از : قلی حیدری
عنوان : قیاسی برای انتخابات
کاروان خونین اسلام اینک به مضحکه نه اتنخابات بلکه به انتصابات و بیعت با یکی از دو شمشیر کشان اسلام ناب محمدی رسیده است.
این بیعت برای اندسته از مردم است که آگاهی ملی ندارند و ایران را فدای اسلام
وگشورهای عرب وروسیه می کنند. کارنامه حکومت اسلامی در ۳۰ سال گذشته
در حقیقت مشروعیتی برای دین وحکومت باقی نگذاشته است.
دعوت مردم به بیعت با ان دونفر در حقیقت نقش مخرب سومی را یعنی فقیه رزالت پیشه را نادیده گرفتن وتوهین به پیامبر مسلمین است بدون انکه خود مسلمین انرا بدانند.انچه امروز در ایران اسلام زده روی میدهد انتخابات به معنای بیان ازاد اراده مردم نمیباشد .در این نظا م مردم امی هستند ونیاز به مرجع وولی ووصی و وگیل فکری دارند.در این نظام اسلامی مردم صغیر هستند وباید همانند چوپان انها را هدایت کرد.این بردگی فکری وتوهین به مقام بشر است.
با بیعت عوام ولبیگ گفتن یا میر حسین ویا احمدی برای ۴ سال اینده مقام رهبری با خیال آسوده بر جایگاه خلافت مسلمین میلمد.
در شوروی سابق و گشور های رها شده از یوق امپریالیسم همان بیعت بود ونه انتخابات آزاد.
افرادی که در غرب زندگی کرده اند وبویژه اسلامیان روش انتخابات آزاد را بسیار دقیق وتفاوت انتصاب وانتخاب را نیز میدانندوبا این حال از این دیکته ولایت امر
دفاع میکنند.شاید روزی پردهها کنارروند تا ما بدانیم ان ملیارد ها چگونه در خدمت بیعت وجیب مدافعان شرم اور انتخابات اسلامی رفته است.
۱٣۰۷۶ - تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱٣٨٨
|
از : اینکه پیروز نشده ایم، دلیل نمی شود که سرمان را بیاندازیم پایین برویم شکست را "بخوریم"!
عنوان : سالهای سخت و دراز تبعید
فکر نمی کنم دفعه اول باشد. سه یا چهار سال پیش هم چیزی با همین مضمون زیر عنوانی مشابه همین مقاله از آقای یلفانی خوانده ام.
فکر می کنم عنوان مقاله چهار سال بعد این باشد: آزموده را باز هم همچنان باید آزمود
با نظر به طولانی شدن عمر عجوزه ای به اسم جمهوری اسلامی، و سالهای سخت و دراز تبعید، پاسخ این است:
اینکه پیروز نشده ایم، دلیل نمی شود که سرمان را بیاندازیم پایین برویم شکست را "بخوریم"!
۱٣۰۶۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱٣٨٨
|
از : آشنای قدیمی
عنوان : دلم از نوشته تو و سزکوی به درد آمد
محسن عزیز
از دهه چهل تو را و نوشته های زیبای تو را می شناسم. تو هم مرا می شناسی. با خواندن نوشته اخیر تو و نوشته سرکوهی در سایت بی. بی. سی با عنوان «بین تحریم و شرکت تفاوت معناداری نیست»، دلم به درد آمد.وضعیت فرهنگی و سیاسی مردم ایران، ورشکستگی اپوزیسیون فرهنگی و سیاسی و روشنفکران، فقر مفهوم و برنامه و تیغ تیز استبداد و.. چنان است که آدمی چون تو را به پذیرش وضع موجود و امید بستن به اسلام اصلاح طلب موسوی و کروبی واداشته و سرکوهی را به این نتیجه رسانده که کاری جز مقاومت فردی و نمادی نیست. هر دوی شما از مردم ایران و روشنفکران و اپوزیسیون سیاسی سرخورده و ناامیداید. تو تن به وضع موجود می دهی و رای دادن را توصیه می کنی ، سرکوهی وضع موجود را نفی و رد و نوعی تحریم را از موضع فردی توصیه کرده موضع گیری جمعی را رد می کند. هر دوی شما از تغییر وضعیت مسلط ناامید شده اید. با سیاست بازانی که دستیابی به قدرت را در حمایت جناح های حکومت اسلامی جست و جو می کنند کاری ندارم اما تو، و سرکوهی هم، از روشنفکران مستقل بودید. هنگامه ای که کسی مثل تو از سر ناامیدی وضع موجود را می پذیرد و سرکوهی،باز هم از سر نومیدی، از مقاومت حافظه دم می زند و مقاومت فردی نمادی را توصیه می کند، هنگامه سختی است. سخت است عزیزم«چو بید بر سر ایمان خویش لرزیدن». نوشته شما دو نفر دلم را به درد آورد و گمان می کنم دل خود شما را و دل خیلی ها را.
۱٣۰۶۷ - تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱٣٨٨
|
از : بایک مهرانی
عنوان : بازیگوشی «انتخاباتی»
با عرض پوزش خدمت کارکنان سایت اخبار روز و کاربران ارجمند ! موضوع فعالیت های انتخاباتی در همه ی کشورها و از جمله در ایران ، به نظر من، تقریبا شبیه امتحانات مدارس می باشد . نزدیک امتحانات جنب و جوش چشم گیر میشود . این امر در باره ی انتخابات هم صدق می کند .
اما «انتخابات » در ایران خیلی « آبکی » ست. و فعالان سیاسی مانند شاگردان تنبل یا بازیگوش که فقط شب امتحانات به سراغ دفتر و کتاب میروند شروع به اعلامیه صادر کردن می نمایند. ایران ما سخت از دیکتاتوری رنج می برد.
- حق انتخابت شدن و انتخاب کردن آزاد نیست . همه ی فرهیختگان هم می دانند.
- برگزاری انتخابات بسیار با «ماسمالی» صورت می گیرد و آمار مشخص هم اعلام نمیشود:
- میگویند : در دوره قبل ، ۷۵ در صد از کل واجدین شرائط رای دادند یعنی ۲۵ درصد شرکت نکردند که به آرای خاموش معروف ست. بخشی
هم تحرم کنندگان می باشند )
- نتیجه ی انتخابات بر اساس آرای کل رای دهندگان می باشد. یعنی ۲۵ درصد خاموش یا تحریم در نتیجه به حساب نمی آید.
- «آرای باطله» یعنی آرائی که سفید به صندوق انداخته شده معلوم نیست !!!! اینها ، یا به اسامی کسانیکه رد «صلاحیت» شده تعلق
گرفته ولی در محاسبه به عنوان شرکت کننده حساب میشود. این اصطلاح «باطله» برای سرپوش گذاشتن بر اعتراضات دگر اندیشان ست.
( آرای باطله" هم طبق ماده ۲۸ قانون انتخابات ریاست جمهوری، آرای مأخوزه به حساب میآید، در این مورد باید کار شود !!!!!!!)
سیاست تحریم در ۲۵ درصد آرای خاموش و آرای باطله ( = ؟ ) متجلی میشود و قابل بررسی ست. یعنی تا بزانو در آوردن حکومت یک کمی وقت لازم ست .
با توجه به این که آرای باطله در محاسبه ی نتیجه انتخابات موثر ست ، شرکت کردن در انتخابات و رای سفید علاوه بر اینکه به هیچ کاندیدای حکومتی تعلق نمی گیرد در بر گیرنده ی نکات مثبت زیر میباشد:
- با بالا رفتن تعداد کل آرای شرکت کنندگان درصد ۴ کاندیدای حکومتی اتوماتیک کاهش می یابد. دست حکومت در مانورهای عوام فریبانه
بسته میشود. - می تواند تا حذف رقبا در مرحله ی اول هم موثر باشد.
- بالا رفتن آرای باصطلاح «باطله» چون شمرده و ثبت میشود ، میزان نفوذ مخالفین و تحریمیان را رسما نشان میدهد. مگر قانون انتخابات را عوض کنند.
اگر در دوره ی قبل واقعا ۷۵ در صد از واجدین شرائط در انتخابات شرکت کردند رقمی ست بالاتر از دموکراسی سوئد که معمولا ۷۰ در صد از واجدین شرایط شرکت می کنند. مخالفین باید کار کنند منظورم در داخل ایران ست که بر رای مستقیم مردم از هر گروه اجتماعی تاثیر می گذارد نه من تبعیدی که اصلا در انتخابات شرکت نمی کنم ! با هر سیاستی از حمایت تا تحریم باید تعداد آرا را تغییر داد.
می توان گفت تحریم را می توان در انتخابات شمرد . آیا تحریمیان علاقمند به آمار و ارقام نیستند ؟ از کجا می توان فهمید که ۵۰ در مردم در انتخابات شرکت نمی کنند ؟ نیروهای مدرن و ترقی خواه ایرانی کاملا این مسائل را درک می کنند ک می توانند به این روش عمل کنند توده های سنتی «امت» با هزاران رشته مرئی و نامرئی به حکومت پادگانی رای میدهند.
ممکن ست گفته شود افزایش شرکت کنند گان به حکمت «مشروعیت » کاذب خواهد داد. فکر می کنم اگر از صندوقها ۲۵-۴۰ درصد رای سفید در آید جنتی و جماران به عزا خواهد نشست !!!!!!
۱٣۰۶۴ - تاریخ انتشار : ۹ خرداد ۱٣٨٨
|
از : جمیله حسنی
عنوان : عوارض تبعید؟
طولانی شدن تبعید بیش از این عوارض خواهد داشت , فقط یلفانی را در کنار کشتگر و نگهدار و حزب توده نشانده , یلفانی های زیادی در راه اند , بیچاره توده ای ها و اکثریتی ها که سالها از امثال آقای یلفانی چوب خوردند, امیدوارم آقای یلفانی اقلا" در این رابطه انتقاد کوچکی به خود روا دارند!
۱٣۰۵٨ - تاریخ انتشار : ۹ خرداد ۱٣٨٨
|
از : خشایار رُخسانی
عنوان : سازماندهی نیروی سوم بجای آزمودن آزمودها
جناب آقای محسن یلفانی،
یک زبانزدِ (ضرب المثل) چینی میگوید:" در هنگام ِتیراندازی، اگر نتوانستید تیر را بکشید، کمان را از خود دور کُنید."
با این همه شما بجایِ جُستجو برای یافتن راهی تازه از این تَباهگاه، بر دُنبال کردن ِ راه هایِ رفته پافشاری میکَنید که همیشه بار ِکاروان را به هَدف نرسانده اند. زیرا به ویچارش (تعبیر) شما "به شَوَندِ (به علت) نبودِ یک برنامهیِ جایگُزین یا آلترناتیو، آزادیخواهان باید که خودشان را با آنچه که در فرادست دارند خُرسند کُنند و از اینرو بجز هُماسِش (شرکت) در این بازی ِنمایشی برای برگُزیدنِ فَرنشین دولت، راهی دیگر ندارند". و در ادامه میگویید که: "از این رو هستند کسانی که همچنان بر طبل براندازی می کوبند و به تبع آن بر شعار تحریم انتخابات پافشاری می کنند، بی آنکه کوچک ترین تصور یا تعریف معتبر و معقولی به عنوان راه چاره یا حتّی طرح خام و گنگی از آن ارائه دهند یا حتّی در ذهن داشته باشند.".
در پاسُخ به داوشی (ادعایی) که شما در بالا آورده اید، میخواهم شما را به دو جُنبش همبودگاهی (اجتمایی) به بازبُرد دَهم (ارجاع دَهم) که در هفته-ی گُذَشته در ایران سربرآورده اند. نُخست آقای کوروش زعیم هموند جبهه ملی ایران یک تنه با گردآوری یک برنامه-ی اَرزَنده و رسا یا "مانیفست" (manifest) برایِ رهاسازی کشور از خودکامگی، از همه روشنبین ها و آزادیخواهان ایران درخواست همکاری برای پیشبُردن این برنامه را کردند [۱]. و در برنامه دوم، با همکاری چند سازمان ِدمکراتیک در ایران، همانند جبهه ملی ایران و حزب دمکراتیک ایران و گروهی دیگر از آزادیخواهانی که یک تنه کارتاری (فعالیت) کشورمداریک (سیاسی) میکنند، نهادِ "همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر" را در تهران پایه گذاری شُد [۲]. در جاییکه منشور ِمانیفست آقای کوروش زعیم برنامه-ی رسایی را برای گُذار آشتیجویانه از ساختار خودکامگی ِمَذهبی ِکنونی به یک ساختار ِ اینجهانگار (سکولار) مردمسالارانه را پیشنهاد میدهد، منشور نهادِ "همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر" تلاشی برایِ سازمان دادن آن بیشینه (اکثریت) از مردم ِخاموش به یک نیرویِ سوم میباشد تا با هنایش ِ (تأثیرگُذاری) هَدَفمند بر رویدادهایِ کشورمداریک (سیاسی) ایران، ناگُزیر نباشند که از" آزموده ها را همچنان بیآزمایَند". در این چنین نِهِشتی (وضعیتی) با پیدایش این دو جَنبش، ژایشی (فرصتی) بدست آمده است که روشنبین ها و آزادیخواهان ِ این کشور همیشه آرزویِ آن را داشته اند؛ به چم (یعنی) برآمدن جَنبش هایِ شهرینگی که بتوانند با سازماندهی اکثریت خاموش به نیروی سوم، بازتابی برایِ بانگ و فریاد آزادیخواهای و دادخواهی آنها در این کشور باشند.
اکنون از دیدگاه شما بایستیکه روشنبین ها و آزادیخواهان این کشور توان خود را همچنان مانند سه دهه-ی گذشته با هزینه کردن آن برای گرم کردن تنور گُزیدمان هایِ نمایشی ِحکومتِ خودکامه-ی آخوندی، به هَدر به دَهند، و یا باید که با فراخواندن مردم برایِ پیوستن به این جَنبش های نوپایِ همبودگاهی و همکاریِ هَدَفمند با آنها، توانِ خود را درخاستگاهِ نیروی سوم به نمایش بگُذارند؟
خشایار رُخسانی
khaschayar.rochssani@yahoo.de
یاداشت ها:
(۱).
http://www.khabarnet.info/index.php?option=com_content&view=article&id=۲۴۰:۱۳۸۸-۰۲-۳۰-۲۳-۴۵-۲۵&catid=۵۸:siasi&Itemid=۱۸۲
(۲).
http://www.newsecularism.com/۲۰۰۹/۰۵/۲۶.Tuesday/۰۵۲۶۰۹-Hambastegi-baraaye-Democracy.htm
۱٣۰۵۷ - تاریخ انتشار : ۹ خرداد ۱٣٨٨
|