یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

با یک «کلمه» مسئله پایان نمی‌یابد - احمد آزاد

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : مهدی

عنوان : انتقاد اقای ازاد
با سلام
خلاصه حرف اقای ازاد این است که سازمان اکثریت تنها سازمان چپ ایران است که باید از خود انتقاد کند و دیگران لزومی ندارد که از خود انتقاد کنند. ضمن اینکه این انتقاد هم فقط و فقط باید شامل سال های پس از انقلاب و سیاست دفاع از انقلاب یا بقول ایشان شکوفایی جمهوری اسلامی باشد. قبل و بعد از ان مشمول انتقاد قرار نمی گیرد. یعنی به گفته ایشان اول باید این قسمت نقد شود تا ان وقت شاید بشود سراغ قبل و بعد ان هم رفت. خوب این حرف که بیشتر از ۲۰ سال است دارد گفته می شود. حرف جدید اقای ازادی متوجه نشدم چیست و برای چه این مقاله را نوشته؟
۲۴۷۷۶ - تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : آبتین روزبهان

عنوان : وقایع اتفاقیه !
دوست ارجمند و نادیده آقای احمد آزاد ، با نقل قولی از نوشته ی شما خواستم توجه جنابعالی را به دقیق نوشتن جلب نمایم:

«گذشته سازمان اکثریت و بویژه سیاست این سازمان در قبال حکومت اسلامی در چند سال اول بعد از انقلاب، سیاست «شکوفائی جمهوری اسلامی»، از جمله بحث‌هایی است که هر از چندگاه و بدلائل گوناگون، از بیرون یا درون این سازمان طرح شده و جمعی به آن می‌پردازند.»

تا آنجا که من یادم میاید در پائیز ۵۸ بعداز اشغال سفارت آمریکا مقدمه ی انشعاب اکثریت و اقلیت فراهم شد و در وقایع دانشگاه سال ۵۹ دو تشکیلات جداشدند.

با این مقدمه عرض میکنم که سال ۵۹ تا سال ۶۰ هنوز جریان ۱۶ آذر هم انشعاب ننموده بود و موضوع «شکوفائی » قطعا در سال ۶۰ یا با جریان ۱۶ آذر و یا بدون آن صورت منتشر شد.در سال ۶۱ که با متلاشی کردن حزب توده دیگر بحثی وجود نداشت. با این تفاصیل ممکن ست بفرمائید: « آن چند سال اول بعداز انقلاب» که
ما اکثریتی ها سیاست «شکوفائی جمهوری اسلامی » را تبلیغ میکردیم کدام سالها بودند ؟

بهتر نیست مشخص و دقیق بنویسیم
۲۴۷۶۵ - تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : یاور

عنوان : اصول و مبانی سازمانی
آقای نجاتی نوشته است که "آقای آزاد شما که در کنگره یازدهم سازمان حضور داشتید اگر اعتراضی در روند دمکراتیک آن هست جای تعمق و بررسی بسیار است ، ولی اگر این پروسه دمکراتیک به مذاق بنده و جنابعالی خوش نیامده باشد نباید بر نتیجه آن روند دمکراتیک برآشوبیم ."
اینکه شخص یا اشخاصی با شیوه سیاسی و فکری "فرخ نگهدار" ها به شورای رهبری سازمان اکثریت می رسند به صرف اینکه روند دمکرایتک بوده است موردی نیست. به نظر می رسد که آقای نجاتی و بسیاری از همفکران او اصلا متوجه مسله نیستند و روند را با ماهیت اشتباه گرفته اند. مسله این است که فرد یا افرادی با شکل فکری امثال "نگهدار" در این سازمان وجود دارند و به رهبری نیز می رسند. سوال این است که آیا آقای "فرخ نگهدار" ها اصلا معتقد به سوسیالیسم می باشند؟ آیا اصلا سازمان اکثریت خود را سوسیالیست می داند؟ اصلا سوسیالیسم را فراموش کنید و بین سوسیال دمکرات بودن یا لیبرال بودن تفاوتها را توجه کنید. آیا مارگارت تاچر که یک سیاستمدار محافظه کار بود می توانست در حزب کارگر انگلیس فعالیت کند که به رهبری آن نیز برسد یا بر عکس تونی بلر امکان فعالیت در حزب محافظه کار انگلیس را می توانست داشته باشد؟
سازمان اکثریت چه سازمان سیاسی هست که در آن از لیبرال و محافظه کار و غیره و جود دارد و نمی توان برای آن ملاک سیاسی یافت که آن را با آن تعریف کرد؟
آیا هم می توان لیبرال بود و هم سوسیالیست؟ تضادها و تناقص های این سازمان آنقدر زیاد است که بیشتر به کمدی شبیه است تا یک جریان سیاسی با خط مشی و مبانی فکری سیاسی مشخص. سوال آخر این است که چه موردی جلوی شخصی مانند داریوش همایون را می تواند در سازمان اکثریت بگیرد که او به عضویت یا رهبری آن نرسد. سازمان اکثریت یک سازمان یا حزب سیاسی نیست بلکه بیشتر شبیه یک کلوپ سیاسی می باشد که ریش سفیدان آن هر چقدر هم که دیگر با مواضع آن نزدیکی نداشته باشند از کلوپ خارج نمی شوند.
۲۴۷۵۰ - تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : احمد آزاد

عنوان : پاسخی به آقایان رضا جوادی و فریبزر ع
با سلام خدمت دوستان
من تلاش میکنم تا در کادر این سیستم «کامنت» نویسی، در حد توان به نکاتی که دوستان در کامنتهای خود طرح کرده‌اند پاسخ دهم، یقینا پاسخگوی همه نکات نخواهم بود چرا که پاسخ به همه نکات، خود در حد یک مفاله جداگانه است .
قبل از هر چیز باید تاکید کنم که روی سخن من در آن نوشته با مقاله بهزاد کریمی بود. ولی ظاهرا دوستان مطلب بهزاد کریمی را یا مطالعه نکرده اند و یا خوب متوجه نقد من به آن نوشته نشده اند. من در نوشته خودم، نه به بحث وحدت سازمانهای چپ و یا تلاشهایی که برای شکلگیری یک وحدت چپ بین سه سازمان اکثریت و اتحاد فدائیان و شورای موقت سوسیالیستهای ایران، صورت میگیرد، پرداخته ام و نه نقد من به مقاله رفیق بهزاد از زاویه بحث وحدت بوده است. یقینا اگر این مباحث آغاز شود، نظرات و نقد خودم را طرح خواهم کرد و طبعا به مسئله گذشته و تاریخ سیاسی و عملکرد چپ در کلیت خود و این سه سازمان بویژه پرداخته خواهد شد. اما من ازنوشته دو دوست عزیز چنین فهمیدم که اگر قرار باشد جریاناتی با هم وحدت کنند، دیگر جائی برای انتقاد وجود ندارد.! یعنی اگر درست فهمیده باشم از نظر شما دوستان، انتقاد از یک موضع یا یک مقاله یا سیاست یک سازمان و یا در مورد مشخص گذشته سازمان اکثریت، مانع تلاش‌های این سازمان‌ها برای رسیدن به همراهی و همگرائی یا وحدت است. به نظر شما برای «توپچی شدن» باید دهانمان را ببندیم! به نظر شما برای پیشبرد امر وحدت با سازمان اکثریت باید همگان چشم بر گذشته و حال هر چه هست ببندند و سرو جان در راه وحدت فدا کنند! برداشت شما از وحدت در چپ این است؟
من چنین برداشتی از امر وحدت ندارم. از این رو در پاسخ دوستان باید بگویم که من تناقضی در نقد خودم به نوشته بهزاد از یک سو و تلاشهای چند سازمان سیاسی برای آغاز مباحث وحدت، نمی‌بینم. پرسیده اید که آیا به امر «وحدت» باوردارم، یقینا چنین است ولی کدام وحدت، با کدام هدف و برای رسیدن به چه چیزی؟ اتفاقا برای پاسخ گفتن به این سوالات است که آغاز «مباحث وحدت» به صورت علنی و فراگیر را به فال نیک میگیرم و فکر میکنم که همه ما برای آغاز این پروسه باید تلاش کنیم. اتفاقا اگر قرار است وحدتی صورت گیرد، خوب است که حرفها زده شود و انتقادات بدرستی طرح شود. اگر رفقای سازمان اکثریت از خود انتقاد کرده اند و اگر در جریان این انتقاد به ریشه های اتخاذ این سیاستهای غلط برخورد کرده و در جهت حل آنها گام برداشته اند، پس مسئله حل است و کافی است که اسناد این پروسه نقد و بررسی سیاست «فاجعه بار» شکوفائی جمهوری اسلامی، در اختیار همگان قرار گیرد. متاسفانه در حال حاضر چنین اسنادی وجود ندارند و با حدس و گمان هم نمیتوان به نتیجه رسید.
دیگر آن که نقد را با برهان خلف پاسخ نمیدهند. پاسخ فقدان بررسی ریشه‌ای سیاست‌های گذشته در سازمان اکثریت این نیست که از من بپرسید : « سازمان شما کجا از خود انتقاد کرده است؟» اینکه سازمانی که من عضو آن هستم به گذشته خود انتقاد کرده و یا نکرده، چه مشکلی را از شما دوستان و از سازمان اکثریت حل میکند؟ این همان متدی است که اتفاقا بهزاد کریمی بدرستی در مقاله اش بر فرخ نگهدار خرده میگیرد. فرض کنید که سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران از خود انتقاد نکرده باشد، آیا شما از این نتیجه میگیرید که سازمان اکثریت حق دارد به گذشته خود برخورد نکند؟ میپذیرید که این متد بحث نادرستی است و با این روش نمیتوان واقعیت گذشته سازمان اکثریت را لاپوشانی کرد. جهت اطلاع شما، سازمان «اتحاد فدائیان خلق ایران» از وحدت سه نحله فدائی، که در پی انشعابات گذشته شکل گرفته بودند، تشکیل شده است. اتفاقا در جریان این وحدتها به بسیاری از مسائل گذشته خود برخورد کرده و هر یک از نحله ها با انتقاد جدی و ریشه ای از گذشته خود به پای وحدت رفته اند. ولی این موضوع بحث ما اینجا نیست و شما فرض کنید که نه سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران و نه هیچ سازمان و حزب دیگری در جنبش چپ ایران، حتی یک نقد «آبکی» هم بر گذشته خود نداشته‌اند، این باز هم مانع من نخواهد شد تا سازمان اکثریت را بدلیل فقدان جسارت در بررسی ریشه‌ای سیاستهای گذشته خود مورد نقد قرار ندهم.
دوست عزیز آقای فریبرز
من یاد ندارم که در جائی از مقاله‌ام به «غلبه راست» در سازمان اکثریت پرداخته باشم. اگر به نوشته من دقت کنید خواهید دید که این دو کلمه در نقل قولی است از یک مقاله مربوط به سالهای گذشته و نه امروز. قصد از آوردن این نقل قول نیز این بود که به بهزاد عزیز نشان دهم که در طول بیست سال گذشته، بیشتر سیاستهای روز سازمان اکثریت مورد نقد بوده و نه سیاست «شکوفائی جمهوری اسلامی» . دیگر آن که من مشکلی با مصوبه اخیر سازمان اکثریت مبنی بر بررسی سیاستهای گذشته این سازمان ندارم، برعکس بسیار خوشحالم که چنین مصوبه ای در کنگره آخر به تصویب رسید. و امیدوارم که این مصوبه به اجرا گذاشته شده و مسئولین سازمان اکثریت در جهت اجرای این مصوبه تلاش کنند و ما نیز از حاصل کارشان باخبر شویم. از نظر من این مصوبه خود شاهد این مدعا است که نقد گذشته بدرستی صورت نگرفته و هنوز جای سوالاتی برای درون اکثریت باقی است. ما بیرونی ها که جای خود داریم!!
در پایان آن که من در این نوشته به نظرات فرخ نگهدار نپرداختم، به روشهای تشکیلاتی و حقوق اقلیت در درون سازمان اکثریت نیز کاری نداشتم. قصدم هم زدن فکر آقای فرخ نگهدار یا دیگران نبود. اتفاقا به نظر من موقعیت فرخ نگهدار و جریان فکری که وی نماینده آن است در درون سازمان اکثریت بسیار روشن است و کوچکترین ابهامی در مواضع سیاسی این دوستان وجود ندارد. شاید ثابت قدم ترین فرد در افکار و اندیشه هایش در سازمان اکثریت، همین فرخ نگهدار است. وی حامل و مبلغ سیاست «شکوفائی جمهوری اسلامی» در درون سازمان اکثریت بوده و سالها است که از سیاست «گرانیگاه تحولات در بالا» پیروی میکند. انتقاد از سیاست ها و مواضع فرخ نگهدار چندان پیچیده نیست و تقریبا در این جنبش چپ ما همه در این زمینه حرفه‌ای شده‌اند. این که در سازمان اکثریت کسانی هم هستند که به نظرات ایشان توجه میکنند، امری است روشن و بدیهی. جایگاه اقلیت هم در یک سازمان سیاسی روشن است. پرسش این است که میزان نقش و تاثیر این اقلیت بر مواضع سیاسی و پراتیک این سازمان تا چه حد است؟ پاسخ آن را به شما وامیگذارم.
آقای جوادی عزیز
من مسئولیت در گزارش دهی درباره چگونگی پیشرفت «مباحث وحدت» بین سه سازمان ندارم و اگر هم اطلاعاتی داشته باشم، صحیح نیست که یکجانبه در اینجا مطرح کنم. رعایت حقوق دیگران حکم میکند که اگر قرار است گزارشی هم داده شود، این سه سازمان باید با توافق یکدیگر به این امر بپردازند. من از سازمانی که عضو آن هستم تقاضا خواهم کرد تا در این مورد فکری کند.
با سپاس
احمد آزاد
۲۴۷۴٣ - تاریخ انتشار : ۱٣ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : احمد نجاتی

عنوان : در حیرتم
آقای آزاد از آقای کریمی می پرسند:
« توضیح نمی‌دهید که چگونه است که فرخ نگهدار از طریق رای‌گیری در کنگره‌های سازمان اکثریت (درگذشته و حال) به شورای مرکزی انتخاب شده است. آیا این به این معنی نیست که فرخ نگهدار در سازمان اکثریت یک فرد نیست بلکه نماینده یک جریان فکری است و این جریان فکری از آن چنان موقعیتی برخوردار است که می‌تواند فرخ نگهدار و فرخ نگهدارها را به شورای مرکزی بفرستد،»

واقعأ از این سوال در حیرتم ؟ آقای آزاد شما که در کنگره یازدهم سازمان حضور داشتید اگر اعتراضی در روند دمکراتیک آن هست جای تعمق و بررسی بسیار است ، ولی اگر این پروسه دمکراتیک به مذاق بنده و جنابعالی خوش نیامده باشد نباید بر نتیجه آن روند دمکراتیک برآشوبیم .
آقای آزاد ارجمند سالهاست که سازمان بر معضل تکصدائی غلبه کرده و چند صدائی یکی از بزرگترین دستاوردهایش است که من به آن افتخار می کنم و شرمسارم از آن دورانی که اقلیت و ۱۶ آذر را با همان دیدی که شما امروز مبلغ آنید از سازمان حذف شدند ( هر چند که هیچ دخل و تصرفی در آن تصمیمات نداشتم ) و در انتها این نکته مهم را نیز باید اضافه کنم که سازمان اتحاد فدائیان نیز سالیان درازیست که مدافع چند صدائیست اینطور نیست آقای آزاد؟
با احترام
احمد نجاتی
۲۴۷۴۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : اژدر بهنام

عنوان : این گوی و این میدان
آقای آزاد

سالهای سال است که این دعواها ادامه دارد. اکثریت مدعی‌است که از گذشته خود انتقاد کرده است (و خوشبختانه به این بسنده نمی‌کند و برخورد به گذشته را، هرچند که بقول شما ریشه‌ای نیست، ادامه می‌دهد) و عده‌ای دیگر از جمله شما معتقدید که این انتقادات کافی نیستند.

متاسفانه در فرهنگ سیاسی ما ایرانیان، تفاوتی بین نقد و بررسی با انتقاد گذاشته نمی‌شود. من هم معتقدم که بدون بررسی ریشه‌ای گذشته و بدون ریشه‌یابی خطاها و همچنین سیاستها و عملکردهای درست، ادامه صحیح کار سیاسی امکانپذیر نیست.

سازمان اکثریت، نه یک بار بلکه چندین بار از گذشته خود انتقاد کرده ولی هرگز به ریشه‌یابی خطاها نپرداخته است. همین امر باعث می‌شود که مرتبا از چپ و راست مورد حملات شدید قرار گیرد. حال معلوم نیست که با این حملات چه چیزی به دست خواهیم آورد و به کجا خواهیم رسید.

آنچه که برای من بسیار جالب است، این است که بسیاری از کسانی که این حملات را می‌کنند، خود، در مقطعی یا با همین سازمان بوده‌اند و یا به طریقی دیگر سیاستهای مشابهی را پیش می‌بردند. جالبتر اینکه هیچکدام از این منتقدین، حتا یک بار هم به نقد و بررسی ریشه‌ای سیاستهای خطای خود و سازمان اکثریت نپرداخته‌اند.

آقای آزاد گرامی

حال که اکثریت گذشته خود را بطور اساسی و ریشه‌ای بررسی نمی‌کند، این گوی و این میدان، بفرمایید شما این بررسی را ارائه دهید و این سازمان را در این مسیر بیندازید. فکر می‌کنم تنها در کناری نشستن و انتظار داشتن از سازمان اکثریت را می‌توان نق زدن نام گذاشت.

آقای آزاد گرامی

امیدوارم که شما با کمی وقت گذاشتن و با کمی قلم‌رنجه فرمودن در این بحث شرکت کنید و خوانندگانتان را به هیچ نگیرید.
۲۴۷۱۹ - تاریخ انتشار : ۱٣ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : جنبش شکست نخوردگان

عنوان : شما روی خوب نکاتی انگشت گذاشته اید اما ...
نکات خوبی را انگشت گذاشته اید اما به نظر من چند مساله مهم را اشاره نکرده اید:

۱. فداییان اکثریت متهم است حداقل به استناد مطالب نشریات کار و حزب توده که در کشف کودتای نوژه و دستگیری افسران ارتش دست داشته اند که منجر به اعدام عده ای از انان شد. همچنیین کار اعلام کرده است که فداییان در مقابله مسلحانه با سربداران در امل با پاسداران همکاری کرده از جمله چند نفرشان مجروح شده اند. آیا تا بحال مشخص شده است که عواملی که در این جنایات علیه نیروهای اپوزیسیون شرکت داشته اند چه کسانی بوده اند و ابعاد این جنایتها در چه حد بوده است. آیا سازمانی که متهم به قتل و جنایت است میتواند به عنوان یک سازمان سیاسی فعالیت کند تا به این جنایاتش رسیدگی نشد ه است.
۲. فداییان اکثریت در حالیکه عضو مرکزیت آن تا بعد از دادگاه میکونوس نصف از سال را در ایران می گذارند ولی بصورت مخفی اداره شده و هیچکونه گزارشی از منابع مالی ان داده نمی شود. ایا سازمانی که مرکزیت ان به ایران رفت و امد می کند مساله امنییتی دارد و یا مسایلی دیگر که جلسات خود را از مردم مخفی و اعضای رهبری خود را اعلام نمی کند. چرا منابع مالی سازمان خود را اعلام نمی کند. سازمانی که با عوامل رژیم و نمایندکان و وزرای سابق این رژیم نشست و برخاست دارد چه چیزی را از مردم پنهان می کند.
به نظر من اگر این گزارشها علنی شود شما متوجه می شوید که این سازمان تا تبدیل شدن از یک سازمان مافیایی به یک سازمان سیاسی راه درازی را باید طی کند. بیخود نیست در میان نیروهای اپوزیسیون جایی ندارد.
۲۴۷۱٨ - تاریخ انتشار : ۱٣ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : گل آقا

عنوان : دو قورت و نیمشان هم باقی است
اکثریتی ها در بی شرمی هیچ از خط امامی های که دنباله روشان بودند کم ندارند و نمونه همین اکثریتی ها هستند که تازه دو قورت و نیمشان باقی است. شرم و حیا در فرهنگ این پوفیوس های سنده آخوند معنی ندارد!
۲۴۷۰۷ - تاریخ انتشار : ۱٣ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : داور -

عنوان : یک نوع بیماری سیاسی-تشکیلاتی
این همه چسبیدن به خرخره یکدیگر، قبل از آنکه از موضع انقلابی و میهن پرستانه ناشی شود؛ ناشی از بقایای فرهنگ مذهبی در ماست. فرهنگی که در آن لعنت به چند شخصیت منفی که ۱۴۰۰ سال قبل به امامان شیعه جفا کردند وارد دعاهای یومیه شیعیان شده است و تا ظهور امام زمان ادامه خواهد یافت.
رفقا؛ حدود ۳۰ سال است، دارید سیاست های ابتدای قیام خود را نقد می کنید و ... این فرخ نگهدار را به سرش کشیده اید، ولی حاضرید امضا کنید که این آب در هاون کوبیدن ۳۰ ساله دهشاهی به نفع مردم و طبقه کارگر ایران بوده است؟ یا تنها یک سرگرمی ذهنی و روشنفکرانه برای پر کردن روزهای غربت و ما به ازای دور بودن از جامعه و متن مبارزه. ما همه دچار یک نوع ویروس مزمن گیر دادن شده ایم و متاسفانه آن را به اسم طبقه کارگر به خورد خلق الله میدهیم و خوب هم می دانیم چه نوع مطالبی بیشترین کامنت را میگیرد!
سرنگونی طلبان مجازی، حراف، ناصادق و بیمایه(طلبکاران مادام العمر خلق وجنبش)برای سرپوش گذاشتن بر فرار خود از صحنه رزم و خالی بودن ۳۰ ساله دستشان، ۳۰ سال است فدایان اکثریت را گذاشتند گوشه رینگ. اکثریت، از موضع تدافعی گیر داده به فرخ نگهدار. استغفارهای چند باره او (در فرهنگی که همه دنبال فقط یک شیطان برای سنگسار میگردند که همانا یک دوره دبیر اولی باشد) در پیشگاه قدیسان دنیای مبارزه مجازی مورد قبول واقع نشده (و تا ظهور امام زمان هم نخواهد شد) . بهزاد کریمی مثلا از موضع چپ تر (و در وقع، برای راضی کردن قدیسان) گیر میدهد به نگهدار. احمد آزاد از همین موضع گیر میدهد به بهزاد، ایکس از همین موضع به احمد و ایگرگ به ایکس! همه مقاله ها در شیوایی و نثر و انسجام حرف ندارند و گاه بالای ۳۰ تا هم کامنت میگیرند و باعث رضایت نفس نویسنده! تازه وقتی از خواندن چپ ترین جناح یا انشعاب فدایی خلاص می شوی میروی سایت سرنگونی طلبان شعاری و می بینی همه را ازدم به لقب اکثریتی های خائن مفتخر کرده است. (همان دعای اللهم العن قتل الحسین فی کربلا!).
جنبش با شکوه سبز (شاید به اعتباری، مهم ترین جنبش تاریخ ایران) در جریان است. بیایید در معیت آن، ما هم خاکی به سر خودمان بریزیم. بیایید قاطعانه یقه همدیگر را (با هر گناه کبیره ای!) رها کنیم و بدون ادعا و توقع، پیاده نظام ساده این جنبش شویم. اگر از نگاههای مذهبی گونه و دگم فاصله بگیریم، شیرجه زدن درجنبش سبز ، خطاهای گذشته ما را پاک میکند و یا لاقل ازصحنه مقدم اذهان بیمار (به ظاهر، رادیکال و مسئول) به عقب میراند. بخدا گریه آور است در شهری که هزارها ایرانی روشن و سیاسی (و انبوهی سابقه دار تشکیلاتی و چپ) زندگی می کنند، برای یک تجمع اعتراضی در چارچوب جنبش اجتماعی سبز ۲۰ نفر هم نمیروند؛ در عوض، در صف سنگسار فرخ نگهدار، جای خالی در انترنت گیر نمی آید!!
۲۴۶٨٨ - تاریخ انتشار : ۱٣ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : رضا جوادی

عنوان : چند سئوال
آقای آزاد
با سلام و خسته نباشید من چند سئوال دارم لطف کنید پاسخی به من بدهید
۱- شما در نوشته خود گفته اید که" نگاهی به اسناد پلنوم وسیع ۱۳۶۵ و کنگره اول سازمان اکثریت نشان می‌دهد که «نقد گذشته» یک بررسی انتقادی ریشه‌ای از علل اتخاذ این سیاست، عمق نفوذ آن و اثرات بعدی آن نبوده، بلکه در آن پلنوم و کنگره اول این سازمان، سیاست «شکوفایی جمهوری اسلامی» صرفا از سوی شرکت‌کنندگان رد شده است. اینان پذیرفتند که این سیاست نادرست بوده و سیاستی دیگر باید، ولی به نقد ریشه‌ای این سیاست نپرداختند." از آنجا که سازمان شما هم سیاست راست داشته است و در مقطعی با سازمان اکثریت یکی بوده اید و پس از آن هم آن سیاست را ادامه داده اید لطفا بگوئید که سازمان شما کجا از خود انتقاد کرده است؟ کدام کنگره؟ چه گفته است؟ نقد ریشه ای پیشکش لطفا یک انتقاد آبکی از خود را در یکی از اسناد کنگره نشان دهید
۲- شما اعلام کرده اید که با اکثریت و ... میخواهید وارد پروسه وحدت شوید و بحث وحدت را آغاز کنید. آیا شما با این مصوبه سازمان خودتان موافق بوده اید و یا مخالف. اگر موافق هستید چرا با این سازمان که به قول خودتان فرخ نگهدار حداقل بر اساس رای کنگره در اکثریت است صحبت از وحدت میکنید. اگر مخالفید باید ابتدا این مصوبه وحدت خود را نقد کنید و به عنوان دلیل همین حرف ها را ردیف کنید و بگوئید به بیراهه نرویم. البته اگر مخالفید کار شما تناقض ندارد. مطلبتان بدرد ناامید کردن و تخم یاس پاشیدن و "فصل کردن" می خورد.
۳- اگر موافق مصوبه کنگره خود هستید این منفی بافی ها را چرا به میان می کشید. عزیز جان با این ... توپچی نمی توان شد. با این روحیه که نمی شود بحث وحدت را دنبال کرد. مشکل اکثریت مشکل شماها که طرفهای وحدت اید هم هست. اگر به ایرادات باور دارید راه پیشنهادیتان چیست؟ اگر برای مصرف داخلی خودتان است لطفا درونی این سخنها را بگوئید و ما را گیج نکنید
۴- یک پای دیگر وحدت شما شورای موقت سوسیالیستهاست. مطالب آقای راسخ هم با همین روحیه نوشته می شود. سئوالم از شما این است چرا شما و شورای موقت از خیر اکثریت نمی گذرید. روحیه شما و آقای راسخ به شکل غریبی به هم نزدیک است. با آن جریان وحدت کنید. قوی تر می توانید از شر وحدت خودتان را خلاص کنید.
۵- لطف کنید به سئوالات من پاسخ روشن دهید. گویا شما از تصمیم گیرندگان هستید و به عنوان مسئولان این سازمان با رادیو رسانه هم مصاحبه داشته اید. مسئولیت شما حکم می کند به سئوالات ما پاسخ دهید تا بدانیم این وحدت را شما چگونه می خواهید پیش ببرید. منتظر پاسخ هستم.
۶- از کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان هم انتظار دارم تکلیف مصوبات خود را در ارتباط با وحدت روشن کنند. بگویند چه کرده اند؟ در این مدت کدام عمل مشترک را با اکثریت انجام داده اند؟ با این روحیه با کدام معجزه می خواهید وحدت به سرانجام رسد.
۲۴۶۷۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ ارديبهشت ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست