سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

سکوت - ناصر زراعتی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : شهرام صدیقی

عنوان : شعر زیبا
زمانی بر این باور بودم که شعر را میتوان از طریق مهندسی کلمات ، تولید کرد. از این نظر اکنون مدتهاست که فاصله گرفته ام .
امروز باورم بر این است که شعر پیش از آنکه اکتسابی و یادگیری باشد ، ذاتی است. این بدین مفهوم است که تنها با مهندسی کلمات نمیتوان ادعای شاعر بودن کرد . شاعر کسیست که نوانایی هنری برای بیان احساسات خود را داشته باشد و بتواند حالت روانی خاص خود را با استفاده از کلمات ( سمبل و .. ) به تصویر بکشد.

با تقسیم شعر به خوب و باد نیز مخالف میباشم . کلماتی که مرور میکنیم یا شعر هستند و یا اینکه شعر نیستند. آنچه که سروده می شود را باید بطور لحظه ای دید . چیزی که بیانگر احساس و عاطفه لحظه شاعر باشد ، شعر است.
به این اعتبار سروده آقای زراعتی شعر است . من بیشتر با تقسیم شعر به زیبا و زیبا نبودن ان موافق میباشم.
زمانی که شاعر احساس مبهم وپیچیده‌ای در عاطفه‌اش داشته باشد به همان مراتب پیچدگی در اشعار او و استفاده بیشتر از رمز و سمبل برای بیان این احساس در اشعارش مشاهده میشود. کاستی که در شعر آقای زراعتی دیده میشود همانا ساده بودن شعر و کاستی در تصویر سازیست .
با این تعریف میتوان شعر را با هنر عکاسی مقایسه کرد ، چرا که در عکاسی نیز ما با ضبط لحظه ها روبرو هستیم. اینها لحظه‌های زمانی، احساسی و عاطفی عکاس هنرمند با اشیا و پدیدهای محیطش میباشد.
نتیجه اینکه نمیتوان هر کلمه و جمله زیر هم آمده و هر عکسی را یک کار هنری دانست.

شهرام صدیقی
٣۱۴۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۲ مهر ۱٣٨۹       

    از : مرتضا خبازیان زاده

عنوان : یک نگاه
مخالفین شاملو (در رد کلی وزن و تلاش برای رسیدن به وزن درونی) می گفتند درست است که آن چه شاملو عرضه می کند شعر است اما شکستن وزن و تلاش برای خروج از قواعد عروضی، حتا به فرض پیش کشیدن اوزان هجایی و استفاده از وزن های فولکلوریک در نهایت ممکن است به سنت اشتباهی بدل شود که با تقطیع سطرها و زیر هم نوشتن آن، شعر به تنگناهایی دچار شود که این روزها شاهدش هستیم، کم و بیش.
با احترام به آقای زراعتی، اعتقاد دارم آنچه در درون آقای زراعتی اتفاق افتاد، بی تردید حسی فشرده، قابل تامل و بسیار دردناک بوده که ذهن داستان پرداز آقای زراعتی، بین شعر و داستان نوسان کرده است. به اعتقاد من زبان و لحن این اثر مناسب شعر نیست. چنین زبان پاکیزه اما بسیار مناسب داستان است. صرف نظر از حرف این قطعه، اتفاقی در وجوه دیگری که لازمه ی یک شعر خوب است، نیفتاده و آنچه ما را تا انتها می برد چیزی جز حس فشرده در بین این واژه ها نیست و البته رام کردن چنان حسی در قالب واژه دشوار است و اگر دست ریزادی به آقای زراعتی گفته می شود، به قاعده نظر به همین وجه از اثر دارد.
٣۱٣۵۴ - تاریخ انتشار : ۱٨ مهر ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست