یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

فدراسیون معلمان کانادا اعدام فرزاد کمانگر را محکوم کرد

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : نادر خلیلی

عنوان : معلم و قلم...
مشهور است که اولین سوره وآیه ی قرآن،در رابطه با قلم بوده است. آنجا که می گوید: اقرا و ربک الذی علم بالقلم.
و این سوره از سوره های مکی است_ یعنی قبل از به قدرت رسیدن اسلام.
اگر به سراسر قرآن نگاهی عمیق شود_ تفاوت سوره های مکی و مدنی؛ کاملا معلوم است. سوره های مکی همواره مهربانانه است. که علتش در ضعف اسلام بوده است. اما به محض اینکه محمد و یارانش به مدینه هجرت کردند_ لحن آیه ها، کاملا خشن و تند و پر از وقاتلو وقاتلو شده است. هیچ تعجبی هم ندارد. که قدرت باعث اینکار بوده و هست. میشل فوکو، شاید یگانه ترین شخصی است که در این راستا، نوشته های ارزشمندی به دست داده است.
و اما اینکه جمهوری اسلامی، فرزاد کمانگر، صاحب قلم_ شاعر و معلم را، اعدام کرد، به ذات اسلام بر می گردد. و چنانچه پیداست، خودِ قرآن سرشار از تضاد و تناقض است. در ابتدا قلم و علم و آگاهی را تایید کرده و در آخر کار، قلم را شکسته و معلم را به دار آویخته است و این کاری است که در طول قرنها، انجام گرفته است.
قتل های زنجیره ای و ترور نویسندگان ایرانی، چیزی نیست که فراموش بشود. تکه تکه کردن، نویسندگان و کشتار صاحب قلمان، از نظر من نشانه ی چند مطلب است.
۱_ وحشت و هراس حکومتی که سراپا و حقیقتا اسلامی است.
۲_ ترس از اشاعه ی اندیشه و علم. و ناگفته پیداست که این علم است و آگاهی است که اجتماعات بشری را از کژی ها و راستی ها، مطلع می گرداند. و جمهوری هیچگاه توان مقابله با این روند آگاهی را نداشته و ندارد. از اینرو قلم ها را می شکند و معلم ها را به دار می آویزد.
۳_ به دار آویخته شدن فرزادِ معلم، زهر چشم گرفتن از کردستانی است که همواره مثل بشکه ی باروت و بنزین، بوده است. و این خیالی خام است، زیرا که کردستان، از همآن روزهای اول، چهره ی خشن و ستیزنده ی اسلام و حکومت اسلامی را شناخته بود و هرگز آنرا تایید نکرد و همواره با آن، طبق گوهر ستیزنده ی خودِ اسلام و جمهوری اش، جنگید و مبارزه کرد. و این راهی است که واقعا ادامه داشته و دارد.
۴_ جسم این معلم آگاه و دیگر یارانش، باز هم درسی است به تاریخ_ مردم ایران_ و هر آگاه اندیش و آزادی خواه. چرا که جمهوری اسلامی، تا کنون اجساد ایشان را به خانواده هایشان تحویل نداده است. در صورتیکه طبق دستور اکید اسلام، اجساد را می بایستی در زود ترین زمان ممکن،کمتر از یک روز وشب، بایستی کفن و دفن شده و به خاک سپرده شوند. ولی می بینیم که جمهوری از این دستور صدر اسلامی و قرآنی خودش هم سر باز زده است! واضح است که چرا؟
کوتاه اینکه، رژیم از حرکت اعتراضی مردم ، هراسی سنگین دارد. و می خواهد، این احساسات و این اعتراضات، کم رنگ بشود.
در صورتیکه برای کردستان تفاوت چندانی نخواهد داشت، و روند مبارزه بر علیه حکومت قتل و کشتار ادامه خواهد داشت. در حال حاضر، همبستگی هر چه بیشتر مردم این خطه، پشت رژیم را خم کرده است. و حالا این کرد ها هستند که رژیم را شکنجه می کنند. چگونه؟!
حرکت نیروهای نظامی از اقصا نقاط ایران به غرب کشور، و آماده باش بودن نیروهای سرکوب در سنندج و دیگر شهرها، دقیقا نشانه ی همین موضوع است. و این چیزی نیست که خوشایند جمهوری باشد زیرا از سویی هم، از حرکت های اعتراضی مردم در پایتخت می هراسد. هر چند رهبران سبز، تاریخ تضاهرات احتمالی شان را منوط بر اجازه ی جمهوری، اعلام کرده و می کنند!
قدر مسلم اینکه، فرزاد ها ی بسیاری دیگر هستند که قلم می زنند و بیدارند. جمهوری با فرزاد های جوانتر چه می کند؟ با معلم های آگاه دیگر چه خواهد کرد؟
یعنی رهبر دینی ایران( سید علی) نمی داند که طناب از کلفتی و ظلم از فراوانی، پاره می شوند؟
زهی حماقت اگر این واقعیت ساده، را این رهبر دینی فهم نکرده باشد!
۲۶۱٨۴ - تاریخ انتشار : ۴ خرداد ۱٣٨۹       

    از : بهروز ماهان

عنوان : مجریان قتل و اعدام ، بسیجی ها و سپاهیان جمهوری اسلامی ، چرا نسبت به قتل و اعدام بی تفاوت هستند ؟؟
در مقاله آقای شهاب، حقیقتی نهفته است که وجدان را بیدار میکند و انسان را به تفکر وامیدارد و آن ، این جمله سوالی ایشان است که آیا در ضمیر پیدا و پنهان هر مسلمان و خصوصا هر شیعه یک قاتل خوابیده است. شما تمامی طول تاریخ اسلام و خصوصا شیعه را که نگاه کنید حتا یک خط آن با مرکب نوشته نشده! سراسرش خون است، سراسرش کشتار است. سراسرش قتل است. تمامی این قتلها در هاله ای از تقدس و نورانیت و الاهیت و عشق به الله قرار دارد.!

آقای شهاب ، مقاله ای در مورد اعدام نوشته ام که لطفآ بخوانید و ببینید که چه میزان اعدام و قتل برای انواع اتهامات در اسلام و شیعه وجود دارد مقاله شما به من درس داد که نه تنها ، حاکمان جمهوری اسلامی ، قاتل هستند و نه تنها آنها که متعقد به شیعه هستند و به قدرت و حکومت کشانده میشوند به قتل خواهند پرداخت و مستقیم یا غیر مستقیم قاتل اند بلکه همه پیروان آنها هم که معتقد به آنها هستند و از مذهب شیعه پیروی میکنند به نحوی قتل بالقوه هستند که به این صورت بالفعل در میاید که در نهاد خود ، یک سری باورهایی دارند که آن باور ها ، آنها را به قتل و کشتار میکشاند و سپس وجدان خود را نیز آسوده میسازند که این کار، از یک فتوا و مرجع تقلید آمده است و کاری الهی بوده است و تمامی این قتلها در هاله ای از تقدس و نورانیت و الاهیت و عشق به الله قرار میگیرد به این ترتیب ، وجدان انسانی برای یک شخص متعقد به شیعه، تبدیل به وجدان اسلامی میشود که قتل را هم میتواند انجام بدهد

دستور قتل در قرآن ، در آیه های مدنی ، یعنی بعد ازبه قدرت رسیدن حضرت محمد درآیه های ۹ حجرات ، ۱۱۱، ۱۱۳ توبه ، ۷۴ نسا ، ۳۶ توبه ، ۸۹ نسا ، ۱۹۱ بقره ،۲۱۷ بقره، ۶۰ و ۶۲ احزاب ، ، ۳۳ مائده ، ۲۹ توبه ، و ،..... آماده است و دستور دوری از قتل برای خودی ها و اسلامی های در حکومت هم در بعضی آیات مکی ، ۱۳۷انعام و..... آماده است
هم چنین دستورات پاک کردن وجدان از گناهان و قتل ، هم در آیه های ۷۰ فرقان ، محمد ۲ ، ۸۹و ۱۹۰ عمران،و ...... آمده است به این ترتیب راه برای یک فرد شیعه برای قتل وسپس بخشش گناهان و رفتن به بهشت فرضی خود ، باز است

بی شک مقاله آقای شهاب حقایقی را در این سوال باز گو میکند که آیا در ضمیر پیدا و پنهان هر مسلمان و خصوصا هر شیعه یک قاتل خوابیده است ؟؟!!!!

سوال: آیا به کسی که اعتقاد به قتل و حکم اعدام دارد و یا بالقوه به قتل در ضمیر خود اعتقاد دارد ایشان استعداد انجام قتل بالفعل را ندارد؟ اگر نام قاتل بالقوه روی این شخص بگذاریم از نظر حقوقی ، اشتباه است؟ آیا اگر این شخص در حکومت استخدام شود به اعدام نمیپردازد ؟
در اینکه حکومتگران جمهوری اسلامی جنایتکار و قاتل هستند شکی نیست اما بهس این مقاله روی اعتقادات و باورهای غلطی است که آنها بر مردمان عادی رواج میدهند

آرش کمانگر ها تا زمانی که اعتقاد به شیعه در این سرزمین برقرار است مجدد ناعادلانه به سر چوبه های دار میروند فکری اساسی برای آرش های آینده کنیم

آیا وقت آن نشده است که به این باور های خرافی ، حمله کرد و اشخاص را و خودمان را از وجود این اعتقادات که مرتکب به قتل و اعدام میشوند پاک کرد ؟؟ آیا وقت آن نشده است که انسان نو و با وجدانی دگر تبدیل شویم ؟
۲۵۹۴۱ - تاریخ انتشار : ۱ خرداد ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست