سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

تئوکراسی، مداخله گری و تحریم - شیدان وثیق

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : خشایار رخسانی

عنوان : پوزش از آقای شیدان وثیق
در یاداشتی که من برای آقای شیدان وثیق گُذشتم، او را از روی اشتباه "بانو " نامیدم. بیدنوسیله از مسئولین "اخبار روز" خواهش میکنم که این خطا را بَهینه کُنند.
۱۲۶۹٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱٣٨٨       

    از : juybaar

عنوان : Anyway we can create division within the regime and utilize that is a good thing.
Jenab-e Ali,
Nobody says we don’t need the help from other countries; and let’s face it, at the current point in time, that country would be for the most part United States of America and maybe some European countries. As you, I am sure, know in the region, thanks to the policies of this ninth government and to the existence of the Islamic Republic our country is under pressure and threat of even those neighbors of us who didn’t exist half a century ago. Yes, I assure you nobody claims we don’t need help from whoever who can give it to us.

Now, if foreign countries in concert with each other and in coordination with the opposition within Iran and outside Iran put pressure on Islamic Republic, then I would say yes indeed that would be great. But in all honesty, what is the chance of that to happen. We can’t even get the opposition outside Iran get together and do something together. So what you are suggesting as the way out of this mess is only a sweet dream.

And on another point, of course, the regime will benefit from convincing the world and to a much lesser degree the people within Iran that there is some sort of democracy in Iran because there is viable election process. However, this is the nature of politics. Anything in politics has two faces and there are more than one outcome from any situation. Those in favor of participation in the political process are not under the illusion that we actually have democracy in Iran. Elections, even if held in perfect form, don’t mean democracy in and of themselves. And we don’t even have that in Iran. What we have is electing between those that the regime picks for us and we get to elect from those few appointed ones. So there is no such illusion on the part of those in favor of participation.

Anyway we can create division within the regime and utilize that is a good thing. Participation in the electoral process if it means just getting out one day and dropping your vote in box and going back home, of course, that is not what is meant. The participation involves action and interaction within our society, within cities, it may evolve into a movement. And of course we want it to be as peaceful as possible.

I also believe the weight and role and importance of the opposition whining Iran and that of outside Iran are very different. The opposition within Iran is the main opposition. Outside can only help the inside mostly by being their voice to the rest of the world. We can’t tell people within Iran whether to participate or not. We are for the most part irrelevant. At least so far unless we get united and be able to show our force.

Payandeh Iran!
۱۲۶۴۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣٨٨       

    از : علی تهرانی

عنوان : مشارکت یا تحریم
در عالم واقعیات براندازی این رژیم توسط مردم ایران به تنهایی امکان پذیر نیست و نیاز به همراهی دولتهای غربی دارد. این حرف ممکن است که با حس وطن دوستی و عدم مداخله دیگران در امور داخلی مملکتمان منافات داشته باشد ولی به نظر من در عرصه سیاست میبایستی با هدفی مشخص و تدبیر عمل کرد نه با احساسات و خوش خیالی های رومانتیک و کودکانه.

اگر از این دیدگاه به انتخابات جمهوری اسلامی نگاه کنیم حضور ۲۰میلیون ایرانی در پای صندوقهای رای برای غربیها پیام آور این نکته است که جناحهای مختلف رژیم در مجموع بین پنجاه درصد مردم پایگاه دارند و به همین دلیل تلاش برای سرنگونی آن کاری عبث و بیهوده است. هرچند که درصد بالایی از شرکت کنندگان در انتخابات فقط و فقط به خاطر از این ستون به آن ستون رفتن در انتخابات شرکت کرده باشند. لذا دسته بندی مخالفان و شرکت یا عدم شرکت آنها - چه مردم عادی و چه سیاسیون - بر اساس اعتقاد به اصلاح پذیری و یا سرنگونی میتواند روشنگر وضع فعلی جامعه باشد.

در بین مخالفان رژیم دو گروه را میبایستی از هم تفکیک کرد:
۱- کسانی که اعتقاد به اصلاح پذیری این رژیم دارند.شرکت کننده در انتخابات.
۲- کسانی که اعتقاد به از بین بردن مکتب تشیع بعنوان یک ابزار و ایدئولوژی سیاسی و جایگزینی آن با یک حکومت سکولار بر پایه قوانین عرفی دارند، با کمک و همیاری دولتهای خارجی. تحریم کننده.

اگر مخالفان شرکت کننده/تحریم کننده در انتخابات براساس اعتقاد بر یکی از موارد فوق در انتخابات نقش بازی کنند ماحصل آماری انتخابات برای خیلی از گروههای مخالف، از مجاهد گرفته تا چپی و شاهی میتواند آموزنده باشد و نشان دهنده وزن این گروهها درسطح جامعه! و چه بسا تعطیلی دکان سیاست بازی آنها!

ولی اگر مثل سال ۵۷ مردم بصورت هردمبیل در انتخابات شرکت کنند( و مثل خانمهای مینی ژوپ پوش آن زمان که روسری به سر در تظاهرات شرکت میکردند) نتیجه انتخابات نشانه گسستگی فکری جامعه درسطح کلان میباشد و طبیعی است که صحبت از دموکراسی و رای کثریت در چنین جامعه ای بیشتر حالت مزاح و جوک دارد تا اهداف سیاسی ای که بر پایه آن گروههای سیاسی بتوانند برنامه ریزی کنند.

در خاتمه بنظر من آمار پایین مشارکت در انتخابات میتواند مشوق خوبی برای گروههای برانداز و حامیان غربی آنها باشد هر چند که منجر به ادامه ریاست جمهوری دکتر احمدی نژاد شود. افرادی مثل احمدی نژاد ثمره تلاش و کوشش اسلامی کردن دانشگاهها از سال ۳۲ ببعد توسط عده ای از دانشگاهیان به رهبری مهندس بازرگان میباشند و واقعیتی هستند که میبایست آنها را پذیرفت . انقلاب اسلامی هم ارث ابا و اجدادی آنها حساب میشود!
۱۲۶٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣٨٨       

    از : arash

عنوان : شیدان وثیق زن نیست، مرد است!
به خشایار رُخسانی

شیدان وثیق زن نیست، مرد است.

لطفا به جبران این اشتباه، مرحمت فرموده در انتخابات (گُزیدمان) شرکت نفرمایید.
۱۲۶۲۱ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣٨٨       

    از : خشایار رُخسانی

عنوان : خویشکاری (مسئولیت) اُپوزیسیون در گُزیدمان آینده
با درود به بانو شیدان وثیق،
بانویِ گرامی، من با بیشتر گُفته هایِ شما در این نوشتار همداستان هستم که ساختار ِخودکامگی ِآخوندیِ چیره بر کشور ما کمابیش بیشینه-ی (اکثر) روزنه ها را برایِ برگُذاریِ یک گُزیدمان آزاد و دادگرانه در راستایِ برگُزیدن یک نامزدِ دمکرات و فَرنشین ِدولت، بسته است؛ ولی به باور من نه هَمه‍یِ روزنه ها را.
نُخُست اینکه آزادیخواهان ایرانی که نگران ِسرنوشتِ کشور ِخودشان در دستِ این آخوندهایِ انیرانی و تازی زادگان هستند که ناروا بر ایران ما دستیازیده و مردم ما را بگروگان گرفته اند، باید از خود به پرسند، که آیا براستی بدنبال راهی برای پایان دادن به این کابوسی هستند که بیش از سی سال است سایه شوم خود را بر پَهنه‍یِ ایران ما گُسترده است، و یا اینکه برای آنها بسنده است که هرازگاهی برایِ خودنمایی یا آرام کردن روان خودشان تنها با بیرون دادن نوشتاری به "ذکر مصیبت" در سی سال ِگذشته در ایران به پردازند، زیرا که شاید به این روش از "مبارزه" خوی گرفته اند که به منش آنها فرارویده است. آبا براستی باور دارید که تنها شما هَستید که می پیندارد که در ایران گُزیدمان در زیر فرمانروایی آخوندها آزاد و دادگرانه نیست؟ اگر در ایران ما همکنون هَمِه‍یِ پیش پیغان ها (پیش فرض ها) برای هُماسیدن (شرکت کردن) در یک گُزیدمان آزاد و دادگرانه آماده میبودند، دیگر چه نیازی برای ادامه مبارزه برای بوجود آوردن این پیشایندها میبود؟ هُنَر ِاُپُوزیسیون دمکرات ایران باید در این نِهفته باشد، که کمترین دریچه ها و روزنه ها را در ساختار ِبسته و گُزیدمان مُهندزی (مهندسی) شُده، پیدا کند و از آنها به سودِ مردم و نهادینه شدن خواسته هایِ مردمسلارانه-ی خود بهره ببرد. همکنون این روزنه ایجاد شده است؛ برای دیدن آن تنها اُپوزیسیون دمکراتِ ایران باید که چشم و گوش ِ خَرَد خود را بگشاید، تا بتواند فریادهایِ آزادیخواهانه و جهانگرایانه-ی (سکولاریسم) آقای دکتر قاسم شعله سعدی را در میان انبوهی از بانگ ها و نعره های ناخوشایندِ وابستگان به حاکمیت که تنها برای ادامه-ی هستی آن پا به میدان گذاشته اند، بشنود. آقای دکتر شعله سعدی تنها کسی درمیان نامزد هایِ سرشناس گزیدمانی فرنشین دولت میباشد که هیچگونه وابستگی هَنگانی (حزبی) و گروهی به مافیای حاکم ندارد، از این رو با نگر به آماژ و هدف هایِ آزادیخواهانه او گزینش همبسته-ی او از سویِ اُپوزیسیون دمکرات ایران میتواند، ترک وشکاف بُزُرگی در ساختار خودکامگی آیت الله خامنه ای بیاندازد. و با اراده و شیردلی ای که او از آن برخوردار است، میتواند با یاری گرفتن از مردم، گام بُزُرگی به سوی برپا کردن یک ساختار مردمسالارانه در ایران بردارد.
آنچه که همکنون برای من از کرامندی (اهمیت) برخوردار است، که او را در خاستگاهِ بهترین نامزد برگزینم، آزاده و جهانگرا (سکولار) بودن اوست که در نامه هایِ پرخاشگرانه و پتکارشی (اعتراضی ) ایکه او به آیت الله خامنه ای نوشته است، هویدا و آشکار میشود [۱]. در یکی از نامه هایش، او خودکامگی آیت الله خامنه ای را به چالش فرامیخواند و او را خویشکار (مسئول) همه بدبختی ها و کشتاری میکند که از ۲۰ سال گذشته، (از زمان رهبری آیت الله خامنه ای) ایران را در برگرفته است و بگونه آشکار از سکولاریسم پدافندی میکند.
شوربختانه امروز اپوزیسیون دمکرات ایران ناتوان از پی بردن به ارزش این روزهای سرنوشت ساز و ژایشی (فرصتی) است که بدست آمده است که میتواند با بودن آدم های آزاده ای همچون آقای دکتر شعله سعدی در رَدِه‍یِ نامزدهای گُزیدمانی و کمک هوشیارانه اُپوزیسیون برای پیروزی او، آن ژایش را به گام بُزُرگی در نهادینه شدن دمکراسی در ایران فرارویاند. بدبختانه اپوزیسیون ایران سی سال است که در خوابی فروغلتیده است که به خوی و منش آن فراروییده است. و گردن گُذاردن به شکست های پی در پی، بخشی از ویژگی های آن شده است. از این رو نمی تواند ژایش (فرصت) پیش آمده برایِ دگرگونی ِساختاری در سامان ِخلیفه گری اسلامی را دریابد. هماهنگ با این کوته نگری است که، بجز روزنامه اینترنتی "سکولاریسم نو" روزنامه های دیگر از پذیرفتن نوشتار من در پُشتیبانی از آقای دکتر قاسم شعله سعدی خودداری کردند [۲].
من در شگفت از این همه "هوشیاری" اپوزیسیون و "سیاسی کاران حرفه ای" در آن هَستم که از یک پلک بهم زدن ناخواسته یک زمامدار کشور، هزاران تفسیر سیاسی بیرون میدهند، ولی آماده نیستند که نامه-ی سرگشاده‍ی آقای دکتر شعله سعدی را که خودگامگی آیت الله خامنه ای را به چالش میکشد و آشکارا از برپایی یک ساختار سکورلاریسم پدافندی میکند و آیت الله خامنه ای را خویشکار بسیاری از کشتارهای سیاسی میکند، درخاستگاه یک پلاتفرم گزیدمانی از او به پذیرند. من نمی دانم اگر این نامه انگیزه ای برای اُپوزیسیون از پشتیبانی از آقای دکتر شعله سعدی نباشد، آیا براستی، پیش پیغان (پیش شرط) اپوزیسیون برای پشتیبانی از از آقای دکتر شعله سعدی باید دادن یک فراخوان آشکار از سوی او در راستایِ دادرسی از همه-ی تبهکاری های آیت الله خامنه ای باشد، تا اپوزیسیون دمکرات ایران به نیکوخواهی (حسن نیت) او باور کُند؟
امیدِ من به این بود که با آگاهی ای که اپوزیسیون دمکراتِ ایران از پیشینه-ی آزادگی ِآقای دکتر شعله سعدی دارد، در همین روز ها که روز هایِ بررسی بر سَر ِشایستگی ِنامزدیِ او از سویِ شورایِ نگهبان هستند، اپوزیسیون دمکرات ایران میتوانست با براه انداختن یک خیزآبی (موجی) از جَنبش مردمی در پشتیبانی از آقای دکتر شعله سعدی در سراسر ایران، آنچنان فشاری بر دستگاه شورای نگهبان وارد میکرد، تا آنها ناگزیر از پذیرفتن نامزدی او شوند. ولی گویا که اپوزیسیون برونمرزی ناآگاه تر از ایرانیان درون کشور میباشند. در این نِهِش (وضع) اگر نامزدی آقا دکتر شعله سعدی رد شود و در پیشایند (شرایط) نبود یک جَنبش مردمی که از او پشتیبانی کند، و در میدان مبارزه باشد، دیگر هُماسیدن (شرکت کردن) در گزیدمان چه سودی میتواند برای مردم ایران داشته باشد، بجز گزینش ننگ آور ِ و بسامدی (تکراری) میان بد و بدتر؟
گزیدمان آینده میتواند بهترین ژایش (فرصت) را در فرادست آزادیخواهان ایران بگُذارد تا بتوانند با کمترین هزینه هایِ داراکی (مالی) و بدون هزینه جانی به یک دگرگونی ساختاری دست یابند، اگر اپوزیسیون ایران این ژایش را دریابد. برنامه‍یِ جایگزین (آلترناتیو) در برابر پس زدن گام بگام خودکامگی آخوندها، با نگر به فشارهای فزاینده-ی ترازداریک (اقتصادی) و همبودگاهی بر مردم ایران، پُکش (انفجار) همبودگاهی، روی آوردن به شورش هایِ کور و بدون رهبری، جنگِ داخلی و فروپاشی کشور ایران خواهد بود. آنهم در نِهِشتی (وضعیتی) که همکنون نه هَنگانی (حزبی) هست که توانایی رهبری مردم را داشته باشد و نه کشور هنوز توانسته است از آسیب انقلاب پیشین کمر راست کند. پُشتِ پا زدن به این ژایش (فرصت)، یکی دیگر از ندانمکاری هایِ تاریخی اپوزیسیون دمکرات ایران، پس از کمک به برسرکار آوردن خمینی در سی سال پیش در ایران خواهد بود.
یاداشت ها:
[۱] http://www.mihan.net/۵۷/mihan-۵۷-۴۳-۰۱.htm
[۲] http://www.newsecularism.com/۲۰۰۹/۰۵/۱۳.Wednesday/۰۵۱۳۰۹-Khashayar-Rokhsani-Election.htm
۱۲۶۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣٨٨       

    از : حسن سفیرا

عنوان : تحریم یعنی رای به احمدی نژاد
تحریم یعنی رای به احمدی نژاد ورای به نابودی کامل
۱۲۶۱۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣٨٨       

    از : مریم آرامیان

عنوان : به نظر من تحریم انتخابات درست نیست ، مردم مجبور هستند به فردی غیر از احمدی نژاد رای بدهند
حکم حکومتی علی خامنه ای، رهبری که احمدی نژادی است

آزادی واقعی رسانه ها و مطبوعات در ایران نیست و فعالیت سیاسی احزاب آزاد نیست، حزب واقعی نیز در ایران نیست. مردم به حزب و برنامه حزب رای نمیدهند و حزب انتخاب نمی شود ، مردم مجبور هستند به فرد رای بدهند. به فردی که ملتزم به حکم حکومتی علی خامنه ای است و مورد تایید مافیای شورای نگهبان است.

به نظر من تحریم انتخابات درست نیست، من خودم اگر در ایران زندگی می کردم رفتن احمدی نژاد و اومدن کروبی یا موسوی برام بهتر بود تا دوباره و چهار سال دیگه در شرایط احمدی نژادی زندگی کنم که حتمن از چهار سال قبلی هم وحشتناک تر خواهد شد.

اما من در ایران زندگی نمی کنم انتخابات رو تحریم نمی کنم رای نمیدم و این انتخابات رو که شکلی از انتصابات هست افشاء می کنم، بیشتر از همه، حزب اللهی های احمدی نژادی رو.

خیلی از خارج کشوری ها انتخابات رو تحریم کرده و خواهند کرد با دلایل زیاد اما در واقعیت چون در شرایط ایران زندگی نمی کنند.
۱۲۶۱۱ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣٨٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست