از : حمید محوی
عنوان : پاسخ به پرویز دانشجو از تهران
پرویز گرامی شما نوشته اید : «با تشکر از این سایت که بساط برخورد آرا و اندیشه ها را فراهم آورده، و ما در این میدان تمرین می کنیم.»
و این نظر شما را من نه به فال نیک بلکه عین نیکی می دانم و امیدوارم که همهی ما به این گفت و گو ها به عنوان «میدان تمرین» نگاه کنیم، تا سرانجام به خود کارزار برسیم.
نکتهی بعدی، فال نیک شماست. ببینید در مراحلی از زندگی افراد انتخاب می کنند، شما هم می توانید به سهم خودتان انتخاب کنید و به عنوان مثال پرچم اپوزیسیون - نمایندهی امپریالیسم جهانی را در چشم انداز تمام آرزوهایتان به اهتزاز در آورید.
ولی در این صورت، من فکر می کنم که نباید انتظار داشته باشید که در موقعیت اقتصادی ایران و ایرانیان چیزی تغییر کند. این موضوع را زمانی در خواهید یافت که به چشم انداز یا دور نمای جامع اقتصادی جهان، و تقسیم جهان به «امپریالیسم جمعی» و «کشورهای حاشیه ای» ، مناطق تولیدی و مناطق مصرفی ، و به همبن گونه آرایش طبقاتی در سطح جهانی توجه داشته باشید. در این زمینه مقالهی سمیر امین، تحت عنوان «امپریالیسم جمعی» می تواند تا حدود زیادی این موضوع را برای شما روشن کند. مقالهی زیر نیز که چندی پیش در همین سایت اخبار روز منتشر شد، به همین گونه می تواند آغاز خوبی باشد، نوشتهی آقای شاپور رواسانی :
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۱۸۲۷۴
مسئلهی اساسی «مناسبات تولیدی» ست. در مورد ایران مناسبات تولیدی نه تنها از نظر درونی بلکه در رابطه با تولید جهانی برای ما مطرح خواهد بود، زیرا پرسش مربوط است به سهم مردم ایران در رابطه با تولید جهانی، که تا حدود بسیار زیادی تحت نظارت کشورهای ابر قدرت و امپریالیستی تعیین می شود و خط و مرز دارد. شما به عنوان مثال ببینید که تولید انرژی اتمی در ایران تا چه اندازه در سطح جهانی سرو صدا به راه انداخت.
نمایندگان امپریالیست ( امپریالیسم جمعی) یعنی طبقهی بورژوازی کمپرادور یا معامله گر هستند که در کشورهای حاشیه ای حد و مرزی را که در تعلق آنان است در کشور خودشان به اجرا گذارند، اپوزیسیون یا «اپوزیسیون جمعی» هم کاری فراتر از این انجام نخواهد داد. در هر صورت امپریالیسم جمعی ابزارهای گوناگونی را به کار خواهد گرفت تا سیاست های خودش را در سطح جهانی تحمیل کند.
نکتهی دیگر یا یکی از نکات مهم که کمتر از آن صحبت می شود، افزایش جمعیت در سطح جهانی ست که هم گام با تغییر و تحولات سریع در طبیعت و ضایعات طبیعی، در ترکیب جهان امروز، الزاما به جنگ منتهی می گردد. و به همین علت نیز هست که از پایان جنگ سرد به این سو ما شاهد قتل عام های متعدد بوده ایم و به همین علت نیز هست که موضوع سلاح کشتار دسته جمعی به یکی از موضوعات دائمی رسانه های جهانی تبدیل شده، زیرا امپریالیسم جمعی یعنی آمریکا و اروپا می خواهند انحصار آن را همچنان در اختیار داشته باشند (البته ژاپن نیز به جمع امپریالیسم جمعی تعلق دارد) .
و با زهم از سوی دیگر، امپریالیسم جمعی تا کنون چندین بار از سلاح های اورانیوم رقیق شده ستفاده کرده است و همچنان به بمبارانهایش با اورانیوم رقیق شده، حداقل در منطقهی افغانستان ادامه می دهد. این سلاح نسل برانداز است. برای اطلاعات بیشتر می توانید به وبلاگ من ویژهی کاربرد سلاح های اورانیوم رقیق شده است مراجعه کنید. با این تفاوت که این بار «چاقو دسته اش را هم بریده است» و نخستین قربانیان آن را می توانیم در ارتش ناتو مشاهده کنیم.
و در این مورد حساس و پر اهمیت یعنی ژنوسید با اورانیوم رققی شده، می بینیم که اپوزیسیون های ایرانی کر و لال هستند، و خصوصا کنفدراسیون ایرانیان برای دفاع از حقوق بشر که آقای عبدالکریم لاهیجی سردبیر آن می باشد و قطعا در استخدام رسمی بوده و از کارمندان حقوق بگیر حقوق بشر است، تا کنون این موضوع را مطرح نکرده است. پس وجود ندارد. بنابراین شما در انتخاب خودتان می بایستی که چنین حالت هایی را هم در نظر بگیرید، چرا که همکاری اپوزیسیون جمعی با امپریالیسم جمعی، به قطع یقین و با توجه به شواهد موجود تا همکاری با جنایت علیه بشریت و قطع نسل پیش خواهد رفت و پیش رفته است.
من توجه شما و جمع دوستان خوانشگر را به موضوع منطق گفتمان اپوزیسیون و یا به عبارت دیگر «قصدیت» گفتمان آنها جلب می کنم : یعنی این منطق که آغاز آن تهیهی فهرست و یا اعلان فهرست تمام ناملایت فعلی کشور است، در پایان نتیجه می گیرند پس ما بر حق هستیم و ما همان راه حل برای خروج از این وضعیت می باشیم. ولی هیچ تضمینی در کار نیست، و بر عکس شواهد بسیار زیادی وجود دارد که از هم اکنون موجب یأس و نا امیدی هستند.
در پایان خیلی خوشوقتم که من را با دن کیشوت مقایسه کردید، برای نخستین بار هم نیست، و حقیقتا من شیفته ی این پرسوناژ رمان سروانتز هستم. من در واقع شیفتهی این شخصیت خیالی هستم. می دانید چرا؟ چون که نماد نخستین تهاجم انسان به ماشین است.
ماهاتما گاندی نیز در این رابطه گویا مطلب گفته بوده است که، این هم شنیدنش بجای خود چندان بی مناسبت نیست ، او در رابطه با جهان صنعت و نظام جهانی گفته بوده است : «هر کاری علیه این ماشین عظیم انجام دهی مسخره به نظر خواهد رسید، ولی مهم این است که تو مبارزه کنی.»
باسپاس از خوانش شما
۵۴٨۲ - تاریخ انتشار : ۶ دی ۱٣٨۷
|
از : پرویز دانشجو از تهران
عنوان : مقصود حمید محوی و نه مهدی محوی
ببخشید مقصود حمید محوی بود که بدینوسیله اصلاح می شود. تا مطلب نوشته شود اسم کوچک آقای محوی از خاطرم گریخت. با تشکر از این سایت که بساط برخورد آرا و اندیشه ها را فراهم آورده، و ما در این میدان تمرین می کنیم.
۵۴۷۱ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣٨۷
|
از : پرویز دانشجو از تهران
عنوان : آقای محوی آیا واقعاچنانکه شما می گویید:اپوزیسیون رسمی ایران در خارج از کشور کاملا مزدور امپریالیست جهانی ست؟
آقای محوی سلام من نمی دانم شما کجای ایران و یا جهان زندگی می کنید. ولی با این ابهت و مطلقیت که شما سخن می گویید گویا از نوشته خود مطمئن هستید. طبق نوشته ی شما اپوزیسیون رسمی ( و رسمی یعنی کسانی که رسمیت دارند و دیگران آنها را به عنوان اپوزیسیون می شناسند) همگی مزدورند! خب اگر حرف شما درست باشد ما با یک اپوزیسیون همگن و همدست و همداستان که کارش مزدوری برای آمپریالیست است داریم. بنا بر این باید این یکدستی و همدستی را به فال نیک گرفت. ولی برادر اینطور نیست و آنچه را سرکار می نویسید تبلور بریدگی عمیق و سردرگمی شما هم از جامعه ی ایران داخل است و هم جامعه ی ایرانی خارج. متاسفانه شما باید نماینده و یا نمایشگر بخشی از چپ ایران باشید که همانند شخصیت سروانس دون کیو شوت در فضایی خیالی شمشیر کشی می کنید. بخش عظیمی از واقعیت جامعه ی ایران آن چیزی ست که من تند و دست و پا شکسته و مرور وار نوشته ام ، حالا شما انتخاب بد و بد تر و یا هر چه که بنامید جهان ما جهان رولاتیویزیشن و نسبیتهاست. شما چه بخواهید و چه نخواهید در یک مهمانی گاهی بلندترین شخص و با هوش ترین آن خانه ای گاهی نیز کوتاهترین و بیسواد ترین، گاهی هم متوسطید. این قانون طبیعت است و شاید تنها مطلق زمین و زمان!
محویا هر جا که هستی، سخت داری نان مفت ـــ
می توانی بر کشی شمشیر و بـُری تاق و جفت ـــ
گر بیای تهران و دانشجو ـ مسافر کش شوی ـــ
همچون من گردی بسان هر چه ایرانی ست چست ــ
واقعیت را ببینی صبح و شام اما رفیق ـــ
برحضر باش از رفیق دگم و اصحاب کهوف.
البته اصحاب کهوف همان اصحاب کهف است ، که در زمین و زمان فسیل شده بودند. من البته که شاعر نیستم ولی اینها را زبان حال خود در برابر مهدی محوی نوشتم.
۵۴۷۰ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣٨۷
|
از : حمید محوی
عنوان : با تشکر از دوستان اخبار روز
بله البته باید با دلیل و برهان گفت و کاستی های حقوق بشر به تأویل کنفدراسیون ایرانیان برای دفاع از حقوق بشر را افشا کرد. واحتمالا ضرورت مبارزه با آن را نیز یادآور شد.
البته من خودم هم با شما موافق هستم به همین علت اعتصابم را شکستم. در آینده وبلاگی مستقل در این مورد تهیه خواهم کرد.
اخیرا مقالهی جالبی دربارهی حقوق بشر برایم ایمیل کردند که در این جا خواندن آن را به همگی توصیه می کنم
http://news.gooya.com/politics/archives/۲۰۰۸/۱۲/۰۸۱۲۲۸.php
۵۴۶۹ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣٨۷
|
از : اخبار روز
عنوان : توضیحی برای «یک خواننده» در مورد «سیستم حذف»
متاسفانه برای ما امکان ندارد در مورد حذف هر کامنت، دلایل آن را هم بنویسم. تا به حال چندین بار در این مورد توضیح داده شده است. اکثر نظراتی که حذف می شوند شامل توهین، فحش و نظایر آن هستند که متاسفانه کم نیستند. عده ای مقالاتی را از جاهای دیگر در بخش نظرات کپی می کنند که آن ها نیز حذف می شوند و بالاخره نظرات تبلیغی که ارتباطی به موضوع نوشته ندارند نیز شامل این «سیستم حذف» قرار می گیرند.
بار دیگر از مراجعین محترم تقاضا می کنیم موارد فوق را راعایت کنند، هیچ اظهارنظری حذف نخواهد شد.
اخبار روز
۵۴۶۷ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣٨۷
|
از : حمید محوی
عنوان : پاسخ به «پرویز دانشجو از تهران»
متن مقایسه ای که از ایدئولوژی بر می آید ، در پیام پیشین در پاسخ به «پرویز دانشجو از تهران» بود
۵۴۶۶ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣٨۷
|
از : naser mostashar
عنوان : آقای نگهدار!شماآزادیددرانتخابات شرکت کنید،ماهم آزادیم تحریم کنیم ....
گاهی اوقات می توان با پروژه تحریم یک حکومت را به انقراض کشاندوگاهی اوقات با شرکت متوالی در انتخابات می توان یک حکومت را به زانو در آورد.اما در مورد حکومت اسلامی ایران باید گفت که شرکت در نمایشات انتخاباتی ،تنها باعث تقویت نطام گردیده است.اگر دقت کرده باشیم ولی فقیه علی خامنه ائی پس از بر گذاری هرانتخاباتی بسرعت آنرا بعنوان ظفر مندی اسلام واستحکام نظام جمهوری اسلامی تفسیرنموده است.آقای نگهدار می گویند تنها ۳الی ۵ میلیون تحریم کننده فعال در ایران موجود است.
همواره شکست بخشی از رژیم ؛جزئی ازپروژه جنبش تحریم کنندگان انتخابات بوده است.گاهی اوقات می توان با پروژه تحریم یک حکومت را به انقراض کشاندوگاهی اوقات با شرکت متوالی در انتخابات می توان یک حکومت را به زانو در آورد.اما در مورد حکومت اسلامی ایران باید گفت که شرکت در نمایشات انتخاباتی ،تنها باعث تقویت نطام گردیده است.اگر دقت کرده باشیم ولی فقیه علی خامنه ائی پس از بر گذاری هرانتخاباتی بسرعت آنرا بعنوان ظفر مندی اسلام واستحکام نظام جمهوری اسلامی تفسیرنموده است.آقای نگهدار می گویند تنها ۳الی ۵ میلیون تحریم کننده فعال در ایران موجود می باشد که ما در مورد آمار واقعی با ایشان کلنجار نمی رویم چون امکان دسترسی صحیح نداریم ولی نمی دانیم نامبرده این آمار را از کجا آورده اند؟ اما از آقای نگهدار باید بپرسیم اگرما تحریم کنندگان اقلیتی بیش نیستیم ، پس چرا می توانیم نقش بزرگی در تعین سرنوشت سیاسی داشته باشیم؟
آقای حمید رضا جلائی پور دریک مصاحبه مطبوعاتی در سایت اینترنتی ؛؛ امروز؛؛ گفته اند که (( تحریم کنندگان باعث شکست اصلاح طلبان بوده اند))
از پیش برهمگان معلوم بود ، که جنبش تحریم انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری بر کل حاکمیت نمی توانست فائق آید!اما این جنبش توانست در مقابل اصلاح طلبان دروغین قدرت بیکران خویش را محک بزند!تا قبل ازانتخابات همه اصلاح طلبان برای حامیان تحریم انتخابات ؛صفت والفاظی رابکار می بردند ؛که چند نمونه از آنها ذکر می گردد -۱روشنفکران خارجه نشین و جداز توده -۲روشنفکران خارجه نشین ودوراز واقعیت-۳ روشنفکرانی که شناخت صحیح از جامعه ندارند
-۴روشنفکرانی که هیچ عددی نیستند-۵ روشنفکران هخا؛؛منش؛؛-۶روشنفکران عصبی وبرج عاج نشین !!!که از این قبیل تهمت ها بسیار گفتند ؛که جای ذکر همه آنها نمی باشد.حالا سئوال اساسی از آقای حمیدرضا جلائی پور اینجاست که؛ چگونه شد این روشنفکران بدون پایه توده ائی ؛؛باعث شکست شما شدند؛؛
جنبش تحریم انتخابات مدت هشت سال به مردم گوشزد نمودند ؛که خاتمی وهوادارانش اصلاح طلب واقعی نیستند.مردم در عمل فهمیدن که گفته های اپوسیوزیون صحیح بوده است.آِیا تهمت خارج کشوری زدن به بخشی از هم میهنان ایرانی صحیح است؟این همه ایرانی چرا باید وطن خودشان را ترک گویند و به خاطر فعالیت سیاسی وبرای آزادی ودمکراسی حق باز گشت به وطن را نداشته باشند ؟.چه کسانی باعث مهاجرت خیل عظیم ایرانیان شده اند.مقصر اصلی همین اصلاح طلبان دروغین همچون سعید حجاریان ها می باشند که در یک دوره ائی بنیان گذار وزارت اطلا عات مخوف بوده است.بخش اعظمی ازمهاجرت در دوره صدارت خود ایشان صورت گرفته است!اگر جنبش تحریم انتخابات توانست بخشی از رژیم را به شکست بکشاند ؛باید به خود ببالد!شاید بعضی به نگارنده ایراد بگیرند که جنبش تحریم ؛با احمدی نژاد همسو شده است !در پاسخ باید گفت ؟ مبارزه سیاسی پیچید گیهای خاصی دارد که تما م تلاش براین است که ازدرون آن سالم بیرون در آئیم .یک مثال ساده شاید موضوع را روشن سازد.مخالفین رژیم دربراندازی حاکمیت با امریکا همسوئی دارند اما در مخالفت با حمله نظامی امریکا به ایران با حکومت ایران همسوئی دارند .می بینید که قضیه چقدر پیچده است!از جانب دیگر نمی توان نظاره گر بود و آهسته وبی سر وصدا مبارزه نمود ؛مبادا اتفاق ناخواسته ائی رخ دهد ؟
از آنجائی که نگارنده خطر قدرت گیری دو باره فاشیست مذهبی را در چند ین مقاله در ماههای گذشته عنوان کرده است، دوباره تاکید مینمایم که منظوراز فاشیست
به هیچ وجه تعریف کلاسیک آن نیست بلکه شکل مذهبی فاشیست وشیوه سرکوب اجتماعی بیشتر بیان شده است که مظاهر اولیه آن کم کم رویت می گردد.چرا که همواره مذهب شیعه زمینه های لازم را برای سرکوب فاشیستی را درخود بروز داده است واساسا شیعه در ایران صفوی با کشتار آغاز گردید ومذهب شیعه خود را یگانه نیروی ؛؛حق مطلق؛؛وسعادت بخش دنیوی واخروی می پندارد. مذهب شیعه ازجانب مذاهب اربعه صدر اسلام هیچگاه پذیرفته نشده است.بلکه همواره مورد شماتت وتوهین وغیرمشروع قلمداد شده است؛به همین خاطر در جهان اسلام منزوی وسرکوب شده است ؛این در حالی است که خود راهمواره صاحب حق مطلق از جانب الله می داند.تلاش دائمی مذهب شیعه در محق بودن خود و نا حق دانستن دیگر مذاهب بعد از وفات محمد آغازشده است که همچنان ادامه دارد. شیوه به کرسی نشاندن این رسالت از جانب این مذهب کاملا در دوره های تاریخ فاشیستی بوده است.جهت اطلاع نگاهی کوتاه به سخنرانی اخیر آیت الله مشکینی در مجلس خبرگان بنمائید.اومی گوید ولی فقیه نماینده الله برروی زمین باحمایت ورای مردم انتخاب شده است اما در همان جلسه آیت الله یزدی اعتراض کرده است ومی گوید ولی فقیه بدون رای مردم از جانب الله انتخاب شده است ؛منظور او بیشتر براین منوال است که بعد از وفات محمد ولایت به پسر عموی اوعلی رسیده است وبعد از مرگ علی به فرزندان او تا غیبت مهدی وبعد از آن به ولی فقیه تا ظهور" مهدی عج الله فرجه" واین پروسه همچنان ادامه خواهد داشت که در این میان مردم اصلا رسالتی ندارند.این هست مذهب واقعی شیعه که رقابت ونزدیکی دارد بافاشیست که خود را یگانه نیروی سعادت بخش جهان میداند .اختلاف فقط در اینجاست که فاشیست زمینی است اما مذهب شیعه از جانب الله وقد وسی می باشد هر دو آنها به مردم به عنوان نیروی بسیج وپیشبرد اهداف رسالت بخش نگاه می کنند . مصباح یزدی می گوید: مردم در حکومت اسلامی ناصرند نه ناصبند.
توده های مردم همچون سوخت ماشین آنها بکار میآیند .اگر روزگاری بکار گیری اصطلاح ارتجاعی "امداد های غیبی" مورد استفاده همه پایوران حکومت اسلامی قرار می گرفت اما در حال حاضر بخشی از روحانیون حاکمیت از بکار گیری همان مضموم احساس شرمساری می نمایند.به کنایه گوئی مهدی کروبی توجه کنید" امیدواریم که نیروهای امداد غیبی در نتجیه انتخابات نفوذ نداشته باشند.از گویا نیوز"یا در جای دیگر ایشان در شمارش انتحابات ریاست جمهوری گفته بودند " بنده دوساعت رفتم خوابیدم نتیجه شمارش عوض شد"باید به آقای نگهدار بگوئیم اگرشرکت ما در انتخاباتی که باعث تقویت رژیم اسلامی می گردد،بالنتجیه ما آن انتخابات را تحریم خواهیم کرد اما شما آزاد هستید تا در این انتخابات شرکت نمائید وسبب تقویت نطام گردید.
۵۴۶۵ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣٨۷
|
از : حمید محوی
عنوان : مقایسه ای که از ایدئولوژی بر می آید
پرویز گرامی بینید مقایسهی رژیم پهلوی و رژیم جمهوری اسلامی به هیچ عنوان صحیح نیست. و البته این مقایسه همواره در این سی سال گذشته انجام گرفته و در ادامهی آن اصطلاح «بد و بدتر» نیز رواج بسیار داشته و دارد. و متأسفانه کمتر فکر انتخاب بهترین به چنین اذهانی راه پیدا می کند. علت چنین طرز فکری کاملا در ایدئولوژی حاکم و در نتیجه تمایلات ناخودآگاهانه ناشی از آن ریشه دارد. ایدئولوژی در این جا به مفهوم ایدئولوژی بورژوایی و مشخصا بورژوازی معامله گر (یا کمپرادور ) است. زیرا خلاقیت و کار و کوشش و سازندگی از اساسا در مکتب این طبقه جایی ندارد، به همین علت چنین مقایسه هایی انجام می گیرد و اصطلاح بد و بدتر ، یعنی انتخاب بین آن چیز هایی که الان وجود دارد و قابل دسترسی ست ، رواج پیدا می کند. و مشخصا مشاهده می کنیم که چنین نگرشی به مسائل چگونه به توجیه و تبرئهی رژیم پوشالی پهلوی منتهی می شود.
تلاش من بر این است که مسائل را از دیدگاه طبقاتی بررسی کنم، و چنین محاسباتی را نیز فعلا در عرصهی مبارزهی طبقاتی - و مشخصا آن چه که در این زمینه از عهدهی فردی که من هستم بر می آید -
با موضوعی که در مورد انقلاب قریب الوقوع در ایران مطرح کردید، اساسا موافق نیستم. من اطلاع دقیقی از بلبشوهای احتمالی ندارم حتی اگر نفت به بشکه ای ده دلار برسد. قدرت دستگاه مذهبی در ایران فراتر ازاین حرف هاست. در ثانی اگر هم به قول شما انقلابی صورت گیرد، بدون پیشگام خواهد بود، بدون نظریه انقلابی زیرا جنبش چپ ایران در حال نزاری به سر می برد و فرصتی خواهد برای فرصت طلبان.
چکمه پوش یا غیر چکمه پوش، ایران همچنان در دست بورژوازی معامله گر است - به عنوان نمایندهی امپریالیسم جهانی - در این مفهوم اپوزیسیون های ایرانی تنها رقیب رژیم جمهوری اسلامی می توانند باشند. همانطور که متفقین رقیب رژیم نازی بودند و نه دشمن و یا دشمن ایدئولوژیک آن.
موضوع این جاست که اپوزیسیون رسمی ایران در خارج از کشور کاملا مزدور امپریالیست جهانی ست، همان طور خود جمهوری اسلامی زیر فشار امپریالیسم جهانی ست و ناچار به مصالحه با آن است.
بازی بزرگ امپریالیستی همچنان ادامه دارد. توان جنبش چپ ایران در خارج از کشور هر چه باشد (منظورم کمونیست ها هستند) تازه اگر مورد سوء استفاده قرار نگیرند، نقشی نخواهد داشت. می توانند در کنار به افشار گری دست بزنند. یعنی کاری که الان دارند انجام می دهند. ولی هرگز در شرایط فعلی، و حتی بحرانی ترین مراحل و حتی سقوط رژیم، نمی توانیم در شطرنج سیاسی ایران و جهان جایی برای جنبش چپ ایران در ایران متصور شویم، بر عکس می توانیم انتظار داشته باشیم، به قطع یقین، که سردمداران تازه به دوران رسیده باری دیگر جنبش چپ ایران را از دم تیغ بگذرانند. مشخصا بگویم که منظورم گروه مجاهدین خلق نیست که از نظر من به جنبش چپ تعلق ندارند. مجاهدین خلق چیزی ست شبیه «نیوای ج» به تعبیر اسلامی، شاید بی دلیل هم نبوده که آهنگ سرود شان از آهنگ های «نیو ای ج» به عاریت گرفته شده است.
در هر صورت من فکر می کنم که مسئو لیت رسانه ها در چنین مراحلی صد چندان خواهد بود، تا جان جوان های بی احتیاط را با شعارهایی که گاهی گداری از لوس آنجلس بر می خیزد به خطر نیاندازند.
کوتاه سخن این که در تحلیل هایی که هویت طبقاتی جناح ها روشن نشده باشد و پیوندهای آنها با امپریالیسم جهانی (امپریالیسم جمعی) مشخص نشده باشد ، برای مبارزهی طبقاتی نزد فاعلین شناسنده و پیشگام - سوژه های انقلابی - فاقد ارزش تحلیلی است.
۵۴۶۴ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣٨۷
|
از : نادر دشتی
عنوان : یک خاهش
لطفن توجه کنید که تفسیر خود را به زبان فارسی بنویسید.شاید شما یک نفرفارسی نویسی نمیدانید اما باید بدانید همه به زبان انگلیسی آشنائی
ندارند. گمان من این است که این افراد به فارسی میتوانند بخوانند ولی
نمیتوانند بنویسند.شما میتوانید فارسی را با الفبای لاتین بنویسید وانرا
از طریق برنامه فارسی نگار فارسی کنید.نوشتن شما به زبان بیگانه خواننده را
از نظرات شما محروم میکند واین خاست شما نیست. به امید خواندن نظرات شما.
۵۴۶٣ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣٨۷
|
از : یک ایرانی
عنوان : بی هویتی
این اعلامیه اوج سردرگمی و بی هویتی بخشی از اپوزیسیون در خارج از کشور است. این قبیل گروهها به چه چیزی اعتقاد دارند.
۵۴۵۷ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣٨۷
|