عنوان : برای «نرگس مست» و «م- پالیزی» و بالاخره «مبهوت»
برای «نرگس مست» و «م- پالیزی» و بالاخره «مبهوت»
واقعا غم انگیز ست که مردم ایران ۲ قرن برای استقلال ، آزادی و پیشرفت ایران تلاش کردند و خون جانهای بسیاری در این راه فلات ایران را گلگون کرد و هنوز ادامه دارد و در این وسط هر کس می تواند با تلنگری نوک قلم یا انتخاب دکمه های کی بورد را تاریخ را آن که دلش می خواهد «تحریف » نماید.

وقتی مسعود بهنود در مطلب ۱۲ نوامبر بلوگ شخصی خود در باره ی جوانان زندانی می نویسد :
« شرم بر ما که چنین جامعه ای ساختیم که جای شما جوانان همه هوش همه ذوق و همه دانائی به جای لابراتوارهای بزرگ و سالن های آمفی تئاتر و سخنرانی های سازنده و آموزاننده ، سلول های خالی زندان بوده است.»

اول تعجب کردم ؛ چرا مسعود بهنود خود را سرزنش می کند ؟
چند تا از کامنت های زیر نوشته را خواندم دیدم نه خیر ! این فقط یک تاکتیک ست . ایشان چنین می نویسد و از قول مردم به «خودزنی » می پردازد .آن هم در خارج از کشور ! رژیمی که ۳۰ سال جنایت کرده نباید شرم کند ! مردمی که این رژیم را آوردند باید شرم کنند !
آقای مسعود بهنود وکیل مدافع حکومت ست و حتی خارج از کشور به وظیفه ی تاریخی خود عمل مینماید.

تا بوده و هست آزادکشی در ایران مرسوم بوده ولی ابعاد آن هرگز در حد امروز نبوده و اعتراض و خواست ملی نیز برای دفاع از آزادیهای فردی نیز تا به این حد گسترده نبوده ست.

امر آزادی هرگز نباید در منافع ایدئولوژیکی ، سیاسی ، گروهی و فردی محدود شود .
افشای لغزش ها ی آگاهانه و ناآگاهانه ی فعالان در گفتار و کردار آنها وظیفه ی ما ست .
آزادی مطابق منشور حقوق بشر حق تمام انسانها ست !
در برابر کسانی که ناقض این حقوق هستند نباید کوتاه آمد.
نقش کسانیکه در ارتباطات جمعی سرشناس هستند بسیار اهمیت دارد و متاسفانه مطابی را مخدوش می کنند.
شعبه ی حکومت اسلامی در خارج از کشور فعال ست !
این حکومت جهل و جنایت ست که باید در برابر مردم بزرگ ایران شرم کند که ایران را به روز سیاه نشانده !

محسن کوشا
۱٨۱۱۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱٣٨٨       

عنوان : خط امامی ها و مشگل یاد گیری
وافعا چه چیزی لازم هست تا خط امامیان که ۳۰ سال گشتند و غارت کردند و تجاوز و سرکوب، همچون یک انسان مسایل را درک کنند؟؟؟ میدانم که این برادر فقیه سالها از قبال این رژیم به نان و نوایی رسیده و وصلت با آخوند ها از نظر مال ومنال هیچ کم ندارد و همانند تمامی دست اندر کاران رژیم از ترس و وحشت سرنگونی رژیم جنایتکار اسلامی شب و روز ندارند و مرتب اعلامیه میدهند و خود را به حمافت میزنند که آری، مشگل ایران، احمدی نژاد هست. او را برداریم و موسوی را جایش بگذاریم و خامنه ای هم یک کمی "عقب نشینی" کند (خواست مشترک این جماعت و اتحاد جمهوری خواهان) و بدین وسیله ثروت و امکانات اینان دست نخورده باقی بماند. ا[ر اینها خود میدانند که ۳۰ سال پیش با دست اندر کاران رژیم شاه چه کردند و اگر رژیم سرنگون شود بخاطر جنایت و خباثت بمراتب بیشتر لشگریان اسلام، معلوم نیست چه بروزگار اینها خبیث ها میاید. این برادر فقیه هم هی سرش را میزند بدیوار و خود را بخریت میزند و ادعا میکند میلیون ها هموطنی که یک روز خوش در زندگی ۳۰ سال گذشته نداشته اند مزخرفات قانون اسلامی را قبول دارند. بهمین توهم و دغلکاری ادامه بده، روز سرنگونی شما جندان دور نیست و خواهید دید که فانون اساسی اسلامی تان که هیچ، کلیه خرافات اسلامی از این وطن خونین رخت بر خواهد بست
۱٨۱۰۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱٣٨٨       

عنوان : دستکم به زبان پارسی رحم کنید!
جناب رضوی فقیه:
با درودهای فراوان.
(کلمهء سواء) دیگر چه صیغه ای ست؟ «منسی» و «استکبار» و «استضعاف» و «اُسوه» و «آنجزه» و ..........کم بود، حالا «سواء» را هم شما به این گنجینه اضافه می کنید! دستم بدامنتان، دستکم به زبان پارسی رحم کنید. آن رژیم و آن قانون اساسی ارزانی شما باد، این یکی را دیگر به ما ببخشید.
شاد باشید.
۱٨۱۰٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱٣٨٨       

عنوان : از تفرقه پرهیز کنیم! نظر مرا قبول کنید!
در میان شرکت کنندگان و فعالان جنبش سبز، جمعی مانند آقای رضوی فقیه پایبند و احیانا معتقد به اصالت قانون اساسی کنونی که بر ولایت مطلقه فقیه استوار است، هستند و جمعی دیگر این قانون را جابرانه، منشا تبعیض و ظلم و نکبت مردم ایران و جامعه می دانند و آرزوی تغییر آن را در سر دارند. در مورد تعداد هواداران این دو جریان اظهار نظر نمی کنم چون آماری در دست نیست. فقط به وثوق می دانم که محوری ترین شعار تظاهرات روز قدس "نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران" بود . شعار "استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی" و شعار علیه روسیه نیز در مرحله بعد و در کنار سایر شعارها، توسط انبوه مردم در گستره صفوف راه پیمایان تکرار می شد و به وضوح می توان ادعا کرد که وزن مخالفان نظام در برابر مدافعان بقای اطلاح شده نظام در اعتراضات سبز چشمگیر و چه بسا غالب بود. هراس بعضی از اصلاح طلبان خارج نشین بی سبب نیست.
بین دفاع و تبلیغ قانون اساسی و مخالفت با آن چه مخرج مشترکی وجود دارد که اصرار بر پذیرفتن آن است؟
آقای رضوی فقیه توافق بر سر قانون اساسی ولایت فقیه را این وجه مشترک به حساب می آورند! یعنی تسلیم مخالفان و قبول نظر طرفداران نظام. استدلال بسیار کودکانه است. اگر می گفتند در این مورد سکوت کنید چون باعث تفرقه می شود باز قابل توجیه بود اما پذیرفتن قانون اساسی به عنوان پایه اتحاد هیچ معنایی جز تسلیم مفتضحانه در برابر طرفداران نظام نمی دهد.
۱٨۱۰۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱٣٨٨