یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

دو نسل سربلند و سرکوبگرانی سر افکنده - حسن رحمانی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : بهرنگ دانش

عنوان : آقای شاکری گرامی
با تشکر فراوان از شما که تلویحا غلط املایی مرا که ناشی از خستگی بود یادآور شدید و این کار را تصریحا انجام ندادید. شیوه¬ی برخوردی را که با من انتخاب کردید دوستانه تر از برخوردی بود که با آقای سربلند صورت گرفت.
با آرزوی این که اسراری در تذکر به جای شما در استفاده از کلمه¬ی اصرار وجود نداشته باشد.
محض اطلاع شما باید عرض کنم که من هم در نزدیکی¬های شما در ایران زندگی می¬کنم و احتمالا یکی از همان شهروندان مورد نظر شما هستم که اتفاقا به نوعی و از بعضی جهات شرمنده هم هستم و بنا ندارم تمام تقصیر این شرمندگی را خیلی راحت گردن دیگران بگذارم. و با فرافکنی سعی در خلاصی خودم کنم ضمن آنکه باور دارم تلاش سرمایه¬ی جهانی در جهت سرکوب و به انحراف کشاندن مبارزات مردم برای عدالت، آزادی و دموکراسی قابل کتمان نیست، ولی همه¬ ی اینها دلیلی بر مبرا بودن از خطاها نیست. به نظرم ضمن مرزبندی جدی با نیروهای واپسگرا و مدافعان سیاست های سرمایه جهانی، باید شرمنده بود که تحت عنوان طرفداری از کمونیسم از هر تضاد واپسگرایانه با غرب سرمایه داری بنام ضدیت با امپریالیسم تقدیس نمود وآزادی و دموکراسی را در سایه¬ی آن قربانی نمود.
باید شرمنده بود که زیر شعار “ لیبراسیم جاده صاف کن امپریالیسم ” هر نیروی آزادی خواه و طرفدار دموکراسی و حقوق بشر را با برچسب به حق یا به ناحق لیبرال به حاشیه راند و با کمک به تحدید و تهدید آنها کار را به جایی کشاند که امروز شاهدش هستیم احتمالا این تصمیمات در راستای برداشت¬هایی از آن متون و منابع اصیل متعلق به آن جریان خاص بود که اتخاذ گردید. برداشتی که تا بدانجا پیش رفت که در یک انتخابات ریاست جمهوری از کاندیداتوری شخصی مانند خلخالی حمایت کرد. لابد برای دامن زدن به تضاد بین گرایش مدرن مذهبی و نوع سنتی آن بود. با همه¬ی اینها آیا باید تمام تلاشی را که همین جریان خاص برای فراروییدن تدریجی جامعه¬ی ما از سنت به مدرنیته صورت می گیرد، نادیده گرفت؟ به هیچ وجه.
نبود آزادی و دموکراسی در جامعه بزرگترین مانع برای درک درست و بی تعصب واقعیت هاست.آقای شاکری عزیز.. با شما موافقم. ای کاش مجالی دست دهد ( که خواهد داد) تا در فضای مناسبی به صورت شفاف به همه ی اینها پرداخته شود. تا آن روز که تلاش های مشترک ما نتیجه دهد متاسفانه باید هزینه هایی اینچنین پرداخت..
٣۰۵۵۷ - تاریخ انتشار : ۱٨ شهريور ۱٣٨۹       

    از : نامی شاکری

عنوان : تلویحا؟
آقای بهرنگ دانش عزیز!
از توجه تان به هر سه متن خوشحالم . نوشته اید : "...ولی آقای شاکری تلویحا اسرار دارند جریان خاصی را به عنوان جریانی بهتر در تقابل با بقیه ،قرار دهند..." یادآور می شوم که من نه تنها تلویحا بلکه "تصریحا" به اعتبار و برتری "آن جریان خاص" در مقایسه با دیگر جریانات قائلم اما نه اصرار بر آن دارم و نه می خواهم آن را در "تقابل" با بقیه قرار دهم . فقط می خواهم در گفت و گویی آزاد ، آنرا آشکار و از آن دفاع کنم . نه اسراری در میان است و نه اصراری در کار ! چرا فکر می کنیم در باور به آزادی ، گفت و گو ، مدارا و مفاهیمی از این قبیل ، حق دفاع از یک جریان خاص یا بهتر به زعم خود را از خود ساقط می کنیم ؟ من چنین نمی اندیشم و اتفاقا می خواهم در این فرصت تاریخی ،از ستم ناجوانمردانه ای که به اندیشه کمونیسم و کمونیست ها نه تنها توسط جریان "راست "که بیشتر از آن توسط جریان "چپ " در این یکصدسال روا داشته شده حرف بزنیم .
تعارف را کنار بگذاریم ! "آزادی" چیزی ست و " یلگی " و " بی خیالی " و "بی بندوباری عقیدتی "چیزی دیگر ! آن آزادگی و "لاایدئولوژیسم" ی هم که لیبرال ها به خودشان نسبت می دهند ، تعارفی بیش نیست . ببینید همین آقایان لیبرال در اقصی نقاط عالم به ویژه در آمریکا و اروپا که علم و کتل شان هنوز آبرویی دارد با آنچه که اندک تحدید یا تهدیدی به حساب می آورندش چه می کنند ! (۴۸ ساعت است که برنامه قرآن سوزان چند تا دیوانه در آستانه ۱۱ سپتامبر را برده اند در صدر خبرها که لابد از موضع لیبرال نقدش کنند و بشوند تاج سر ما ! ) من نمی دانم شما در کجای جهان زندگی می کنید اما من در ایران با شهروندان محترمی معاشرم که هنوز " کمونیست " اند و اتفاقا روزگاری توده ای یا فدایی هم بوده اند (با بذل هزینه هایی سنگین از جان و مال که می دانید ) و در این یکسال جنبش سبز با باور به آزادی و عدالت اجتماعی در میدان هم بوده اند ، اما با سابقه کمونیستی خود با شرمندگی مواجه می شوند ! چرا که آقایان سرمایه و نظریه پرداران "چپ "و راست آن در جهان ، "شکست " تجربه اتحاد شوروی را مترادف پیروزی ابدی گفتمان لیبرال و بازار جا می زنند و در همین ایران خودمان چه بسیار اندیشمندان و روشنفکران که از موضع لیبرال ، چشم بر غارت وحشیانه و بی سابقه مردم ایران بسته اند و... به نظرتان هنوز دارم تلویحا اصرار می کنم ؟

با احترام - نامی شاکری – ۱۷/شهریور/ ۸۹ - تهران
٣۰۵۴۵ - تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱٣٨۹       

    از : بهرنگ دانش

عنوان : مقایسه دو نقد
کوتاه زمانی پس از انتشار مقاله آقای سربلند تحت عنوان ”نسل دیروز،نسل امروز“ آقایان حسن رحمانی ونامی شاکری نقدهایی بر آن نوشتند که به نظر می رسد رئوس کلی نوشته های این عزیزان مشترک باشد.هر دونفر به نوعی نگاه ونتیجه گیری آقای سربلند را قابل قبول نمی دانند که ازنظر نویسنده این سطور نیز این انتقادها به جا و اصولی است.ولی اگر هدف از انتقاد اصولی این باشد که منجر به تغییرمثبت در دیدگاه و رفتارآقای سربلند وخوانندگان وفاداربه مضمون نوشته¬ی ایشان باشد،که باید اینچنین باشد،تصور می کنم آقای حسن رحمانی این وظیفه را در غالب ادبیاتی شیوا که صداقت واحترام و عشق به دیگران در آن کاملا آشکار است به نحو احسن انجام داده باشند.در نوشته ایشان ایده هایی را یا فتم که درذهنم وجود دارند ولی هیجگاه به این زیبایی قادر به بیانشان نبودم.واقع بینی ودوری از تعصبات فرقه ای وشخصی ویژگی بارزنوشتار ایشان است.درحقیقت جانمایه نوشته های هردو عزیز به نظرم تقریبا یکسان آمد.ولی آقای شاکری را اندکی عصبی یافتم که در مواردی به دلیل همین عصبیت به درد آقای سربلند مبتلا شدند.آنجا که: نمی دانم چطورتوانستند نتیجه بگیرند سرود”سراومد زمستون“ سرود دل انگیز ونوستالوژیک رفقای آقای سربلند است ویا متنها ومنابع اصلی کمونیسم را متعلق به حزب توده می دانند به این گفته آقای سربلند شبیه است که مینویسد:
انها می بینند که هر ماه و هر هفته اعتراضی در کشور جریان دارد و در میانشان حتی یک کمونیست هم نیست. آنها می بینند؛ فکر می کنند و در نهایت از مقابل ما با خمیازه ای می گذرند.
جالب توجه است که در حالی که در نوشته های هردو عزیزروی این نکته تاکید شده است که زمانه ما ضرورت نگاه نوینی را به امر مشارکت نیروهای چپ درتغییر وتحولات اجتماعی درکنار سایر نیروهای اجتماعی طلب می کند ولی آقای شاکری تلویحا اسرار دارند جریان خاصی را به عنوان جریانی بهتر در تقابل با بقیه ،قرار دهند.همانگونه که آقای سربلند اسراردارند ،،مای،،مورد نظر خویش رادر نقل قولی که از ایشان آوردم به عنوان معیار ، جا بیاندازند.
آقای رحمانی باید اعتراف کنم بسیار خرسندم از اینکه بین افکارم ونوشته ی شما تا این اندازه همخوانی می بینم.با امید به این که در آینده شاهد مقالات بیشتری از شما باشیم.
٣۰۵۰۹ - تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست