از : خواننده
عنوان : طنز؟؟؟
آقای ناصر فریمنی
استفاده از سخنان ناشایست طنز نیست بلکه می تواند این نوشتار صدمه آور هم باشد به آن بیندیشید .
۲۴۵۰۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : بهمن پارسا
عنوان : خوب سروده اید!
آقای فریمنی ،خوب سروده اید. قضیه از همین قرار است که شما نوین گفته اید. من مای ایرانی همیشه آماده ایم که چیزی به ما و به رگ غیرت ما بر بخورد. و این نوین نیست . زخمی کهنه و علاج ناپذیر است. به همین شیوه ادامه بدهید. مناسبتهای فراوانی برای اینگونه گفتار وجود دارد. شما استعدادش را دارید ،پس بگویید پیش از آنکه نا مستعدین سوهان به حوصله ی خلایق بکشند. مهر شما مسری باد.
۲۴۵۰٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : جلال صفری سبزواری
عنوان : بهرامی جان دستت درد نکند
بهرامی جان دستت درد نکند . من هم همین را می گویم آن وقت یک بیت دیگر از این غزل شیرین بیان را برایم مثال می زند . حالا اگر آن بیتش هم چنگی به دل می زد عیبی نداشت، آن هم هجو بود چون کلمه ی (ماتحت) و از این چیزها توش هست، خیال می کنند بامزه است آقا جان اینها هنوز یاد نگرفته اند که میان شمالی ها، ترک ها ، قزوینی ها تفرقه نیاندازند، مردم را با همین بیت های بیمزه از هم متفرق می کنند، آنوقت می خواهند حکومت آخوندی را ور بندازن . خوب نمی شود آقاجان .با این فقر فرهنگی پیشرفته غیر قابل مداوا
۲۴۵۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : بهرامی
عنوان : طنز یا توهین
جای تاسف است که به نام شوخی به قزوینیها، آذریها، رشتیها، لرها....و توهین شود. آیا اگر خود سراینده قزوینی بود،چنین چیزی مینوشت؟ کدام شوخی هممیهن من. بیایید برای یک بار هم شده بطور جدی به این واقعیت تلخ فکر کنید. به علاوه عبید هم تنها طنزپرداز دنیا نیست که کاربرد توجیهی داشته باشد.
بنده هم طنز را دوست دارم و میدانم میتواند تاثیر گذار باشد. اما طنز اجتماعی، فرهنگی، سیاسی،... با "شوخی" توهینآمیز فرق میکند. اگر هم کسی شوخی دوست دارد، به خودش مربوط است. میتواند هرقدر میخواهد در محافل خصوصی مزه پراکنی کند.
خواننده گرامی، هم میهنی که از به اصطلاح شوخیهای قومی!! قند در دهانت آب شود، آنچه را که بخود نمی پسندی به دیگران مپسند.
واقعا چرا حتا برخی از روشنفکران ما هم به مزه پراکنیهای توهینآمیز (علیه) قزوینیها، آذری ها... مثل آدمهای کودن میخندند ؟؟ چرا توهین به مردم را باید توجیه کرد؟
۲۴۵۰۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : جلال صفری سبزواری
عنوان : جواب ۲
آقای خشایار آن بیت و هزار بیت مثل آن نمی تواند این زخم را از این شعر درمان کند که بیایند و به مردم اهانت کنند . مردمی که داغدیده و زحمت کش هستن و اسم اینها را بگذارند شعر طنز .شما می فرمایید بیایند از چپ و راست به من چک و سیلی بزنند آن وقت یک جبه قند بگذارند توی دهنم؟ و آن وقت تازه این بیتش هم چیزی نیست که شما به ان بند کرده اید. طنز و هزل و هجو و جوک خیلی با هم فرق دارد اینها باید بروند مطالعه کنند آقاجان
۲۴۴۹۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : خشایار م
عنوان : طنز و اهانت
آقای جلالی نظرتان راجع به این بیت چیست:
نفت در لوله شد و لوله به ماتحت فقیه
خط فقرست که از معده ما در گذر است
شما گویا معنی طنز را نمیدانید.
این نوع شوخی ها در تاریخ ما سابقه دارد. از قدیمی ها عبید را بخواتید و از روز گار معاصر آهنگر و توفیق را.
منهم مثل شما از جک های اهانت آمیز بیزارم ولی شوخی و اهانت فرق می کنند.
۲۴۴٨٨ - تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : جلال صفری سبزواری
عنوان : جواب رحیمی
آقای رحیمی توقع دارید شاعران بیایند در شعرشان به یک قسمت از مردم گرامی و زحمتکش این خاک عزیز به اسم طنز که شما دوست دارید اهانت کنند و از شما جایزه بگیرند؟
اینا شعر است ؟:
گرچه در طالع من کوکب قزوینی نیست
حیرتم هست چرا بخت من اینسان دمر است
خجالت هم خوب چیزی است آقا جان!
۲۴۴٨۶ - تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : محسن رحیمی
عنوان : شاعر داریم تا شاعر
زنده باد ناصر جان دستت درد نکنه. امروز شاید حدود صد هزار شاعر داریم که حد اقل پنجاه هزارتاشن فعالن. همه ی شون هم مثلا درد وطن دارن. اگه این همه شاعر زن و مرد بجای بافتن اباطیل، با رژیم شوخی و جدی در گیر بشن و هفته ای فقط یک شعر انتقادی، طنر ، هجو، هزل و... برای رژیم بگن فضای ادبی تغییر رو تغییر میدن. شعرای داخل کشور که نمی تونن حرف بزنن و خارخیا هم فقط تعداد معدودی این ضرورت را درک میکنن. خانای شاعر تخصص عجیبی پیدا کردن تو عکس کجای انداختن!
زنده باشی شاعر
۲۴۴۶۱ - تاریخ انتشار : ۹ ارديبهشت ۱٣٨۹
|