاید بهتر دستگیرتان شود.
« چند درام نویس در قرن اخیر می شناسیم که آثارشان چنین قدرت و جذابیت داشته باشند؟ یکی یا دوتا و نه بیش ! بکت و یونسکو .
یگ خاطره : رهایی از قیمومیت رندگی فرهنگی در چکسلواکی کمونیستی ، دراوایل دهه شصت، با برپایی تاتر کوچکی همعنان بود . در آن تاتر تخستین بار قطعه ای از یونسکو مشاهده کردم که فراموش نشدنی است : انفجــار فانتازی و هحوم ذهنیتی بود که برای هیچ کس و هیچ چیز احترام قایل نیست.
من بارها گفته ام «‌بهار پراگ » هشت سال پیش از سال ۱۹۶۸، با نمایش این اثر یونسکو در این تاتر کوچک آغاز شد.
... میلان کوندرا ، در مقاله ای با عنوان « ادبیـــات جهــــــانی » .
۴۲۰۹ - تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱٣٨۷       

    از : حمید محوی

عنوان : هنر چیست
«اثرتآتر، اثری است تخیلی. دنیایی است که عرضه می شود. هنرـ کلیشه ای که بارها و مدام فراموش شده است وباید دوباره به یاد آورد ـ تقلید طبیعت وجهان نیست. اثرتاتر، طبیعت مخصوص به خودش را دارد. تاتر دنیای دیگری است. »

مترجم آقای محمد ربوبی من را خواهند بخشید، ولی باید بگویم که این حرف های یک مشت یاوه بیشتر نیست. این انستیتو سیون تآتر با همین یاوه ها سال ها امثال من را در به در دانشکده های تآتر کردند.
اثر تخیلی صد در صدی وجود ندارد. تخیلی ست! این نیست و آن نیست. یک خروار چرت و پرت.
نخیر آقای اوژن یونسکو، تآتر یعنی قدرت یعنی امکانات مادی : ساختمان تآتر، و یک عده بازیگر و دستگاه اداری آن...و بودجه. که یک عده برایش بنویسند و یک عده هم آن را روی صحنه بیاورند. و یک عده هالو را مثل ما پیدا کنند با هزار و دوز کلک - که این فرهنگ و هنر است - بیاورند روی صندلی تماشاچی بنشانند. که به ما تخیلاتشان را نشان دهند. هیچ تخیلی در این ها وجود ندارد.
این که اثر هنری چیست؟ نمی تواند به تخیل متوقف شود. امروز هنر را مقوله تفریحات و سرگرمی های جدول بندی کرده اند.
هنر چیست؟ این را فقط هنرمندان می توانند بگویند و نشان دهند. در متن فرهنگی ایران البته هنرمند همیشه یک جسد قابل تقدیس است. این حداقل چیزی ست که می توانیم بگوییم. هنر همیشه بازمانده یک جسد است...
۴۲۰٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱٣٨۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست