از : ناصر از شیراز
عنوان : مبهوتم
بسیار زیبا است تا حدی که خواننده مبهوت می شود. شعر های باقرپور را می شناختم و دوست داشتم. نمی دانستم غزل هم دارد.این شاعر از احساس بسیار زیبا و تسلطی قوی بر انواع مختلف شعری برخوردار است.
۲٣۷٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣٨۹
|
از : منوچهر جمالی
عنوان : آنجه یونگ ، ازدواج جادوئی مینامد ، واقعیتی است که فرهنگ ایران برآن بناشده است
درفرهنگ ایران ، « جفت به هم پیوسته » ( نروماده ای که باهم اصل واحد میشوند )اصل آفرینش شادی وجنبش و روشنی هست . ازاین اصل هست که جهان ، افریده میشود . سراسر تحقیقات وکشفیات من گرد این اندیشه محوری درفرهنگ ایران میگردد . این جفت به هم پیوسته ، نامهای متعدد وفروان داشته است . ازجمله « ییما=جم » و « مر= ام » ، « سنگ = اسنگ = اسن » ، گواز، جنابه ، خواجه......... جم ، خودش وجودی دوقلوی به هم چسبیده بوده است . بهترین پیکریابی این اندیشه ، گردونه ایست که دواسب یا دو گاو یا « سپنتامینو وانگره مینو » آنرا میکشند. تخم وزهدان باهم چنین جفتی بوده اند. زرده ( مادینه ) وسفیده ( نرینه ) درتخم باهم چنین اصل آفریننده ای بودند . جنبش و روشنی( بینش ) وشادی ازاین دواصل باهم جفت پیدایش می یابد . درست زرتشت برضد این اندیشه جفتی برمیخیزد و ییما ( جم ) را درگاتا ، دواصل ضدهم وبریده ازهم میداند. خرّمدینان وسیمرغیان ومزدکیان ، برپایه این اصل جفتی ( یوغ = یوگا) و همآهنگی آن دو میاندیشیدند . پژوهشهای من درفرهنگ ایران وکشف فرهنگ اصیل ایران ، برپایه کشف همین اندیشه است که درکتابهای متعدد آنرا گسترده ام . همچنین نخستین کتابم بزبان آلمانی که منتشرشده است، گسترش همین اندیشه است
۲٣۷۵۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱٣٨۹
|
از : بهمن پارسا
عنوان : سپاس
...رنگ رخساره خبر میدهد از سر درون..! تصویر شما حکایت از جان فروتن شما دارد.توضیح شما تایید مکرری است بر بزرگواری تان. مهرتان مسری باد.
۲٣۶٨٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ فروردين ۱٣٨۹
|
از : آ... نیما
عنوان : من، تو، او
مفردترین «تو» های بی همتای دنیا
خوش در دل «او» و «من» و «ما» کرده ای جا
«تو» هم «شما» یید و هم« آنها» یید، باهم
من دوست می دارم «شما» را قد «آنها»
۲٣۶۶۷ - تاریخ انتشار : ۲٣ فروردين ۱٣٨۹
|
از : خسرو باقرپور
عنوان : به آقای بهمن پارسا
حرف شما درست است، اما آن چه من نیز آورده ام در سروده های موزون بی پیشینه نیست. و نیز... اگر آن گونه که شما پیشنهاد کرده اید می آمد، وزن شعر در هم می ریخت. ریختن زبان در قوالب موزون گاهی تابع نظم آهنین وزن در کهن سرایی می شود.
باری... به حرمتِ کلامِ شما نیم مصرعِ "مفرد خطابم کن مرا..." را برداشتم و به جایش چنین آوردم: " مفرد بخوانم دلبرا..."
درود بر شما
خسرو باقرپور
۲٣۶۶۵ - تاریخ انتشار : ۲٣ فروردين ۱٣٨۹
|
از : بهمن پارسا
عنوان : اشاره
فقط یک اشاره،خیال میکنم این(( مفرد خطابم کن مرا..)) نادرست چاپ شده. وجه درست آن به گمان من،(( مفرد خطاب کن مرا..)) می باید که باشد. البته آقای باقر پور بهتر میدانند. غرض اشاره یی بود.
۲٣۶۶٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ فروردين ۱٣٨۹
|