یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

خوابهای پنبه دانه ای یا زمینه سازی برای جنایت علیه بشریت؟ - ایرج شکری

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : پویان مدائن

عنوان : پاسخ به پرسشها
بحث و سوالاتی بسیار بزرگتر و مهمتر از اصل مطلب دارد مطرح میشود که بنظر بهتر بود در جای دیگر و بطور مفصل بدان پرداخته شود.
-ازدواج محمد با عایشه عقد رسمی اسلامی است که تا الان هم ادامه داردواگر کسی با ان اشکال دارد یعنی با مبانی دین اشکال دارد؟!
-کسانی که با مجاهدین بوده اند وجدا شده اند حق دارند مطالبی را افشا کنند اما حق ارائه طریق ندارند چون جانبدارانه برخورد میکنند .وخیلیهاشان صلاحیت ندارند.فقط امیدوارم بریدن از مجاهدین باعث فعالیت بیشتر انان شودنه سقوطشان؟!!
-منابع مالی از بودجه هایی تامین میشود که از نظر مجاهدین مجاز است..و خیلی ها دنبال ان هستند اما منابع مالی انرا به مجاهدین میدهند؟!!
-کسانی که به دزدی منار میروند چاه برای پنهان کردن ان کنده اند..زیاد خودتان را برای نجات مجاهدین دچار عذاب نکنید .انان خود میدانند که صلاح در چیست؟!
۵۷۴۶ - تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱٣٨۷       

    از : پرویز آزری

عنوان : حرف حساب جواب ندارد
ایرج شکری



(• مناسب ترین دیپلماسی که مقامات عراقی می تواند بکار بگیرند این است که به دولت آمریکا برای انتقال مجاهدین به خارج از عراق فشار بیاورد. این تنها راهی است که دولت عراق می تواند هم خود را از فشارهای رژیم خلاص کند و هم وارد معامله ننگین بازگرداندن مجاهدین به ایران با رژیم آخوندی نشود )

حقیقت تلخ در درون عبارت بالا این است که نه خود مجاهدین باید در این روزهای بحرانی تصمیم تار یخی خود را بگیرند بلکه قشار دولت عراق به امریکا برای خروج مجاهدین از عراق است.ماندن در تله خودکشی سیاسی است ونه راهیابی .
استبداد یعنی همین همه میگویند از عراق بیرون بروید یک نفر میکوید نه.
رهبری سازمان در حقیقت شاخ مات شده است.دولت امریکا برای شما جنگی را
با نظام اسلامی راه نخواهد انداخت و نظام برای نابودی شما با هر دولتی کنار خواهد آمد.عقل سالم حکم میکندبدون دادن تلفات بیشتر وآبروریزی کمتر راه
باز گشت از عراق را بپذیرید بیش از انکه دست وپا بسته شما را از عراق به بیرون پرتاب کنند.اکنون نوبت اشرفیان است که دست به یک معجزه بزنندوآن اینکه
خود بر سرنوشت خود حاکم شوند .در همان اردوگاه رجوی ودست اندرکاران
این فاجعه را از کار برکنار کنندوراهی برای جان خود بیابند وبه هر کشوری که مایل هستند بروند.اگر شما این کار را نکنید باز بیگانه برای شما خواهد کرد.
در ادبیات اسلامی میخوانیم امام حسن با معاویه صلح کرد
ویا اینکه علی خا نه نشین شد.غرض مقایسه نیست بلکه صبر وخیشتن داری
است.این شما تنها نیستید که شکست خوردید بلکه همه مردم ایران هم فریب
انقلاب را خوردند وهم فریب انقلابیون را. اعتراف به شکست دلیل درایت است.
۵۷٣۵ - تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱٣٨۷       

    از : آریا مهربان

عنوان : یوم تبلی السرائر- روزی که رازها آشکار می شود.
جناب آقای اصفهانی در مواد یک و دو یادداشتشان چنین مرقوم فرموده اند:


۱ ـ آن عزیز، گرچه بسیار بسیار زیاد به من نزدیک است، اما خودش است و نه من.
۲ ـ او اینقدر شرافت و شهامت اخلاقی داشت و دارد که برای خودش یک نام قلابی نسازد، بلکه عنوانی به کار ببرد که معلوم است که نام نیست. و ای کاش همه ی مدعیان او نیز از این حد اقل شرافت و شهامت اخلاقی برخودار باشند.
اما واقعیت این است که دیروز همان «عزیزی» که به ایشان آشناست، در همین ستون در واکنش به یادداشت من با عنوان نام آشنا، در یادداشتی با فحاشی به من خودش را«جمشید شرابخوار» ساکن تهران معرفی کرده بود، من هم در واکنشی با سوال در این مورد که چطور یک ساکن تهران می تواند در مورد این که مجاهدین به فلان کس چقدر می داده اند و روابط افراد نام برده در یادداشت «کسی که شما را می شناسد» از آنها نام برده شده بود خبر داشته باشد،همراه لعنتی به دروغگو و تشبیهاتی از یک دروغگو، بادداشتی در این ستون نوشته بودم که به فاصله کوتاهی هم نظر «جمشید شرابخوار» یا هما«کسی که شما را می شناسد»و برای جناب اصفهانی بسیار عزیز و به ایشان«بسیار بسیا نزدیک» ، است از این ستون برداشته شد و هم یادداشت من. امیدوارم این تذکر درج شود تا به روشن شد حقایق کمک شده باشد
۵۷٣۰ - تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱٣٨۷       

    از : محمد علی اصفهانی

عنوان : حرف اول و آخر
تمایل نداشتم که چیزی در باره ی آنچه در دو سه روز اخیر در این صفحه خوانده ام بنویسم. اما دیدم که کسانی که همه را در آیینه ی وجود و خلق و خوی خود می بییند، مرتّباً به اینجا می آیند و آن انسان والا و بسیار شریف و هوشیار و آگاهی را که «کسی که شما را می شناسد» امضا کرده است، من، و من را او معرفی می کنند، و آنگاه به عقده گشایی می پردازند.
از این رو ناچار شدم که، نه برای این موجودات کوچک، بلکه برای خوانندگان بی شیله پیله توضیح دهم که:
۱ ـ آن عزیز، گرچه بسیار بسیار زیاد به من نزدیک است، اما خودش است و نه من.
۲ ـ او اینقدر شرافت و شهامت اخلاقی داشت و دارد که برای خودش یک نام قلابی نسازد، بلکه عنوانی به کار ببرد که معلوم است که نام نیست. و ای کاش همه ی مدعیان او نیز از این حد اقل شرافت و شهامت اخلاقی برخودار باشند.
۳ ـ من قضاوت خودم را در باره ی تک تک افرادی که در نوشته ی او به آن ها اشاره شده است دارم. اما در حال حاضر دلیلی برای نوشتن این قضاوت نمی بینم.
طبعاً در صورت ادامه ی مزاحمت برای من، صورت و پاسخ مسأله، دیگر اینگونه که در حال حاضر است نخواهد بود.
محمد علی اصفهانی
۵۷۱۹ - تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱٣٨۷       

    از : حسین کمال آبادی

عنوان : انصاف شما کجا رفته است
ان مقاله ای که با نام کسی که شما می شناسید من نمیدام از چه کسی هست ولی من یک ایرانی می باشم که اشخاصی را که در این نوشته از انها نام برده اند میشناسم چون دوست دار شعر هستم.من فکر نمیکنم نویسنده این مطلب آقای اصفهانی باشد زیرا لقبها و چیزهائی که در مورد آقای اسماعیل یغمائی وآقای ایرج مصداقی وآقای ایرج شکری نوشته شده است آنقدر دور از انصاف هست که من فکر نکنم از قلم یک شاعر مثل آقای اصفهانی امده باشد .چطور میشود یک نفر مثل آقای مصداقی که یک شخصیت زندانی و در مبارزه با آخوند است و شاعر معروف و باتوانی که چندین سال بر علیه ملای کثیف مبارزه کرده را لمپن وکثیف نامشان داد واقعا انصاف به کجا رفته است و این نوع رفتار از آقای اصفهانی بعید می باشد ولی در عین حال جالب است که نظرات در اخبار روز بدون سانسور می باشد در هر صورت نوشته بدون نام انصاف را رعایت نکرده
۵۷۱٣ - تاریخ انتشار : ۱٣ دی ۱٣٨۷       

    از : مرادی ام

عنوان : مجاهدین نان نمکشان کجا بوده نان نمک از آن دیگران بوده
مجاهدین نان نمکشان کجا بوده نان نمک از آن دیگران بوده که البته سازمان مجاهدین برای بجا آوردن این نان نمک آدرس خانه های خواهر مادر خودشان و همه مارا به صدام دادند تا آنها بتونند در فردای حادثه بگویند صدام توپیروزی بزن جای دیروزی. مجاهدین خلق اگر به غایت خائن به ایران و ایرانی بودند، در عوض تا آنجا که توانستند خالصانه در رکاب صدام شمشیر کشی کردند. و این متاسفانه عذابی که خواهند کشید بخاط نان مفتی ست که خورده اند. و هر کس هم سر آن سفره نشسته و آن نان نمک را خورده خب خورده دیگر!
۵۷۰۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ دی ۱٣٨۷       

    از : آریا مهربان

عنوان : اصل مساله چرا گمشده
برخی کاربران محترم به جای پرداختن به نقد نظر نویسنده که درست است یا غلط است، روش توهین و برچسب زنی پیش گرفته اند. این آقای س.الف صحبت نمک و نمکدان مجاهدین را می کند، اصلا هچ حقی گویا به طرف دیگر قائل نیست. آیا کسی که یا مجاهدین سر یک سفره سیاسی با برنامه و اهداف تدوین شده می نشسته و بعد آن برنامه ها و اهداف به کلی تحت شعاع اهداف و شعارهایی قرار گرفته که اصلا قرار نبوده این گونه باشد حق ندارد اعتراض کند. از آن گذشته به عنوان یک آدم مطلع از مسائل سیاسی خارج کشور که پیوسته در سالهای گذشته مطلب و رویداد ها را در نشریات گروها دنبال کرده ام به یادم می آورم که در نشریه ایران زمین چند مطلب با امضای خود ایشان خوانده ام. از این گذشته در زمان گشترش شورا که نظرها در خارج کشور این رویداد را دنبال می کرد یادم هست که نام او یعنی ایرج شکری در شمار اعضای جدید ذکر شده بود. ملاحظه می کنید که با اسم مستعار اگر می نوشته که خود آقای سعید . الف هم همین کار کرده اند که ولی عضویتش علنی بوده است به علاوه اگر جناب آقای سعید. الف که انشاء الله «سعید آگاه» نباشد که در کفن سعید امام در ایران نپوسیده ایشان در سایت همبستگی ملی تجلیگاه روح او (به عنوان تهیه کننده برنامه هویت تلویزیونی رژیم)شد و جداشدگان از مجاهدین را مثل فضولات دفع شده از انسان دانست، دنبال کننده مطلب و مقالات در سایت بوده باشد باید به خوبی بداند که مطلب و نوشته های شکری تماما ضد رژیم و ضد ارتجاع آخوندی است.و از این گذشته آدمی که عمری را با کسانی در راه هدفی بسربرده ولی احساس می کند به اعتماد او خیانت شده است حق دارد انتقاد و نظرات خود را به داوری افکار عمومی هموطنان بگذارد حالا انصافا در همین مقاله حرف نادرستی زده او که گفته حفظ ارتش آزادبیخش با این شکل و شمایل و رژه راه انداختن در اشرف چیزی نیست که حاکمیت و دولت عراق تحمل کند و در هیچ معاهده بین المللی هم چنین چیزی را به دولتی تحمیل نمیکند آیا زنگ بیداری زدن است یا نمکدان شکستن؟
۵۷۰۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ دی ۱٣٨۷       

    از : سعید الف

عنوان : درس اخلاق!
آقای ایرج شکری ، سالیان سال نان و نمک مجاهدین را با اسم مستعار خوردند اما حالانمکدان را بر سر آنها با اسم اصلی شان می شکنند ، پیدا کنید برنده اصلی را
۵۶۹۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ دی ۱٣٨۷       

    از : حمید محوی

عنوان : منابع مالی؟
به این علت که این جا افرادی هستند که با جزئیات سازمان مجاهدین خلق آشنا یی دارند، از این فرصت استفاده برای طرح سوالی استفاده می کنم : پرسش مربوط است به منابع مالی این سازمان. دوستان مطلع اگر لطف کنند و در همین جا اطلاعاتی در اختیار ما بگذارند.
البته من چون که از قربانیان دانشگاه های فرانسه هستم، به مسائل دانشگاهی و مراکز پژوهشی حساسیت خاصی داشته ام و تا حدودی می دانم که از ابزارهای علوم عالی برای پذیرش این سازمان در محافل بین المللی استفاده کرده اند، در حالی که دانشجویان ایرانی را با دیپلماسی - که از نظر قانونی هیچ اثر جرمی باقی نگذارد - از ادامه تحصیل محروم کردند و البته اعمال خشونت های متنوع نیز چندان غایب نبوده است.

در هر صورت موضوع منابع مالی این سازمان هنوز شفافیتی را که باید داشته باشد ندارد. در هر صورت زمانی که واحد پول فرانسه هنوز فرانک بود، شش هزار فرانک، پول خوبی بوده، برخی از دانشجویان ایرانی برای حقوق هزار فرانک در ماه در پاریس سلامت ستون فقراتشان را از دست دادند، و از دانشگاه هم اخراج شدند.
۵۶۷۶ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣٨۷       

    از : آریا مهربا

عنوان : نام آشنا
این مطلب بسیار بلندی که بیشتر فحش و اتهام به و بر چسب زنی به نویسنده مقاله خوابهای پنبه دانه یی ... است تا نظر دادن نقد کردن مقاله و متاسفانه باید گفت متاسفانه چنین جایی زیادی هم در ستون نظر دیگران به آن داده شده است، برای آدمی که اهل خواندن مقالات سیاسی در سایتهای اینترنتی باشد و سابقه برخی مقاله ها و رویدادهای خارج کشور در ذهنش باشد، در حد یقین این فکر پیش می آید که نویسنده نظر که با اسم «کسی که شما او را می شناسید» خودش را معرفی کرده است کسی جز خود آقای علی اصفهانی نیست که در این نظر از او دفاع شده است، مثل مطلبی که چند وقت پیش محمد قوچانی به اسم محمد صادقی علیه کانون نویسندگان نوشته بود. آقای ایرج شکری مطلبی در انتقاد از عملکرد و رهبری سازمان و اطلاعیه هایی که از سوی دبیرخانه شورای ملی مقاومت صادر شده نوشته و در جاهایی از مطلب خود هم لحن تندی بکار گرفته است که می شود نظراتش رد کرد یا پذیرفت اما این نکته را هم انصافا از نظر نباید دور داشت که او با سازمان مجاهدین سر شاخ شده و با اسم و رسم و سابقه هم به میدان آمده و هویت خود را هم پنهان نکرده شاید به این دلیل که خود را به غلط یا درست محق می دانسته و می خواسته افکار عمومی را به داوری بخواند، اما نویسنده نظر که با سه نفر آدم یک لا قبا که ایرج شکری و آن شاعر و ایرج مصداقی است در افتاده چرا هویت خودش را پنهان کرده است. اگر این آدم خود آقای اصفهانی باشد آنوقت دیگرانی هم لابد خواهند بود که در رابطه حضور خو دایشان در کنار مجاهدین و عضویتشان در شورا حرفهایی برای گفتن داشته باشند. اما من می خواستم در مورد یک نکته یی که در آن اظهار نظر کننده راجع به مطلبی از نوشته ایرج شکری که در آن به یک شاعر مسلمان که در مورد دختران خردسال قالی باف شعر گفته اشاره کرده بود، حمله کرده مطلبی را یاد آوری کنم چون من مطلب را که خواندم و فهمیدم که اشاره به کدام شاعر است. مطلب در نوشته یی از ایرج شکری که مربوط بود به مساله حضور گلشیفته فراهانی در مراسم افتتاح فیلمی که با لئوناردو دی کاپریو بازی کرده بود(لینک زیر)
http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=۷۸۴
و نحو ظاهر شدن و لباس پوشیدن او و اشاره یی به نکاتی ا زمصاحبه های او. در آن مقاله نویسنده با اشاره به این فشار و تبعیض علیه زنان به اسم اجرای احکام اسلام صورت می گیرد، گریزی هم زده بود، به مساله ازدواج پیامبر با عایشه و در چند سطر به مساله ازاله بکارت آن دختر بچه ۸ ساله توسط پیامبر که زمان وقوع این مساله ۵۴ سال داشته و نیز حالتهای اضطراب و رنج آن دختر بچه پرداخته و یادد آوری کرده بود که کار این رژیم هم روزی پایان خواهد گرفت و بعد از آن باید در مورد اسلام بحث گسترده در رادیو و تلویزیون به عمل بیاید و بحث را هم باید از همین مساله «جماع پیامبر با عایشه شروع کرد» که و این سوال را باید مطرح کرد که آیا آن کار کاری پذیرفتنی است یا کار زشتی بوده است و بعد یاد آور شده بود که تا رسیدن آن زمان این سوال را می شود از کسانی چون عطالله مهاجرانی که در خارج کشور است و از گردانندگان رژیم بوده است و در مساله کاریکاتورهای پیامبر علیه آن موضع گرفت و از خاتمی که در داخل کشور است و نیز یک شاعر مسلمان در خارج کشور که در مورد رنج دختر بچه های قالیباف شعر گفته است سوال کرد. در این مورد اولا اسمی از آقای اصفهانی به میان نیامده بود و در ثانی او (آن شاعر مسلمان) همردیف با مهاجرانیها قرار داده نشده بود( به نظر من) بلکه به عنوان آدمی معتقد به اسلام و حساس به رنج کودکان خواسته شده بود که آن شاعر نظرش را بدهد. حال با توجه به این که ایشان با این نوشته روشن کردند آن شاعر را می شناسند من فرصت طلبانه می خواهم این درخواست را مطرح کنم آقای اصفهانی نظرش در مورد همان مساله زفاف و جماع پیامبر با دختر بچه ۸ ساله را بدهد و نظر دهنده ستون نظر کار بران اخبار روز که آقای اصفهانی را می شناسد ، خوب است این در خواست را به اطلاع ایشان برسانند. به امید در امان بودن از شر خود خواهیها.
۵۶۷۵ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣٨۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۹)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست