یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

یک جانباز دیگر خود را به آتش کشید

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : شمشیری از تهران

عنوان : یزدیا در یزد داری نان مفت. می توانی زر زنی تو مفت مفت،
گودرزی جان من هم از یزدی بودن این بابا شرمم شده. امیدوارم در یزد شما از این مباله ها و حواله ها همگانی نباشد.
یزدیا در یزد داری نان مفت.
می توانی زر زنی تو مفت مفت،
گر بیای تهران شعر بافی کنی
زیر پالانت گیزد زرته از جف جف
اما!
از حماقت گر که برداری تو دست،
شالبافی گر کنی، سایی تو کشک،
رهبری کارش کساد، باز گردد مرده شور،
او همی تلقین بخواند از نکیر و از مکر
احمدی هم با نژادش در لجن شیدا شود
یا که اندر جمکران با جد خود ماوا شود
والی آخر
دوستان باور کنید من شاعر نیستم ولی هر وقت رهبری را باریش مبارکش می بینم ذق زده می شوم و از خ۰ود بیخود
۷۴۶٨ - تاریخ انتشار : ۲ اسفند ۱٣٨۷       

    از : گودرزی از تهران

عنوان : شرم از یزدی بونم
من نظری ندارم ولی چون پدر بزرگم یزدی بوده خواستم مراتب شرم بی پایان خودم را به این یزدی مفلوک و دریوزه ابراز دارم. این شعر یک یزدی ست در مدح احمدی نژاد:
از مردو زن یزد به دکتر محمود
یعنی که به احمدی نژاد است درود

ازمردم ایران به رئیس جمهور
همواره سلام بوده خواهد بود

چون اهل تهجد[تحجد] و جهاد و جهد است
داده است خدا به او مقام محمود

همچنین در شعری دیگری از این شاعر یزدی آمده است:‌

در سایه امن و اتحادیم همه
جان در ره اسلام نهادیم همه

با رهبر فرزانه چو بیعت داریم
پس پیرو احمدی نژادیم همه

با آمدنت شهر دگرگون شده است
پیداست که ما اهل جهادیم همه

برمقدم پر خیر تو گل می ریزیم
از دیدن رخسار تو شادیم همه
۷۴۵۴ - تاریخ انتشار : ۱ اسفند ۱٣٨۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست