سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

گزارشی از چند ماه پر تلاطم - مهدی سامع

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : شقایق ت

عنوان : سپاسگزاری و یادآوری
با درود به رفیق سامع عزیز و گرامی
در طی این ماهها، بارها گزارشی از چند ماه پرتلاطم را خوانده ام
و هر بار به نکته هایی تازه دست یافتم
درواقع تعمق در لحظه لحظه های آن سالها میتواند دستاوردهای جالب توجهی داشته باشد که راهنمای گام بعدی مهم و موثری باشد ، همان گامی که در زمان کنونی بایستی برداشته شود.
در بخش نظرات شما اینگونه نگاشته اید:
"در مورد جنبش پیشتاز فدایی خیلی کار نکرده وجود دارد که من هم به سهم خود در حال انجام بخشی از این کارها هستم و امیدوارم بتوانم آن در طی یک سال آینده تکمیل کنم"
خواستم یادآوری کنم که به گذر سبکبال نسیمی شش ماه گذشت و تنها شش ماه به موعد نویدی که داده اید باقی مانده است
بیصبرانه و مشتاق با دلی پرشور و سراسر ایمان و وفاداری به مسیر سازمان چریکها و جنبش فدایی لحظه لحظه در انتظاریم تا بخش تکمیلی مطالبتان را بخوانیم و بر لوح خاطر تاریخ ثبت نماییم.
با درود به تمام شهدای راه آزادی
و درود به تمام آزادیخواهان
و با سپاسی پرمهر از شما رفیق گرامی مهدی سامع
استوار و همواره تندرست و پیروز باشید
شقایق
٣۵۶٣۱ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣٨۹       

    از : مهدی سامع

عنوان : سپاس فراوان از همه شما
با سلام و درود به همگی شما که اظهار نظر کردید.
تمامی نظرات ارایه شده برای من قابل استفاده و هر یک به دلیلی آموزنده است.
بدیهی است که موضوعات بسیاری در مورد آن چند ماه طولانی وجود دارد که باید بدان پرداخته شود. من به مواردی پرداختم که یا در آن نقش فعال داشتم و یا درگیر آن به نوعی بودم که از نگاه من طرح آن می تواند سودمند باشد. حرکتهایی هم وجود داشته که من در آن شرکت داشته ام مثل گردهمآیی ۱۴ اسفند در احمد آباد که گرچه من هم در آن نقشی داشته ام، اما هر چه فکر کردم موضوع مهمی که طرح آن را لازم بدانم به خاطرم نیامد.هرچند که مطمئن هستم که در آن حرکت هم نکات قابل تامل وجود داشته که امیدوارم کسانی که در مورد آن اطلاع دارند بنویسند. حرکتهای دیگری هم از جانب سازمان انجام شده که من در آن نقشی نداشتم و اطلاعی هم از آن نداشتم و یا اگر در آن زمان شنیده بودم اکنون فراموش کرده ام. همین جا یک تصحیح مهم هم در متن لازم می دانم. نام مسئول هیات مذاکره کننده از جانب دولت آقای دکتر رسولی است که من به اشتباه دکتر ساعی نوشتم.
در مورد جنبش پیشتاز فدایی خیلی کار نکرده وجود دارد که من هم به سهم خود در حال انجام بخشی از این کارها هستم و امیدوارم بتوانم آن در طی یک سال آینده تکمیل کنم. بعضی از سوالهایی که در اظهار نظرات مطرح شده در این سری کارها پاسخ داده می شود.
یک بار دیگر از همه دوستان و رفقا و خانمها و آقایانی که نظر خود را مطرح کرده اند سپاسگزاری می کنم... 
٣۱۵۱۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ مهر ۱٣٨۹       

    از : بهزاد عباسی

عنوان : ... اگر عنصر فدایی لب به سخن بگشاید
با تشکر از رفیق سامع، برای گزارشی که به رشته تحریر در آورده، به نظر من اما این گزارش کاملتر میشد اگر ایشان به خطاهای خود نیز اشاره ای میکردند.
متأسفانه تعداد فدائیانی که اقدام به نوشتن خاطرات نموده‌اند قابل توجه نیستند و این امیدواری وجود دارد که بقیه آنانی که از نسل اول فدائیان بجا ماندند و حتا رفقای نسل دوم نیز به این مهم بپردازند. جنبشی که از درون فعالیتهای سیاسی سالهای ۳۰ شمسی و بر پایه ایمان به راهی که در پیش گرفته بود سر بر آورد، جنبشی که بعد از زدوبندهای سیاسی قبل از کودتای ۳۲ و بعد از آن به عنوان یکی از حرکتهای اعتراض‌آمیز و قبل از هر چیز به عنوان یکی از معدود جنبشهای ملی و چپ پا به عرصه حضور سیاسی گذاشت و جنبشی که در دوره ای از تاریخ پر تلاطم کشورمان جوابگوی نیازهای سیاسی_ اجتماعی بخش وسیعی از قشر تحصیلکرده و روشنفکر جامعه بود و جنبشی که در روند زندگی پر سوز و گداز خود بارها طعم تلخ شکست و شیرین پیروزی را با تمام وجود آزمایش کرده است، طبیعتاً دارای آن چنان خصایلی است که هر چند وقایع‌نگاران و تاریخ نویسان، دوستان و دشمنان در باره‌اش بنویسند باز هم چیزی کم دارد که آن چیز فقط و فقط از زبان خود عنصر فدایی شنیدنی است. اگر این پدیده _ فدائی _ به زبان بیاید با این جملات شروع میکند... ۸ ساله بودم که انقلاب شد با تنی خونین و روحی سرکش از درگیریهای خیابانی و از خانه های تیمی، از سلولهای اوین، قصر، قزل‌قلعه به امواج میلیونی مردم پیوستم، تازه بعد از فضای خفقان محمد رضاشاهی داشتم تمرین مطالعه و کار سیاسی میکردم، همه جور آدمی را دنبال خود کشیده بودم چون وطن‌پرست و عدالت‌خواه بودم و چون قافله‌ای شده بودم که سر باز ایستادن نداشت چون حرفم و مرام و عقایدم را با عزیزترین سرمایه‌ام پاسداری میکردم و حاضر بودم برای رسیدن به هدفم برای مردم عمل کنم فدا بشوم و فدا کنم، چون از جنس دیگری بودم اما جوان بودم میبایست هنوز آبدیده‌تر میشدم، بدخواهانم این امکان را به من دادند باز هم زندان باز هم حبس و این بار تعزیر الهی، همه را به جان خریدم چون میدانستم کیستم و چه میخواهم. میدانستم چه میخواهم؟ وقتی به سرچشمه زلالی که عملاً موجود اما گل‌آلود و متعفن بود رسیدم از درون و نه از بیرون آبدیده شدم اما اول در خودم فرو ریختم از آن فرو ریختنی که پاره تنم را جدا کرده بود دهشناک‌تر بود این بار ضربه نه به هیکل دایناسور گونه‌ام که به گیجگاهم و مغز کوچکم وارد آمده بود، تکانی خوردم آنچنان که ناخواسته اجزای ترک‌خورده را نیز از دست دادم یا از دستم گرفتند، اما من باز هم سر بلند کردم سر به تو بودم نگاهی از درون به بیرون و از بیرون به درون، در درونی زخمی و رنج کشیده اما صیقل‌یافته نوری دیدم که سوسو میزد، چشمک میزد، کم سو میشد اما خاموش نمی‌شد گفتم با تو چه کنم گفت به خانه بنگر هراسان است، ملتهب است تاریک است مرا به خانه‌ام ببر، من در اینجا میسوزم و فنا میشوم اما در آنجا میسوزم فدا میشوم گفتم فدا و فنا که نور را خاموش می‌کند تو باید روشن کنی نور بیافشانی در شب سرد میهن گرمی هدیه کنی گفت پس بیاموز و یاد بگیر که مرا خوراکی شایسته تأمین کنی تحقیق کن، نگارش کن، جدل کن، اما قبل از هر چیز مرا و خودت را بساز، ساختنی از آن دست که دوباره سنگ بر سنگ نهیم طرحی نو پی افکنیم و برای ماندن و زنده ماندن مسلح شویم به نوشداری زندگی به اکسیر و کرامت انسانی که چون جنگل آزاده روئیده و آزاده اما زنده خواهد ماند گفتم پس رهایی من کو؟ من بی‌معنا میشوم گفت نه! تو برای زندگی آمدی، آمدی به زندگی جان دادی و زنده شدی پس زنده باش تو خود را پیش از اینها از طریق نفی خود جاودانه کرده‌ای چه بخواهی و چه نخواهی زنده خواهی ماند از گذشته تا هنوز... جامه‌ای دیگر به تن کن تا زندگی را فریاد کند، چه زندگی با هیچ تیغی نمی‌میرد تکه تکه هم که بشود، میشود زندگی‌ها...
٣۱۴۴۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ مهر ۱٣٨۹       

    از : امیر ابراهیمی

عنوان : یک راهنمایی و تقاضا.
دوستان و رفقایی که با هرگونه دلبستگی به جنبش فدایی اظهار نظر و انتقاد میکنند از مبنای صداقت و دلسوزی است پاسخ و یا توضیح چند سطری هم نمیتواند راهگشا باشد اما میشود رشته های پیوند را محکمتر کند و طیف فدایی را که بنظر من وسیع ترین و موثرترین نیروی چپ در عصر حاضر ایران میباشد را پویاتر نموده و در آینده به انسجام آن علیرغم تفاوتهای نظری یاری رساند.به این خاطر توصیه میکنم از سایت سازمان دیدن نموده و کتاب تداوم را مطالعه کنند http://www.fadaian.org/تا پروسه انشعابات در سازمان بیشتر آشنا شوند و برای طرح سوال و گرفتن پاسخ به صفحه مهدی سامع در فیس بوک مراجعه کنندhttp://www.facebook.com/#!/profile.php?id=۱۷۸۸۷۰۹۲۷۳
٣۱۴۲۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ مهر ۱٣٨۹       

    از : مجید آژنگ

عنوان : ناگفته ها را باید گفت
با تشکر از رفیق مهدی سامع و با امید به اینکه در آستانه چهلمین سالگرد بزرگ و پرشکوه تولد فدائی که متاسفانه پایانی غم انگیز داشت ، سایر رفقا نیز سکوت را شکسته و برای ثبت در تاریخ مشاهدات خود را بدون در نظر گرفتن سود و زیان ناشی از آن ، بی پرده علاقهمندان و دوستداران جنبش فدائی را در جریان بگذارند .
واما سئوالی که از رفیق سامع دارم این است که چه کس یا کسانی در راس سازمان بودنند و آیا این رهبری واقعا وجود خارجی داشت ؟ شما که خیلی از رفقا را نام بردید چرا در این مورد سکوت می کنید ؟ دلیل این کار چیست ؟
پیروز و سربلند باشید
٣۱۴۲۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱٣٨۹       

    از : سیما محسنی

عنوان : دفاع از آرمانهای مردم در برابر هجوم ارتجاع
وستانی که به مقابله قهرآمیز نیروهای انقلابی در سال ۱۳۶۰ در قبال هجوم وحشیانه ارتجاع حاکم ایراد میگیرند توجه داشته باشند و از یاد نبرند که رژیم خمینی از اولین
روزها و ماههای بعد از پیروزی عملیات حذف خونین فیزیکی نیروهای دمکراتیک را آغاز کرده بود ولی نیروهای مذکور با کمال درایت و صبر تمام این فشارها را تحمل کردند تا
شاید رژیم حداقل به وعده های داده شده خمینی در پاریس عمل کند و آزادیها را پاس دارد اما ارتجاع جز با نابودی کامل نیروهای دمکراتیک سر پا نمی ماند این بود که کمر
به سلاخی ۱۳۶۰ زد و این مجاهدان و فداییان تنها به وعده خود در فاع از انقلاب و خلق عمل کردند و از هیچ زاویه ای قابل سرزنش نیستند و این خیلی بی انصافی است
که به جای ستایش این قهرمانان خلق و تاریخ ایران آرزو کنیم که ایکاش آنها نیز در قبال هجوم ارتجاع خفقان میگرفتند.
رزم آن قهرمانان هنوز تا سرنگونی ارتجاع حاکم و برقراری دمکراسی و عدالت اجتماعی ادامه خواهد داشت.
٣۱۴۲۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱٣٨۹       

    از : سلام آقای مهدی سامع .

عنوان : سمت گیری نیرو های ما همیشه یک طرفه بوده است. یعنی وقتی موضوعی را بر رسی می کنیم فقط عیب دیگران را می یبینیم
و این کار بسیار خطر ناک است. زیرا انسان را از حقیقت یک موضوعی دور می سازد. وقتی ما عیب دیگران را می جوییم ده ها عیب پیدا می کنیم. دیگران هم وقتی عیب ما را می جویند ده ها عیب پیدا می کنند. ولی عجیب است که هیچ وقت خودمان عیبی در خود نمی بینیم. و این فاجعه بار است. متأسفانه شما هم نتوانسته اید خود را از این بلا برهانید.
در مواردی تاکتیکی و مقطع ای حق دارید. اما شما نمی توانید بخاطر این حق داشتن اصل مسئله را زیر سئوال ببرید.
اصل مسئله تن به جنگ ندان بود. سازمان فداییان اکثریت با بر زمین گذاشتن اسلحه جان هزاران جوان با استعداد ایرانی را از قتل عام نجات داد. یعنی همان کاری را کرد که دیگران نکردند. شما اگر نتوانید این را ببینید، ظلم بزرگی به خود و دیگران کره اید. اگر نتوانید این را ببینید باید گفت متأسفانه دچار لجبازی گشته اید و این شایسته یک انسان مبارز نیست.

ولی در کل از اینکه این خاطرات را می نویسید و در اختیار دیگران می گذارید کاری نیک و مفید است و جای تشکر دارد.
موفق باشید
٣۱۴۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱٣٨۹       

    از : کیوان ..

عنوان : جنبش فدائی و حقیقت گوئی
با تشکر از جناب آقای مهدی سامع برای بیان خاطراتشان و پیگیری مبارزه شان و خط اصولی سازمانشان که ادامه راه شهدای فدائی می باشد. گرایش به ارتجاع مذهبی خمینی بزرگترین ضربه را به حیثیت و اعتبار فدائیان خلق وارد نمود. امیدواریم شما فرصت کافی داشته باشید تا بیشتر در باره این وقایع بنویسید و روشنگری نمایید. پیروز و سر فراز باشید
٣۱٣۹۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱٣٨۹       

    از : امیر ابراهیمی

عنوان : آقای مهرانی؟
فضیلت مورد نظر خود را بیشتر توضیح دهید تا ما از گمراهی و ظلالت به در اییم.
سی سال مبارزه با حکومت اسلامی و ده ها هزار کشته که به انحطاط و فروپاشی حکومت اسلامی منجر شده نتیجه چه کار کردی و یا بقول شما فضیلتی بوده؟
چه نیرویی شاخ به شاخ حکومت اسلامی در عرصه های سیاسی و نظامی ایستاد تا امروز که مادر بزرگ و خاله خانم بنده هم مخالفت خود با حکومت را علنا ابراز میکنند!!!!
٣۱٣۹۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱٣٨۹       

    از : بایک مهرانی

عنوان : برای آقای ابراهیمی
جناب آقای امیر ابراهیمی صرف «رادیکال » بودن یک فرد یا گروهی «فضیلت» محسوب نمیشود .در ایران و جهان «رادیکالتر» از مجاهدین هم وجود دارندکه بسیار در عملکرد های خود بار «منفی» کسب کرده اند. باید دید «رادیکالیزم» مورد نظر شما از کجا سرچشمه میگیرد؛مذهب یا دموکراسی و هومانیسم و در کدام سمت و رو میرود.
٣۱٣٨۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست