از : از خواننده به پهلوان منوچهر
عنوان : من بر عکس شما ایران را ازنزدیک لمس می کنم و مشکلاترااز طریق گوگل نمی شناسم
پهلوان زال که بنده را به شاخه شانه کشی متهم میکند یک گاف اساسی داده و آن این که جنایات رژیمرا در گویا جستجو میکند.
هم میهن محترم بر عکس شما من نه از طریق گوگل که باپوست و گوشت خود این جنایات را شاهدبوده و هستم. شما اگر از شهیدان جنایت سال ۶۷ بعنوان پیراهن عثمانی برای مطرح کردن خود سو استفاده می کنید، برادر من از قربانیان آن جنایت بوده.
شما اگر از عمق فلاکت موجود در جامعه از طریق گوگل با خبر میشوید، من با هر ۵۰۰ تومانی که برای یک بسته آدامس التماسی میپردازم خون گریه میکنم.
شمادر جای خوبی لمیده اید و ادعای بت شکنی می کنید و اما امثال من اینجا امثال شما که شعارهای پوچ میدهید را از کنندگان واقعی کار تمیز میدهم و آنان را همراهی می کنیم
۲۹۷۱۷ - تاریخ انتشار : ۷ مرداد ۱٣٨۹
|
از : به منوچهر زال
عنوان : ....
آیا شما موافق حذف شاه و شیخ از آینده سیاسی ایران نیستید؟ آیا شما مخالف هردو اینها نیستید؟ آیا حاضرید با اینها در ایران زندگی کنید؟ باید قبول کنید که همانطور که در این ۳۱ سال دیده ایم، فرهنگ سیاسی ما اجازه نمی دهد که تاب و تحمل مخالفان را داشته باشیم. پیشرفت ما تا آنجا بوده که نظرهای ناخوشایند غیر توهین آمیز را هم سانسور می کنیم چه برسد به زمانیکه به قدرت برسیم.
۲۹۶۹۷ - تاریخ انتشار : ۶ مرداد ۱٣٨۹
|
از : منوچهر زال
عنوان : خواننده و معنی سفسطه
عادت غلط یا درست دارم که بعد از خواندن مقالاتی، سری به "نظرات" میزنم. در پی این مقاله آقایی بنام بهروز مطالبی نوشته اند که هرکسی که حتی چند روزی به مسایل ایران سری زده باشد، میداند که حرف های ایشان واقعی هست و صد ها سند درهمین سایت و سایت های دیگر دال بر درستی حرف های ایشان چاپ شده و حتی اگر کسانی که همین یکی دو روز گذشته به مسایل ایران علاقه مند شده اند میتوانند سری به "گوگول فارسی" بزنند و اسناد و مدارک جنایات رژیم اسلامی که تمامی دست اندرکاران آن از جمله موسوی، خاتمی و کروبی در آن سهیم بوده و هستند را با چشمان خویش مشاهده کند. حال نمیدانم با تمامی این واضحات چرا آقا و یا خانم "خواننده" بقول خودشان بدون اینکه به فارسی تسلط کافی داشته باشند و معانی کلمات را بدانند. به قصد شانتاژ های سیاسی نازل اقای بهروز را سفسطه گر میدانند و برای ایشان شاخ و شانه میکشند؟ آقا یا خانم خواننده اگر شما از جمله سیاسیونی هستید که به درستی یا اشتباه مسله ای اهمیتی نمیدهید و صرفا یک فرد را رهبر و بت میکنید و سراپا مرید آن میشوید و سند و مدرک، اثبات و نقد را یک جا به هیچ میگرید و تنها تهمت و افترا را یاد گرفته اید، فردا که شما و رهبر-بت شما بفدرت رسید ایا مسول شکنجه و کشتار مخالفین رهبر-بت تان نخواهید شد؟ ایا ۳۱ سال کشتار مخالفان برای شما درش عبرتی نشده؟ بیچاره مردم ایران که باید چند سال دیگر و چند رهبر، پیشوا و بت دیگری را تجربه کنند تا هواداران آنها خرد و شعور را جایگرین تهمت و افترا و پرخاشگری کنند؟
۲۹۶۹٣ - تاریخ انتشار : ۶ مرداد ۱٣٨۹
|
از : خوا ننده
عنوان : سفسطه در روز روشن آقای بهروز؟
بهرنگ بر این واقعیت انگشت می گذارد که ما هنوز از ریز مسائل با خبر نیستیم و بجای اسناد باید به روایات امثال هوشنگ اسدی که عملکرد مبهم وسوال برانگیزی در زندان داشته بسنده کنیم. وگرنه من از این سخن بهرنگ این برداشت را ندارم که بخواهد کل جنایت را زیر سوال ببرد. مگر اینکه فارسی من در فرنگ اینقدر نم کشیده باشد که اشتباه متوجهشده باشم
۲۹۶۴۱ - تاریخ انتشار : ٣ مرداد ۱٣٨۹
|
از : خوا ننده
عنوان : دست مریزاد که تابوی این خوگرفته به فرنگ ها را خوب شکستید
من بعنوان یک غیر چپ به آقای بهرنگ درود می فرستم. ایشان بعنوان بازمانده یکی از شهدای جنایات سال شصت و هفت بخوبی نشان میدهد که اشک عده ای که تنها نامی از قربانیان سال ۶۷ شنیده اند ولی از آنان برای تخریب سبزها وموسوی وایجاد یاس و تردید در دل تلاشگران جوان دمکراسی استفاده ابزاری میکنند، اشک تمساح است.
پیشنهاد میکنم آقای بهرنگ نقطه نظرات خود پیرامون جنبش موجود را نه در غالب جوابیه به مقاله ای از این دست بلکه بعنوان یک فعال چپ و فردی که داغدار جنایات ۶۷ است را بنویسد. حتما مفیدترخواهد بود.
۲۹۶٣۶ - تاریخ انتشار : ۲ مرداد ۱٣٨۹
|
از : بهروز م
عنوان : چند سوال از اقای کامیار
آقای کامیار لطف کرده سوالات زیرین را بخوانید و اگر مایل بودید در مورد آنها فکر و تعمق کنید و جوابی بدون برچسب زدن و هو و جنجال بدهید. ممنون
۱. آیا میدانید که در دمکراسی غربی چنانچه سیاستمداری در کاری خلاف دست داشته باشد فورا استعفا میدهد و دیگر هیچگاه نه برای مقامی کاندید میشود و نه کسی به او رای میدهد؟
۲. میدانید که در یوگسلاوی سابق و یا سودان و یا رواندا دست به نسل کشی و کشتار مخالفین خود (در حدی کمتر از آنچه که "دوران طلایی امام" و به نخست وزیری "رهبر" مورد پسند شما، موسوی انجام گرفته) در دادگاه لاهه محاکمه و مجازات شدند؟
۳. آیا میدانید که در بخش حقوق بشر سازمان ملل و دیگر سازمانهای بین المللی حقوق بشری نام بیش از ۸۰۰۰ نفر زن و مرد، جوان و پیر و باردار اعدام شده دز سالهای ۶۵-۶۰ و تعداد ۴۸۰۰ نفر در اعدام های دستجمعی -نسل کشی_ ثبت شده و شما به مسخره این اعدام ها را تنها ادعا های هوشنگ اسدی میدانید؟ آیا شما بیاد دارید که در اوایل سالهای ۶۰ هر روز نام اعدام شده گان را در رادیو میخواندند و در روزنامه ها چاپ میکردند؟ آیا انها هم کار هوشنگ اسدی بود؟ آیا بجز این هست که شما و همفکران اصلاح ظلبتان بقول خانم فزال طبری سعی دارید وافعیت ها را وارونه جلوه دهید؟
۴. آیا در ایران یک انسان سالم، با وجدانی که علاقه ای به دزدی و غارت، به کشتار و شکنجه و زندان ندارد پیدا نمیشود که باید بصورت انسان های تمام بدن (بدون سر) بدنبال آدمخواران و آدمکشان و چپاولگران حرفه ای رفت و آنها را "رهبر" خطاب کرد که تا آن ته مانده انسان های آزاده و سربلند را هم کشتار کنند تا بیضه اسلام سالم باشد؟
۵. آیا بهتر نیست شما هواداران اسلام و جکومت الله که ۳۱ سال با کشتار و وجشی گری در این سرزمین تاخته اید، برای حتی خلاصی یافتن از محاکمه و مجازات بشیوه انسانی نه اسلامی، بجای هوچیگری و جارو جنجال و خفه کردن صدای مخالف، همانند یک انسان به نقد های کسانی همچون خانم طبری، جوابی متمدنانه بدهید و تاریخ و وقایعه تاریخی را در روزگار اینترنت که تمامی مدارک در ظرف چند ثانیه بدست میاید و نیرو های امداد غیبی امام، پیغمبر و خدا هم نمیتوانند مانع آن شوند، وارونه جلوه ندهید؟
در انتها باید بعرض شما برسانم که در روزگاری هستیم که بر خلاف سال ۵۷ که میلیون ها انسان تحت تاثیر تبلیغات مسموم اسلامی بدنبال "وحدت کلمه" خونخوار قرن رفتند، بسیاری از مردم ایران از خرد و شعور و دانش خود بهره گرفته و بدنبال هر جنایتکاری تمیروند و مطمین باشید که اینبار همانند دفعه گذشته نیروهای اسلامی بکمک دول غارتگر ثروت ملی مان هم قادر نخواهند بود بقدرت برسند. میبنید که با تمام بوف و کرنای دول غارتگر و رسانه های آنها در مورد "رهبران سبز های اسلامی" و جوایز روزانه به آنها، اکثریت مردم به آنها نمیپوندند
۲۹۶٣۲ - تاریخ انتشار : ۲ مرداد ۱٣٨۹
|