سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

در سرزمین من، جلادها هرگز نمی میرند - غزال طبری

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : رضا سالاری

عنوان : میرحسین موسوی کجا قرار میگیرد؟
خانم طبری، هر ظرفی کیله و پیمانه ای و هر نظری معیاری میطلبد؟ معیار شما چیست؟ معیار شما در تفاوت سنجی احمدی نژاد و موسوی کدام است؟

‫نقاط و یا فصول مشترک جوامع ایران بسیار کم و پراکنده است. اگر هم وجوه مشترکی وجود داشته باشد، مسلماً داشتن افکار و اعتقاد و رفتار آزادی و دموکراسی فصل مشترک مردم ما نیست.

‫برخلاف ملت ژاپن، آلمان، چین و خیلی کشورهای دیگر، اکثر مردم ملت ایران از نظر باور ها و فرهنگ و رفتار ‫و گفتار و پندار بسیار ناهمگون و متنوع هستند.

در اثر ‫سرنیزه و زور حکومتیان، فشارهای جنگی، تاریخی، وسیاسی فقط دین اسلام و بخصوص مذهب شیعه مصلحتگرا فصل مشترک تمام اقوام و جوامع ایرانی شده است.

حتی کمونیستها، چپها و لائیکهای ایران نتوانسته اند از این فرهنگ نهادینه شده اسلامی و مصلحت و فریب سالاری رهایی کامل یابند. برای نمونه، این تناقض رفتاری ناشی از تأثیر ریشه ای و عمقی و نسلها نهادینه شدهء مذهبی را میتوان در کارنامه تاریخی و توجیهات امروزی و مصلحت آمیز آقای فرخ نگهدار چپ نسبت به نظام ولایی، و یا کارنامه و کارهای ملیون و بظاهر دموکرات، دید.

بسیاری مردم ایران از روی ناآگاهی ‫و شرایط ارثی ناگزیر و محیط تحمیلی مذهبی دروان کودکیشان در درون خانه و بیرون خانه و مساجد، مذهبی و دینی متعصب بار میآیند و تقریباً بدون تغییری چشمگیر همانطور تا آخر عمر باقی میمانند، ولی فقط برخی از این گروه در اثر فشار و برخورد هنجار و عرف و نرم جامعه از یک طرف و صداقت اخلاقی در دوران کودکی سالم و شهرت حسن رفتار خانوادگی و فامیلی و تحصیلات علمی و دیدن تضادهای جامعه و عدم همخوانی و تطبیق آموزشها و آزموده های دینی خود با عرف و هنجار و نرم جامعه، در طول عمر خود مدام به دنبال آموزش و یادگیری و تحقیق دین سنتی برمی آیند، ولی هیچوقت به طرف مسیر شک و تردید و انصراف و لائیسیته و بی دینی نمیروند، ولی گویی نوعی شک رقیق درونشان را میخورد و نمیتواند آنان را راحت بگذارد، بطوریکه در مقابل فقه میراثی براحتی تسلیم نمیشوند. طالقانی و منتظری بازرگان و بنی صدر و سروش را میتوان در ردیف این نوع دینداران نسبتاً هنجارگرا به حساب آورد. در نزد این افراد، مردم بر حکومتگران متعصب دینی حداقل در یک برهه زمانی مشخص مقدمند، اگرچه بیشتر آنان از طرفداری مردم، مرادشان همان مردم مومن و مسلمان است.

میرحسین موسوی کجا قرار میگیرد؟

‫من هنوز نمیدانم این گروه مذهبی بالا چقدر طرفدار مردم بیدین و کافر و لائیک هست؟ نمیدانم مثلاً آقای موسوی چقدر کافران را طرفداری و یا دشمنی میکند و یا چقدر آنان را تحمل و یا کافر و مضر جامعه می انگارد؟ اگرچه خیلی خوب میدانم که آنان چقدر خود را شیفته و طرفدار مومنین میدانند و با دیدن مومنی شبیه خود گل از رویشان باز می شود.

از طرف دیگر خمینی و خامنه ای و پاسداران و نوکران مزدورشان نظیر احمدی نژاد فقط به ‫نابودی و کشتن دشمنان خیالی اسلام فکر کرده و میکنند و به معترضین هیچگونه امانی نمی دهند و به همین دلیل با گذشت زمان آنها هم به کتابخانه تاریخ شرمآور استالین و هیتلر خواهند پیوست و ننگ بشریت را تا ابد با نام خود حمل خواهند کرد.

از روزی که موسوی اعلام کند که بیدینان را همان اندازه دوست دارد و طرفداری میکند که مومنین و مسلمانان و همینطور بقیه باورها و ناباورها را، آنروز روزی است که باید به موسوی متحول و متعالی شده صد در صد رأی داد تا بهمراه و پشتیبانی مدیریت او شرایط خفت بار دولت و نظام ولایی امروز را تغییر دهیم.

‫در غیراینصورت همه، از جمله موسوی، سیاست بازی میکنند و مردم هم باید با سیاست بازی بسیار هوشیارانه و هوشمندانه سیاست بازی کنند و هرلحظه که او و دیگر رهبران جنبش را در مسیر کسب افزایش قدرت مردم در مقابل کاهش قدرت ولی و سپاه و نظام ولایی میبینند موضعی و مقطعی پیشتیبانی و حمایت کنند.

نباید فراموش کرد که ‫در شرایط امروز ایران، حمایت مقطعی از رهبران دینی جنبش اعتراضی، به علت کم بودن ثقل و میزان فصول مشترکمان در مورد دموکراسی و مدرنیته، یعنی همان عدم حضور تعیین کننده باور و اندیشه و رفتار دموکراسی طلبی عموم مردم، منعکس کننده ویژگی افسرده ساز جوامع ناهمگون و متفاوتمان، امری اجتناب ناپذیر است.
۲۹۶۲۹ - تاریخ انتشار : ۲ مرداد ۱٣٨۹       

    از : فرید راستگو

عنوان : از دست این جمهوری اسلامی خواهان چه باید کرد؟
خانم غزال طبری، تنها آقای سیدی نیست که تلاش دارد گذشته را پاک کند. بسیاری مبتلا به چنین روشی شده اند. این که امروز آقایان کروبی و موسوی و خانم زهرا رهنورد تا بحال در مقابل احمدی نژاد استقامت می کنند حرفی است، اینکه برخی تلاش کنند گذشته را رنگ آمیزی کنند چیز دیگری است. اینان یا می دانند و یا نمی دانند اولاً ملتی که گذشته خود را فراموش کند جبراً و الزاماً آنرا تکرار می کنند. دوماً گذشته فراموش شدنی نیست چون حال و آینده امتدادی از گذشته هستند. زمانی ما می توانیم با گذشته خود مرز بندی کنیم که ترک عادت کنیم. ولی این بزرگواران که هنوز می گویند ما را با قانون اساسی ضد بشری جمهوری اسلامی می خواهند به دوران طلائی امام رجعت دهند. واقعاً ملت ایران سی و یکسال کشته داد و در بدترین شرایط زندگی کرده است که امروز به قانون اساسی ای تن دهد که با آن اسیر شده است. آنانی که تلاش دارند پایه گذاران رژیم وحشت جمهوری اسلامی را غسل دهند اگر آزادی ایران و ایرانیان مسئله اشان است. بروند این جمله خانم زهرا رهنورد را ترجمه کنند و بدهند دست آدمهای معمولی و نه حتی ساستمداران کشوری که در آن زندگی می کنند و بگویند یکی از رهبران جنبش سبز گفته رهبر ما قانون اساسی است. نگاه کنید آنان به ما می خوانند یا نه. حال هی مقاله بنویسند و تلاش کنند از آقای موسوی قهرمان ضد جنگ درست کنند کار به جائی نمی برند، بابا شش سال نخست وزیر دوران جنگ بوده است حالا می خواهند به مردم حقنه کنند که این آدم از اول فرشته بوده است. اگر این بابا فرشته بوده است بر این استدلال محمد رضا پهلوی فرشته تر بود. لااقل ایران را به دروازه تمدن می برد نه به دوران وحشت و ترور خمینی. گذشته را فراموش نکنیم چون بر سر ما می آید آنچه که باید بیآید. تنها راه دمکرات هائی که حقوق بشر و جدائی دین از دولت را قبول دارند اینست که برای استقرار حاکمیت مردم تلاش نمایند. و این میسر نمی شود مگر با تشکیل بدیلی به همین منظور. انتخابات آزاد در چارچوب جمهوری اسلامی نه ممکن است و نه میسر، راه را گم نکنیم اگر می خواهیم مردم بر سرنوشت خود حاکمیت داشته باشند تنها راه باقیمانده برای مخالفین جمهوری اسلامی در کلیت خود تشکیل بدیل مردمسالار است.نه تمکین به عوامل و ایادی خمینی که نه برنامه سیاسی و نه برنامه اقتصادی روشنی دارند. تا مردم منافع خود را در جنبش نبینند از جایشان تکان نخواهند خورد و اصلاً دلیلی وجود ندارد مردم کشته شوند و شکنجه شوند که در محدوده همین نظام زید برود و امر بیآید که چی. برایمان استدلال می کنند آقای موسوی گفته قانون اساسی می تواند عوض شود، خوب همانقدر که احتمال دارد عوض شود همانقدر هم احتمال دارد عوض نشود ما یکبار گول وعده های شیرین خمینی را خوردیم دلیلی ندارد از دست مشتی سابقه دار دوباره گول بخوریم.
بهرحال خانم غزال خسته نباشید و ایمان داشته باشید پیروزی از آنانی خواهد بود که می خواهند حاکمیت مردم بر مردم را بنا سازند و دمکراسی را در ایران مستقر سازند.
پیروز باشید
راستگو
۲۹۶۲۲ - تاریخ انتشار : ۲ مرداد ۱٣٨۹       

    از : سهرابی

عنوان : ....
نویسنده این مقاله حقایقی را بیان کرده است. موسوی را بکوبیم، بعد چه کنیم؟ تغییرات در میهن ما به سادگی انجام نمی‌شود. موقعیت ژئوپولتیک ایران فاکتورهای متعددی را وارد معادلات تحولات میهن ما می‌کند. تغییر در ایران بدون تضعیف باند حاکم و اجماع قدرتهای جهانی اتفاق نمی افتد. مقابله موسوی با باند خامنه‌ای در راستای منافع ملت ایران است. او را حمایت کنیم و همزمان خواسته‌های خود را هم بیان کنیم. واقعیت این است که تا قدرتهای جهان نفعی در تغییر رژیم در ایران نداشته باشند، با آخوندها داد و ستد می‌کننذ و تغییری در ایران صورت نخواهد گرفت. باید از مبارزه با باند حاکم حمایت کرد و همزمان حمایت جهانی را از مبارزه مردم بدست آورد.
۲۹۶۱٣ - تاریخ انتشار : ۲ مرداد ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست