از : آ. ائلیار
عنوان : سه قرائت از انقلاب بهمن
آقای علی رحمی عزیز،
الف - خیلی خوشحال میشدم که « نقد » شما را در رابطه با پیام خود مطالعه میکردم، ولی متأسفانه شما هیچ اندیشه ای از اینجانب را به نقد نکشیده اید.
در مورد انقلاب بهمن به طور کلی سه قرائت وجود دارد که من به عناوین آنها در اینجا اشاره میکنم و اگر دوست داشتید خودتان میتوانید دنبال مسایل را بگیرید. دیدگاه شما مثل نویسندگان مقاله حاضر اسیر قرائت حکومتی از این انقلاب است:
۱-قرائت حکومتی از انقلاب بهمن. ۲- توضیح انقلاب بهمن با تئوری توهم ۳- توضیح انقلاب بهمن به عنوان یک انقلاب شکست خورده (با توجه به ریشه های آن از انقلاب مشروطیت تا بهمن ۵۷)، نیروهای شرکت کننده ، حکومت دوگانه ، نبرد که بر که در بین نیرو ها. )
در این مورد به مقالات آقای همن سیدی با عنوان « کد انقلاب » در آرشیو اخبار روز مراجعه کنید که اندکی (و نه بیشتر ) روشنگر اند.
ب- گرامی ، شما خواه آذر بایجانی باشید و خواه به ملیت دیگری تعلق داشته باشید در اصل قضیه فرقی نمیکند. چرا که برابر حقوقی انسانها، خلقها، ملیتها، ملتها، اقوام،
جزء «حقوق بشر» است .
ج- در سال ۵۷ غیر از جناح انحصارگر و ارتجاعی خمینی و وابستگانش باقی نیرو ها زیر نام اسکولار، دموکرات، و چپ فورمولبندی میشوند. در پیام قبلی اینجانب سخن از «اپوزیسیون اسکولار و دموکرات» فعلی در میان است. جملات را با دقت مطالعه کنید.
د- من با دگر دوستی و رعایت حقوق دیگری اندکی آشنایی دارم ولی هنوز که هنوز است با « کینه» در خود آشنا نشده ام.
شاد و تندرست باشید.
۲۷۲۲۶ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣٨۹
|
از : آذربانو
عنوان : مقاله ای در حد مقاله های گاردین، دستتان درد نکند.
دستتان واقعا درد نکند. این یکی از بهترین مقاله هایی است که من در تاکنون در اخبار روز خوانده ام. بخش بخش این مقاله را سودمند و در حد مقاله های روزنامه خیلی معروف و مهم گاردین یافتم.
پشتیبانی از بیانیه جهانی حقوق بشر ایندو برای من از همه چیز مهمتر بود. همه فعالان سیاسی ما باید موضع خود را با این بیانه روشن کنند و به آن متعهد شوند. منظور از کلیه ۳۰ ماده این بیانیه است و نه برخی از آنها.
۲۷۰۹۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ خرداد ۱٣٨۹
|
از : پ پیمان
عنوان : مقاله ای جالب و خواندنی
دوستان بسیار گرامی ماشااله سلیمی - منوچهر مقصودنیا
ضمن سپاس از زحمتی که کشیده اید و بخش سوم " تغییر جمهوری اسلامی از نقد خمینی می گذرد! " را نوشته اید می خواستم تاکید کنم که چنین نوشته هائی به مراتب روشنگرانه تر از دهها مقاله سیاسی است که در باره این جناح و یا آن جناح نوشته می شود. شکستن تابو ی خمینی که روح و روانش د ر رگهای مسلمانان اصلاح طلب جاری است از ضروریات زمان است . این چنین مقالاتی برای آن دسته از فعالین سیاسی که تغییرات جمهوری اسلامی را در گروی پیروی " رهبران نهضت سبز " می دانند و نه از روی حساب و کتاب که از روی نا آگاهی و کم تجربگی سیاسی چنین راهی را می روند نیز بسیار مثبت است. این گونه مقالات کمک می کند که جوانان تشنه آگاهی ماهیت واقعی حکومت اسلامی را بهتر درک کنند و در اشتباه نباشند که گویا آقایان اصلاح طلب بیرون رانده شده از حکومت الهی به قدرت دست یابند که آقای خاتمی و کروبی و میر حسین موسوی در حاکمیت بودند و مسولیت های بالائی را هم داشتند ولی نمی توانستند ( اگر هم می خواستند ) مواد فراموش شده !!! قانون اساسی اجرا کنند. این مقالات هسته اساسی حکومت چه به رهبری خمینی و چه خامنه ای و اگر نوبت به این اصلاح طلبان هم برسد حتی آقای خاتمی هم امام شود باید همین احکام الهی را که شما از کتاب آسمانی این اشخاص بیرون کشیده اید اجرا کنند. شما بخوبی نشان داده اید که میان تفکرات طرفداران حقوق بشر و طرفداران احکام الهی از زمین تا آسمان فاصله است.
اما نکته ای را که می خواستم به شما دوستان عزیز یاد آوری کنم این است که در یک جای نوشته تان می گوئید:
" بدون اینکه قصد نقد اسلام را داشته باشیم"
منظورتان از این جمله چیست؟ چون شما با یاد آوری آیه های کتاب اله ( قرآن ) نقد می کنید و هیچ ایرادی هم ندارد. بیان نظر در باره همه چیز یکی از اجزای حقوق بشر است و متاسفانه در جامعه این هم یکی از تابوهای بزرگ است که در تاریخ ما ریشه دار است و آن نقد قران و یا نقد اسلام است. چرا ما باید خود را سانسور کنیم . شما و هر انسان دیگر حق دارد عقیده و اندیشه اش را در باره هر کتاب و اندیشه ای را بیان کند. همانطوریکه به درستی شما آیه های قتال و یا آیه هائی که در باره تبعیض بین حقوق زنان و مردان است را برای نمونه نقد کرده اید. نقد اندیشه و اعتقادات خمینی و رهیران دینی همان قدر لازم است که نقد کتب دینی . آنچه که جایز نیست توهیم و اهانت است . که متاسفانه در جامعه اسلامی هرگونه نقد را بعنوان اهانت دانسته و جلوی آزادی اندیشه و بیان را گرفته اند.
با تمامی توان و تعقل و دفاع از آزادی بیان و اندیشه از انتقاد به قرآن و متون دینی نهراسیم و چون دشتی ها ، شجاع الدین شفا ها، نجومی ها و ... ماهیت قهر، خشونت و قتل و تبعیض که قرآن مبلغ آن در قرون متمادی بوده است را به مردم بشناسانیم. آگاهی باز هم آگاهی مردم از کتابی را که آسمانی می دانند و هر روز آن را با آوای بلند می خوانند ولی نمی دانند که در آن چه نوشته از ضروریات زمان ما است. روشنفکرانی چون شما پرچمداران این رنسانس هستند.
پیروز باشید
دکتر پ. پیمان
۲۷۰۵۶ - تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱٣٨۹
|
از : علی رحیمی
عنوان : اگر یک انقلاب ارتجاعی در این قرن اتفاق افتاده، ان هم انقلاب ۵۷ خمینی است.
مطمئن هستم کسی حرفهای آقا و یا خانوم آ. ائلیار رو جدی نمیگیره و از تمام خوانندگان از قبل عذر میخوام برای سیاه کردن و نق زدنم. باور کنید ۳۰ ساله دارم تمرین میکنم نق نزنم و دموکرات بودن رو از خودم شروع کنم.
آقا و یا خانوم آ. ائلیار:
۱. اگر یک انقلاب ارتجاعی در این قرن اتفاق افتاده، ان هم انقلاب ۵۷ خمینی است. اینرا اکثریت مردم به خوبی میدانند. چه آنها که به خیابانها ریختند و شعار "تا خون در رگه ماست خمینی رهبر ماست " دادند و چه آنها که خاموش ماندند و سرنوشتشان رو به دست ارتجاعیون سپردند.
۲. من ترک ایرانی هستم ولی از این حرف "رسمیت شناختن برابر حقوقی ملیتهای ساکن ایران " تا آخر طرز فکر شما رو میشه خوند.
۳. ممکن بفرمایید این نیروهای دموکرات که میفرماید "از هم مثل سال ۵۷ هیچ نیرویی اپوزیسیون اسکولار و دموکرات را به حساب نخواهد آورد" در سال ۵۷ چه کسانی بودند؟ شما خودتون را هم جزو آنها میدونید.
در خاتمه امیدوارم شما هم به مانند من و باقی کلاه خود رو قاضی کنید و کینه رو از خودتون دور کنید تا با دیدی عاقلانتر به گذشته بنگرید.
۲۷۰۱۵ - تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱٣٨۹
|
از : علی رحیمی
عنوان : اگر یک انقلاب ارتجاعی در این قرن اتفاق افتاده، ان هم انقلاب ۵۷ خمینی است.
مطمئن هستم کسی حرفهای آقا و یا خانوم آ. ائلیار رو جدی نمیگیره و از تمام خوانندگان از قبل عذر میخوام برای سیاه کردن و نق زدنم. باور کنید ۳۰ ساله دارم تمرین میکنم نق نزنم و دموکرات بودن رو از خودم شروع کنم.
آقا و یا خانوم آ. ائلیار:
۱. اگر یک انقلاب ارتجاعی در این قرن اتفاق افتاده، ان هم انقلاب ۵۷ خمینی است. اینرا اکثریت مردم به خوبی میدانند. چه آنها که به خیابانها ریختند و شعار "تا خون در رگه ماست خمینی رهبر ماست " دادند و چه آنها که خاموش ماندند و سرنوشتشان رو به دست ارتجاعیون سپردند.
۲. من ترک ایرانی هستم ولی از این حرف "رسمیت شناختن برابر حقوقی ملیتهای ساکن ایران " تا آخر طرز فکر شما رو میشه خوند.
۳. ممکن بفرمایید این نیروهای دموکرات که میفرماید "از هم مثل سال ۵۷ هیچ نیرویی اپوزیسیون اسکولار و دموکرات را به حساب نخواهد آورد" در سال ۵۷ چه کسانی بودند؟ شما خودتون را هم جزو آنها میدونید.
در خاتمه امیدوارم شما هم به مانند من و باقی کلاه خود رو قاضی کنید و کینه رو از خودتون دور کنید تا با دیدی عاقلانتر به گذشته بنگرید.
۲۷۰۱۴ - تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱٣٨۹
|
از : آ. ائلیار
عنوان : راه حل پیشنهادی برای تشکل آزادیخواهان جهت تغییر حاکمیت مستبد
در جنبش موجود یا اصطلاحاً سبز به طور کلی سه نوع اندیشه عمل میکند:
۱- اسکولار اصلاح طلب.
۲- اسکولار سرنگونی طلب.
۳- اصلاح طلب مذهبی.
رهبری در دست اندیشه اصلاح طلب مذهبی ست. هدف غایی آن ،اگر پیاده شود، اصلاح نظام حکومت با کم و بیش حقوق شهروندی ست.
اینجا جای « تشکل صف مستقل اندیشه اسکولار و همبسته با کل جنبش» خالی ست. چکار باید کرد؟ جبر جنبش و حرکت و زندگی ایجاب میکند : عامل های یک و دو با حفظ صف مستقل خود «حول حد اقل حواسته ها» توافق و همبستگی نظری و تشکلاتی ایجاد کنند.
چگونه؟ ۱- همکاری سازمانهای سیاسی و مدنی سراسری تحت یک نام انتخابی
۲- به رسمیت شناختن برابر حقوقی ملیتهای ساکن ایران ، و جذب تشکلات آنها به همکاری.
۳- اعلام موجودیت اوپوزیسیون متشکل اسکولار ایران با اهداف مستقل و همبسته با جنبش موجود.
اگر این کمبود ها رفع نشود باز هم مثل سال ۵۷ هیچ نیرویی اپوزیسیون اسکولار و دموکرات را به حساب نخواهد آورد. و چه بسا سرکوبش هم خواهد کرد.
با احترام
۲۷۰۰۶ - تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱٣٨۹
|
از : آ. ائلیار
عنوان : حاکمیت دوگانه بعد از بهمن
نوشته اید: « انقلاب ارتجاعی بهمن ۵۷» . آیا فکر نمیکنید فرق است بین « انقلاب یا قیام ضد استبدادی بهمن ۵۷» با « استقرار خشونت بار حکومت مستبد روحانیت انحصارگر به رهبری خمینی با نام جمهوری اسلامی» ؟ مردم و نیروهای آزادیخواه انقلاب بهمن برای « حاکمیت خمینی و اهدافش»، شاه دیکتاتور را سرنگون کردند؟ یا اینکه برای رهایی از ستمهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و ملی به انقلاب و قیام برخاستند؟ اینکه رهبریت انقلاب را به دلیل پراکندگی و ضعف تشکیلاتی خود نتوانستند اعمال کنند، و روحانییت متحد ارتجاعی و متشکل با سرکوب و کشتار آنرا به دست گرفت و انقلاب را به بیراهه برد ، دلیل بر اینست که انقلاب بهمن ارتجاعی بود؟ یعنی مردم مرتجع بودند و خواسته هایشان ارتجاعی؟ آیا این جناح خمینی نبود که با شیوه های خشونت بار از همان فردای انقلاب به اعمال قدرت پرداخت و دیگران را در سراسر کشور سرکوب نمود و حکومت مورد دلخواه خود را برقرار کرد؟ آیا از حاکمیت دوگانه بعد از قیام تا قلع و قم مردم در سرتاسر کشور به ویژه در کردستان خبر دارید؟یکی حاکمیت مردم بود که میخواست به رسمیت شناخته شود و ادامه انقلاب بهمن به حساب میامد، و دیگری حاکمیت مرتجرتجاعی خمینی بود.
ضروریست که روی مقولات قیام بهمن ، انقلاب بهمن، انقلاب اسلامی ، جمهوری اسلامی ، حاکمیت دوکانه بعد از بهمن، و اهداف وخواسته های مردم و نیروهای پیشرو در این برهه بیشتر مطالعه و کندوکاو نمایید.
۲۶۹۷۹ - تاریخ انتشار : ۱۶ خرداد ۱٣٨۹
|
از : حافظه تاریخ
عنوان : ادعای «ارتجاعی» بودن انقلاب ۵۷ ازجانب.....
اگر نویسندگان بیشتر در مورد «ادعای» خود مبنی بر « قصد ما البته برابرسازی بین انقلاب ارتجاعی بهمن ۵۷ و جنبش سبز نبوده، بلکه به دلیل آگاهی مردم از این رویداد،...» تحلیل جامع میکردند که چرا انقلاب مردم ایران درسال ۱۳۵۷ «ارتجاعی» میبوده. توجه بیشتر از «استفاده کنندگان» مقالات را بخود جلب میکردند. بهم وصل کردن مطالب بی ربط و سر بصحرای کربلا زدن «ارزشی» برای «مقاله» در پی نداشت. «ایرادات» من درآوردی بشرکت کنندگان در انقلاب ۵۷ و دادن «رهنمود» بنحوه مبارزه در ایران (جنبش سبز)، بیانگر یک مسله است که این نویسندگان نه فقط خارج از محیط ایران هستند، بلکه از «خارج» بشرایط ایران مینگرند. اگر قسمتی از کپی کتاب «۲۳ سال» را بعنوان «کمکی» استناد میکردند، مقاله شان را مقداری «خوانا» میکرد،ولی این نظریاتشان قابلیت دوبار خواندن را ندارد.
۲۶۹۷۵ - تاریخ انتشار : ۱۶ خرداد ۱٣٨۹
|
از : peerooz
عنوان : تغییر جمهوری اسلامی
جنابان سلیمی و مقصود نیا،
بخش سوم مقاله شما را خواندم و با اکثر گفته ها موافقم جز پراگراف زیر:
" با این فکر بود که آنها وقتی بیش از سه میلیون نفر از مردم کشور ما، خیابانهای تهران را فتح کردند، از مردم خواستند که بخانه ها برگردند. گو اینکه مردم رابه جشن عروسی دعوت کرده بودند نه برای احقاق حقوق انسانی شان. آنها در محدوده فکری خود نمی توانستند از مردم بخواهند که تا حصول نتیجه نهائی خیابان را ترک نکنند، زیرا از فروپاشی کل سیستم واهمه داشتند. با بازگشت مجدد مردم به خانه هایشان بود که، کودتاگران فرصت بازسازی روحیه سربازان خود را یافته و یه شکار عناصر سازنده جنبش پرداخته و سرکوب وسیع را آغاز کردند. بدین ترتیب بطور موقت هم که شده توانسنتد سوار بر اوضاع شوند.".
نمیدانم که شما در ایران هستید یا نه؟ لشکر مبارز شما که تا آخرین لحظه در خیابان میماند چند نفرند ؟ و شما هم جزو آنها هستید یا از راه دورمبارزه میکنید ؟ حاضر به دادن چند نفر تلفات از لشکر خود میباشید؟ لطفا تا زمانی که این مجهولات معلوم نشده اند بهتر است تاکتیک و استراتژی را به مردان حاضر در میدان که از جان و مال و ناموس خود گذشته اند بگذارید و فقط به نصیحت گویی اکتفا کنید. حافظ وظیفه تو دعا کردن است و بس.
۲۶۹۶۹ - تاریخ انتشار : ۱۶ خرداد ۱٣٨۹
|