از : بهروز ماهان
عنوان : نکاتی در مورد اعلامیه جهانی حقوق بشر
حقوق بشر ، یک سند معتبر جهانی است که هم اکنون از سطح حقوقی بسیاری از کشور ها بالاتر است از اینرو مترقی و آزاد کننده بند های استبداد به شمار میرود در این مقاله نکات مفید آن مورد گفتگو نیست چون بر همگان روشن است .
اما نکاتی که در زیر می آید سوال بر انگیز می باشد :
۱- هر گاه به حقوق بین الملل نگاهی بیفکنیم ، در می یابیم که هیچ گونه تعهد و التزام حقوقی برای دولت های امضا کننده حقوق بشر ، دراجرا و رعایت مفاد اعلامیه وجود ندارد. یعنی هیچ دولت و یا نهاد و شخص وابسته به آن را، در داخل و یا خارج از قلمرو حاکمیت آنها , به سبب نادیده انگاشتن حقوق و آزادی های مندرج در اعلامیه را , نمی توان مورد پیگرد قانونی یا حقوقی-کیفری قرارداد
۲- اعلامیه جهانی حقوق بشر ، نیاز به اصلاح و یا رشد و بازنگری دارد وقت آن است که پذیرفتن حقوق های دیگر انسان مانند حق پناهندگی و یا حق زندگی در یک محیط زیست سالم و یا مسائل اتمی و دیگر را در یک نشست به گفتگو به منظور تصویب و گنجاندن در متن تشکیل دهند نسل سوم حقوق بشر ، نیازی به جنگ جهانی سوم ندارد که مانند نسل دوم حقوق بشر پس از جنگ ، به تصویب برسد .
۳- حقوق بشر نیاز به باز نگری دارد و هم اکنون منتقدان جدی در مورد تعریف ارج انسانی (و یا دیگر ترجمه های آن ماند کرامت انسانی ) و اتصال حقوق بشری به این تعریف پیدا کرده است
به عنوان مثال: فرانتز ژوزف وتس معتقد است که "ارج انسانی" ارزش فرهنگیای است که در میان فرهنگهای مختلف جهان توافقی بر روی آن وجود ندارد.اما حقوق انسان میتواند با توافق برای همگان شود
وتز میگوید : این را که نبایستی انسانی را رنج داد، شکنجه کرد، مورد تبعیض قرار داد و نظایر اینها، برای هر انسان متعارفی درک شدنی و پذیرفتنی است. برای پذیرش هنجارهای دموکراتیک، حتما لازم نیست به باورهایی بگرویم""مثل اصل ذاتی ارج "" ، که باری ماوراءالطبیعی دارند و در نهایت به دین خاصی در فرهنگ تاریخی خاصی برمیگردند.
به نظر وتس ، باور به اصل ارج ذاتی انسان یا "کرامت ذاتی" به حوزههای اعتقادات شخصی تعلق دارد و کشور های سکولار ویا دولت های متعهد به حقوق بشری ، نباید آنرا به حوزه اعتقادت جامعه وارد کنند .
او در مصاحبه با نشریهی "بحثگاه ماربورگ" میگوید: که «ارج به خودی خود وجود ندارد. ارج آنجایی وجود دارد که افراد به خود و به همدیگر ارج بگذارند.»
۴- حقوق بشری دائم رو به افزایش و تغییر بهبودی دارد و به هیچ اصلی حتا "" اصل ذاتی ارج انسانی"" ملتزم به وابستگی نیست بدون تفسیر و بدون سوء استفاده وسوء تفاهم ، و روشن ، باید این حقوق برای همگان التزام اجرایی بیابد
به نظر من حقوق انسان ، مستقیم و بی واسطه هستند و انسانها در برابر قانون برابر هستند و همانطور که مانند اصل ۲ ، به نژاد ، به رنگ ، به جنس، به مذهب ، به دین ، به عقیده خاصی ، به وضع اجتماعی ، ولادت و ... وابسته نیست به هر چیز دیگری هم حتا به کرامت وابسته نباید باشد همه انسانها از حقوق بشر بدون واسطه و مستقیم برخوردارند.
۵- حق بر خوردار شدن از حقوق و قانون برای همه انسان ها ، و داشتن حقوق مساوی برای همه مردم در مقابل قانون ، به هیچ وجه به معنای هم ارزش دانستن اندیشه انسان ها و حتا برابر دانستن آزادیخواهان با مستبدان نیست
این موضوع حساس است و به نظر من هم ازآنجا ناشی میشود که حقوق انسان ها را به ""اصل ارج ذاتی انسان ها "" وابسته میکنند حقوق انسانی کاملا قابل تعریف ، روشن و بدون تفسیر هستند در حالیکه تعریف واحد و روشن و همگانی از"" اصل ارج انسانی"" وجود ندارد .
اصل ارج و یا کرامت انسانها ، این سوء برداشت را القا میکند که قاتلین و آزادی خواهان و دیگران همه با هم برابرند در حالیکه این باور هم میتواند باشد که اگر چه حقوق آنها در برابر قانون برابر است ولی قاتلین و مستبدین ارجی ندارند
لذا در بسیاری از مقالات روشنفکران حقوق بشری ایرانی دیده میشود که مثلان "" انسان ، انسان است"" یا ""همه انسان ها برابرند"" و یا ""قاتل و مقتول هر دو انسانی هستند برابر یا مثل هم "" مانند مقاله آقای نگهدار : "" او هم انسانی است مثل بقیه انسانها"" که آقای نقره کار آنرا نقد کرده اند .
این اشتباه از آنجا ناشی میشود که فرق است بین جمله "" حقوق آنها در مقابل قانون مساوی ا ست و برخورداری آنها از حقوق و قانون مساوی استءء با جمله ""قاتل و مستبدآن هم انسانی هستند مثل باقی انسان ها ""
۶--احترام گذاشتن به عقاید دیگران یا احترام گذاشتن به حق داشتن هر نوع عقایدی توسط دیگران :
هر کس حق دارد از آزادی دین ، مذهب ، فکر ، اندیشه ، وجدان بهره مند شود آزادی بیان و آزادی تغییر مذهب و انتشار و احزاب هم به دنبال ان در اصول ۱۸ و ۱۹ و ۲۰ حقوق بشر آماده است اما نکته این است که آیا این به معنای احترام گذاشتن به عقاید دیگران است و یا احترام گذاشتن به حق داشتن هر نوع عقاید دیگران است این موضوع هم در اندیشه های روشنفکران ایرانی به چشم میخورد
برداشت شخص من این است که نمیتوان از کسی انتظار دشت که به باور های نادرست و عقاید خرافی دیگران احترام بگزارد کسی را نمیتوان مجبور کرد که عقیده خرافی دیگری را به پذیرد یا احترام بگزارد ولی میتوان امید وار بود که احترام به حق داشتن هر نوع عقایدی حتا تا مرز خرافی توسط دیگری ، قابل پذیرش در جامعه باشد و همانطور که داشتن عقیده آزاد باید باشد نقد اندیشه دیگران هم آزاد باید باشد
۲۹٣۱۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣٨۹
|