آزادی اندیشه و بیان، از حقوق بنیادین بشر است!
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : حمید محوی
عنوان : گفتید آزادی، گفتید حقوق بشر
اولا «فدایی» و بار معانی که این کلمه با خود حمل می کند اساسا با مفاهیمی نظیر آزادی بیان و اندیشه و پیشرفتی که از چنین موقعیتی نزد انسان و جوامع انسانی انتظار داریم در تضاد قرار می گیرد. چرا که «فدایی» یا قربانی و یا شهید حرف آخری به حساب می آید که در واقع حاکی از توقف اندیشه است. بر این اساس مشاهده می کنیم که تا چه اندازه و در کجا «فدایی» در نظریاتی که اعلام می کند در موقعیت تناقض آمیزی قرار می گیرد. و شاید هم که بتوانیم برای تعریف چنین موقعیت متناقضی از مفهوم نفی اثباتی یاری بجوییم.
ثانیا، به دلیل اهمیت خاصی که آزادی بیان و اندیشه می تواند در عرصهی مبارزهی طبقاتی علیه دشمن نوع بشر داشته باشد، ضروری ست که ازادی از استفاده از دستگاه های ارتباطی و رسانه ای را نیز فراموش نکنیم که در پیوند تنگاتنگ و اجتناب ناپذیر از آزادی بیان است. علاوه بر این آزادی بیان و اندیشه بخودی خود هیچ ارزشی ندارد مگر این که به میراث فرهنگی تکیه داشته باشد. یعنی ازادی در آموزش و استفاده از دستگاه های آموزشی. حق آموزش.(...)
ثالثا همان گونه که لوسین سو فیلسوف ماتریالیست فرانسوی در مقاله ای تحت عنون «رشد آزاد فردی» توضیح می دهد دو میلیون بیکار در فرانسه، حقوق بشر را با مشکلات جدی روبرو کرده است. بطور خلاصه موضوع این است که آنهایی که داعیهی مارکسیستی دارند، تکلیف مارکسیسم و چپ انقلابی را در عرصهی جنگ طبقاتی علیه نظام سرمایه داری با موضوع حقوق بشر روشن کنند.
رابعا باید اعلام کنم من شخصا درخصوص موضوع حقو ق بشر فعالیت انتقادی را متوجه جمهوری اسلامی نمی دانم که هیچ داعیهی خاصی نیز در این زمینه ندارد، ولی بر عکس قویا معتقد هستم که امروز می توانیم کنفدراسیون ایرانیان برای دفاع از حقوق بشر را که عبدالکریم لاهیجی سر دبیری آن را به عهده دارد (که البته این آقا حقوق بگیر است، یعنی فعالیت او برای دفاع از حقوق بشر بدون مزد نیست...) مورد انتقاد قرار دهیم و این انجمن را به هزار و یک همکاری با نقض حقوق بشر در خاک پاک فرانسه متهم کنیم. این نقدی ست که انجام گرفته و ادامه خواهد داشت. با این وجود موضوع دیگری مطرح می باشد و آن هم جایگاه نقد در همان جاهایی ست که گویا نقد مجاز است و کاربرد دارد. دراین مورد البته جای تردید هست ولی فضای فرهنگی ایران به دلیل هژمونی طبقهی بورژوازی کمپرادور و ایدئولوژی آن اروپا و آمریکا را همچنان مهد تمدن و آزادی قلمداد می کنند، که اتفاقا یکی از مراجع تبلیغاتی آن همین حقوق بشری های مزدور امپریالیسم و رذالتی هستند سیطرهی خود را در سر تا سر جهان گسترده اند. و این در حالی ست که روشنفکران همین منطقه جغرافیایی از عقب نشینی فرهنگ نقد که در واقع موتور پیشرفت است، حکایت می کنند.
۴۹۲۷ - تاریخ انتشار : ۱٣ آذر ۱٣٨۷
|
از : رضا امجدی
عنوان : نا روشن
(قدرت سیاسی، حتی اگر برخاسته از آرای مردم باشد، گرایش به پاسخگو نبودن و دستیابی به حقوق ویژه برای خود دارد. )
(اما خطاست اگر جایگاه آزادی بیان و اندیشه را در کارکرد آن در نحوه اداره موثر و عادلانه جامعه خلاصه کنیم. )
با عرض ادب.آیا کسی مینواند مرا در فهم دو مطلب بالا از اعلامیه فدائیان راهنمائی کند ? ان دو مطلب چه هدفی را دنبال میکنند? با سپاس
۴۹۲۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ آذر ۱٣٨۷
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۲)
نظر شما
اصل مطلب
|