سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

تراختور چی لارا تبریک، تبعیض، تبعیض است - سودابه اردوان

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : امین بابایی

عنوان : نگاهی به خودت
همبند سابق خواهر سودابه نگاهی به خودت بکن. من نمی گویم که خود سودابه هستید و فرقی هم نمی کند اما نوشته اید ایشان انقلاب گلسازی در اوین به پا کرده بوده اند. طبق ادعای شما زندانیان سیاسی در آنجا سماق می مکیدند که خانم اردوان با نقاشی انقلابی شان کرده است بروید و مطالب کتابش را ببینید و مقایسه بکنید مبارزه او را با سایر مبارزین در زندان های ایران.
نوشته اید: بعنوان همبند سابق سودابه که سالها با او در اوین بودم، سودابه را بعنوان نقاش شجاع و آینده‌نگر اوین می‌شناسم. در بندمان نقاشان زیادی داشتیم که خوب گل و بلبل نقاشی می‌کردند اما فقط نقاشیهای سودابه بود که توانست فضای بند زنان زندان اوین را بهتر از صد کتاب نوشته شده، مستند کرده و به بیرون از زندان منعکس کند. او بغیر از هنر نقاشی این هنر را هم دارد که از کمترین امکانات محیط ، بهترین فرصتها رابسازد که ای کاش در بین سازمان دهندگان جنبشها از این آدمها بیشتر داشته باشیم .
اگر ادعای شما صحیح باشد که نقاشی های او انقلاب به پا کن است چرا در مصاحبه های رادیویی از متن کتاب های دیگران برداشت می کند و بدون نام نویسندگان کتاب ها از آنها برای خود استفاده می کند. بعنوان مثال در گفتگو با رادیو فردا، شکنجه هایی را مطرح می کند که نه تنها در کتابش نیست بلکه ظاهراً از خواب بیدار شده است و موضوع برای مصاحبه پیدا کرده است. مگر نه این است که کتابی نقاشی کرده و هرچه بر سرش رفته نوشته است چرا در کتابش از نمونه شکنجه هایی که دیده است موردی یافت نمی شود. بروید و مصاحبه ها و کتاب او را یکبار در بی طرفی بخوانید. بعضی از دست نوشته ها موضوع مصاحبه های رادیویی ایشان شده اند.
۲۵۱۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : امین بابایی

عنوان : ادامه گفتار گذشته
آقای رحیم دباغ اگر کسی در باغ نیست شخص شماست. می دانید چرا؟ برای اینکه این خانم پز قهرمانی دیگران می دهد و در هنگام نیاز جا خالی داده است می گویید نه کتابش را بی طرفانه بخوانید. من از او پرسیده ام آیا مقاومت در زندان صحیح بوده یا خیر؟ دیگران شکنجه را تحمل کرده اند این خانم فتوا می دهد!! خانم اردان ایکاش در آن موقع پشت رفیق هایت را خالی نمی کردی!
به شما چه مربوط است که خودتان را قاطی می کنید مگر زبان ایشان هستید؟ کتاب نوشته مسئول است پاسخ بدهد. و بدانید که بنده، مرد زن ستیزی نیستم تا با روشنفکران شما گرد و خاک کنم. صفحات کتابش نشان می دهد که چه افتخاراتی آفریده است.
۲۵۱۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : رحیم دباغ

عنوان : اصل ماجرا چچیست؟
ظاهراً برخی از دوستان، اطلاع دقیق از اصل ماجرا ندارند و این باعث شده است که عده ای متعصب و فرصت طلب که شاید هم بقول برخی کامنت نویسها، سابقه سوآل برانگیزی دارند، بجای پرداختن به اصل ماجرا در حواشی خودساخته و تحمیلی شان بر اقدام بزرگ سودابه خانم، گرد و خاک بکنند و خاک در چشم واقعیت بپاشند. با طلب معذرت از دوستانی که از اصل ماجرا باخبرند به اختصار اشاره کنم که اصل ماجرا عبارت از دعوت خانم سودابه اردوان از طرفداران پرشمار تیم ترارکتورسازی تبریز (که مثل تیم بارسلونای کاتالانها به سمبل ملی آن منطقه تبدیل شده است) بود که همراه خودشان دختران، همسران و خواهران خودشان را نیز به ورزشگاه و تماشای فوتبال ببرند. لازم به ذکر است که خانم اردوان در "تقاصای زنانه" خود به مردسالاری در میان مخاطبین خود هم اشاره کرده و از آن انتقاد کرده بود. لذا معلوم نبود که طرفداران تیم تراکتورسازی از انتقاد خابم اردوان برنجند و بر وی بآشوبند یا به خواست زنانه و نجیبانه ایشان گوش بدهند. تا اینکه روز موعود یعنی ۲۷ فروردین امسال فرارسید و حضور باورناکردنی دختران و زنان آذربایجانی در تپه های مشرف به استادیوم سهند تبریز بقدری بود که گوینده و مفسر ورزشی تلویزیون جمهوری اسلامی نیز ناگزیر از تأیید آن شد و فیلمهای نشان دهنده هجوم نیروهای انتظامی به زنان و دختران "حریم شکن" در یوتیوب منتشر شد. لطفاً به گزارش رادیو زمانه با صدای ایراج ادیب زاده مفسر ورزشی معروف در آدرس زیر گوش کنید.

http://www.youtube.com/watch?v=-tSdO۱SOgh۸&feature=player_embedded

حال با این اوصاف، تبلیغات مردانه آقایان بابایی فر و شیرانی و همفکرانشان به غیر از اینکه افشاگر ناتوانی ذهنی یا سوءنیت این عزیزان است، به کل خارج از موضوع نیز هست. خانم اردوان از سوی هر ملت و جماعتی با ذهنی سالم در حد متعارف حتما مورد تشویق و تحسین قرار میگرفت. البته در این صفحه نیز اگر گرد و خاک این یکی دو نفر را نادیده بگیریم، سخنان ارزشمند بسیاری در این باره آمده است. آقایانی که چشم دیدن موفقیت بزرگ یک روشنفکر زن در ارتباط گیری با مردم خود و تبدیل اندیشه روشن وی به عمل اجتماعی را ندارید، باور کنید که زمین گرداست و مرکز کائنات نیست! اصرار و کف بر لب آوردن شما بیهوده است. در همان یوتیوب، به تصاویر متحرک طرفداران تراکتور و همصدایی غیرقابل تردید انها نگاهی بیاندازید. گیرم که در این صفحه کامنت گذاری، عقده دلتان را خالی کردید، در مقابل آن نیروی عظیمی که استعداد گرفتن پیام زنانه سودابه نازنین را داشتند، چه میتوانید بکنید؟!
۲۴۴۵۹ - تاریخ انتشار : ۹ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : همبند سابق

عنوان : نگاهی به سودابه
بعنوان همبند سابق سودابه که سالها با او در اوین بودم، سودابه را بعنوان نقاش شجاع و آینده‌نگر اوین می‌شناسم. در بندمان نقاشان زیادی داشتیم که خوب گل و بلبل نقاشی می‌کردند اما فقط نقاشیهای سودابه بود که توانست فضای بند زنان زندان اوین را بهتر از صد کتاب نوشته شده، مستند کرده و به بیرون از زندان منعکس کند. او بغیر از هنر نقاشی این هنر را هم دارد که از کمترین امکانات محیط ، بهترین فرصتها رابسازد که ای کاش در بین سازمان دهندگان جنبشها از این آدمها بیشتر داشته باشیم . میدانم که خود ادعای نویسندگی ندارد چرا که پس از نوشتن خاطراتش به او پشنهاد عضویت در کانون نویسندگان شده بود ولی او بعلت اینکه خود را نویسنده نمیداند ، رد کرده بود؛ دوستانی که با نوشتن یک کتاب خاطرات عضو کانون شده‌اند این موضوع را خوب درک می‌کنند؛ میخواهم نتیجه بگیرم که فرصت ساز هست ولی فرصت طلب نیست.و اگر دیگران او را نویسنده می نامند و میخواهند، این مشکل سودابه نیست بلکه مشکل دیگران است.

میدانم که باخواندن کتاب و از روی بیدردی و غلبه بر حس پوچی خود, به مبارزه کشیده نشده است بلکه در جریان زندگی و نیازش به آزادی به مبارزه پرتاب شده است. قهرمان نیست چون رژیم فاشیستی اسلامی نقطه پایانی به قهرمانخواهی وقهرمانپروری فرهنگ ایرانی نهاد چرا که خلق خسته تکان خورد و مبارزه از دایره تنگ روشنفکران و کتابخوانان حرفه‌ای به در آمد و توده‌ای شد. ما دیگر قهرمان نمیخواهیم بلکه به کسانی نیاز داریم که در حد توان خود گامی هرقدر کوچک در راه تغییر شرایط غیر انسانی زندگی ی ملموسمان بردارد. درمورد زندانهای زژیم فاشیستی اسلامی سالها وقت لازم است تا تحقیق شود که به گمان من این تحقیقات حتی شروع نشده است.

نوشته سودابه را چندین باز خواندم . تعجب میکنم مگر او چه گفته است که بعضی از کامنت گذاران برایش دادگاه صحرایی تشکیل داده‌اند و در پس نامهای جعلی با هویتهای ناشناخته در اینترنت به دنبال کدام منافع شخصی میگردند؟

او خواهان رفع تبعیض جنسی و ستم ملی است و از هردو جهت خود تحت ستم است و در حد توان خود - که این حد را خودش تشخیص میدهد- مبارزه میکند و من صمیمانه برایش آرزوی پیروزی و سربلندی دارم.

وقتی به اولین سلولم در زندان وارد شدم این شعر را به همین شکل که مینویسم در آنجا خواندم که در بیرون از زندان هم به کرات مناسبتهایی این چنینی باعث میشود که صد باره برای خود بخوانم:
بیگانه جدا، دوست جدا می‌شکند
هرکس به طریقی دل ما می‌شکند
بیگانه اگر می‌شکند حرفی نیست
از دوست بپرسید که چرا می‌شکند؟
۲۴۴۵٣ - تاریخ انتشار : ۹ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : آراز سلیمانی

عنوان : مقاله خانم سودابه
ملتی که بیدار شد حق خودرا خواهد گرفت. ملت آذربایجان خواهان حق خود است
و خواهد گرفت. شما ها به هر دری که میخواهید بزنید.
۲۴۴۴۴ - تاریخ انتشار : ۹ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : سهند نسیمی

عنوان : دفاع از حقوق کودکان و برنامه های وسیع برای برابری حقوق زنان و اقلیت های داخلی خاک اذربایجان ازعاجل ترین وظایف هویت طلبان تورک است.
گرداننده گان محترم سایت اخبار روز: شما ها از کی مخالف دفاع از حقوق کودکان و رنان شده اید.؟ نکنه که از اسم جمهوری اذربایجان جنوبی وحشت کردید. باشه آن بخش اش را حذف می کنم. این نشانه ترس و لرز و اضطراب شما ها است. ولی این سانسور تان به آن گنجشکی می ماند که ساق پایش را برای جلو گیری از سقوط اسمان از لانه اش دراز کرده بود.


پیامی که حذف شده بود.
روی سخن من نه با ذهن های منجمد شده شوینیست های بی سواد و عقده ای و پوسیده و فسیل شده بلکه با ذهن های پویا و دینامیک و بالنده ایران مخصوصا روی ملت تورک ایران است. اول از همه مرد های تورک باید قبول داشته باشند که بخاطر تاثیرات فرهنگ عقب مانده ما خودمان هم بخشی از سیستم تبعیضی هستیم که بر زنان و کودکان مان اعمال می کنیم و اکثرا نا خود آگانه حقوق زنان مخصوصا کودگان را نادیده می گیریم. ظلم و ستمی که بر کودکان کشورهای در حال رشد اعمال می شود غیر قابل توصیف است. در این فرهنگ ها کودک اصلا آدم کامل به حساب نمی آید و وقتی بزرگ می شود خود شخصی بار می آید که تمامی آن بی احترامی و بی حرمتی هائیکه که در کودکی تجربه کرده است را بر فرزندان خود روا میدارد. و این چرخه مخرب را اگر در جایی ترمز نکنیم تا برای ابد به نسل های اینده به وراثت خواهد رسید. والدین ها بجز ÷نها بشان فرهنگ و اخلاق و رفتار هایشان را هم به کودکانشان به ارث می گذارند. ریچارد داوکینز زیست شناس انگلیسی به این واحد های فرهنگی میم نام نهاده است که در روح و روان آدمی همانوظیفه ای را انجام میدهند که ÷ه های زیستی بر اندام فیزیکی.

پس آنهائیکه بیهوده می خواهند بین مردها و زنان تورک اختلاف انداخته و زهر و سموم کشنده و خطرناک فمو- نازی های رادیکال را برای ویرانی خانواده ها رواج دهند کور خوانده اند. ما به این معضل جامعه و کمبود فرهنگی مان آگاهیم و از آنجائیکه فرهنک تورک پتانسیل و توانایی جذب اندیشه های مترقی را بهتر از بعضی فرهنگ ها دارا می باشد این ناسازگاری و نا همگونی بین زن و مرد که تاریخ چندین هزار ساله دارد را به بهترین و مدنی ترین شیوه ها حل خواهیم کرد. برای اینکار باید از اکنون به تغییر شیوه نگاه مان به حقوق کودکان مان باشیم. کودکان معصوم امروز مردان و زنان فردا هستند که بد بختانه مجبورند بر همدیگر همان ستمی را اعمال کنند که والدین شان بر انها اعمال کرده اند.سرچشمه این سمومی که به داخل این رودخانه زندگی می ریزد را باید از مبدا اش خشکاند. اولین قدم برای تغییر قبول مسئولیت است
۲۴۴٣۰ - تاریخ انتشار : ۹ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : سهند نسیمی

عنوان : دفاع از حقوق کودکان و برنامه های وسیع برای برابری حقوق زنان و اقلیت های داخلی خاک اذربایجان ازعاجل ترین وظایف هویت طلبان تورک است.
گرداننده گان محترم سایت اخبار روز: شما ها از کی مخالف دفاع از حقوق کودکان و رنان شده اید.؟ نکنه که از اسم جمهوری اذربایجان جنوبی وحشت کردید. باشه آن بخش اش را حذف می کنم. این نشانه ترس و لرز و اضطراب شما ها است. ولی این سانسور تان به آن گنجشکی می ماند که ساق پایش را برای جلو گیری از سقوط اسمان از لانه اش دراز کرده بود.


پیامی که حذف شده بود.
روی سخن من نه با ذهن های منجمد شده شوینیست های بی سواد و عقده ای و پوسیده و فسیل شده بلکه با ذهن های پویا و دینامیک و بالنده ایران مخصوصا روی ملت تورک ایران است. اول از همه مرد های تورک باید قبول داشته باشند که بخاطر تاثیرات فرهنگ عقب مانده ما خودمان هم بخشی از سیستم تبعیضی هستیم که بر زنان و کودکان مان اعمال می کنیم و اکثرا نا خود آگانه حقوق زنان مخصوصا کودگان را نادیده می گیریم. ظلم و ستمی که بر کودکان کشورهای در حال رشد اعمال می شود غیر قابل توصیف است. در این فرهنگ ها کودک اصلا آدم کامل به حساب نمی آید و وقتی بزرگ می شود خود شخصی بار می آید که تمامی آن بی احترامی و بی حرمتی هائیکه که در کودکی تجربه کرده است را بر فرزندان خود روا میدارد. و این چرخه مخرب را اگر در جایی ترمز نکنیم تا برای ابد به نسل های اینده به وراثت خواهد رسید. والدین ها بجز ÷نها بشان فرهنگ و اخلاق و رفتار هایشان را هم به کودکانشان به ارث می گذارند. ریچارد داوکینز زیست شناس انگلیسی به این واحد های فرهنگی میم نام نهاده است که در روح و روان آدمی همانوظیفه ای را انجام میدهند که ÷ه های زیستی بر اندام فیزیکی.

پس آنهائیکه بیهوده می خواهند بین مردها و زنان تورک اختلاف انداخته و زهر و سموم کشنده و خطرناک فمو- نازی های رادیکال را برای ویرانی خانواده ها رواج دهند کور خوانده اند. ما به این معضل جامعه و کمبود فرهنگی مان آگاهیم و از آنجائیکه فرهنک تورک پتانسیل و توانایی جذب اندیشه های مترقی را بهتر از بعضی فرهنگ ها دارا می باشد این ناسازگاری و نا همگونی بین زن و مرد که تاریخ چندین هزار ساله دارد را به بهترین و مدنی ترین شیوه ها حل خواهیم کرد. برای اینکار باید از اکنون به تغییر شیوه نگاه مان به حقوق کودکان مان باشیم. کودکان معصوم امروز مردان و زنان فردا هستند که بد بختانه مجبورند بر همدیگر همان ستمی را اعمال کنند که والدین شان بر انها اعمال کرده اند.سرچشمه این سمومی که به داخل این رودخانه زندگی می ریزد را باید از مبدا اش خشکاند. اولین قدم برای تغییر قبول مسئولیت است
۲۴۴۲۹ - تاریخ انتشار : ۹ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : تاروردی

عنوان : چراغی که بر خانه روا نیست بر همسایه حرام است
کسانی که ادعای تلاش برای دموکراسی و سعادت برای مردم میکنند بهتر بود از خانم سودابه به خاطر کمک به مردمش (آذربایجانیها) تشکر می کردند و یا حداقل سکوت میکردند. البته این موضوع برای همه آذربایجانیها ثابت شده است که اگر عملی به نفع فارسها نباشد حتما باطل است. و مقاله خانم سودابه که موقعیت استعمارگران را در آذربایجان به خطر میاندازد. طبیعی است که این همه سر و صدا خواهد داشت. من از مقاله بسیار خوب خانم سودابه تشکر می کنم. و کسانی که صحبت از خون و خون ریزی در آذربایجان میکنند بهتر است بدانند که زمان خونریزی به سر آمده و سرنوشت هر ملت در پای صندوقهای رای رقم میخورد نه در میدان جنگ. وقتی آذربایجانیها یک صدا حقوق اولیه شان را میخواهند کسی نبایستی و نمیتواند جلوشان را بگیرد ولو این خواسته استقلال کامل سرزمینشان باشد. آینده از آن کسانی است که در راه راست و برای سعادت بشر قدم برمیدارند نه برای استعمار آنها.
۲۴۴۲٨ - تاریخ انتشار : ۹ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : رحیم دباغ

عنوان : ببخشید آقای شیروانی
از سخنان شما استنباظ میشود که شما خودتان طعم زندان و شکنجه جمهوری اسلامی را چشیده اید. آیا این طور است؟ من برخی از کامنتهای شما را مرور کردم اما معلومم نشد که ناراحتی شما از چیست؟ مگر کاری که انجام شده با هر بینشی که شما داشته باشید غیراز تحسین شایسته کامنت دیگری نیز هست؟ لطف کنید به گزارش آقای ایرج ادیب زاده از ماجرا در سایت رادیو زمانه گوش دهید. چرا نباید از تبریزی ها یاد گرفت و چرا نباید به این خانم احس گفت؟
۲۴۴۲٣ - تاریخ انتشار : ۹ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : داریوش شیرانی

عنوان : کس نخارد پشت من جز ناخن آنگشت من .
دوستان و هموطنان عزیز آذربایجانی و سایر دوستان ! لطفا از ما نخواهید که عنان خود و عنان اراده ی خود را " حتی " برای آزادی و سعادت خود و میهن عزیزمان ایران به دست کسانی بسپاریم که در مقابل زندانبانان بخاطر حقوق خودشان هم نمی ایستند که سهل است بلکه با پذیرفتن خواست آنان در مقابل رفقای همبند و هم زنجیرشان می ایستند و عمل مقاومین را نکوهش میکنند و برای حفظ خودشان و منافع حقیر خودشان به دوستانش پشت میکنند . من و فکر می کنم هیچکس دیگر نامی از تواب بودن یا نبودن اینان نگفته و اساسا موضوع تواب بودن و یا نبودن در میان نیست .
اما وقتی یکعده هم زنجیر و هم سرنوشتند حرکت یکنفر از آنها تاثیر حود را بر سایر زندانیان می گذارد ، جالب است که "برخی " ازشما عزیزان - خوشبختانه - بدون اینکه در آنشرایط قرار گرفته باشید و تاثیر کوچکترین حرکت را بر زخمهای سایر زندانیان بدانید فتوا میدهید که با ایشان هم صدا شویم و به زیر بیرقشان برویم چرا که سعادت ما و مملکت ما در این است و اگر غیر از این کنیم به عذاب علیم گرفتار می شویم !!
یک آدم بی ادب هم در کامنتش از واژه " معلوم الحال " استفاده کرده که مایه شرمساری خانم سودابه اردون را فراهم آورده ! که چنین دوستان و حامیان بی ادبی دارد .
و اما آقای سهند نسیمی ؛ سقراط در زمان خودش چنان نظری ابراز داشته که آریستو کراتها نسبت به جامعه ی خودشان و در آن عصر مترقی بوده اند . اما در فلسفه ی مدرن از پس آنهمه تجربه و آموزه ها اگر کسی دوباره چنین بگوید مرتجع و از آن بدتر خائن به فلسفه و خائن به مردمانی است که قرن بیست و یکم را تجربه و مزه مزه میکنند .
کاری که هایدگر کرد جز خیانت به فلسفه و بشریت که سوژه ی فلسفه است نام دیگری ندارد . پیروز باشیم .
۲۴۴۲۱ - تاریخ انتشار : ۹ ارديبهشت ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۶۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست