یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

ترانه عشق - داریوش لعل ریاحی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ضحاک ماردوش

عنوان : منم ضحاک و ضحاکی کنم باز
عجب شعری سرودی جان ضحاک
شرار انگیز و پر شور و هوسناک

نگین بوسه در شعرت نهادی
چه تصویری به شعر خویش دادی

ز چشم و گردن و پستان سرودی
ز خود سیمای دیگر وانمودی

ندانستی که این شعر هوس ریز
کند پیمانه ی عشاق لبریز؟

خدا رحمی نموده بر دل ما
نداده پاسخ آن یار فریبا

خدا داند که پاسخ گر که می داد
به جان شعر تو آتش می افتاد

و یا مستی نکرده آن جوان بخت
اگر می کرد ، می شد کار تو سخت

ولی گر خواب می رفتی چه خوش بود
که خواب او به چشمت پای می سود

خلاصه صلّم الله و تهمتن
نمی دانم ز کار دیگران من

همی دانم که ضحاک ستم کیش
شد از این شعر تو شیدا تر از پیش
۷٣۵٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱٣٨۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست