سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

دادستان دادخواهان! - بهروز مطلب زاده

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : کاوشگر

عنوان : پاسخ
جناب جاوید آزادی
برای اینکه شما آسوده خاطر شده باشید تنها نام شما آمد. این که در یادداشت پیشین هر دو نام آمده بود برای این بود که نظرات کاملن یکی بود.
در باره کلمه"داعی" حق با شما بود وآن را باید "دائی" می نوشتم. متاسفانه به هنگام نوشتن حرف هایی که صدایی مشابه دارند گاه از این اشتباه ها پیش می آید.
ولی دوست عزیز شما چرا بحث را به جایی دیگر می کشانید. یک جمله از نوشته من نمونه بیاورید که من گفته باشم مبارزه با ستم شاه و یا شیخ ویا هر فرد ودستگاه ستمگر دیگری نادرست است! من آن سه کتاب را نام بردم که ماهیت سوسیالیسم ادعایی استالین و هوادارانش روشن تر شود. آن جا خود می توانید بخوانید که در خانه دائی یوسف با همین رفقای کمونیست، همین فرقه دمکرات آذربایجان چه بر خوردی کرده، چه بلایی بر سر آنان آورده و چگونه آرزو های هزاران انسان پر شور ولی بی خبررا که تحت تاثیر دروغ های تبلیغاتی به عشق مام سوسیالیسم و کمک به دائی یوسف از خانه و کاشانه و وطن خود بریده و خود را به آب و آتش زدند تا به آنجا برسند را بر باد دادند. شما بهتر بود توضیح می دادید که آیا این سه کتاب را خوادنده اید و سپس نظر خود را می نوشتید. من از شما خواسته بودم که لطف کرده این سه کتاب را بخوانید(البته اگر تا کنون نخوانده اید) و سپس وجدانا نظر خود را بنویسید. تا زمانی که من از دیدگاه های شما در باره این سه کتاب با خبر نشوم از دید من بحث و تبادل نطر ما در جای درست خود قرار نمی گیرد
پیروز باشید
۲۶۴٣٨ - تاریخ انتشار : ٨ خرداد ۱٣٨۹       

    از : جاوید آزادی

عنوان : کاوشگر عزیز لطفا جواب بده. صریح
جناب کاوشگر!
اولا چه صراری دارید که مرا همان بهروز مطلب زاده قلمداد کنید؟ او جسارت آنراداشت که با نام واقعی خود مطلب بنویسد. پس جسارت اینرا هم حتمادارد که باسم خودش از نوشته خود دفاع کند. شاید خود شما گاهی باسم نیاز و گاهی باسم کاوشگر و غیره ظاهر می شوید که دیگران را نیز مانند خود می پندارید. بنابرین حرفتان را بزنید، بدون فضا سازی.
این یک. و اما دومی: خانه دایی یوسف [نه داعی یوسف] چه ربطی به موضوع دارد؟ روزی روزگاری کسی علیه ستم اربابی، ستم ژاندارم، ستم سلطنت و ستم ملی بر ملت خود (بگویید بر قوم خود) برخاسته و شکست خورده و بدار آویخته شده است. آیا این ستمکریها وجود داشته یا نه؟ ، صریح بگویید تا تکلیف روشن شود و ما بدانیم که با کی طرفحساب هستیم. نه. اگر ستم وجود داشته، آیا شخ، گروه، قوم و یا ملت تحت ستم حق مبارزه داشته یا خیر؟ مسئله فقظ این است. شما می گویید : چون درخانه «داعی یوسف» ظلم وحود داشته، در «ماگادان کسی پیر» نمی شده و «اجاق همسایه سرد» بوده، پس دهقانی که جان و مال و «ناموسش» بازیچه دست ملاکان کثیف و امنیه های قرمساق و غیره بود، نباید اعتراض می کرد. شما می گویید چون خانه دایی یوسف بد بوده، پس من آذربایجانی کرد عرب و بلوچ نباید به تاراج زبان و فرهنگم بدست شوونیسم آریایی اعتراض می کردم. نه؟ شما اینرا می گویید دیگر. این شعبده بازیست. بحث نیست. اعتراض علیه بی عدالتی حق انسان است. هر کس علیه ستم اعتراض نکند، نوعا شریک ستمکر است و به سخن دیگر شایسته ستم. این حق اسپارتاکوس بود که علیه برده دار قیام کند. اینکه او دوستانش سیستم جایگزین برده داری نداشتند ، از حقانیت اسپارتاکوس و رفقایش نمی کاهد. شما اگر از رفتارهای غیرانسانی در خانه دایی یوسف ناراحت می شوید، پس حتما شخصی هستید ضد ظلم. اگر چنین است، پس چرا از مظلومینی که علیه سیستم شاهنشاهی ، ملاکی و غیره مبارزه کردند، دفاع نمی کنید و در جانب آنها نمی ایستید. بنابرین یاشما شخصی سطحی نگر و کم عمق هستید و یا پشت سر «خانه دایی یوسف» پنهان شده اید. تکلیفتان را روشن کنید تا بدانیم با چه کسی بحث می کنیم
کلام آخر: عده ای پبدا شده اند که با طرح ستمگریهای رژیم فعلی، مخالفان رژیم سابق را ملامت می کنند که چرا علیه آن رژیم مبارزه کردند که این رژیم جایگزین شد. شما چه می گویید. آیا چون رژیم برامده از انقلاب چنین جنایتکار از آب در آمد، مخالفان استبداد شاهنشاهی را باید محکوم کرد؟ چه جوابی می دهید؟ می بینید که قضییه به این سادگی هم نیست. نه؟
۲۶۴۲٨ - تاریخ انتشار : ٨ خرداد ۱٣٨۹       

    از : کاوشگر

عنوان : سند
جناب بهروز مطلب زاده یا جاوید آزادی
با داده های تاریخی نمی شود شوخی کرد ویا تنها بر مبنای احساس بر خورد کرد. این حق شما است که از هر کسی یا هر ایده ای دفاع کرده و استدلال خود را ارائه دهید. به دیگران نیز که مخالف دیدگاه شما هستند بی آنکه پای ملیت وقومیت را به میان کشیده و بحث به کج راه وخصومت واتهام کشیده شود نیز اجازه دهید آنان نیز نظر خود را بگویند. در این گونه بحث ها هیج سخنی گویا تر از سند های تاریخی نیست. من از شما دوستان درخواست می کنم که سه کتاب : "خانه داعی یوسف"، " درماگادان کسی پیر نمی شود" و "اجاق سرد همسایه" را بخوانید. هر سه این کتاب ها را اتابک فتح الله زاده زحمت کشیده وتهیه کرده است که بسیار هم با ارزش است. اولی سرگذشت خود او پس از فرار از ایران و رفتن به شوری پیشین پس از انقلاب وگرفتاری توده ای/ اکثریتی ها در ایران است و دومی و سومی حکایت موج های اول ودوم و..مهاجرت و یا به گروگان گرفته شدن ایرانیان در شوروی پیشین برای کار اجباری در اردوگاه های استالینی است که خود باید به دقت خوانده و قضاون کنید. از شما دوستان سپاسگزار می شوم اگر پس از خواندن این سه کتاب به ویژه در ماگادان کسی پیر نمی شود، نظر خود را بنویسید. چه خوب است اگر ما بتوانیم به شکلی با یکدیگر همکاری کنیم که اگر خطا و اشتباه هایی صورت گرفته است، آن ها را درست شناخته و دست کم بتوانیم نسل های جوان تر را هشیار تر کنیم. ما همه ایرانی هستیم و هر بخش از ایران با هر قوم و رنگی پاره های تن ما هستند. رنج آذزبایجانی به همآن اندازه برای همه ما سنگین و درد آور است که رنج ودرد فارس و کرد و بلوج و عرب وترکمن. چرا ماهیت رخ دادهای تاریخی را آن چنان که بوده است نپذیریم و برای نابودی ریشه های دیرینه استبداد دیرپا همراه با هم نکوشیم
پیروز باشید
۲۶۴۲۵ - تاریخ انتشار : ۷ خرداد ۱٣٨۹       

    از : جاوید آزادی

عنوان : آذربانوی عزیز ! شما بودید می آمدید؟
آذر بانوی محترم! آیا ما آذربایجانی ها حق داریم مثل فارسها، مدرسه، کتاب، تلویزیون و ... یزبان خودمان داشته یاشیم یانه؟ آیا هر مسئله ما باید در تهران حل و فصل شود؟ یا خود ما هم قادریم مسائل داخلی خود را خود حل کنیم؟ (حالا در چارچوب ایران منظورم هست ها. دقت کنید) اول به این سئوال جواب بدهید تا موضوع روشن شود.
۲- مگر ۱۷ شهر قفقاز مغز خر خورده که بیاد تحت فرمان ولی فقیه و زبان مادریش را هم قدغن کنند. شما بودید می آمدید؟
۲۶٣۴۶ - تاریخ انتشار : ۶ خرداد ۱٣٨۹       

    از : آذر بانو

عنوان : به امیر
آیا شما خواستار جدا شدن استان آذربایجان از ایران هستید یا نه؟
اگر هستید من حرفی با شما ندارم ولی اگر نیستید چطور از عوامل روسیه در ایران قدرید دفاع کنید. اگر تجزیه خوبست روسیه باید تجزیه شود که ۱۷ ایالت از ایران جدا کرد و بدنبال جدا کردن استان های کردستان و آذربایجان و گیلان در ایران هم بودند.
۲۶۲۹۵ - تاریخ انتشار : ۶ خرداد ۱٣٨۹       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : پوزش از آقای امیر
جناب امیر، هیچ منظور شخصی نه با شما و نه باکس دیگری در کامنت هایم ندارم. اگر احساس میکنید که بنحوی «تویین» شد، حداقل آن، تقاضای پوزش از جانب من است. موفق باشید
۲۶۱۹۱ - تاریخ انتشار : ۴ خرداد ۱٣٨۹       

    از : حسن زارع

عنوان : یکی از هزاران قربانیان گمنام
بدتر از مرک برای هر انسان شرافتمند فریب است.ان مرحوم نیز قربانی فریب فرقه و خود فرقه قربانی فریب دولت شوروی بود.در اعدام این فرد شکی نیست و محکوم است و لی این همه داستان نیست.به نوعی مرک ان جوان سپری برای دیگران است که از اعدام او برای اهداف خود هویت سیاسی درست کنند.روشن نیست در گشور ی که اشغال نظامی شده و در دو استان ان دو دولت خود مختا ر اعلام هویت کرده اند دولت مرکزی چگونه باید بر خورد میکرد?
باید میگفت بسیار خوب جداشوید و افرین . مردم ایران هنوز به دنبال ۱۷ شهر قفقاز هستند و اگر دولت اجازه میداد مردم موافق نبودند.دولت بوجود اوردن گشور درست کردن بدون خونریزی در کجا بوده که شما ازانتظار دولت قوام داشتید
اعتراض به دولت مرکزی خطاست . شما باید به دولت شوروی اعتراض کننید که شما را حمایت نکردو شما را به قراردادی فروخت ..باز همین دولت شوروی در سال ۵۷ ازای را در قالب حزب توده فروخت و جنبش مردم اذر بایجان را ارتجاعی دانست و یک تیغ از ارتجاع سیاه دفاع کرد. اعتراض شما به دولت شوروی و حزب توده در کجا بود که اینک از همه طلبکار هستید.
واقعیت این است که دولت شوروی در ایران نفوذی گسترده تر از امریکا دارد و جریان چپ همواره قربانی اهداف دولت شوروی شده است.
۲۶۱٨۶ - تاریخ انتشار : ۴ خرداد ۱٣٨۹       

    از : امیر .

عنوان : به "حافظه" عزیز" تاریخ"
این کامنت را ، در حد عقل خود،صرفا برای کمک به ارتقای سطح بحث ، و پیشگیری از بیان مطالب نا مربوط و غیر ضرور می نویسم :

شما فقط در سه خط پیام آخر خود ، چندین نتیجه گیری و حکم غلط صادر کرده اید ، که انصافا به عنوان رکورد ، می بایست به ثبت رسانید:
- بحث من و شما چه ربطی به جنایات ارتش سرخ داشت؟
- ما کجا راجع به قتل عام کاتین بحث کردیم و من کجا از عامل آن ، استالین دفاع کردم؟ حتی گفته ام که آدم باید دیوانه باشد که بخواهد برای استالین یقه بدرد.
- این که قبله گاه من را معرفی کرده اید، سپاسگزارم. ولی آیاچنین لحن و قضاوتی از عصبانیت ناشی نمیشود؟ و آیا عصبانیت مانع بیداری "وجدان تاریخ" نمی گردد؟
- من کجا شما را به بی بی سی وصل کردم.
- "وابستگی به خودتان مبارک " ، آیا جز "اهانت "، حاوی نکته آموزنده ای هم می باشد؟

یک بار دیگر کامنت های قبلی را با دقت بخوانید، تا متوجه شوید که اصولا من قضاوتی منفی در مورد شما، نمی توانستم داشته باشم.

گاه گداری که کامنت های اخبار روز را می خوانم ، اظهارات شما را نیز مرور می کنم و از آن جهت که صداقتی در آن ها می بینم ، نسبت به آن واکنش نشان دادم. وگرنه انسان در این دوره زمانه ، کارهای ضروری تر، کم ندارد.
۲۶۱۷٣ - تاریخ انتشار : ۴ خرداد ۱٣٨۹       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : آیا از جنایات ارتش سرخ در شمال ایران باخبرید ؟
جناب امیر! آیا قتل عام زشت و ضد انقلابی کاتین واقعی است؟ و بدستور کی صورت گرفت؟ ضرر جبران ناپدیری که قبله گاه شما شرق و شخص استالین به ایده سوسیالیسم زد، صدها بی بی سی هم نمیتواند بزند و بیخود مرا بدستگاههای سخن پراکنی غرب وصل نکنید. وابستگی بخودتان مبارک!
۲۶۱۶٨ - تاریخ انتشار : ۴ خرداد ۱٣٨۹       

    از : امیر .

عنوان : به حافظه تاریخ
شما که به تاریخ علاقمند هستید بهتر از من می دانید که به تعداد انسان ها، میتواند ایده انسانی و جالب وجود داشته باشد. ولی آنچه رخ داده است از شدنی ها حکایت می کند و آنچه ایده من و شماست قابل احترام است ولی در اینجاقابل بحث نیست.
شما "حقوق بشری" هستید و این خیلی هم خوب است . مثل سبزها . ولی وقتی راجع به "قدرت" صحبت میشود، زبان و لغت نامه دیگری بکار می آید.
کسی هم دیوانه نیست که در این زمانه از استالین یا هرکس دیگری، مادامی که سود و بهره ای عایدش نمی شود دفاع کند. شما زیاد نگران بی توجهی به جنایات استالین نباشید. بی بی سی هنوز هم یقه او را رها نکرده است. ولی هرکس دیگری هم جای او بود برای بقای سیستم و جلوگیری از نابودیش در مقابل جهان سرمایه داری،مجبور بود به طور خشن از زور استفاده کند. قابل فهم است ولی قابل توجیه نیست. اگر هم این کار را نمی کرد ، مثل یوگسلاوی با آن ها رفتار می کردند.
۲۶۱۶۶ - تاریخ انتشار : ۴ خرداد ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست