سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

لائیسیته درکشورهای اسلامی - ماشااله رزمی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : peerooz

عنوان : دلم نمی آمد این جدایی را ببینم
دنباله کامنت :
ماشالله جناب نوری علا بقدری شلوغ کرد که فرصت نکرده بودم نوشته سرکار خانم میرزادگی همسر ایشان را بخوانم. اکنون میبینم که ایشان از کلورادو به نیو یورک رفته که در تظاهرات شرکت کنند و
" دوستانم از گروه های مختلف هر کدام در ساعتی که برایشان تعیین شده بود مقابل سازمان ملل حضور می یافتند و من، تنها و با همه، میان مردمانی که خیابان های اطراف سازمان ملل را پرکرده بودند راه می رفتم ـ میان معترضین سرزمین های دیکتاتور زده ی دیگر. اما حاضر نبودم حتی به نزدیکی جایی که ایرانی ها، گروه گروه، یا بهتر است بگویم تکه تکه و جدا از هم علیه امری واحد فریاد می زدند بروم. دلم نمی آمد این جدایی را ببینم.".
کاش پرچم منشور جهانی حقوق بشر را به دست ایشان میدادم و میگفتم زن از چه میترسی برو و به همه بگو این تنها راه نجات ماست.
٣۱۰۹۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱٣٨۹       

    از : peerooz

عنوان : قربان عقل آخر مسلمان.
دنباله کامنت :
والده آقا مصطفی پرسید وقتی این " شکل گیری نیروی" هفتاد و دو ملت سکولار، موفق به تبدیل " جمهوری اسلامی ایران " به "جمهوری سکولار ایران " گردید مشکلات حل میشود؟
گفتم فکر نمیکنم ؛ "جمهوری سکولار ایران " ممکن است مشکل مذهب را حل کند ولی با سایر مشکلات حقوق بشر مانند مشکلات اقلیت های قومی و زبانی و نژادی و جنسی و غیره کاری ندارد.
گفت آنوقت این هفتاد و دو ملت ، انشاالله یکی شده و برای بقیه حقوق بشر ملت سکولار، انقلاب خواهد کرد.
گفتم قربان عقل آخر مسلمان.
گفت نه. قربان عقل آخرسکولار .
٣۱۰٨٨ - تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱٣٨۹       

    از : peerooz

عنوان : پرچم منشور جهانی حقوق بشر
سرکار فریبا،
جهت روشن شدن موضوع کامنتی را که امروز در خودنویس زیر مقاله جناب نوری علا گذارده ام اینجا میاورم .اصل مقاله را میشود در خودنویس و یا سکولاریسم نو دید.

چون این تقریبا خلاصه مقاله بنظر من است از علامت نقل قول استفاده نشده است.
منهم چون امکان حضور مادی در تظاهرات را نداشتم با پرچم منشور جهانی حقوق بشر سفر معنوی خود را آغاز کردم و امیدوار که تمام دوستان را زیر این پرچم ملاقات کنم. دلخور شدم که خیابان تقسیم شده بود. نخست سلطنت طلب ها رادیدم ، بعد مجاهدین را با بادکنک های ارغوانی ، سپس چپها با پرچم سرخ و بعد سکولارهای نوظهور را . در میان آنها ، اعضاء گروه جدید التأسیس «اتحاد برای دموکراسی در ایران» مقیم نیویورک ، «سکولار ـ دموکرات‌های آمریکای شمالی» ، «جبههء ملی»، «حزب مشروطه ایران» ، گردانندگان سایت «انتخابات آزاد ، «طرفداران سکولار شاهزاده پهلوی»، گروه «آینده نگری» ، «شبکهء سکولارهای سبز» یک گروه پنجاه نفری از تورنتو ، گروه ندای صلح و آزادی، گروه مهر ایران، جبهه متحد دانشجویی تورنتو ، هیئت تحریریهء نشریهء شهروند چاپ تورنتو ، تشکیلات سکولار «نهاد مردمی» و بسیاری " منفردین " را هم دیدم.
از دید من، جمع سکولارها، با تی شرت‌های مختلف و پرچم‌ها و بنرهای گوناگون، خبر از شکل گیری نیروئی می‌داد که نه تنها در مقابل حکومت اسلامی، که در کنار دیگر گروه‌های سه گانهء سنتی، قد علم کرده و می‌کوشد تا خطوط مشخصهء هویت خویش را منظم و بیان کند. آنجا، تفرقه و دوباره‌کاری، و حتی رقابت و چشم هم چشمی، نیز در میان شان وجود داشت .
یقین دارم که در میان گروه‌های دیگری که جدا از سکولارها به تظاهرات آمده بودند نیز اعتقاد به سکولاریسم بشدت وجود داشت و اگر این اعتقاد به وحدت عمل ترجمه نشده بود علت را باید در موانع دیگری جستجو کرد که سه دهه است میان ایرانیان تفرقه می‌اندازند.
کمی پایین تر به خیابان های کوچک تری رسیدم که در آنها کردها و ترک ها و عرب ها و بلوچ ها و ترکمن ها و نسوان و هم جنس گرایان و غیره با همان تقسیم بندی های فوق در کشوری آزاد حقوق شهروندی خود را مطالبه میکردند. پس سجده شکر در مسجد نساخته نیو یورک بجا آوردم و پرچم منشور جهانی حقوق بشر را که نا بخردانه خیال میکردم تمام این درخواست ها را در بر میگیرد از پل مرحوم جرج واشینگتون به رودخانه هدسون فرو افکندم و در باز گشت به والده آقا مصطفی که از این اتحاد ضد منشور جهانی حقوق بشر دلخور بود تسلیت گفتم که پایان شب سیه سپید است.
٣۱۰٨۴ - تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱٣٨۹       

    از : peerooz

عنوان : سکولاریسم و لائیسیته بدون منشور جهانی حقوق بشر
سرکار فریبا ،
اگر کسی گفت ایران را دوست دارد دلیل آن نیست که مشهد را دوست ندارد ؟ دلیل آن نیست که تبریز را دوست ندارد ؟ شیراز را دوست ندارد ؟ اینها همه جزء ایرانند. چون که صد آمد نود هم پیش ماست. منشور جهانی حقوق بشر تکلیف ما را روشن کرده است که اقلیت و اکثریت چگونه مسائل مذهبی ، قومی ، نژادی ، زبانی ، جنسی و غیره را حل کنند و احتیاج به تفسیر جنابان رزمی، نوری علا ، کدیور ، سروش ، کنجی ، خاتمی و غیره نداشته باشند. سکولاریسم و لائیسیته بدون منشور جهانی حقوق بشر کاری به تبعیضات قومی و زبانی و جنسی و غیره ندارد.
زیبائی دیگر منشور جهانی جقوق بشر آنست که لازم نیست مذهبی و غیر مذهبی و سکولار و آیتیست بر سر معانی لغات باهم بجنگند و تفرقه بیفتد. امروز کامنتی در باره نوشته جناب نوری علا در سایتی دیگر گذشته ام که با اجازه ادیتور سعی میکنم آنرا در کامنت بعدی بیاورم.
٣۱۰٨۲ - تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱٣٨۹       

    از : Fariba یک نفر اقلیت مذهبی

عنوان : جواب به پیروز
به پیروز
ینظر میرسد که آقای پیروز یا مقاله لائیسیته را نفهمیده و یا چون مخالف جداکردن دین از دولت است خواسته مساله را لوث کند وگرنه هرکس منشور جهانی حقوق بشر و کوانسیونهای ضمیمه را خوانده باشد می داند که بدون سکولاریسم و لائیسیته یعنی همان جدا بودن دین از دولت اجرای مواد منشورحقوق بشرغیرممکن است مگراینکه طرف مانند جمهوری اسلامی به حقوق بشر اسلامی معتقد باشد که در آن صورت نباید اوراجدی گرفت. در مقاله لائیسیته بارها از دموکراسی وحقوق بشر نام برده شده است وسعی شده است نشان داده شودکه سکولاریسم که برانسان گرائی ،عقل گرائی و علم گرائی متکی است زمینه مدرنیته و دموکراسی را فراهم می کند و لائیسیته مقدمه دموکراسی مدرن است که حقوق بشر درچنان دموکراسی قابل اجراست . اگرغرض ندارید بروید مطالعه کنید و بعدا اظهار نظرکنید.

یک نفراقلیت دینی
٣۱۰۶٨ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣٨۹       

    از : لیبرال دمکرات چپ میانه

عنوان : به پیروز
پیروز گرامی،

به همین راهی که می روید ادامه دهید چون راه شما درست است. من با شما کاملا موافقم که دوای درد ما منشور جهانی حقوق بشر است. اگر توجه کرده باشید در هیچ جایی بجز بردن نام این منشور هیچ توضیح و تفسیری داده نمی شود تا مردم به حقوق خود پی ببرند. من نمی فهمم که این کم کاری از سوی همگان از چپ چپش بگیرید تا راست راستش از بهر چیست. من از گنجی و سروش و کدیور انتظاری ندارم ولی از آقای نوری علا و ماشااله نوری ... انتظار دارم که به منشور جهانی بچسبند و نه فقط به تکرار اینکه دین از سیاست جدا. من تعجبم از اینها اینست که از این دست مقالات را مرتب از خود پس می دهند ولی حاضر نیستند به سئوالات ما جواب بدهند چه برسد به اینکه جوابهای قانع کننده بدهند. من دارم به این نتیجه می رسم که اینها یا جواب ندارند که بدهند و یا فرهنگ آخوند را با خود حمل می کنند که بالای منبر می نشینند و فقط حرف می زند و همه باید فقط گوش کنند. پس فرق اینها با رادیو چیست که فقط صدای خودش را پخش می کند و قرار هم نیست که صدای کسی را بشنود؟ بعد از ۸۰۰ سال از مرگ مولوی باز همان حرفی را می زنیم که بقول پدرم قبل از انقلاب هم مرسوم بود و اجرا می شد، موسی بدین خویش و عیسی .... کی حرف تازه ای خواهیم شنید که بدرد امروز مان بخورد؟ موفق باشید.
٣۱۰۲۹ - تاریخ انتشار : ٨ مهر ۱٣٨۹       

    از : peerooz

عنوان : لائیسیته
جناب ماشاالله رزمی،
ممنون که عمق و وسعت دانش خود را در باره تاریخ و قوانین اساسی فرانسه و ترکیه و ایران و کارولینای شمالی و تونس و مراکش نشان دادید و کوشیدید که برای من بیسواد لائیسیته و سکولاریسم را بنا به تعریف خود بیان کنید. نتیجه آن شد که " هر کس لائیسیته خودرا دارد " و من هم در این سایت و سایت های دیگر کوشیده ام که بگویم هرکس سکولاریسم خود را دارد. راه دور نرویم. سکولاریسم های کدیوربا سروش و نوری علا و خاتمی و گنجی و مهاجرانی و غیره تفاوت های قبل توجه دارد. اگر هر کس لائیسیته خود را هم به آن اضافه کنیم تکلیف من بیسواد چیست و کدام را باید انتخاب کنیم.
به فرض آنرا فهمیده و اجرا و دین را از دولت جدا کردیم . مساله تبعیضات قومی و نژادی و زبانی و جنسی و غیره را کی باید حل کنیم؟
عزیز من تمام اینها از سکولاریسم گرفته تا لائیسیته و تبعیضات قومی و جنسی وزبانی و نژادی و غیره ۶۰-۷۰ سال پیش در منشور جهانی حقوق بشر حل شد. اگر ما باید زیر علمی سینه بزنیم چرا زیر علم منشور جهانی حقوق بشر سینه نزنیم که به هر حال این روضه آخر دیر یا زود باید خوانده شود.
٣۱۰۲۰ - تاریخ انتشار : ٨ مهر ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست