یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

زنده باد دانشجویانی
که بار دیگر پرده مصلحت گرایی را گسستند
- عطا هودشتیان

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : سیما سین

عنوان : پسرکشی و نیچه ی زبانشناس
آقای شهاب نازنین به شما درود می فرستم،
باز هم شما شتابزده داوری کرده اید. پسر کشی و نوه کشی نه تنها در اساطیر بلکه در تاریخ ما هم پیشینه داشته است. شما که اینهمه از کورش کبیر با تعصب سخن می گویید حتما باید از رفتار پدر بزرگش با او و داستان ماندانا و چوپان و درخت انگور خبر داشته باشید! اگربه گذشته ی دور تر بروید به کیکاوس و رفتار ناجوانمردانه اش با پسرش سیاوش می رسید که از دربار پدر گریخت و سرانجام در غربت به قتل رسید. بازهم شما را رجوع می دهم به تاریخ ایران و پسر کشی ها و پدرکشی ها و کورکردن ها. اگر لجونانه در درستی این نظر خود پافشاری کنید، مثالهای دیگری تقدیم می کنم.
در مورد زبانشناسی نیچه هم اشتباه کرده اید. زبانشناسی حرفه ای از نیچه بسیار جوانتر است و نیچه را نمی توان زبانشناس آنهم زبانشناسی حرفه ای دانست. در باره نیچه کتابهاب بسیاری بفارسی ترجمه شده است، یکی را بخوانید.
آقای شهاب چرا مخالفت شما به "چپ" شما را وادار می کند که از علم فاصله بگیرید.
مساله پسرکشی در فرهنگ،اساطیر وتاریخ شرق، در برابرپدر کشی در غرب موضوع تازه ای است که کاوش درباره ی آن اخیرا آغاز شده و خبرش هنوز بگوش شما نرسیده است. چیزهایی را که نشنیده اید انکار نکنید.
با احترام دوباره
۱٨۷۴۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱٣٨٨       

    از : راست بین ش

عنوان : دیدگاهی قابل تامل
من بر خلاف آقا (یا خانم) شهاب معتقد هستم که این دیدگاهای آقای هودشتیان تازه است و با شرایط حاضر بسیار میخورد. فردوسی قلب هویت ماست، ولی ما آنرا همیشه و یا غالبا از درون خوانده ایم زیرا آنرا بسیار دوست داریم. گویا هودشتیان مدعی است که قرائت جدیدی عرضه کرده است. البته حال بجاست که آن را منتشر کند....

راست بین
۱٨۷۰۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣٨٨       

    از : زن=مرد

عنوان : جزء را در تصویر کل بگذارید تا معنی پیدا کند که ناخواسته مورد سوءاستفاده و تفرقه قرار نگیرد.
آقای هودشتیان گرامی،

یکی از مهمترین عوامل خیزش جوانان امروز پرورش شان در دامان مادران این نسل و نسل پیش از آن است، این جوانان نتیجه تجربیات زنان و دخترانی هستند که هم دوره پهلوی و هم حکومت دینی را با پوست و گوشت و استخوان خود حس کرده اند، زنانی که بجای فرود آوردن سرشان در مقابل قوانین ضد زن حکومت دینی بسختی در مقابل آن مقاومت کردند و حاضر نشدند از توجه خود به جهان آزاد و پیشرو بکاهند.

دیگر آنکه، این زنان پیشرو بزرگترین نقش را در شکست دادن رژیم در حیطه های فرهنگ و تمدن ایرانی، آموزش و پرورش، رفتارهای سکولار و مدرن داشته اند. اینان موتور اصلی ترغیب و تشویق فرزندان خود به ادامه تحصیلات در دانشگاه ها بجای حوزه های علمیه قم و و و، بودند بطوریکه اکنون ۶۵ در صد دانشجویان ما دختر هستند.

جدا از مبارزه شان با رژیم، این زنان در خانه هم باید بر علیه مرد سالاری ای که هر روز با قوانین جدید نهادینه تر می شد برای حقوق از دست رفته خود مبارزه می کردند، کمپین یک میلیون امضاء نوع سازمان داده شده آن است. برای مبارزه با مرد سالاری حکومتی و خانوادگی، زنان و دختران برای بدست آوردن حقوق از دست رفته و استقلال خود به آموزشگاه ها و دانشگاه ها هجوم بردند و فرزندان دختر و پسر خود را هم با فداکاری های فراوان در دامان پر دانش و حق طلبانه خود پروراندند و به دانشگاه های درون و برون مرزی گسیل داشتند.


ایستادگی سخت این زنان بود که سیاست های ایدئولویکی حکومت دینی برای برپایی یک جامعه قبیله ای نوع عهد علی را با شکست روبرو ساخت و از پاکستانیزه شدن ایران جلوگیری کرد. زنانی که حاضر نشدند به حذف خود از عرصه سیاسی، اقتصادی و اجتما عی د ایران تن در بدهند. مشعل مبارزات علیه این رژیم از اول در دستان زنان بود و از نسلی به نسل دیگر انتقال داده شد و اکنون بدست جوانان پسر و دختر آنهاست. پسران جوانی که در خیابان ها و دانشگاه ها مبارزه می کنند از مادرانشان آموخته اند مردسالاری تبعیض و اندیشه ای نا معقول و عقب افتاده است و جایی در جهان مدرن ندارد. دختران هم از مادرانشان آموخته اند که زنان هیچ چیزی از مردان کم ندارند که به آنها زور گفته شود. این جوانان، امروز بیش از هر زمان دیگری در تاریخ ایران با درکی صحیح از آزادی و با اعتماد به نفسی هرچه بیشتر برای احقاق حقوق همه ایرانیان در جلوی این رژیم ایستاده اند. اینان حلقه ای جدا از حلقه های دیگر جامعه نیستند بلکه حلقه ای پیوسته به حلقه های دیگر زنجیر جامعه اند. این جوانان نتیجه سی سال زحمت و سماجت و خون دل خوردن کل جامعه ایران و بویژه زنان ایرانی است.

بزرگترین و عمده ترین امیدهای این رژیم را زنان بودند که به باد دادند، نه زنان آن شدند که رژیم می خواست و نه جوانان.

پاینده ایران و ایرانی
۱٨۶۵۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ آذر ۱٣٨٨       

    از : شهاب

عنوان : تحلیل از بنیاد غلط است
برداشت شما از پسر کشی در تاریخ و فرهنگ ایرانی یک برداشت صرفا روشنفکرانه و کاملا غربی و شرقشناسی زده است آقای هودشتیان. روشنفکری ایرانی که حتا شاهنامه را نمی تواند بخواند بهتر است داوری در باره ی تاریخ و تمدن ایران را به نسل جدید واگذار کند که اگر آقایان پرچم استالین و مائو و انور خوجه را بالا بردند، ما داریم پرچم کوروش و بابک و تهمینه و ماندانا را بالا می بریم.

در کجای سوگنامه ی رستم و سهراب، که منبع برداشت شما از پسر کشی است، اثری از چزوندن و جلوگیری از رویش فکری و فرهنگی و اجتماعی سهراب هست؟ همینطوری که نمی شود بدون هیچ مدرکی چیزی را ادعا کرد و بر روی یک ادعا یک فرضیه ی فرهنگی بنا کرد و با آن کل یک تمدن هزاران ساله را زیر سوال برد. نیچه اگر مسیحیت را زد، کلی رو آن کار کرده بود و یک زبان شناس حرفه ای بود. کدام یک از روشنفکران ایرانی که همگی مبتلا به بیماری وخیم نقد فرهنگی مبتذل هستند (اثرات شنیع مکتب فرانکفورت) کوچکترین آگاهی ای از تاریخ ایران دارند؟ این ها حتا راویان صادق دوران خود نیز نیستند و یک نقد پایه ای از دست گلی که در ۵۷ به آب دادند نکرده اند.

به هر حال راه ایران با نسل جوان به سوی یک بازیابی تمدنی می رود و در این میان نقد های شرقشناختی که مبتنی بر فقدان مفهوم ایران هستند، اگر چه می توانند حس خود خرسندی را به گزارندگان اش اعطا کند، اما رفت و بستی به متن فرهنگ ایرانزمین ندارند. برای توضیح ایران نخست باید پایه ی آگاهی ایران را شناخت. بزرگ ترین کاری که نسل انقلاب می تواند انجام دهد، نمی خواهم به تندی یکی از اعضای خود این نسل، یعنی آرامش دوستدار باشم که گفته است براورندگان خمینی باید سیانور بخورند و یا هاراکیری کنند، و البته خود اش می تواند دلیری کند و نخستین تیغ را در شکم مبارک فرو کند، خیر، ولی این توقع بیجایی نیست که در برابر تکوین این آگاهی پایه ای نوین شرّ ضد آگاهی خود را تجلی تاریک اندیشانه ترین نسل تاریخ ایران است از سر جوانان کم کنند و دست از غنی سازی تاریخ برکشند و به یک تعلیق اجتماعی تن در دهند.
اما هم شما و هم من می دانیم که آن عقربی که بر شانه ی قورباغه نشسته بود که به آن سوی رود برود، به خاطر علاقه اش به کشته شدن نبود که نیش دم اش را در گردن قورباغه فرو کرد، بلکه بخاطر طبع گره خورده به زهر اش بود: او اگر نیش نمی زد، عقرب نبود؛ اینان نیز عطای عزیز، و چه بسا خود حضرت عالی نیز، اگر کنار بروید که دیگر روشنفکر نیستید؛ روشنفکر باید بماند و به ماموریت گران تاریخی اش، ویرانی و تجزیه ی ذهن تمدن ایرانی، ادامه دهد.
۱٨۶۴۷ - تاریخ انتشار : ۱٨ آذر ۱٣٨٨       

    از : b-adab -

عنوان : .............
با سلام : اگر ممکن هست نام چند نفر از این روشنفکران! و رهبران هوشمند و با درایت نسل گذشته را نام ببرید باسپاس
۱٨۶۴۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ آذر ۱٣٨٨       

    از : جواد ف

عنوان : اشتباهات جوانان
آقای دکتر هودشتیان عزیز، سخنان شما مثل دیگر نوشته هایتان ارزنده و آموزنده است. با تحلیل شما در باره اهمیت جوانان و آنچه شما نوگرایی میخوانید موافق هستم. اما آیا نباید به اشتباهات همین جوانان که بخاطر بی تجربگی شان در زندگی و در سیاست است بیشتر تاکید کرد. آیا گاندی یک پیر نبود؟

جواد
۱٨۶٣۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ آذر ۱٣٨٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست