سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

جنبش سبز تداوم یک جدال صد ساله در ایران - سعید کرامت

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : هومن دبیری

عنوان : اول دموکراسی بعد سوسیالیسم
چه دلیلی دارد با فرمول های من درآوردی هر کس از راه میرسد یک تنه ای به چپ میرسد شده موضوع «گربه ی مرتضی علی.. »
آقای کرامت می نویسد.:
« جریانات چپ در طی یک قرن گذشته نتوانسته اند که دلیل اختلاف یک جناح از بورژوازی را با جناح دیگرش درست تشخیص دهند و افق اجتماعی متفاوتی در مقابل جامعه قرار دهند. »
من نمی دانم پیان نویسنده ی محترم از این حرف بی در و پیکر چیست.
نه صد سال گذشته حیدرخان عمواغلو ها و نه ۸۰ سال پیش دکتر ارانی ها دغدغه ی اختلاف جناح بورژوازی را نداشتند.

بعداز جنگ دوم حزب توده هم با تحلیل های نابخردانه ی خود ، بجای درک ضرورت های جامعه و تاکید بر آزادی ، استقلال ، پیشرفت و تعمیق آرمانهای مشروطه در برایر ارتجاع و استعمار نه بورژوازی که در قدم های اولیه رشد خود درایران بود. برداشت کلیشه ای و دنباله روانه آن در گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم ، حزب توده را در بین نیروهای راست و میانه و درباری سردر گم نموده بود که میخواست با تمام بورژوازی دولتی و غیر دولتی فسقلی ایران به حل «تضادها » بپردازد در رابطه با قانون شدن صنعت نفت « مضحک ترین» برخورد رانود که از درباری هم مبتذل تر بود . و سیاست همکاری با دکتر مصدق هم نابخردانه تر از درباریها ، پس موضوع اختلاف جناح های بورژائی اصلا دغدغه ی حزب توده هم نبود بلکه ناشی گری های سیاسی آن بود که دست امپریالیسم و عواملش را باز گذارد تا فجایع ۲۸ مرداد را بر مردم تحمیل کنند. اگر حزب توده با مسائل درست برخورد میکرد قطعا از پشتوانه ی مردمی وسیع تری برخوردار میشد.

بعداز کودتا ی ۲۸ مرداد وضع برای همه نیروهای خارج از حکومت تیره تر و تار تر بود . نه توده ایها در داخل و نه درخارج امکان عرض اندام داشتند.
بعداز ۱۵ خرداد ۴۲ حتی جبهه ی ملی سیاست صبر و انتظار پیشه کرد . در باره جناح های بورژوائی حاکم شاه حرف اول را میزد.

فدائیان خلق در دهه ۵۰ چپ را نمایندگی کرد در آن دوره هم دغدغه ی جناح های بورژواپی مطرح نبود.
اصولا برآیند تحلیل ها ی چپ و سایر نیروها مبارزه علیه دیکتاتوری شاه بود. بارقه ی ضعیفی از شعار «شاه باید سلطنت کند نه حکومت »
سوء سوء میکرد که در آستانه ی انقلاب تقریبا خاموش شد.
کسی کمتر از سرنگونی حکومت قبول نداشت خواهشمندست مرقوم بفرمائید کدام جریان از جناح های بورژوائی حرف میزد. البته تاسف انگیز ست که تحلیل انتقادی از جامعه برای حل تضاد ها وجود نداشت.

دوست عزیز آقای کرامت با سقوط ماشین دولتی شاه با ساختار بورژوائی موجود در آن زمان ، خمینی و بخشی از نیروهای ملی - مذهبی و جبهه ی ملی توانستند با سرکوب خونین سایر نیروها «صاحب » تمام بنگاههای دولتی و غیر دولتی ایران شوند .

حرب توده با حمایت جانانه از حکومت خمینی از همان آغاز انقلاب به دلیل عمده کردن مبارزه با امپریالیسم ، سوار شدن ارتجاعی ترین تفکر آن دوره از تاریخ ایران را بر جامعه ی بورژوائی نامتجانس ایران جشن گرفت که اوج نبوغ خود از مارکسیسم را درتاریخ به ثبت رساند. آیا انتخاب بین خمینی و بازرگان اختلاف جناع های بورژوائی محسوب میشود ؟
بقیه نیروهای چپ هم از فردای انقلاب به اشکال مختلف با کل حکومت سیاسی یا بخشی از آن درگیر و به طرز هولناکی متلاشی شدند.
شما باید امروز پاسخ دهید که در هرج و مرج انقلاب که لومپن ها و عقب مانده ترین جریانات اجتماعی بر خرابه های شاهنشاهی پرچم
حزب الله را علم میکردند کدام جناح بورژوائی بودند. دانشجویان خط امام چه ؟ لابد مبارزه علیه جناح عالیترین مرحله ی بورژوازی !

نه آقای کرامت شما درکی از بورژوازی ایران و جناح های آن ندارید و نمی دانید که انقلاب بهمن با خمینی و تمام جریاتی که از او حکومت کردند چه ترمزی برای پیشرفت مناسبات بورژوائی درایران بود و چگونه مافیا و دلالی درایران غولی شد که امروز تمام باقی مانده ی ۲۲ بهمن را جارو خواهد کرد.

جبهه ی دموکراتیک و ملی مردم ایران ایران در ۱۴ اسفند ۱۳۵۷ در احمد آباد امیدی بود در تاریکی تا دربرابر ارتجاع به قدرت رسیده نیروهای
مترقی و چپ را علیه ارتجاع ما قبل سرمایه داری بسیج نماید تا از مشروطه و جامعه ی مدنی حراست کند که خمینی و لاجوردی آنها را مانند بقیه نیروها نابود کردند.

هنوز هم چپ تلو تلو خوران دنبال حوادث می لنگد و خیال می کند در خرابه های بورژوازی می توان پرچم سوسیالیسم را به اهتزار درآورد.
نه رفیق حیف که ما هیچوقت به پیشرفت ایران فکر نکردیم . ایران پیشرفته به سوسیالیسم نزدیکتر ست تا یک کشور درب و داغون .
در قصابخانه ی حکومتی ایران نه بورژوا داریم نه بورژو زاده . اینها عقب مانده ترین بخش های اجاملعی هستند که بر خرابه های حکومت سابق خیمه زدند. کدام جناح های بورژوازی ؟ این ها باند هائی هستند که بر نفت ، دولت و صنعت و تجارت و معادن و تمام نعمت های ایران چنگ انداخته و باید با زبان راحت صحبت کنید .

مردم برای قانونی کردن مملکت جان میدهند چیزی که چپ آنرا بورژوائی میداند . حتی حقوق بشر را ! ما انقلاب مشروطه را درک نکردیم هنوز آنرا جا نیانداخته ایم تا این نهادی نشود ما «چپ» ها جناح های بورژوازی را نیز تشخیص نخواهیم داد.
اول دموکراسی بعد سوسیالیسم

هومن دبیری
۱۵۲۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱٣٨٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست