یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

بیانیه جبهه ملی ایران- اروپا

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : جهانگیری ---------

عنوان : بلاخره نگفتند ......................
از شعار ها و هیاهو و داد و بیداد که بگذریم این اعلامیه "بیداری" بلاخره نگفته این سرباز های مادر مرده را کشتند یا نکشتند. این اطلاعیه خیلی شبیه داستان " آی دزد آی دزد" است.
به نظر من تمام نیروهای مردمی و انقلابی داخل و خارج ایران باید بر علیه این آدمکشان صدای خود را بلند کنند. نباید گذاشت عده ای قاتل و آدم کش که کپی آخوند های جنایتکار هستند رشد بکنند. اطلاعیه هایی که صادر میشه باید یک نسحه از اطلاعیه را به وزارت خارجه ی پاکستان ارسال دارند.
نیرو های مردمی بلوچ هم ای کاش مواضع خود را بر علیه این آدمکشان اعلام می کردند. این ها دست به کار خطرناکی زده اند ، این کار می تواند باعث یورش سرتاسری و وحشیانه ی رژیم اسلامی به مردم بلوچستان شود.
افشای این جنایتکاران خوبی دیگری نیز دارد و آن این است که از رشد قارچی اینگونه گروه ها جلو گیری می شود. نباید گذاشت از جنایات رژیم عده ای جنایتکار سود بجویند و جای نیرو های مردمی را پر کنند. باید با تمام قوا بر علیه این ها اقدام کرد.
۵۱۰٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣٨۷       

    از : Alparsalan Qizelbash

عنوان : جبهه به اصلاح ملی و اذربایجان
ایا تا کنون جبهه به اصلاح ملی ایران بیانیه برعلیه سرکوب فعالین اذربایجان صادر کرده؟
۵۰۷٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣٨۷       

    از : احمدی ...........

عنوان : راستی او کجایی است؟
گوستاو لوکلوزیو، نویسنده رمان هایی چون «صحرا»، «ترا آماتا»، «کتاب پروازها»، «آفریقایی» و«غول» در سال ۲۰۰۸ از سوی آکادمی سلطنتی سوئد، به خاطر آنچه که «ماجراجویی شاعرانه و شعف زمینی» آثاراش خوانده شد، موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات گردید.

او که از پدری بریتانیایی و مادری اهل موریتانی ( کشوری در آفریقا)متولد شده ، بخشی از زندگی خود را در موریتانی سپری کرده است.

گوستاو لوکلوزیو در ادامه نطق خود که به زبان فرانسه قرائت می شد، گفت:نویسندگی را با خواندن کتاب هایی در مورد سفر و به خصوص کتابی در مورد «مارکو پولو» (جهانگرد معروف ونیزی) آغاز کرده است.

ژان ماری گوستاو کلوزیو در سال ۱۹۴۰ در شهر نیس فرانسه به دنیا آمد و در کودکی همراه خانواده خود به نیجریه مهاجرت کرد. او که تا مقطع دکترا در رشته ادبیات انگلیسی تحصیل کرده است، در طول زندگی خود در کشور های مختلفی زندگی کرده و دارای تابعیت کشور موریتانی نیز هست. کلوزیو که همسری مراکشی دارد، تا کنون بیش از ۴۰ کتاب منتشر کرده است.

راستی بچه های او و خود او کجایی هستند؟

در خانه اگر کس است یک حرف بس است.

وگر نیست ....................
۵۰۷۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣٨۷       

    از : احمدی ............

عنوان : باد نکارید ، فردا طوفان درو می کنید
دوستان عزیز این ربطی به فارس و تورک نداره این فاجعه ی عمومی مردم ایران است
البته در مناطق قومی این فشار و فاجعه دو چندان است.
وگرنه بسیاری از زحمتکشان فارس در گوشه و کنار ایران در بیچارگی و فقر و فلاکت می لولند. جامعه ی خود را بشناسید و بعد نظر بدهید. به دهات اطراف شهر های خراسان ، کرمان ، سمنان و بسیاری نقاط دیگر سر بزنید و ببینید چگونه مردم در فاجعه دست و پا می زنند. بسیاری از دختران ایرانی در خراسان از روی فقر به ازدواج با یک افغان بد بخت آواره تن در می دهند و بعد او می رود و از همشهری های خود پول می گیرد که خرجش کمتر شود و بعد همزمان هفت نفر با یک دختر بد بخت می خوابند.
دختر بد بختی مصاحبه کرده بود. خبر نگار پرسیده بود: تو چطور به این موضوع تن در دادی ؟
دختر جواب داده بود: وقت ازدواج این حرف ها نبود او بعداً دوستانش را آورد و گفت: با این ها هم بخواب! دختر می گوید: من وقتی اعتراض کردم و گفتم: من با عشق با تو ازدواج کردم و وفادار به تو بودم چرا این بلا را سرم آوردی!؟
و پسر افغان جواب داده بود: از همان اولش پولم کافی نبود من از دوستانم پول گرفتم که شراکتی زن بگیریم
عزیز آذربایجانی این فاجعه ی عمومی ملت ایران است.
بیایید باد نکاریم تا فردا طوفان درو کنیم.
فارس زابلی کنار بلوچ ستمدیده زندگی می کند و گاه تمام دارایی اش یکی دو بز می باشد در کنار بیابان شنزار. بیایید ناسیونالیزم کور را به دور بیندازیم و برای نجات زحمتکشان کشور خود گرد آییم به گرد هم. این تنها راه نجات است. آنوقت و فقط آنوقت است که خواسته های خلق های ایران نیز بر آورده می شود ، بیایید هی جنگ پلید و ویرانگر را به رخ هم نکشیم ، دوستان عزیز ! باد نکارید که در فردای دور و نزدیک طوفان درو خواهید کرد. بیایید دوست هم باشیم و یار هم.
در ضمن بگذار این را نیز بگویم من ناسیونالیست نیستم . همانقدر که مردم بلوچ و عرب و آذربایجانی را دوست میدارم ، فارس و ترکمن و گیلانی و ... را دوست میدارم. رسیدن به این مرز دشوار است اما زیبایست ، اگر رسیدی به انسان و صلح و زیبایی و ایران و کل زمین عشق می ورزی. و آنوقت ، فقط آنوقت است که می فهمی ناسیونالیزم چقدر حقیر است در برابر انترناسیونالیزم
به یاد داشته باشید: باد نکارید ، فردا طوفان درو می کنید.
بیایید تا می توانیم دوستی و مهربانی و همدلی را دامن بزنیم ، این تنها راه نجات ما است برای همگرایی و بس
۵۰۷۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣٨۷       

    از : یک تورک اذربایجانی

عنوان : کشتن بلوچها هم محکوم است.
کشتن بلوچها هم محکوم است. چرا شما کشتار بلوچهارا محکوم نمیکنید؟ یک تورک اذربایجانی
۵۰۶٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣٨۷       

    از : احمدی .............

عنوان : بیایید ..............
راه حل واقعی و درست آن منطقه این است که آن سه گوش منطقه ی آزاد و عشایری شمرده شود تا مردم به راحتی و بدون ویزا بتوانند به دیدار یکدیگر بروند ، به نظر من این بهترین شکل پیوند سه بلوچستان است. قبلاً هم این پیوند بود اما متأسفانه منافع مردم همیشه یا فدای منافع رژیم ها می شود یا فدای منافع باند های قاچاق و جنایی. بیایید همه جوانب را ببینیم. به جای دامن زدن به دشمنی بیایید مهربانی و دوستی را دامن بزنیم. شاید یک روز در آسیا نیز همچون اروپا مرز ها برداشته شد. بیایید چیزی که ممکن است بعد ها به راحتی رخ دهد برایش خون نریزیم.
۵۰۶٣ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣٨۷       

    از : احمدی ...........

عنوان : رویای بسیار خطر ناک
آقای عزیز من که طرف دعوای تو نیستم ، من یک نظر دهنده ام. اما در نظر دادن تعارف نمی کنم. به همین خاطر اغلب به افراد بر می خورد .من شرایط آن منطقه را می بینم و نظرم را می دهم تو اما آرزوی خود را می گویی ، برای بر آورده شدن آرزوی تو شاید چند ملیون انسان باید کشته شوند تازه معلوم نیست که بتوانی به آنچه می خواهی برسی . درمان ایران یک حکومت دموکراتیک است تا حق کسی در آن زیر پا انداحته نشود. اگر تو به پیشنهاد من فکر بکنی شاید بدون هیچ نوع خون ریزی در ایران فردا بتوانی به خیلی از خواسته های خود برسی. من به تو اعلام جنگ نداده ام من شرایط واقعی را دیده ام و سخن گفته ام. خواسته ی تو اما یک رویای خطرناک است. چرا؟
زیرا تو را به نام تجزیه طلب به خاک و خون می کشانند و مردم بیچاره را یکبار دیگر به روز سیاه می نشانند بیش از پیش.
چرا خواسته ی تو یک رویا است؟
زیرا تو باید با سه کشور بجنگی . بلوچستان افغانستان کوچک است ، اما بلوچستان پاکستان بخش عمده ای از پاکستان است. اگر بلوچستان ایران بخواهد جدا شود برای ایران مرگبار نیست ، اما اگر بلوچستان پاکستان بخواهد جدا شود وجود و عدم وجود پاکستان مطرح می شود. و تو بدان که من دوستدار مردم بلوچ و همه ی خلق های ایران و جهانم ، فرق من و تو اما این است که من با دیدن واقعیت نظر می دهم اما تو آرزویت را بیان می کنی ، آرزویی که بیانش کودکانه است. چرا؟ زیرا برای جدایی فقط بلوچستان پاکستان کشته ها سر به ملیون خواهد زد تازه معلوم نیست که نتیجه چه بشود. زیرا کشور پاکستان بدون بلوچستان بزرگ در درون آن کشور ، بی مفهوم است.
من نمی گویم تو حزب خود را نداشته باش. من می گویم دوران احزاب مذهبی پایان پذیرفته ، دوران ، دوران ِ حزب الله و جندالله نیست.
ای کاش روشنفکران بلوچستان حزب زحمتکشان خود را ، حزب کارگران خود را ایجاد می کردند. افرادی مثل یعقوب که فدای این رویداد های بی نتیجه شدند چه بسی برای فردای بلوچستان می توانستند سازمان دهندگان بزرگی باشند. یعقوب فداکار و شریف اما امروز دیگر نیست. من به تو دستور نمی دهم ، من نظرم را می گویم و به تو مشخصاً می گویم: خود کشی نکن ، راه بیاب. عوض اینکه جوابم را بدی بشین و کمی بیندیش.
موفق و پیروز باشی هموطن.
۵۰۶۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣٨۷       

    از : عثمان عمرزاده

عنوان : ما زبان یکدیگر را نمی فهمیم
انگار ما حتی زبان یکدیگر را نمی فهمیم. جنگ و کشت و کشتار چیز بسیار بدی است و ما بلوچها نمی خواهیم. ما فقط حق خود را می طلبیم و شما ما را به جنگ طلبی متهم و یا با جنگ تهدید می کنید. عزیز من، بلوچ فقط حق خود را می خواهد. شما اگر حق تعیین سرنوشت هر انسانی از جمله بلوچ را محترم بشناسید، من دست و پای شما را می بوسم. جنگی با شما ندارم. این شما هستید که می گوئید ، همانگونه که در عرض صد سال اخیر گفته اید، بلوچ خفه شو، من (فارس) می دانم که حق تو چیست و مصلحت تو چیست و منافع تو در کجا و به چه صورتی تامین می شود. تعداد و امکانان تسلیحاتی و بیرحمی شما ( یا حداقل حکومت شما) از ما بلوچ ها بسیار بیشتر است. در نتیجه منطق و عقل ما حکم می کند که به دنبال جنگ نباشیم. باز تکرار می کنم که اگر شما حق مرا ( انگونه که خود من تعیین می کنم و نه شما) به رسمیت بشناسید، من دست و پای شما را می بوسم. مگر ما بلوچها مرزبانان غیور کشور برای قرن ها نبودیم؟ چرا از خود بلوچها برای حفاظت از مرزهای ایران استفاده نمی شوند؟ چرا باید پاسدار و مرزدار از یزد و اصفهان و شیراز و قزوین به بلوچستان بیاید؟ نه عزیزان من. اینها مرزدار نیستند. خطری مرز شرقی ما را تهدید نمی کند. اینها از قماش همان ۳۰ هزار نیروی انتظامی و پاسدار و بسیجی هستند که برای تامین مرز خیابان های تهران به اذیت و آزار مردم پرداختند. من می گویم اگر بین آن سی هزار مامور سرکوبکر در تهران بلوچی وجود داشته باشد که برای سرکوب مردم شریف تهران به آنجا رفته: بنده می گویم ننگ بر آن بلوچ پست و حیوان صفت. اما ایا شما تا به حال دیده و یا شنیده اید که مامور و یا مزدوری بلوچ از بلوچستان به دیگر نقاط ایران برود و مردم را سرکوب کند؟ هموطن فعلی من، بیدار شو. ........ . . . . . . . . .. . . آقای کامران رضایی؛ اقای از ما بهترون ؛ آقای بالا سر، آقای نشسته بر برج اعلای اخلاق و انسانیت، ممکن است من یک لمپن باشم ، اما صد هزار شکر که جنایکار و آدمکش نیستم، صد هزار شکر که موطنم یعنی بلوچستان را رها نکرده ام تا بعنوان یک مزدور سرکوبگر رژیم جنایتکار به اقصی نقاط ایران بروم و هموطنانم را بکشم. شما آزاد هستید که نظر بدهید. شما آزاد هستید که حتی توهین کنید. اما اگر از شهر خود بلند شدید و آمدید در بلوچستان و آدم کشتید و جنایت کردید ـ ای حق را ندارید. بروید خدا را شکر کنید که بین بلوچ های صلح طلب و شاید بی خاصیت گرو های نظیر جندالله کم هستند. یا وگرنه با این جنایات وحشیانه رژیم در بلوچستان، اینجا باید مثل ویتنام می شد. من و شما هیچ چیز مشترکی نداریم. چرا باید به زور سر نیزه و سرکوب از یک طرف و فریب و تبلیغات از سوی دیگر در سرزمین کشت و کشتار و اعدام آخوندی انتظار مرگی مشترک را داشته باشیم؟ چرا؟
۵۰۵۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣٨۷       

    از : احمدی -

عنوان : خواه پند گیرو خواه ملال
آقای عثمان عمر زاده ، من ضد بلوچ نیستم ، زنده باد بلوچستان ، ولی" این ره که تو می روی به ترکستان است!" فکر نکنم به این راحتی باشد به عواقبش نیز بیندیش . اگر ایران فردا دارای آزادی باشد شامل توی بلوچ نیز می گردد ، اما جدایی و جنگ و خونریزی معلوم نیست که چه نتیجه ای را بار بیاورد . تو راست میگی در سرنوشت بلوچستان اساس نظر بلوچ ها است. هر منطقه ای باید بتواند در تعیین سرنوشت خود نقش داشته باشد. اما جدایی به این آسانی که به تو گفته اند نیست. این حرف را اینجا زدی ولی من به عنوان دوست بهت میگم جای دیگر تکرارش نکن ، تو با این حرفت همزمان با سه کشور اعلام جنگ داده ای ، آقای عزیز تو فکر می کنی تنها راه حل جنگ است؟ آیا هیچ فکر کرده ای چند هزار نفر انسان بی گناه ممکن است کشته ، زخمی ، آواره و بی خانمان شوند؟
آقای عزیز قبل از اینکه این تصمیم خونبار را بگیری کمی بیندیش ، فردا شاید دیر باشد
و شاید پشیمان شوی از کرده ی خود و پشیمانی را آنوقت دیگر سودی نیست.
من نظر خود را صادقانه بیان کردم ، خواه پند گیرو خواه ملال
۵۰۵۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣٨۷       

    از : مجید -

عنوان : سئوال و انتقاد از جبهه ی ملی
سئوالی برام پیش اومده آقایان جبهه ی ملی که بیانیه صادر کرده اید ای کاش یک یا چند نفر را مأمور می کردید تا به سئوالات مردم جواب میدادند. دیگران دارند سر اطلاعیه ی شما به هم پرخاش می کنند اما از جواب شما خبری نیست.
این بحث زنده و خیلی خوبی است . هدف فقط این نیست که شما یک بیانیه صادر کنید و بعد هم بروید پی کار خود. باید جواب مردم را داد وگرنه بیانیه های شما را در آینده جدی نخواهند گرفت.
لطفاً یک یا چند نفر را مأمور کنید تا همه ی نظرات را بخوانند و در بحث شرکت کنند
جواب بدهند پاسخ بگیرند و ..........
۵۰۴٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣٨۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۹)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست