یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

پیش به سوی تحریم رسمی انتخابات - روزنامه نگار معترض (جان شیفته)

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ‫رضا سالاری

عنوان : ارزش‫ هر تاکتیکی با معیار استراتژی نهایی اش، یعنی دموکراسی مطلق، سنجیده می شود!
استراتژی آرمانی نیل به دموکراسی مطلق است ولی تاکتیک ها باید بسیار قابل انعطاف باشند، البته بدون آنکه اصل هدف و استراتژی را خدشه دار کنند.

‫فرصت های پیشرفت در راه و هدف دموکراسی در هر دوره گذرا و انتقالی ممکن و بالقوه را نباید از دست داد. ‫

‫‫بدیهی است، ‫اکثر مقالات و نقدهای کاربران اخبارزور، که در جهت فواید و کمک به استقرار نهایی دموکراسی در‫و برای ایران آینده، نوشته می شوند، در شرایط کنونی استبداد دینی حاکم برجامعه، ممکن است ناممکن، غیر عملی، ایده الیستی، آرمان گرا، وحتی مضحک و خنده دار جلوه کنند. بنابراین قبل از اینکه مهر ایده الیستی و نا عمل گرایی بر پیشانیمان زده شود باید به دوره های انتقالی ممکن مسئولانه و عملی بشکل تاکتیتکی بپردازیم.

به همین دلیل بسیار مهم است که هم نویسندگان مقالات محترم و هم ما کاربران عادی، در نوشتار و کامنت های خود، محتوای نظریات و اشارات خود را فقط به آینده خیالی و نامعلوم اختصاص ندهیم. باید همواره موضوعات مورد بحث و کامنت ها را به شرایط حال هم بکشانیم و بخصوص در مورد اینکه اکنون چه موضع و سیاستی را باید اتخاذ و پیشه کرد و باید از چه حرکتی ویا جنبشی پشتیبانی کرد، که حتی فقط ممکن است یک قدم کوچک ما را به همان هدف و یا استراتژی نهایی یعنی دموکراسی نزدیکتر کند، اظهار نظر کنیم. مثلاً امکان تشکیل هر نوع دوره گذرا، از استبداد نفس گیر و طاقت فرسای فعلی به هر دوره گذرای بعدی، که می تواند هنوز استبدادی، ولی قدری رقیق تر و قابل تحملتر باشد، را نباید از نظر دور داشت.

‫باید پابه پای مردم معترض ترقی خواه خودمان حرکت کنیم، نه تندتر و نه کند تر، همانگونه که معمولاً این سیاستمدارانند که به دنبال مردم حرکت میکنند نه بالعکس! مثلاً اگر خمینی بجای منبر رفتن و اعتراض در جهت نصیحت و اصلاح رژیم، تندتر از مردم، در سال ۴۲ فتوا داده بود که مردم به پادگانها بریزند و بجنگند تا حکومت سرنگون شود، باز هم نتیجه اش همان که دیدیم یعنی سرگونی و انقراض کل رژیم شاهنشاهی، همانند اتفاق سال ۵۷ بود؟ مسلماً خیر! جز شکست کامل و سربه نیست شدن او پیامد دیگری را نمیتوان فرض نمود. ولی خوب نمیتوان اکنون این افسوس خیالی و بیهوده را هم خورد که ایکاش تندروی کرده بود تا انقلاب ۵۷ اتفاق نمیافتاد! بالعکس، اگر شاه پیشنهاد تفکیک قوا از طرف نخست وزیر منتخب مردم، یعنی همان مصدق معروف را، پذیرفته بود و اورا بجای رقیب و دشمن، یار و همکار خود قلمداد کرده بود، فعالیت های لیبرالترین حزب ایران یعنی جبهه ملی، به نفع رشد و پیدایش مرتجع ترین و متعصب ترین گروهای مذهبی وکمونیستی، یعنی کاشانی، خمینی و فدائیان اسلام و حزب غیر دموکرات توده، سرکوب و نابود نمی گشت، و در نتیجه راهی برای رشد و پیروزی انقلاب اسلامی مردم فریب باقی نمی ماند.

‫درست است که دین و نظام اسلامی و قانون اساسی فعلی سد راه «اندیشه » دموکراسی، یعنی همان استراتژی نهایی ماست، ولی ابتدا باید دید چه تاکتیک هایی پیش روی ما قرار دارد؟

‫۱. جنبش سبز، یعنی همان جنبشی که فرضاً اگر مثلاً تا انتخابات بعدی و یا بهر دلیلی پیروز شود، موسوی طرفدار نظام را سر کار میآورد. حال سوال مهم تاکتیکی اینست که کدامیک، احمدی نژاد خرافاتی و نظامیان فاشیستی پشت سرش، یا موسوی اصلاح طلب دینی و وفاداربه نظام برای هدف و استرتژی نهایی ما کم ضررترند؟

‫۲. اکنون تاکتیک و سیاست اکثر مردم مترقی و معترض ما کدام است؟ همراهی با جنبش صلح جو سبز به رهبری موسوی؟ اگر نه پس چه جنبش های دیگری در داخل و خارج در همان بعد و اندازه و سنگینی و ثقل وجود دارند که نه دنیای داخل و نه دنیای خارج از آن باخبرند؟ بفرض مترقی تر و دموکرات تر بودن، واقعیت اینست که مخالفین و معترضین غیر سبز خارج از کشور هم ناتوانتر و هم پخش و پراکنده تر و محدودتر و هم بسیار بسیار کم تر نسبت به جنبش سبز طرفدار دارند، بخصوص در داخل کشور، بطوریکه عملاً در شرایط و افق فعلی، جز امتزاج با سبز، قادر به رهبری و سازمان دهی هیچ نوع جنبش ممکنی بخصوص در مقیاس جنبش خودجوش سبز فعلی نیستند.

‫۳. فقط از میان همین رهبران اصلاح طلب دینی نظیر موسوی میتوان در حال حاضر با رژیم سفاک ولایی، طالبانی، کهریزکی، جمکرانی، گفتگو و تعامل کرد. پس تاکتیک خردورزانه امروز چه باید باشد؟ سکوت و تحریم رژیم و انتخابات آینده آن؟ اقدام به جنگ و نبرد مسلحانه؟ درگیر شدن در انتخابات و اداره و امور کشور با حمایت از جنبش سبز و رهبری مقطعی و تاکتیکی از موسوی؟

‫۴. مردم روشن و مترقی ما، که در پوشش جنبش سبز جان برکف و بی سلاح از خانه بیرون زدند و تظاهرات کردند، از ما چه میخواهند؟ آیا ما پا به پای آنها باید از آنها حمایت کنیم و یا آنها را تنها بگذاریم و جنبش سبز را تحریم کنیم؟ کدامیک ما را به هدف غائی دموکراسی نزدیکتر میکند؟

منصف، واقع بین، ممکن گرا و عمل گرا باشیم! ‫
۲٣٨۶۵ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣٨۹       

    از : پ پیمان

عنوان : تایید پیشنهاد جان شیفته در تحریم انتخابات در چهارچوب حکومت اسلامی
جان شیفته گرامی
به درستی پیشنهاد می کنی که احزاب و سازمان ها و ... می بایستی شیوه تحریم انتخابات در چهارچوب حاکمیت اله در ایران را در پیش گیرند. چون برای شما هم کاملا" روشن شده که در حاکمیت جانیان نمایندگان اله بر روی زمین در خطه ایران زمین امکان انتخابات به نفع مردم آزادیخواه وجود ندارد. کاملا" با شما هم عقیده هستم و از دوستان و آشنایان و مبارزان راه آزادی تقاضا می کنم که با تمام توان در تحریم انتخابات در چهارچوب قانون اساسی حکومت اسلامی بکوشند و در مقابل خواستار انتخابات آزاد با حضور و نظارت سازمان های جهانی مستقل در همه عرصه های زندگی مردم باشیم. متاسفانه برای خیلی ها از مدتها پیش روشن نبود که شرکت در انتخابات فرمایشی در جمهوری اسلامی به نفع حاکمان و جانشینان رهبران حکومت اسلامی است و به جای روشنگری دعوا بر سر این داشتنید که شرکت کنیم یا تحریم و کسانی که ماهیت پلید این حکومت برایشان روشن بود مورد حمله افرادی قرار می گرفتند که آن ها چپ رو هستند، آنها انقلابی هستند و غیره . شاید زمان لازم بود که بخشهائی از این دوستان و مبارزان در مبارزات روز مره آگاهی یابند و در عمل ببینند که خواست های آنان در این حکومت یک اوتوپی بیشتر نبود و کسانی که شکوفائی این جمهوری را می خواستند و یا نمایندگان شناخته شده ای چون خاتمی ها در حکومت و نگهدار ها خارج حکومت هنوز دچار این توهم هستند. شاید هنوز دریچه های واقع بینی و ماهیت این رژیم برای آنها روشن نیست . به هر حال دارای این نظر هستند و حق آنها است . ولی این بار چشمان بسیاری به واقعیت ها روشن شده و این بار صفوف تحریم کنندگان انتخابات در حکومت اسلامی فشرده تر خواهد شد.
اما چه شعار هائی در مقاطع مختلف انتخابات از سوی احزاب و سازمان ها و شخصیت های سیاسی می تواند مطرح شود؟
۱- انتخابات آزاد و کوتاه شدن دستهای مرئی و نامردی حاکمان حکومت اسلامی
۲- رفراندوم حکومت اسلامی برای استقرا ر حکمت مردم
۳- رفراندوم قانون اساسی برای تدوین قانون اساسی جدید بر اساس قوانین و کنوانسیون های حقوق بشر
۴- جدا کرن دین از دولت و شناخته شدن رسمی تمامی ادیان برای انتخاب آزاد مردم
۵- ...
برای گسترش و بردن این شعار ها به میان مردم میبایستی اقدامات زیر صورت گیرد:
۱- کار روشنگری گسترده در باره اشکال ادغام دین در سیاست
۲- کار روشنگری در باره کارنامه سیاه جهموری اسلامی از بدو پیدایش تا امروز
۳- شناساندن چهره ارتجاعی و مستبد خمینی و دیگر رهبران حکومت اسلامی با جمع آوری سخنان آنها، از جمله بیرون آوردن سخنان خمینی از نوشته ها و سخنرانی هایش
۴- استفاده از نوشته هائی که در باره نقد قانون اساسی حکومت اسلامی تا امروز نوشته شده و بحث و نقادی و نشان دادن ماهیت ضد مردمی این قانون که بر اساس احکام اسلامی متعلق به ۱۴۰۰ سال پیش برای تشکیل حکومت قبایل بدوی و چادر نشینان عری شبه جزیره عربستان نوشته شده است و تناقض آن با جهان امروز
۵- شناساندن چهره های ترسو و مسولین جمهوری اسلامی که خود در مقاطع مختلف در اجرای قانون اساسی و نقض حقوق مردم و کشتار دگراندیشان شرکت داشته اند.
...
بردن آگاهی به میان اقشار مختلف نیاز به شیوه ها سازمان ها و ابزار خود را دارد که باید حداکثر استفاده را از آن ها نمود از جمله:
۱- استفاده گسترده از اینترنت
۲- نوشتن کتب با حجم کم و انتشار مخفیانه آنها و پخش آن میان تحصیل کردگان جوان و روشنفکران که تشنه آگاهی هستند
۳- استفاده از شیوه های قدیمی ( نوشتن اعلامیه و دست نوشته و پخش کردن آن ها در تجمع ها و ...
۴- ایجاد و تشکل های دمکراتیک و مستقل از ارگان های حکومتی از جمله:
۱- تشکل های کوچک و مستقل کارگری
۲- تشکل های کوچک و در حد امکان سراسری زنان
۳- تشکل های دانشجوئی
۴- تشکل های دانش آموزی
۵- تشکل های ورزشی
۶- تشکل های کارمندی ، معلمین، اساتید دانشگاه ها، پزشکان، فارغ التحصیلان ، تشکل های ادبی و علمی، تشکل های همکلاسی های قدیمی، تشکل های قومی ، ملی، زبانی و ...
۷- سازماندهی برای بر گذاری سخنرانی های علمی و ادبی و انتقادی در مسائل مختلف با توجه به شرایط
۸- ...
جامعه ما نیاز به یک رنسانس احتیاج دارد از جمله:
۱- اصلاح افکار گذشته و مروری به برخورد های غیر دمکراتیک گذشته و مسل شدن به متد های علمی برای شناخت پدیده های اجتماعی
۲- مروری به تاریخ میهنمان و شناخت واقعی پس از فاجعه اعراب مسلمان شده و حمله آنها به ایران و نتایج حاصله از این حمله
۳- نشر افکار و انتقاد در میان جامعه و گوش شنوا داشتن و احترام متقابل به دگر اندیشان
۴- ترویج اظهار نظر در باره تمامی مسائل از جمله دین و تفکیک اظهار نطر از تهمت و توهین به اعتقادات مذهبی مردم
۵- فراخوان مردم برای مبارزه با خرافات و مسلح شدن به خرد ، و دانش
۶- گسترش بحث و گفتگو و اهمیت آن و طرح سوال در اینکه مرمان امروز نیاز به رهبر، امام دارند یانه
...
و شناخت تاریخ و سنت های با ارزش مردم این سرزمین و ارج نهادن به آن بدون اینکه ما را در گرد آب ناسیونالیسم کور بغلطاند.

بکوشیم دانا تر شویم و دانائی های خود را در اختیار دیگران بگذاریم. با خشونت و زور گوئی مخالفت کنیم و هشیار باشیم که مردم اساسا" خواهان قهر نیستند و این حکامان زور گو و آدم کش است که زور و خشونت را به مردم و جوانان تحمیل می کنند و ما باید هشیار باشیم و درک کنیم که چرا جوانان اینجا و آنجا قهر حکومتیان را با قهر و خشونت پاسخ می دهند .
۲٣۶٨۱ - تاریخ انتشار : ۲٣ فروردين ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست