از : چاوش
عنوان : اقای لیثی شما باید از زینب نظرزاده هم دفاع کنید چون اورا هم محکوم به اعدام کردند و او یک زن است
روزنامه های تهران گزارش دادند که سه مرد و یک زن که از سوی دادگاه در زمینه قتل مجرم شناخته شده بودند روز چهارشنبه در زندان اوین تهران به دار آویخته شدند.بنابه گزارش ها حمید محمدی، صفرعلی نصیری، حسین علی رباتسیلی و زینب نظرزاده کسانی بودند که چهارشنبه در تهران اعدام شدند.روزنامه دولتی "ایران" گزارش داد که خانم زینب نظرزاده محکوم شده بود که همسرش را با ضربات چکش به قتل رسانده است.
۹٨۷۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از : هدیه برزگر
عنوان : به لیثی حبیبی - م. تلنگر
من هم موافق این نیستم که دلارا ژاندارک است. اقای لیسی حبیبی میگوید که جرم دلارا ثابت نشده است.اقای لیثی خلاف به عرضتان رسانده اند. دلارا همان روز حادثه موصوع کشتن مقتول را برای پدرش تعریف کرد بدون اینکه دستگیر شده باشد و قبل از دستگیری نیز دلیلی نداشت دوست پسرش بگوید دلارا قتل را بعهده بگیرد چون ۱۷ ساله است. یعنی اصلا موضوع دستگیری پیش نیامده بود که دوست پسرش چیزی در این رابطه گفته باشد.در ضمن اگر بنا را به این بگذاریم که در جمهوری اسلامی قاتلین هم نباید محاکمه شوند دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود. اگر دلارا معاونت قتل را هم بعهده داشته بود باز هم اسم ژاندارک روی ایشان گذاشتن نشان از تن پروری فکری دارد.در هر صورت میشود به دادگاه انتقاد کرد ولی بسیاری از قضات افراد تحصیلکرده کشورمان هستند وموضوع دلارا سیاسی هم نبود که از جانب مقامات خاصی دخالت در رسیدگی پرونده شده باشد. ازطرفی دلارا اعترافات خود را پس گرفت ولی نگفت که برای دزدی به خانه اقوام پدرش نرفته و در انجا قتلی اتفاق نیفتاده. قتلی اتفاق افتاده که دلارا حدقل همدست قاتل بوده است و اینرا دادگاه میداند.اما طبیعی است باید مخالف اعدام دلارا باشیم و انرا محکوم کنیم ولی دلارا ودوست پسرش سنگدلانه فرد پیری را کشته اند که توان دفاع از خود را در مقابل دو جوان نداشت.پس حدقل اینکه دلارا برای دزدی و شرکت در قتل نباید پاداش میگرفت و نقاشی کردن دلارا و یا حتا هنرمند بودن دلارا هیچ از نکبتبار بودن عملش کم نمیکند, مگر کسی نقاش باشد و پیرمردی را با ویالون به تصویر بکشد ولی چند سال قبل ان فاجعه را افرید باید به او پاداش داد? این حرفها نه از حب علی است بلکه از بغض معاویه هست که لیثی مینویشد
۹۷٨۷ - تاریخ انتشار : ۱۶ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از : نسیم نیکوئی
عنوان : از دلارا یک قهرمان نسازید
شما را به وجدانتان از دلارا یک قهرمان نسازید. شما در حد همان حقوق بشر بمانید. دلارا در ۱۷ سالگی یکی از اقوام پدرش را به کمک دوست پسرش کشته و یا برعکس.این شخص بخاطر پول فردی را کشته که به او اعتماد داشت و در خانه را بروی انها گشود.از نظر من هم او نمیبایست اعدام شود ولی به این معنی نیست که تاوان جنایت را هم نپردازد و شما از ایشان یک قهرمان بسازید
۹۷۷۷ - تاریخ انتشار : ۱۶ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از :
عنوان : آقای رضوی درست است اما
آقای رضوی درست است که اگرمادر مرا کشته بودند من هم شاید دلم میخواست مجرم را بکشند!شاید! برای همین هم دادگستری مستقل باید وجود داشته باشد تا کسی اسسی و شخی برخورد نکند. دادگستری امروز ایرا ن نامش قوه قضاییه است که بهتر بود نام آنرا قوه قصاصیه می گذاشتند. اینان فقط برای قصاص آمده اند و خودشان هم بی رودربایستی آنرا می گویند : قصاص از هر مجرم !و جرم هم زمانی آغاز میشود که شما «دیگر » باشید! و اما بله خانم دلآرا جانی بوه است، ولی حتما در هر کشوری جنایاتش از جامعه و حکومتش سرچشمه می گیرد. در مورد ما این اسلام است که خونریز و خونخواه و خونطلب است. در هیچ دینی خونریزی و خونخواری به اندازه ی اسلام وجود ندارد، در مود شیعه باز هم وضع بدتر ست! ما در تمامی ایران ملیونها ککچه و خیابان بنام شهید داریم. ما در ایران دهها هزار لعنت آباد داریم اینها همه دکست و دشمنند که خونشان ریخته شده! ما در کمال حیرت از بحیرتی خود شاهد خیابانهایی در ایرا ن هستیم بنام «ثارالله» یعنی خیابان خون خدا! و این خون خونریزی برای ما چنان عادی ست که حتا از آن تعجب هم نمیکنم!! یکی از شعارهای مهم انقلاب که واقع قابل تامل است این است: خمینی عزیزم بگکه خون بریزم! البته که خمینی خونآشام بود ، روحانیت خون آشام است اما از همه مهمتر ان فرهنگ «خون » در تار و پود ماست و باید آنرا بشناسیم وآنرا پالایش کنیم. قتل دلارا بدست روحانیت شیعه بهر دلیل زنگی از زنگهای بی وقفه ی خطر است. جامعه ای در حال سقوط آزاد. و داستان رژیمی که مسایل رافقط با کشتن حل میکند.
۹۶۷۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از : رضا رضوی
عنوان : دفاع باید یا محکوم باید ؟
متاسفانه عملی را که مرحومه دل آرا با دوست خود بر سر یک پیر زن بی دفاع آورد و به آن طرز شنیع و مانند یک جانی بی رحم آن زن نگون بخت را از پای در آوردند جای هیچگونه دفاعی نمیگذارد خصوصا اینکه آقایان و خانمهایی که خیلی دمکرات تشریف دارند اگر همین جنایت در حق مادرشان شده بود آنوقت میتوانستیم واکنش ایشان را بهتر نسبت به قاتل یا قاتلین مشاهده کنیم ، در اینکه ترویج خشونت و قتل بوسیله خود این رژیم باز تولید میگردد شکی نیست و هزاران مثال زنده جلوی چشم تک تک ایرانیان میباشد ، اما نباید فراموش کرد که جدا از مسئله دل آرای نگون بخت اگر قرار بر عدم مجازات باشد اینهم خود ایجاد تنشهای اجتمائی بسیار میکند که سوای مسئله رژیم امنیت خود مردم هم از بین خواهد رفت هر چند همین حالا هم امنیتی استاندارد موجود نیست ولی همین یک کم هم از میان خواهد رفت . طبیعی است که اعدام پاسخ مناسبی برای قتل نیست و درد جامعه ریشه ای است و مثلا میشد که امثال دل آرا داربی با نظارت هیئت منصفه به چند سال زندان محکوم میگردید امیدوارم روزی این امر در ایران شدنی باشد و اعدامی را شاهد نباشیم .
۹۶۵٣ - تاریخ انتشار : ۱٣ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از : حسن کیان زاد
عنوان : ایا از سیستم قضایی دوران قرون وسطا و عصر بربریت ولایت فقیه ، میتوان انتظار دیگری جز این حکم، داشت.
دل آرا دارابی که اکنون پس از تحمل شش سال رنج و درد، ترس و امید در دل سیاه خاک ابدی آرمیده است، بمانند همه ی آن هزاران هزاری که در سی سال گذشته با گناه و یا بی گناه در محاکم جمهوری اسلامی محکوم گردیده اند، قربانی نهاد های قضایی رژیمی گشته اند، که قوانین جزایی اش چونان مفسد بالارض ، تنبیه های بدنی با تازیانه و قطع دست و پا، سنگسار و دیگر آزار های روحی، از دوران قرون وسطا و عصر بربریت سرچشمه گرفته است. بنابراین، پرداختن به " شرح واقعه" از سوی "یک نظر" دردی را دوا نمیکند. حکومتگران ولایی جمهوری اسلامی در درازای سی سال گذشته بسیاری از آزادیخواهان و مخالفین خود را در درون و بیرون از کشور با ترور و قتل و جنایت از میان، برداشته اند. قتل های زنجیره ای فروهرها، مختاریها و همچنین قاسملو ها، شرفکندیها، بختیارها، زهرا کاظمی ها، و در این هفته ها و روزهای واپسین میرصیافی ها و بنی یعغوبیها و صدها دیگر، نمونه هایی از یک سیستم قضایی ضد بشری و فاشیستی است که بنیادش نه بر سنجش و ارزش های متعارف جهانشمول عدل و داد و مردمی، بلکه بر کینه توزی و انتقام جویی و سرانجام نابودی و مرگ پر شقاوت انسانها، قرار گرفته است. سرنوشت دل آرا دارابی ها هشداری است بر همه کوشندگان سیاسی آزادیخواه_ بویژه دراین روزهای پر جنب و جوش و "هیاهوی انتخاباتی"_ که بخاطر رعایت برخی مناسبات میان گروهی پشت پرده، چشم بر روی این ناسازواریها و بی عدالتی های رژیم ظلم و ستم نبندند و از این بیدادگریها رسا نام بمیان آورند و آنرا شفاف محکوم کنند.
۹۶۴۰ - تاریخ انتشار : ۱۲ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از : مجید ع
عنوان : چرا مردم مبارز ایرانی را می ترسانیم ؟
به پیر به پیغمبر هدف اخوندهای خونخوار از این اعدام ها این است که در خارج از ایران مردم ایران را بترسانند و ترس و لرز بر پیکر مردم داخل ایران بی اندازند شماها خیلی ساده هستید
بیایید رسانه های خارج از ایران در یک اقدام هماهنگ هیچ فیلم و گزارشی از اعدام ها و بازداشت ها و شلاق خوردن ها و سنگسارها پخش نکنید .
جمهوری اسلامی این اعدام ها را می کند و فیلم و گزارشش را برای خارج از ایران می فرستد تا با جنگ تبلیغاتی مردم ایران را از مبارزه بترسانند و خانه نشین کنند .
اگر تبلیغات رژیم را درنطفه خفه کنید جمهوری اسلامی برای چه کسی این فیلم ها را پخش کند به خدا اخوندها اعدام ها را برای ترساندن من و شما انجام می دهند ما هم هم پای جمهوری اسلامی هر دقیقه و ساعت این اعدام ها را از کانال های مختلف پخش می کنیم و به ترس و لرز ملت مبارز دامن می زنیم .
چرا باید همان کاری را که جمهوری اسلامی می خواهد انجام بدهیم ؟ ایا پخش فیلم های اعدام و شکنجه و سنگسار همان خواسته جمهوری اسلامی نیست ؟
ای وای بر ما که بر حفظ بقای جمهوری اسلامی کمک می کنیم وزارت اطلاعات با اهداف مشخص شده این اعدام ها و فیلم ها را به خارج از ایران سرازیر می کند
و کانال های ساده و نااگاه این فیلم ها را پخش می کنند و مفسران سیاسی خارج از ایران در این مورد سالها و ماه ها بحث می کنند و ذهن مردم ایران را مشوش می کنند .
بیایید دست جمهوری اسلامی را رو کنیم و به سیاست ترساندن مردم که همان خواسته جمهوری اسلامی است پایان بدهیم تا ملت ایران با ارامش بهتری به مبارزه تا سرنگونی اخوندها ادامه بدهند . چرا مردم مبارز و تشنه ازادی را هر روزبیشتر بترسانیم و خانه نشینشان کنیم ؟
۹۶۲۵ - تاریخ انتشار : ۱۲ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از : یک نظر
عنوان : شرح واقعه
شرح کامل ماجرای قتل
دل آرادارابی حقیقی
-متولد۳۰/۶/۱۳۶۵ساکن رشت
- در هنگام وقوع جرم ۱۷ سال سن داشت
-حکم قصاص او بار در دیوان عالی کشور تایید شده است
شرح حادثه : دل آرا در تاریخ ۷/۱۰/۱۳۸۲ به همراه دوست پسر خود امیر حسین ستوده به قصد سرقت به منزل مهین دارابی حقیقی (دختر عموی پدر دل آرا ) رفته و با زدن چند ضربه چوب بیسبال به سر پیرزن وچند ضربه چاقو به شکم وی مقداری پول وطلا از گاو صندوق وی برداشته ومحل را ترک می کنند .پدر دلارا پس از با خبر شدن از ماجرا همان شب دل آرا را تحویل ما موران آگاهی(اداره پلیس) می دهد.
دل آرا در شرح ماجرا می گوید :امیر حسین با چوب بیسبال از پشت سر به پیر زن هجوم آورد وشروع به ضربه زدن به سروکمرش کرد و به من گفت از آ شپزخانه چاقو بیاور،من هم رفتم چاقو آوردم . امیر گفت بزن من هم زدم (۵/۳/۸۵روزنامه شرق ) وپزشکی قانونی علت تامه مرگ را پارگی ریه وعوارض ناشی از آن در اثر اصابت جسم نوک تیز و برنده اعلام می کند .
ملاحظات:۱-تاریخ بازداشت ۷/۱۰/۱۳۸۲ساعت ۲۲:۳۰- دل آرا همان شب اول بدون اینکه تحت فشار باشد نزد قاضی کشیک و سر صحنه جرم به قتل اعتراف می کند و تا به امروز نیز دل آرا و وکیل او مدعی نبوده اند که هیچگونه فشار یا شکنجه ای موجب اعترافات اولیه دل آرا شده است .
۲-پرونده روز بعد به شعبه ۱۰ دادگستری رشت ارسال شد وتفهیم اتهام انجام گرفت .دل آرا تمام اتهامات مبنی بر قتل عمدی وسرقت ورابطه نامشروع را می پذیرد .
۳-بازسازی صحنه قتل در تاریخ ۹/۱۰/۱۳۸۲ انجام گرفت.
۴-در۲۵/۱۰/۱۳۸۲احضار به دادگاه برای ادامه تحقیقات انجام شد که دل آرا کلیه اظهارات قبلی خود مبنی بر اعتراف به قتل را می پذیرد (۱۸ روز بعد از وقوع قتل )
۵-پس از انتخاب وکیل ومعرفی به دادگاه و مشورت دل آرا با وکیل ، دل آرا کلیه اظهارات قبلی خود را منکر می شود و قتل را بلکل به گردن دوست پسر خود می اندازد .
۶-دراولین دادگاه ۱۶/۹/۸۳ به دلیل عدم حضور وکلا، دل آرا به دادگاه می گوید (بدون حضور وکیلم توضیحی ندارم بدهم ). در تاریخ۲۱/۱۰/۸۳دوباره دادگاه تشکیل می شود ودل آرا به انکار اتهام قتل عمدی مبادرت می ورزد.امیر حسین ستوده نیز دفاع را به وکیل خود واگذار می کند.
۷-شعبه دهم دادگاه رشت در تاریخ ۸/۱۲/۸۳حکم را صادر می کند که طی ان دل آرا دارا بی را از حیث ارتکاب قتل عمدی به قصاص نفس محکوم می کند وامیر حسین ستوده را از جهت معاونت در این بزه به تحمل ۱۰سال حبس وبرای سرقت وروابط نامشروع هفت ماه حبس وبرقراری روابط نامشروع غیر زنا به ۶۳ ضربه شلاق محکوم می کند.
۸-دیوان درتاریخ۱۳/۶/۸۳با توجه به اقرار صریح دل آرادر تحقیقات مقدماتی واظهارات بدون دلیل وی در نتیجه اغفال توسط امیر حسین وکشف جسد وچاقوها وچوب بیسبال ونظریه پزشکی قانونی رای دادگاه را ازجهت صدورحکم قصاص برای دل آرا ومعاونت برای امیرحسین بدون اشکال تلقی کرده وتنها ازجهت رسیدگی ایراد می گیرد.
۹-پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰۷دادگاه عمومی رشت (اطفال)ارسال می شود ودادگاه در تاریخ ۲۵/۳/۱۳۸۵تشکیل می شود وباتوجه به گزارشات مامورین انتظامی و نظریات پزشکی قانونی واقرارصریح دل آرا درتاریخ ۸/۱۰/۸۲نزد قاضی کشیک ونزد قاضی شعبه۱۰دادگاه رشت درتاریخ۸/۱۰/۸۲پس از ارجاع پرونده وتفهیم اتهام وبازسازی صحنه وسایر دلایل که در رای دادگاه آمده است دل آرا رامحکوم به قصاص نفس وامیرحسین رابه۱۰سال حبس محکوم می کند.این حکم دردیوان تایید می شود.
۱۰-قابل ذکر است که در رای دادگاه، قاضی در خصوص بازسازی صحنه می گوید بدیهی است متهمه (منکرفعلی)هیچ گاه آن صحنه را بازسازی نخواهد کرد.
۱۱-مهم ترین دلیلی که وکیل متهم برای رد قاتل بودن دل آرا می آورد این است که متهم چپ دست است و اکثر ضربات از سمت راست به مقتول وارد شده است . قضات دیوان عالی کشور پس از مطالعه نظریه پزشکی در انشا رای می آورند که دل آرا به مانند بسیاری از افراد چپ دست توانایی کار کردن فعال با هر دو دست را داشته است و می تواند به خوبی با هر دو دست خود بنویسد ، بنابراین دلیل وکیل مردود است
۹۶۲٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : من از یک اتهام اثبات نشده سخن گفته ام ، که آن مقایسه را کرده ام. مقایسه و برخورد من ، یک برخورد و مقایسه ی کاملاً حقوقی است ، نه احساسی.
آقای عزیز ، من از یک اتهام حرف زده ام که آن مقایسه را کرده ام. اتهام می تواند در باره ی خدا نشناسی باشد ، اتهام می تواند در باره ی دزدی و ... باشد. من نگفته ام جرمشان یکی بوده ، بلکه گفته ام او اتهامی داشت که بدون اثبات آن اتهام - همانند ژاندارک - به مجازات رسید. شما را دوباره به خواندن حرف های وکیل اش رجوع می دهم. و سئوالی از شما آقای محترم دارم: آیا اتهام او به اثبات رسید؟
اگر جواب نه است ، پس جنایتی در قرن بیست و یک - نه در قرن ژاندارک - صورت گرفته.
۹۶۱۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱٣٨٨
|
از : یک نظر
عنوان : ژاندارک مردم ایران
آقای محترم نمردیم و فهمیدیم ژاندارک کی بود. ظاهراً او هم به قصد سرقت به منزل یکی از بستگانش وارد شده بود و به کمک دوست پسرش پیرزنی را به قتل رسانده بود.
آقای محترم همهی تلاش دلارام و خانوادهاش در این خلاصه شده بود که نقش او در این جنایت را تخفیف دهند که ظاهراً حق هم با آنها بود. به دلارا برای مشارکت در جنایتی که انجام داده بود نباید مدال داد
بایستی صرفاً حاکمان را که دست به خون آلودهاند محکوم کرد.
جنایات انجام گرفته از سوی حاکمان اسلام پناه نباید صورت مسئله را عوض کند.
۹۶۱۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱٣٨٨
|