از : بهروز ماهان
عنوان : نگاه به
انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ گذشت اما باز انتخابات دیگری پیش خواهد آمد چه باید کرد آیا نباید به این سوالات از قبل پاسخی داشت ؟ آیا باید گذاشت که مودم این سوالات تکرار شود و بحثی صورت نگیرد؟
نگاه به "انتخابات" ریاست جمهوری در ایران توسط صاحب نظران در عرصه فرهنگ واجتماع و سیاست جمهوری اسلامی در مورد انتخابات ،به دو نظر کلی ختم میشود قبل از ان ، چند سوال کلی مطرح است :
آیا حاکمیت مطلقه ولایت فقیه و قانون اساسی آن ، اجازه انتخابات آزاد و کل گروه ها و احزاب را فراهم میسازد؟
آیا امکان ورود نیروهای دمکرات و سکولار به رقابت در حوزه رسمی سیاست در جمهوری اسلامی وجود دارد؟
و چند نکته :
هر کس به دیگری حق ندارد که بگوید در انتخابات شرکت کن یا نکن . میتواند بگوید نظر من این است فقط .
هر کس حق دارد که بگوید که من در انتخابات شرکت میکنم یا من شرکت نمیکنم
.
۱- نظرات افرادی که به شرکت در انتخابات میانجامد :
موافقان به شرکت در انتخابات میگویند پس از انتخابات ما با صف آرائی های سیاسی نوینی در ایران روبرو خواهیم شد که در تاریخ سی ساله ایران بی سابقه بوده است. این تفاوت را میتوان در سه جمله خلاصه کرد:
۱- پایان انحصار جنبش اسلامی بر حوزه رسمی سیاست؛-
۲- امکان ورود نیروهای دمکرات و سکولار به رقابت در حوزه رسمی سیاست در جمهوری اسلامی وجود دارد
۳- آغاز دوران حزبی شدن سیاست در ایران
موافقان میگویند که آیا عدم شرکت در انتخابات میتواند تاثیر گذاری به همان اندازه شرکت در انتخابات داشته باشد ؟
موافقان به مخالفان میگویند که شما ها ۳۰ سال ، مردم را به عدم شرکت دعوت کردید چه نتیجه ای گرفتید؟ در حالیکه شرکت در انتخابات راه را برای نفس کشیدن و آزادی اصلاح طلبان باز میکند و ما میتوانیم تبلیغات کنیم
موافقان میگویند ، حتا اگر مردم را بازیچه کنند حتا اگر نتیجه انتخابات از قبل معلوم باشد در عامل مردم وقتی نتیجه را ببینند آگاه تر شده و رژیم رسوا تر میشود .
موافقان میگویند که آنها که تحریم میکنند کاری انجام نمیدهند و مردم آزادی نفس کشیدن میخواهند تشنه ی یک جرعه آزادی هستند این انتخابات این فضا را مهیا میسازد .ا
موافقان میگویند که در بین همین حکومتی ها ، افرادی متمایل به حس مردم دوستی پیدا میشود که آنها را باید جذب کرد و به آنها رای داد
۲- نظرات افرادی که به شرکت نکردن در انتخابات میانجامد :
مخالفان میگویند که : سیستم انتخاباتی در ایران سیستمی کهنه و فرسوده است که امکان سوءاستفاده همیشگی از آن توسط بلوک قدرت وجود دارد. شورای نگهبان "به عنوان تنها نهادی که وظیفه شرعی و قانونی جلوگیری از تخلف و تقلب در انتخابات دارد،
انتخاباتی که با هیچ معیار استاندارد جهانی همخوانی ندارد و عرصه حضور کاندیداهایش از یک سر حکومت دینی آغاز و به سر دیگر آن ختم می شود تحت همین شرایط نیز امکان عدم تقلب تقریبا صفر است مردم حق انتخاب واقعی و آزاد ندارند .
آیا شرکت در انتخابات نمایشی و فرمایشی ، نمایشات تکراری و ملالت انگیز و ثبات رژیم را فراهم نمی آورد ؟
مردم در این ۳۰ سال ، تمرین دموکراسی و شرکت در رای گیری واقعی را هم نداشته اند آنها را به موش آزمایشگاهی و عروسک خیمه شب بازی تبدیل میکنند چون کاندید ها باید به تایید شورای نگهبان اسلامی برسند ومردم از بین آنها ، به یکی از انتخاب شوندگان مورد تایید شورای نگهبان باید رای دهند . اینجاست که خود شرکت کنندگان و کاندید ها ، عروسک خیمه شب بازی رژیم می شوند .
مخالفان میگویند که : نماینگان ما و یا حداقل نمایندگان مردمی که بین کاندید ها حضور ندارند به کی باید رای دهیم ؟ آیا رای به کسی که مورد تایید شما نیست مسخره نیست ؟ توهین به بشریت نیست ؟
مخالفان میگویند شما ها که ۳۰ سال مردم را به شرکت دعوت کردید چه نتیجه ای گرفتید؟ کار اصلی ، آگاهی بخشیدن به مردم است حکومت فقط به شرکت مردم برای نمایش نیزمند است و نتیجه از قبل از انتخابات برای حکومت معلوم است
آیا اگر ، مردم یک کشوری ، همگی انتخابات را تحریم کنند و بگویند که ما دیگر بازیچه نیستیم تاثیر بیشتری ندارد؟ دیکتاتوری را محکوم نمیکند ؟
آیا کاندید ها که به تایید شورای نگهبان میرسند همان "رجال سیاسی"این حاکمیت نیستند که در جنایات بر علیه مردم شرکت داشته اند ؟
مخالفان میگویند که ا در حالیکه : خانه از پای بست ویران است. و خواجه های ما در پی نقش ایوانند! شرکت کندگان در انتخابات هم به دنبال ترمیم بند نقش ایوان خواهند شد .
شرکت در این "انتخابات" به منزله حمایت و صحه گذاشتن بر قوانین مصوبه مجلس اسلامی وقانون اساسی می انجامد
آیا شرکت در انتخابات ، تاییدی بر تصویب قوانین ارتجاعی و نقض مداوم حقوق بشر و سرکوب دگر اندیشان، شکنجه و اعدام، نیست ؟
آیا شرکت در انتخابات در چهارچوب چنین نظامی، توجیه پذیری دموکراسی حاکمیت و مشروع سازی رژیم نیست
آیا با شرکت در انتخابات به یک شوخی سیاسی تن نداده ایم ؟آیا خودمان را مضحکه نکرده ایم ؟ آیا به این ترتیب ، ما بر سرنوشت خود ، با انتخاب این کاندید های انتصابی حاکم میشویم ؟
آیا شرکت در انتخابات ، به منظور یک مهر در شناسنامه ، و یا استخدام ، و یا یک امتیاز از رژیم ، چه معنایی میتواند داشته باشد؟
آیا شرکت در انتخابات ، مردم را گمراه نمیکند که ما رژیم را مشروعیت می بخشیم ؟ یکی از خطرات شرکت این است که بعد ها ، همین مردم نمیگویند ما نا آگاه بودیم شما چطور و چرا ما را به این راه کشیدید ؟
آیا اگر شرکت در این انتخابات جمهوری اسلامی پسندیده است چرا پس در دوره شاه با شرکت در انتخابات بین دو حزب مورد تایید رژیم ، فعالیت و شرکت در انتخابات را غلط می پنداشتید؟ ؟
پایان سخن این که نتیجه این "رأی دادن"ها به کجا میرسد ؟ تایید و دوام جمهوری اسلامی یا اصلاح جمهوری اسلامی و یا بر اندازی آن ؟؟؟
یا به راستی هیچ انسان عاقلی را میتوان یافت که به فرزندانش بیاموزد که تصمیم گیری های زندگی آینده خود را بر گزینشی میان بد و بدتر استوار سازد؟
انتخابات ۲۲ خرداد انجام شد و همگان نتیجه را دیدند :
حکومت اسلامی علیرغم اینکه با سرکوب وارعاب مخالفین را به سکوت وا می دارد، به نمایش "قدرت مردمی" و حمایت مردم از بازی های انتخاباتی اش محتاج است و همین دلیلی می تواند باشد برای همسویی نکردن با آنچه نتیجه اش از پیش مشخص است.
صدای اقتدار ملت سخن با شرکت در انتخابات به گوش مسولین رسید ملتی که به خیابان آمد تا بگوید که هست و بیشمار است. ملتی که اینبار باز با اعتماد به کسانی که گمان می کنند دمکراسی از صندوق رای حکومت دینی بیرون خواهد آمد، تصمیم به شرکت در انتخابات را گرفته بود و می دید که چگونه حاکمان از حضورش به غیر انسانی ترین شکل ممکن سود جستند و از حضورش برای انکار وجودش بهره بردند.
۲۹۶٨٣ - تاریخ انتشار : ۵ مرداد ۱٣٨۹
|
از : بهروز ماهان
عنوان : پیشنهاد به آقای نقره کار
پیشنهاد به آقای نقره کار : اکنون که یک سال از انتخابات میگذرد باد نیست که تاثیرات شرکت یا آدم شرکت در انتخابات را مورد بررسی قرار داد
سوال های زیر را هم بررسی و پاسخ دهید تا موضوع بهتر تفهیم بر هر دو جبهه شود با تشکر
نگاه به "انتخابات" ریاست جمهوری در ایران توسط صاحب نظران در عرصه فرهنگ و سیاست ایران که در مورد انتخابات ، نظرات شرکت و عدم شرکت را مطرح میکنند :
آیا شرکت در انتخابات ، نمایشات تکراری و ملالت انگیز و ثبات رژیم را فراهم نمی آورد ؟
آیا انتخابات ایران نمایشی است یا واقعی؟
آیا مردم حق انتخاب واقعی و آزاد دارند ؟
آیا مردم در این ۳۰ سال ، تمرین دموکراسی و شرکت در رای گیری واقعی را داشته اند ؟
آیا مردم به موش آزمایشگاهی و یا عروسک خیمه شب بازی تبدیل نشده اند؟
آیا نماینگان ما که بین کاندید ها حضور ندارند به کی باید رای دهیم ؟ آیا رای به کسی که مورد تایید شما نیست مسخره نیست ؟ توهین به بشریت نیست ؟
آیا در حالیکه کاندید ها باید به تایید شورای نگهبان برسند و از بین آنها ، مردم به یکی از انتخاب شوندگان مورد تایید شورای نگهبان باید رای دهند و به یکی "رای" بدهند . آیا خود شرکت کنندگان و کاندید ها ، عروسک خیمه شب بازی رژیم نیستند ؟
آیا حاکمیت مطلقه ولایت فقیه و قانون اساسی آن ، اجازه انتخابات آزاد و کل گروه ها و احزاب را فراهم میسازد؟
آیا کاندید ها که به تایید شورای نگهبان میرسند همان "رجال سیاسی"این حاکمیت نیستند که در جنایات بر علیه مردم شرکت داشته اند ؟
آیا در حالیکه خانه از پای بست ویران است. و خواجه های ما! در پی نقش ایوانند! شرکت کندگان در انتخابات هم به دنبال ترمیم بند نقش ایوان نیستند ؟
آیا شرکت در این "انتخابات" به منزله حمایت و صحه گذاشتن بر قوانین مصوبه مجلس وقانون اساسی نیست ؟
آیا شرکت در انتخابات ، تاییدی بر تصویب قوانین ارتجاعی و نقض مداوم حقوق بشر و سرکوب دگر اندیشان، شکنجه و اعدام، نیست ؟
آیا شرکت در انتخابات در چهارچوب چنین نظامی، توجیه پذیری دموکراسی حاکمیت و مشروع سازی رژیم نیست
آیا با شرکت در انتخابات به یک شوخی سیاسی تن نداده ایم ؟آیا خودمان را مضحکه نکرده ایم ؟ آیا به این ترتیب ، ما بر سرنوشت خود ، با انتخاب این کاندید های انتصابی حاکم میشویم ؟
آیا هر کس به دیگری میتواند بگوید رای بده یا رای نده؟ یا باید بگوید که من شرکت میکنم یا من شرکت نمیکنم
آیا شرکت در انتخابات ، به منظور یک مهر در شناسنامه ، و یا استخدام ، و یا یک امتیاز از رژیم ، چه معنایی میتواند داشته باشد؟
آیا عدم شرکت در انتخابات میتواند تاثیر گذاری به همان اندازه شرکت در انتخابات داشته باشد ؟
آیا شرکت در انتخابات ، از بین کاندید های انتصابی شورای نگهبان ، چه مشکلی را حل میکند ؟ یا چه اهدافی را دنبال میکند ؟ آیا دموکراسی را تعمیق می بخشد ؟
آیا اگر ، مردم یک کشوری ، همگی انتخابات را تحریم کنند تاثیر بیشتری در جامعه نمیگذرد یا ندارد؟ آیا تحریم ، دیکتاتوری را محکوم نمیکند ؟
آیا شرکت در انتخابات ، مردم را گمراه نمیکند که ما رژیم را مشروعیت می بخشیم ؟ یکی از خطرات شرکت این است که بعد ها ، همین مردم نمیگویند ما نا آگاه بودیم شما چطور و چرا ما را به این راه کشیدید ؟
آیا اگر شرکت در این انتخابات جمهوری اسلامی استبدادی تشویق میشود یا پسندیده است چرا پس در دوره شاه با شرکت در انتخابات بین دو حزب مورد تایید رژیم ، فعالیت و شرکت را غلط می پنداشتید؟ ؟
پایان سخن این که نتیجه این "رأی دادن"ها به کجا میرسد ؟ تایید و دوام جمهوری اسلامی یا اصلاح جمهوری اسلامی و یا بر اندازی آن ؟؟؟
بقیه دارد
۲۶۴۰٨ - تاریخ انتشار : ۷ خرداد ۱٣٨۹
|
از : محمد رضا رقابی
عنوان : دیوار حاشا بلند است...
دیکتاتوری به سبک روشنفکرانه اش
ضمن بر رسی و مطالعه سایتها ، نظرم به مقاله ای افتاد که برای دفاع از تحریم انتنخابات فکر میکنم ۱۶دلیل آورده بودند که آری باین دلایل مبرهن و روشن، تحریم انتخابات صحیح بوده است و طبعآ حرکت مردم در شرکت در انتخابات اشتباه بوده است و به زبان ساده مردم بیجا وغلط کرده اند و این حرکت وشرکت در انتخابات مردم عین گمراهی بوده است و در فحوای مطالبشان در این استدلال روشنفکرانه از این ملت بزرگ خواسته اند که باری سعی کنند در کوششهای آینده خویش در جهت امحآء دیکتاتوری دیگر از این "شیرینکاریها " نکنند...
من نمیدانم فلسفه عده ای در امور سیاسی و اجتماعی چیست و در این رابطه سئوالات فراوانی به ذهن آدمی متبادر میشود که البته با مطالعه در سرگذشت واقعی ما انسانها شاید پاسخ تعدادی از ای سئوالها داده شود ...
جان کلام اینکه اگر مقایسه ای نه حتی دقیق و همه جانبه که ضمنی به فرمایشات رهبران جمهوری اسلامی بیاندازیم ، ویا حکومت های مشابه ، که اینان چگونه با اقدامات و گفتار خویش در اداره امور کشور زمانی که موردی را اشتباه نموده اند ویا گفتاری خلاف واقع عنوان کرده اند در جهت اختفا ی آن اقدام ویا گفتار مبادرت به اقدام یا گفتار خلاف دیگری میکنند و این ناچارآ ادامه همان دیکتاتوری است که به فاجعه در آن کشور منجر میشود وملت ها میبایست تاوان آنرا بپردازند...
سئوال من اینست که :آیا فکر نمیکنید این دیکتاتوری حکومتی شباهت هائی با نوشتار و طرز تفکر بعضی از روشنفکران و نویسنگان ما دارد !؟ جان کلام آنکه البته هر انسانی ویا حتی حزب و گروهی در طول زندگی خود اشتباه میکند بخصوص اگر این انسان و حزب دست اندر کار امور سیاسی ویا اجتماعی باشد .آیا هنوز ما بآن درجه از ادراک فرهنگی نرسیده ایم که در صورت گذشت زمان وتجربه ،این اشتباه نظر و دیدگاه محرز وبر ملا شده را، شخص ویا اشخاص ویا احزاب صاحب نظر به اشتباه خویش واقف یا سکوت کنند ویا احیانآ در صورت شجاعت و استعداد های شخصی به اشتباه خویش با حسن نیت اعتراف کنند!؟ آیا این منطقی است ویا آسمان وریسمان را بهم ببافند که باری نظر ما باین دلائل ۱۶ ماده ای ... درست بوده است ولاغیر!!!.
زهی تآسف که در جامعه ما به نظر میرسد دیوار حاشا بسیار بلند تر از اینهاست.. ما ایرانها هیچوقت شاهد این مراتب نبوده ایم .وحتی یک مورد از ابراز اشتباه و معذرت خواهی از سوی افراد بخصوص احزاب و گروه ها نبوده ایم...(یا بنده بدلیل بیاد ندارم) خدا میداند تا چه اندازه میبایست تاوان این همه اشتباه و ندانم کاریها را بپردازیم!؟ .! وتا چه زمانی میبایست انتظار کشید تا ژاندارکی شجاع از این طایفه باب افتتاح کند!؟ ...زهی تآسف و حسرت...
۱۴۱۴٣ - تاریخ انتشار : ۶ تير ۱٣٨٨
|
از : محمد رضا رقابی
عنوان : مشگل ِاین مدعیان ِ...نبودن در "میان و صف" مردم است ....
خانمها و آقایان هموطن توجه شما را جلب میکنم به یک نکته آنهم اینکه با تاسف اغلب روشنفکران، نویسندگان ، سیاستمداران ...!!!و بالاخره آنهائیکه بطریقی ... خود را به هموطنان شناسانده اند ، اینست که :کمتر قدرت تشخیص بمو قع نقطه نظرهای جامعه و ملت هوشیار ایران را دارا میباشند و برای همین از قافله یا زیادی "جلوو پیش " اند ویا آنچنان عقب که وا مصیبت ... است.
خوشا آنا نی که مدعی ایرانی بودن را دارند و در اوصاف و اخلاق و عادات هوطنان مشترکند . از ظرفیت و تحمل آنچنانی بر خور دارند که در گیر چاپلوسان و کاسه لیسان و... نمیشوند... فریب تبلیغات و ترفندهای بیگانگان را نمیخورند آنچنان که هر گز از" صف ملت " جدا نشده اند چه با تشخیص وادراک جو وطریق مردم وبا تشخیص بموقع و راه گشائی به آینده فرجامی نیکو از این اعتراضات مردمی عاید هم میهنان خویش گردانند که در این صورت است که شاید بارقه امیدی باشد ولاغیر...؟؟؟
۱٣۷۷۹ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣٨٨
|
از : یک ناظر
عنوان : توهم همه وجود و فکر و ذهن ما را اشغال کرده، چه کنیم ...؟؟؟
واقعا تبریک به آقای خامنه ای! ایشان سیاستمداری حرفه ای است و در خطبه های وحدت امروز به روشنی و وضوح و با شفافیت کامل نشان دادند که این به اصطلاح اصلاح طلبان نیز همه در خدمت نظامند، هماره بوده اند و خواهند بود. ایشان به درستی تاکید کرد که این نظام یک نظام است. ادعای خامنه ای بر این است که فقط چون آزادی و دمکراسی در این نظام مردمی موجود است این کاندیداها توانسته اند نظرات مخالفشان را به وضوح ابراز کنند. به نظر من حداقل در اینجاست که آشکار می شود که تحلیل آقای نقره کار دور از واقعیت نیست و این طرفداران اصلاح طلبان، اکثریت، حزب توده، آقای بهنود ها و امثالهم، تمام آن دیگرانی ... که برای انتخاب کاندیداهای به اصطلاح اصلاح طلب در تمام این مدت تبلیغ کردند، یعنی تمام آن کسانی که در توهم کامل، باز این مردم بدبخت را به بیراهه کشیدند و توهمشان را به آنها نیز انتقال دادند، باید حداقل آنقدر صداقت داشته باشند که به اشتباهات همیشگی شان و انحراق مردم از تحریم این انتصابات فرمایشی اعتراف کنند. قاعدتا باید این کار را بکنند اما از آنجا که مواضع این آقایان و خانمها از دیر باز روشن است، این کار را نخواهند کرد و متاسفانه این یکی از بزرگترین اختلالات و سنگ اندازی ها در راه روشنگری جامعه است و خواهد بود. با همه این وجود آرزوی توهم زدایی همه جانبه برای این مردم ستم کشیده که بسیاری از این به اصطلاح روشنفکران در ناآگاهی آنها شریکند را دارم. و همچنین قابل ذکر است که این آقایان اکثریت و توده و ... می توانند کمی از آقای خامنه ای یاد بگیرند، اینان ذره ای از هوش و ذکاوت آقای خامنه ای را ندارند و قادر نیستند ذره ای مثل او سیاست بازی کنند، اما خود را سیاسی می دانند، دلم واقعا برای مردم پر امید ایران می سوزد!
۱٣۷۴۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣٨٨
|
از : هدیه از امل
عنوان : شعارهای ما جوانان ایرانی
آن خس و خاشاک تویی / دشمن این خاک تویی
امید ایران منم/ دشمن ایران توئی
شور منم نور منم / عاشق رنجبر منم
زور تویی کور تویی / هالهی بینور تویی
دلیر بیباک منم / مالک این خاک منم
۱٣۷۲۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨٨
|
از : من درد مشترکم
عنوان : توهم تا بی نهایت ...
آقای نقره کار عزیز باز هم دمت گرم، باز هم زدی تو خال اما کو گوش شنوا؟
توهم این آقایان حمایت کننده از اصلاح طلبان رژیم اسلامی پایانی ندارد. این ها پس از شکست موسوی ها، خاتمی ها و رفسنجانی ها در جنگ قدرت شان با جناح دیگر خودی، باز هم به "اصلاح طلبان" آینده با نامهای دیگر پناه خواهند آورد چرا که این بحث هویتی اینان است که هماره در فرصت طلبی کامل، این یا آن مهره رژیم را حمایت کنند. اینان هیچگاه به عنوان پیش روهای جامعه عمل نکره اند و هیچگاه تحلیل روشنگرانه ای از اوضاع نداشته اند، بلکه به عنوان پوپولیست های ناب پشت توده ای از مردم بدبخت که برای رسیدن به خرده ای آزادی و عدالت به هر کس و ناکس پناه می آورند راه می افتند و الحق که نامشان بر آنها رواست که توده ای هستند یعنی پشت توده را می افتند و نه در پیش آن. اینان از وقتی وجود دارند همیشه در تاریخ نشان داده اند که جز توسل به فرصت طلبی و پوپولیسم و حرکت از پس توده های ناآگاه هیچگاه و در هیچ مقطعی نقش پیش روهای این جامعه را نداشته اند و برای این مردم درد کشیده جامعه، که به هزار دلیل روشن خود قادر به تجزیه و تحلیل درست اوضاع فرهنگی ـ سیاسی ـ اجتماعی خود نبوده اند، نقش روشنگر و پیشرو را نداشته اند و به این ترتیب امروز هیچ تعجبی وجود ندارد، بفرمایید این هم نتایج این نوع موضع گیریها و رای دادن ها به فاسدان سی ساله این رژیم، بیچاره مردم ایران ... با فقر روشنفکری و روشنگری در کشورشان.
۱٣۷۲۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨٨
|
از : سیمین جاهد
عنوان : آقای پویا خوشی یا عصبانی؟
اصلاح طلبان خارجه نشین برای اینکه بیشتر خوششان بیاید بروند در سایت رهبرشان مسعود بهنود ( روز) مقاله ی زید آبادی را بخوانند و یاد بگیرند.زید آبادی هم که از خودتان بود او که دیگر نقره کارنیست.چرا نباید یک مقاله متفاوت و بحث برانگیز روی سایت بماند , ناراحتید , مقاله های کشتگرتان را بخوانید که از پاریس روزی یک فرمان برای مردم صادر می کند!
۱٣۷۰٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨٨
|
از : پویا ت
عنوان : سنگ پای قزوین
خوشم که روی این را دارید که این مقاله رو رو سایتتون نگه دارید.
۱٣۶۹۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣٨٨
|
از : محسن کوشا
عنوان : ایرانی دلواپس ست «سرکار» !
ببخشید ، چرا «همه » مبارزات مردم را با بازی قوتبال مقایسه می کنند ؟
آیا تصادفی ست یا فقط عاشقان فوتبال «رهبر» و با ادبیات لومپنی تحلیل گر سیاسی شدند؟
۱٣۶۴٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣٨٨
|