یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

آداب شکار شهربندان (۱) - اکبر کرمی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : peerooz

عنوان : سکولاریزم
امروز به نوشته ای بر خوردم و چند جمله و پراگراف آنرا پسندیدم. اگر ادیتور محترم مانند همیشه لطف کند مایلم که آنها را اینجا بیاورم. اصل مطلب را میشود درسایت "گویا" دید.

" مگر نه این است که از وقتی سکولار شده‌ایم، شاهنامه را به کتاب مقدس خود تبدیل کرده‌ایم؟ مگر نه این است که از سکولاریزم که بناست تقدس شکن باشد، مذهب جدیدی ساخته‌ایم؟". این مذهب شدن سکولاریسم را بنده مدتها قبل برای یکی از سایت های معروف سکولار فرستادم که البته آنها توجهی به این "مهملات " نمیکنند .

"من ملول می‌شوم از این که عده‌ای از سکولاریزم کیش و آیینی جدید ساخته‌اند و بسیاری دوستانم و جوانان تحصیل کرده را - البته مطمئن هستم برای مدتی - دنبال خود کشیده‌اند و نیروی ذهنی این افراد که جزو سرمایه‌های ملی ماست به این مصرف می‌شود که بیرق سکولاریزم فراز کنند و دعوا راه بیندازند که آیا موسوی و کروبی رهبر جنبش سبز هستند یا نیستند.".

" ابتدا همه می‌گفتند جدایی دین از سیاست. بعد عده‌ای تصحیح کردند و دیگران تکرار کردند که جدایی دین از سیاست اشتباه است، باید بگوییم جدایی نهاد دین از نهاد دولت. و بعد همه فکر کردند که با این کشف بزرگ همه چیز را حل کرده‌اند.".
"می‌دانیم که فهم بعضی از سکولارمسلک‌های ما از مدل ترکیه و فرانسه فراتر نمی‌رود. اکنون آنها حیران‌اند که چه شد در ترکیه دولت مذهبی موفق‌ترین دولت دوران اخیر است، رفراندوم برگزار می‌کند که از جمله دست احزاب مذهبی را بازتر بگذارد، اکثریت چشمگیر مردم به آن آری می‌گویند و آمریکا و اروپا نیز آن را قدمی مثبت به سوی دموکراسی قلمداد می‌کنند
٣۰۷۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱٣٨۹       

    از : peerooz

عنوان : سکولاریسم
جناب کرمی ،
گر چه من با شما هم عقیده ام اما نمیتوانم بازجو را هم کاملا ملامت کنم .

فرمودید " سکولار بودن در این تعبیر به این معنا خواهد بود که فرایند توزیع قدرت نباید و نمی تواند در برابر شهروندان خود تبعیض آمیز ظاهر گردد.". قانون " تعبیر" نمیخواهد. قانون باید چنان روشن باشد که احتیاج به تعبیر نباشد.
فرمودید " سکولار بودن یعنی ضد تبعیض بودن." . خیر ، سکولار یعنی ضد تبعیض مذهبی بودن.
فرمودید " سکولار بودن یعنی توزیع برابر آزادی، شان، قدرت و حقوق بشر". خیر ، این معنی حقوق بشر است نه سکولاریسم .
فرمودید " سکولار بودن یعنی خداحافظی با مناسبات چرکین شهربندی و درآمدن به حریم امن شهروندی." خیر ، این جزء تعریف حقوق بشر است نه سکولاریسم .
فرمودید " سکولاریسم می گوید: دولت نباید با شهروندان خود تبعیض آمیز رفتار کند.". خیر ، سکولاریسم میگوید دولت نباید با شهر وندان خود " بر اساس مذهب " تبعیض آمیز رفتار کند .
فرمودید " سکولاریسم می گوید: دولت باید نسبت به عقاید و اخلاق شهروندان خود بی طرف باشد و نباید شهروندان خود را به خودی یا غیرخودی تقسیم کند. ". خیر میگوید نباید شهر وندان خود را " بر اساس مذهب " به خودی یا غیر خودی تقسیم کند .

ملاحظه میفرماید که چه ذات گرایی خام و ناپخته ای در این داوری های بی خبرانه و ناعادلانه لانه کرده است و چه سایه ی سنگینی فقر اندیشه در اینجا انداحته است!. این تنها شما نیستید که با این کلمه سکولاریسم اشکال دارید. گرفتاری عالم گیر است و من به همین لحاظ است که بار ها گفته ام این لفظ پر ابهام و تفرقه انگیز را دور بیاندازیم و بجای آن منشور جهانی حقوق بشر را به کار ببریم و اگر کسی با آن مخالفت است تکلیف معلوم است.
٣۰۷۰۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱٣٨۹       

    از : peerooz

عنوان : سکولاریسم و منشور جهانی حقوق بشر
جناب ادیتور ،
به علل اشکالات فنی مطمئن نیستم که این کامنت را فرستاده ام . لطفا اگر تکراری ست حذف بفرمائید.

جناب کرمی ،
باز هم صد بار ممنون که صورت مساله را با مثال عددی روشن کردید :

فرمودید " گفت و گوهای من با بازجوی عقیدتی ام که خود را استاد حوزه و دانشگاه معرفی می کرد، رفتاری احترام آمیز و همراه با استیصال به ارمغان آورد. معرفی خودم به عنوان یک مسلمان سکولار* برای او اعجاب آور و همراه با ناباوری بود. او برای مجاب کردن من مجبور شد به یک واژه نامه ی سیاسی پناه ببرد و با این ادعا که سکولار به معنای ضددین است تلاش داشت مرا قانع کند که یک مسلمان نمی تواند سکولار باشد! در پاسخ های اولیه خود به او متذکر شدم که مسلمان بودن من می تواند نتیجه ی تجربه های دینی و دریافت های قدسی من در پهنه ی وجود شناسانه باشد. در پهنه ی وجود شناسی است که آدمی می تواند ایمان به حضور خداوند و عالم غیب را تجربه کند و هیچ چیز و هیچ کس غیر از حضرت دوست را در عالم وجود موثر نداند؛ اما سکولاریسم و سکولار بودن حاصل دریافت های آدمی در پهنه ی سیاست و میدان توزیع قدرت است. سکولار بودن در این تعبیر به این معنا خواهد بود که فرایند توزیع قدرت نباید و نمی تواند در برابر شهروندان خود تبعیض آمیز ظاهر گردد. سکولار بودن یعنی ضدتبعیض بودن. سکولار بودن یعنی توزیع برابر آزادی، شان، قدرت و حقوق بشر. سکولار بودن یعنی خداحافظی با مناسبات چرکین شهربندی و درآمدن به حریم امن شهروندی. سکولاریسم می گوید: دولت نباید با شهروندان خود تبعیض آمیز رفتار کند. سکولاریسم می گوید: از یک فرهنگ کم و بیش اسلامی و یک جماعت با اکثریت مسلمان، نمی توان به یک جامعه ی اسلامی قدم گذاشت. باید با تفکیک فرهنگ و جماعت از جامعه و مشارکت همه ی شهروندان در مدیریت جامعه، جامعه پذیری را تمرین کرد. سکولاریسم می گوید: دولت باید نسبت به عقاید و اخلاق شهروندان خود بی طرف باشد و نباید شهروندان خود را به خودی یا غیرخودی تقسیم کند. سکولاریسم می گوید: پهنه ی قدرت نباید و نمی تواند به عنوان برادر بزرگتر استقلال و خود بسندگی پهنه های دیگر را نادیده بگیرد. با این همه بازجو تاکید داشت که سکولار بودن به معنای بی دین و ضد دین بودن است! و وقتی با این توضیح من روبرو می شد که متفکرانی چون جواد طباطبایی به این دلیل که اسلام در اساس "این جهانی" و سکولار است، گفت و گو از سکولاریزاسیون را در جهان اسلام بلاموضوع می دانند، عصبانی می شد و می گفت جواد طباطبایی دیگر کیست؟ من به این حرف ها کاری ندارم. مسلمان بودن با سکولار بودن نمی خواند! چه ذات گرایی خام و ناپخته ای در این داوری های بی خبرانه و ناعادلانه لانه کرده است و چه سایه ی سنگینی فقر اندیشه در اینجا انداحته است! ".

ملاحظه میفرماید که چه ذات گرایی خام و ناپخته ای در این داوری های بی خبرانه و ناعادلانه لانه کرده است و چه سایه ی سنگینی فقر اندیشه در اینجا انداحته است!. این تنها شما نیستید که با این کلمه سکولاریسم اشکال دارید. گرفتاری عالم گیر است و من به همین لحاظ است که بار ها گفته ام این لفظ پر ابهام و تفرقه انگیز را دور بیاندازیم و بجای آن منشور جهانی حقوق بشر را به کار ببریم و اگر کسی با آن مخالفت است تکلیف معلوم است.
٣۰۶۹۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست