سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

اشتباه نسل انقلاب ۵۷ را، دنباله‌روی کورکورانه، تکر ار نکنیم - محمود راسخ افشار

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : بایک مهرانی

عنوان : «شورای انتقال» متشکل از تمامی نیروهای ازادیخواه بسیار ضروری حس میشود.
نوشته ی آقای راسخ بر مبنای فاکت های سیاسی استوار نیست و بسیاری از فاکتورهای عمده ی سال ۵۷ نادیده گرفته شده ست.
در پروسه شکل گیری حکومت مذهبی ولایت مطلقه ی فقاهتی نیز مراحل متخلف دیده نمیشود.
بهتر ست ببینیم ، که آیا به نکات زیر اعتقاد داریم یا خیر ؟
حکومت مذهبی نظامی ، به صورت مطلقه ی فقاهتی بعداز جنگ تحمیلی فرصت یافت تا با حذف کامل دگراندیشان یک سیستم توتالیتر سلطانی را پی ریزی نماید. در این سیستم علاوه بر قتل عام دگراندیشان ، حتی بسیاری از نیروهای مذهبی و خودی نیز به شکل خونباری حذف شدند. در برابر این سیستم تا بدندان مسلح نیروهای مخالف قرار دارند.

۱- از درون حکومت طیفی از نیروها موسوم به «اصلاح طلب» از جمله سعید حجاریان تلاش کردند با انتقاداتی محدود ، دایره ی اختیارات ولایت مطلقه ی فقیه را محدود نمایند که برد چندانی نداشت. این نیروها قانون اساسی و ولی فقیه را بشکل تعدیل شده ی آن قل.ل داشته و دارند و بهمین دلیل هرگز با نیروهای غیر حکومتی همکاری نظری و عملی نداشتند. آقای خاتمی ، کروبی ، موسوی ، مهاجرانی و بسیاری از اصلاح طلبان دینی را در بر میگیرد. آقای سعید حجاریان بارها گفته که ما بیشتر از محدود کردن ولایت مطلقه ی فقیه کار یاز دستمان نمی آید و این مرحله را به «مشروطه » توصیف نموده ست. این نیرو بعداز ۲ خرداد ۷۶ امکان بهتری برای سازماندهی داشت که بدلایل زیادی نتوانست به وظایف خود عمل نماید و هم اکنون در زیر شدید ترین فشارهای نیروهای حزب پادگانی وابسته به ولایت مطلقه ی فقیه می باشد.
۲- بخش دیگری از نیروهای حکومتی - مذهبی از قبیل اکبر گنجی با نیروی محدودی برای نجات جمهوریت در برابر فقاهت مطلقه تلاش می کنند و مانیفست جمهوریت او معروف ست. این نیروها فاقد تشکیلات می باشد و کاملا پراکنده می باشند از نظر سیاسی اتوریته ی چندانی ندارد.
۳- نیروهای جمهوری خواه غیر حکومتی در داخل و خارج از کشور با برنامه های متفاوت عمل می کنند.
اول - خواهان اتحاد تمام جمهوری خواهان اعم از ملی ، مذهبی « حکومتی و غیر حکومتی » ، دموکرات، لیبرال و چپ علیه ولایت مطلقه فقیه برای انتخابات آزاد و قانون اساسی مدرن و مترقی می باشند.
دوم . خواهان اتحاد جمهوریخواهان دموکرات و لائیک می باشند.

۴. نیروهای مختلف خواهان انتقال به «مردم سالاری» از طریق انتخابات یا از طریق سرنگونی که شامل طیف های مختلف چپ ، مجاهدین خلق ، بازگشت حکومت پادشاهی و ..

بر خلاف سال ۵۷ هیچ نیروهای کاریسماتیک مثل خمینی وجود ندارد. نیروهای چپ ومجاهدین هم اتوریته ای مانند سال ۵۷ ندارند.
قدرت مانور آمریکا و غرب هم مانند ۵۷ نیست . مردم به مراتب بیشت از ۵۷ نسبت به قانون اساسی و انتخابات آگاهی و حساسیت نشان میدهند. دیگر کسی نمی تواند با «شعار همه با هم » امت را بسیج نماید.

مشکل اساسی امروز نیروهای سنتی مثل شاهپرستان ، مجاهدین خلق و چپ های انقلابی هستند که تصورات غیر واقعی از پایگاه مردمی خود دارند و باید بدانند که هواداران آنها در سال ۵۷ معلوم نیست امروز چگونه فکر می کنند. تمام افسران ، سرهنگها و امرای جان نثار شاه سابق بازنشسته شدند و امکان کودتا ی آنها مدتها ست منتفی ست.
بهمین دلیل اصطکاک هائی در خارج از کشور مشاهده میشود.
به نظر من تاثر انگیز ست که نیروهای اصلاح طلب حکومتی در حد محدود کردن قدرت خامنه ای و سلطان حکومت اسلامی آنقدر مماشات کردند که امروز شاهد از بین رفتن آنها توسط آدم خواران خامنه ای هستیم. نیروهای پرشور مردمی در ۲ خرداد ۷۶ و ۱۸ تیر ۷۸ و ۲۲ خرداد ۸۸ همه و همه از مماشات اصلاح طلبان شدیدا لظمه ی جانی و روحی دیدند.

وظیفه نیروهای جمهوری خواه و آزادیخواه تاکید می کنم ! نیروهای آزادیخوا ه و پای بند به حقوق اساسی شهروندی و حق آزادی انتخابات مردم بیش از تمام نیروها وظیفه دارند که در این شرائط حساس در جهت تبلیغ و ترویج و تعمیق گذاز به مردم سالاری مسالمت آمیز مجدانه تلاش نمایند که از تشکیل بحرانی مانند ۵۷ که بنفع نیروهای صد مردمی تمام میشود جلو گیری نمایند.
«شورای انتقال» متشکل از تمامی نیروهای ازادیخواه بسیار ضروری حس میشود.
بایک مهرانی
۱۴۶۴۰ - تاریخ انتشار : ۲٣ تير ۱٣٨٨       

    از : شاهد دو ماجرا شاهد دو ماجرا

عنوان : آزادی وبیان فرق مشخصه اپوزیسیون انقلابی سرنگونی طلب با اصلاح طلبان بوده و هست
آقای راسخ محترم،
من هم فکر میکنم که دوستان و رفقای چپ بدون شک میبایست صف مستقل خود را در این باب داشته باشند و خود را پشت صفوف اصلاح طلبان نیاندازند. در همان روز در شهر فرانکفورت یک اجتماع دیگری مقابل کنسولگری جمهوری اسلامی بمناسبت ۱۸ تیر وجود داشت. برگزار کننده مراسم از حاضرین دعوت به رفتن پشت میکروفن میکرد هر کسی که مخالف جمهوری اسلامی بود میتوانست از آن میکرفن آزاد استفاده کند و حرف دلش را بزند.
فرق میان اپوزیسیون انقلابی سرنگونی طلب با اصلاح طلبان "بهتر بگویم حافضان نظام اسلامی" در اینست که اصلاح طلبان آزادی بیان را صرفا" برای خود میخواهند اما اپوزیسیون انقلابی سرنگونی طلب آزادی بیان را برای همه میخواهد. عملکرد برگزار کنندگان تجمع جلو کنسولگری در فرانکفورت سند این ادعای منست.

انحصار طلبی سو استفاده از میکرفن مشخصه اصلی جناحهای رژیم جمهوری اسلامیست. خود را مستقل نامیدن و عدم وابستگی به گروههای سیاسی کلک دیگریست که از دل جمهوری اسلامی بر می خیزد.

آقای راسخ در آن تجمع اصلاح طلبان کم نبودند هواداران اکثریت و حزب توده که شعارههای آن گروه کوچک را بیجا و بیموقع و اصلا" طرح یک شعار دیگر از آنچه بر گزار کننده میخواهد را بی ادبی سیاسی میدانسته و دست آخر برای ایزوله بودن این گروه کوچک اشگ تمساح میریختند.
۱۴۵۹۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱٣٨٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست