یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

اقتصاد بازاری موسوی - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : فرامرز خاکی

عنوان : ما نمی توانیم در متن مبارزات مردم نباشیم
آقای قراگوزلو ،در این نوشته ی خود، تلاش نموده تا نقش و شخصیت مهندس موسوی، در ارتباط با عملکرد ایشان، در سالهای اول انقلاب و در پست نخست وزیری ،تبیین نمایند.
البته آقای قراگوزلو ، در همین مقاله پیش بینی نموده اند که حرفهای ایشان به «مزاق » بعضی ها خوش نمی آید و «حملات » شروع خواهد شد: «بعد از انتشار این مقاله، به رسم سال های گذشته منتظر خواهم ماند تا جبهه یی به وسعت دشنه ها و دشنام ها به رویم گشوده شود: هزار دشمن ام ار می کنند قصد هلاک گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک»
البته این که مسئله ای را حل نمی کند و بحث ها همیشه طرفدار و مخالف دارد، اما می تواند با قاعده باشد :
- نویسنده ی محترم باید از توجه به نوشته ی خود استقبال نماید. هرکس بخواهد نسبت به این نوشته ی آقای قراگوزلو اظهار نظرکی تکمیلی و منطقی نماید، الزاما «دشنام » و «دشنه » محسوب نمیشود. مگر چه خبره که ایشان نباید انتظار حرفهای «نازک تر از گل » را داشته باشند ؟
- خوانندگان عزیز هوادار مهندس موسوی هم نباید هرگونه بحث و گفتگو در باره ی عملکرد عمومی حکومت اسلامی و آن قسمت که شامل مهندس موسوی میشود را به حساب «توطئه » و «تضعیف » جنبش بگذارند. مگر ادعاهای نادرست و بی پایه مطرح شود.
با این مقدمه عرض می کنم که نوشته ی آقای قراگوزلو «برشی » از حوادث بعداز انقلاب را نشان میدهد که پیوستگی خود را با «کل » حوادث دوران مورد نظر از دست داه ست . من از این برخورد آقای قراگوزلو بسیار تعجب می کنم.
فرض کنیم ، نوشته حاضر به زبانهای خارجی هم ترجمه شود. آیا واقعا از دهه هفتاد قرن بیستم ، تا امروز مملکت ما که آقای قراگوزلو در سرمایه داری وابسته بودن آن بیشتر ازهمه وسواس دارد، به همین سادگی جولانگاه شاه،خمینی،خامنه ای ،موسوی ، رفسنجانی ،خاتمی ، احمدی نژاد و چند تای دیگر بوده ؟
در سال ۵۶ بتدریج و خزنده فرار سردمداران حکومت سابق شروع شد. بسیاری از آنها، از چشم انداز سیاسی و شاید بیماری شاه خبر داشتند. البته غرب و در راس آن آمریکا فشار بر حکومت را در ظاهر رعابت منشور حقوق بشر شروع کرده بود ولی فعالیت های لابی های آمریکا ثابت میکرد که بیشتر علاقه به «تغییر در بالا» ی حکومت مطرح بود. اخیرا بعضی از ایرانی ها در آمریکا هنگامیکه جیمی کارتر قصد معرفی کتاب خود را داشته با تظاهرات و سوزاندن کتاب او نسبت به نقش او در سقوط شاه اعتراض کردند. جدا از رفتار نادرست آنها که یاد آور فالانژ های خمینی شد. ولی سرمایه داری وابسته ی ایران در بحران خود و در شرائط سال ۵۷ با هر دلیل که آقای قراگوزلو قبول داشته باشد، دیگر امکان رقابت در جهان سرمایه داری آن «دوران» را نداشت و ادعاهای «ژاپن دوم » آسیا با پشت کردن به «دروازه های تمدن بزرگ » بکلی منتفی شد. وارد این بحث نمی شوم که که چگونه رهبری سرمایه داری وابسته ی ایران از شاه به خمینی منتقل شد. ولی می توانیم صحبت کنیم که آلترناتیو های دیگر کدام بودند ؟ ولی این هم دردی را دوا نمی کند !
وقتی مرجع تقلید شیعیان آیت الله خمینی رهبر انقلاب شد ، شادروان مهندس بازرگان بارها گفت که او دسته چاقو را دارد و تیغه ی آن جای دیگری ست - همه میدانستند که منظورش خمینی بود.
خودمان را گول نزنیم، بازرگان و تمام نیروهای ملی و ملی مذهبی نمی توانستند شرائط را به سال ۵۶ برگردانند. بازهم بقول بازرگان باران میخواستیم «سیل » آمد و همه چیز را با خود برد بهترین تشبیه زمانه بود.

سرمایه داری وابسته ی زمان شاه تیکه پاره شد و هر «طائفه » بخشی از آن را «تصاحب» کردند. بنیاد مستصعفان ، صنایع ملی ، بنیاد امام ، اطاق بازرگانی ، بانک صنایع و معادن«بانک توسعه صنعتی سابق» - بنیاد ۱۵ خرداد ، بنیاد علوی «بنیاد پهلوی سابق» و..و..و..

کسی نمی داند چه غارتی از باقی مانده ی سرمایه داری وابسته در آن دوره توسط حواریون خمینی صورت گرفت - صادق طباطبائی ها ، بنی صدر ها ، قطب زاده ها ، آیت ها ، یزدی ها از این مرکز دانشکاهی به آن واحد صنعتی میرفتند تا با تعریف از اسلام «ناب محمدی» سرمایه داری وابسته را از «خطر» دانشجویان و کارگران انقلابی مصون نگاهدارند. صادق طباطبائی در پالایشگاه تهران گفت : در جامعه ی «اسلام ناب محمدی » پول برچیده میشود و در معاملات مردم با صلوات اجناس را رد وبدل خواهند کرد !
معلوم بود که تمام آنها اعم از مکلا و معمم حتی اگر تمام اختلافات و رقابت را هم نداشتند . هرگز قادر نبودند سرمایه داری وابسته ایران با تمام کج و معوجی آن را هدایت و مدیریت کنند. این اصل مطلب ست ! عقب ماند ترین لایه های اجتماعی در یک شرائط استثنائی در راس قدرت قرار گرفتند. آقای قراگوزلو باید در این زمینه صحبت کنند.
- چه آنهائیکه از ۲۲ بهمن از خمینی حمایت کردند ( حزب توده ) و چه آنهائیکه از همان ابتدا علیه حکومت اسلامی (چریکهای فدائی ) برخواستند بنوبت سر به نیست شدند.
- چه آنهائیکه از ابتدا با حکومت بودند و سپس مخالف شدند (مجاهدین ، نهضت آزادی و اصلاح طلبان حکومتی ) و یا آنهائیکه اول مخالف بودند و سپس موافق حکومت شدند ( فدائیان اکثریت) بازهم سرکوب شدند.
در ۱۳ آبان سال ۱۳۵۸ و اشغال سفارت آمریکا و ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ با شروع جنگ تحمیلی تقریبا اساس مملکت و سرمایه داری واسته از هم پاشیده بود دیگر هیچ یک از نرم های متدوال که حکومت وابسته ی شاه در حال بده بستان با غرب بود اعتباری نداشت. دیپلوماسی
و حمایت غرب از ایران به شل کن سفت کن و شکایت های مستمر سرمایه داران خارجی به دیوان داوری لاهه تبدیل شده بود. حکومت به معاملات پنهان برای گرو گان گیری / آزادی اتباع غربی در لبنان و سایر کشور روی آورده بود ، ماجرای مک فارلین و ایران گیت بعداز گروگان گیری اتباع آمریکائی در سفارت آمریکا شکل میگیرد.
در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ اعتراض نیروهای مجاهدین و همراهان آنها با وحشیانه ترین شکلی به حمام خون تبدیل میشود. اولین رئیس جمهور انتخابی «برکنار » میشود. حزب جمهوری اسلامی منفجر میشود و چند بعد کاخ ریاست جمهوری ! دومین رئیس جمهور رجائی و دومین نخست وزیر باهنر کشته میشوند. کسانی که جو آنروز ایران را بیاد میاورند اذعان خواهند نمود که حکومت نالایق و جنگ افروز در طی دو سه سال منطقه را به انبار ی از باروت تبدیل کرد. از این بهتر نمیشد تولید کنندگان اسلحه جهان را خشنود نمود. تمام زاغه های مهمات شاه که در طول ۲۵ سال به حکومت وابسته ی ایران تحمیل شده بود «دود » شد. سپاه وبسیج در برابر ارتش «علم » شده بود که معلوم نیست چه بخش از در آمد نفتی را بخود اختصاص داده بود. دادگاههای انقلاب اسلامی و در راس آن دادرسی انقلاب اسلامی که جلاد اوین اسدالله لاجوردی یا «جغد» خمینی در آن لانه داشت سیاهترین روزهای تاریخ معاصر ایران را رقم زدند.
در این شرائط ضدمردمی و جنگ زده ماشین دولتی را به مهندس سید حسین موسوی تحویل دادند. اگر کسی انتطار داشت و یا دارد که موسوی باید از باهنر یا رجائی و یا از شریف امامی یا آموزگار و هویدا کارنامه ی درخشان تری داشته باشد بسیار مضحک میشود.
فرض کنیم بهترین دولتمرد تاریخ معاصر ایران در هرج و مرج سال ۱۳۶۰ در زیر عبای خمینی قرار می گرفت .چه میتوانست بکند. این به معنی دفاع از موسوی تلقی نشود بلکه انتقاد به روش مطالعه و تحلیل آقای قراگوزلو می باشد.
لذا ارزیابی «مجرد » صدارت مهندس موسوی از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۷ در میان یک مجموعه ی هرج و مرج طلب و مافیائی نه میتواند منطقی باشد و نه قابل ملاحظه . مملکت ما از فردای ۲۲ بهمن در تمام شئونات به قهقرا رفته و باید شجاعانه اعتراف کنیم .
اراده ای که فکر میکرد به جای شاه می توان از نیروهای مذهبی برای جلوگیری از خطر کمونیسم در ایران به کار و کسب پررونق سرمایه داری ادامه داد به تکامل تاریخی و اجتماعی ایران خیانت کرد. خود نیز متضرر شد و شرمگینانه اعتراف کرده ست .نیروهائی که معتقد به ماتریالیسم تاریخی و دیالکتیکی هستند در مقطع ۵۶و ۵۷ به دلایل مختلفی نتوانستند حول خطر سازش غرب با خمینی پلاتفرم داشته باشند تا قبل هژمونی خمینی مردم را از آینده سیاه روشن نمایند.
امروز هم در بر همان پاشنه میچرخد ولی فرق اصلی آن با ۵۷ در این ست که این بار عقب ماند ترین جریان اجتماعی تحت فشار مبارزات میلیونی مردم ست و امکان بهتر شدن شرائط بسیار بالا ست مگرآقای قراگوزلو عکس آنرا ثابت کنند .تمام کسانی که بین اصلاحات ارضی و خمینی از خمینی حمایت کردند نیز غافل بودند. این به معنی نادید گرفتن دیکتاتوری برآمده از کودتای نظامی شاه نیست و اموز هم به معنی تمام اجرامی که حکومت از سر تا پا مرتکب شده ست. با یک کلیشه ی « سرمایه داری وابسته» نمی توان تمام مصائب این حکومت فاشیستی را با حکومت شاه مقایسه کرد. میزان استثمار و سرکوب در حکومت های سرمایه داری یکنواخت نیست.مردم از طریق مبارزات دائمی خود سنگر به سنگر سرمایه داران رنگارنگ را وادار به عقب نشینی می نمایند. در این مبارزات ست که مردم رهبران خود را پیدا می کنند . ما نمی توانیم در بطن مبارزات مردم نباشیم تا روزی روزگاری نوبت چپ کمونیستی و کارگری برسد.
٣۲۲۶٣ - تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱٣٨۹       

    از : منصوری

عنوان : دوست لیبرال دمکرات چپ میانه من
بنظر می آید بسیار جوانید و در دوران قیام ۵۷ فعال نبوده اید. بر اساس تفکر نقد بعد از مرگ شاه و انتقاد از خمینی(موسوی در این مقطع )ضعیف کردن جنبش تلقی شدن خمینی امام خمینی شد و محصولش که بر همه معلوم کشتار و جنگ و فقر. نقد می تواند دست رهبری را بر ملا کند آیا اگر مردم می دانستند که آمدن خمینی برایشان این همه بدبختی ببار می آورد برای آوردنش از خود مایه می گذاشتند. در هر جنبشی باید مداوم رهبری را نقد کرد تا از کنترل خارج نشود این یک حقیقت علمی تاریخی است مخصوصا در ایران که جامعه در گردشی بی وقفه مشغول باز تولید دیکتاتوری است حتی در اپوزیسیون ما بزرگ دیکتاتور داریم قدری در یکی از این باشگاههای سیاسی کار کنید تا عمق این بلای خانمان سوز را دریابید.نقد علمی اقتصادی که جای خود دارد و باید که از آن بهر شکل دفاع کرد.
٣۲۲۵۹ - تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱٣٨۹       

    از : لیبرال دمکرات چپ میانه

عنوان : از جنبش سبز حمایت می کنیم با پرونده موسوی آشنا هستیم و حمایت ما از او تاکتیکی است. هر کسی یقه ی احمدی نژاد و خامنه ای را رها کند و به یقه ی موسوی بچسبد به ا.ن و خامنه ای کمک کرده و می کند
از رهگذر تشکر می کنم که در عقایدش ثابت قدم و شفاف بوده است. رهگذر گرامی، من اطلاعات وسیع شما را ندارم ولی با مطالعه همه نظرات داده شده پای مقالات قراگوزلو و تجربه زندگی در ایران تا همین چند سال اخیر و آنچه از بدو تولد جنبش سبز تاکنون دیده ام با شما موافقم. کوبیدن موسوی را در این برهه زمانی غلط می دانم چون مردم برای بیرون کردن احمدی نژاد بود که به موسوی رای دادند تا فضای سیاسی را کمی باز کنند تا برداشتن قدمهای بعدی آسانتر شود. هیچکس عاشق چشم و ابروی موسوی و کروبی نبود و نیست. همه آنهایی که رای دادند همانطور که موسوی خودش گفت بین بد و بدتر را باید انتخاب می کردند. زدن موسوی بنفع احمدی نژاد و خامنه ای است و دفاع از ایندو جانی و متقلب است که به زن و مرد ما تجاوز کردند، مردم را زیر چرخ ماشین های انتظامی شان له و لورده کردند و از پلها به پایین پرتاب کردند. من به کسانیکه به موسوی چسبیده و جناح بدتر را ول کرده اند که هر غلطی می خواهند بکنند بسیار شک دارم. این بهانه ها را هم که دارند بوظیفه انسانی خود عمل می کنند تا مثل توده ای سابقه بدی از خود بجا نگذارند را هم قبول ندارم. ما همه که از جنبش سبز حمایت می کنیم با پرونده موسوی آشنا هستیم و حمایت ما از او تاکتیکی است. هر کسی یقه ی احمدی نژاد و خامنه ای را رها کند و به یقه ی موسوی بچسبد به ا.ن و خامنه ای کمک کرده و می کند حال می خواهد تحت لوای مباحث اقتصادی باشد و یا نقض حقوق بشر در ایران.
٣۲۲۵۵ - تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱٣٨۹       

    از : ‫رضاسالاری ‫رضاسالاری

عنوان : فراتر از حیطه واقعیت موجود قدم نزنیم، از انتقاد و نقد هم نهراسیم:
‫جناب احمد محترم،
پیشداوری براساس فرضیات و وهمیات:
متأسفانه، روش پاره ای از مدعیان و طرفداران چپ تندرو کارگرسالاری و ‫ویژه کارخانه ویژه آنها، همین برچسب زدن های سبک کهنه شده لنینیست−استالینیستی است که تا قافیه دیالکتیک بتنگ میآید و پای استدلالشان چوبین میشود، بمحض دیدن نقدی، بلافاصله و بدون هیچ تأمل و فکری، فقط برچسب های تدافعی ‫شلیک میکنند، مثلاً: لیبرالی، بورژوایی، خورده بورژوایی، سرمایداری، منشویکی، ضدانقلابی، توده ای، فدایی، اصلاح طلب، و ....و. نظیر حکم جنابعالی: «تجربه جناب سالاری و رفقای توده ای شان این را می گوید» بابا من فقط مثالی از توده ای ها زدم! فراتر از حیطه واقعیت موجود قدم نزنیم!

جناب آنچه ‫در تاریخ بشر باعث رشد و رفع نواقص نظریه ها و تفکرات علمی و عقلانی بشر شده همان تنقید و امکان نقد و انتقاد از آنها بوده است (بحث ها و تجربه های مارکس و انگلس باخود و دیگران)، نه تأیید و اجبار به تمکین و تمجید و به به و چه چه گفتن!

‫‫پس نهراسید تا مجبور شوید که ‫‫ بفرمائید: « اما تا مقاله ای از قره گوزلو در می آید رهگذر و سالاری انجا هستند تا مگر کسی منحرف شود!! » اگر سخن حقی گفته شده با نقد ما دچار خدشه ای نمیشود! ‫پیروز باشید!
٣۲۲۴٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱٣٨۹       

    از : رهگذر

عنوان : حکومت اسلامی، امپریالیسم، چپ جهانی و مارکسیستها
مصاحبه مجید خوشدل با حسن حسام از کادرهای قدیمی راه‌ کارگر در مورد «حکومت اسلامی، امپریالیسم، چپ جهانی و مارکسیستها » در آدرس زیر خواندنی است:
http://www.goftogoo.net/
خوشدل در مقدمه مصاحبه بخوبی مواضع نادرست برخی از چپها را بیان کرده است. وی می‌گوید:
«باند احمدی نژاد با ملغمه ای از پوپولیسم سیاسی و فلسفی، و نیز عوامفریبی ویژه ی زمامداران حکومت اسلامی به«انتخابات» دوره پیشین پای گذاشت. در یک دوره چهار ماهه پیش از مضحکه انتخابات در ایران، صحبت از«عدالت اجتماعی» بود و قطع کردن دست مافیای قدرت، و نیز آوردن پول نفت بر سر سفره مستضعفان. برای اطلاع برخی از«رفقا» باید گفت: طیفی از«چپ» های داخل، این باند فاشیستی را در عرصه سیاسی و در حوزه اقتصادی تئوریزه می کردند و در ستاد«انتخاباتی» احمدی نژاد در سایه قرار داشتند. کافی است به لیست حامیان کاندیداتوری احمدی نژاد در دوره پیشین ریاست جمهوری توجه کنیم تا آه از نهادمان برآید. کار به جایی رسید که نماینده عقب افتاده ترین شکل سرمایه داری و فاشیستی ترین قرائت موجود از اسلام شیعی فقاهتی، از سوی یکی از فعالان سیاسی شناخته شده، صفت«بچه‌ های اعماق» را دریافت می کند.
فاجعه، با سکوت چپ مترقی در خارج کشور به اوج خود می رسد تا سیکل معیوبِ فاشیسم مذهبی را کامل نماید.»
« دامنه سرکوب سیاسی و اجتماعی در شهرهای ایران خارج از تصور اغلب فعالان سیاسی و اجتماعی در داخل و خارج است و آتش فاشیسم مذهبی دامن همه اقشار اجتماعی را گرفته است. طوری که دست دادن و بوسیدن مدعوین هم مصداق مخالفت علنی با حکومت را پیدا کرده. اما کماکان برای طیفی از نیروها و سازمانهای سیاسی کشورمان، خیزش اخیر ایران معادل موسوی و کروبی و خاتمی، و خواستهای حداقلی و نازل آنان است.
نیروها و گروههای مزبور خیزش ایران را سه طلاقه کرده اند و تنها زمانی که شمشیر استبداد مذهبی گردن«فرزاد» و«محمود» و «منصور»ها را نشانه می گیرد، دست به قلم برده و فریاد یا مصیبتا سر می دهند. در نزد اینان حقوق و کرامت انسانی یعنی دوغ. ایدئولوژی و پایگاه طبقاتی؟! انسان است که به وی حق حیات می دهد. »
«دولت فاشیستی- پوپولیستی همچنان با چراغ روشن در خیابانها و شاهراههای ایران از روی انسانها رد می شود و برای جنایتهایش چراغ سبز دارد؛ هم از سوی طیفی از«چپ» های وطنی- از جمله با سکوت شان- و هم از سوی همتایان آنها در خارج کشور.
« جای چپ مترقی، کنشگرا و با شهامت اخلاقی در میادین بزرگ سیاسی و نظری در ده سال گذشته خالی بوده است.
نیروهای سیاسی مترقی ایرانی«وظیفه»ای بس دشوارتر به عهده دارند، آنگاه که چهره منفور ائتلاف حجتیه- سپاه در نزد بخشی از افکار عمومی غرب، منطقه خاورمیانه و کشورهایی از قاره آفریقا به عنوان محبوب قلبها قالب می شود.»
«تجربه دهشتبار سالهای ۵۷ تا ۶۱ شمسی در ایران و ماجرای«ضد امپریالیست» کردن حکومت اسلامی به ضرب و زور فراوردهای انترناسیونال سوم در اشل بزرگتری در حال تکرار است، اما چپ مارکسیست تا کنون با مخفی شدن در محفل های خود، قافیه را باخته و میدان را به حریف واگذار کرده است. »
٣۲۲۴۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱٣٨۹       

    از : مرتضی پناهی

عنوان : مقاله را نخواندی رهگدر نا منظر
به نظر می رسد این جناب رهگذر اصلن مقاله را نخوانده وارد بحث شده اند. لطفا یک بار عینک عداوت را کنار بگذار جناب ره گدار و بتدای مقاله را بخوان. آن جا که عملکرد دولت نهم ( احمدی نژاد )دبا آمار دقیق نقد شده. در ضمن من در جای دفاع از خامنه ای و دیگران نایستاده ام اما همین قدر می دانم که همه کاره دولت موسوی بود و رییس جمهور نقش تشریفاتی داشت. واین نخست وزیر محبوب امام بود که تصمیم می گرفت. وزیزش معین و خاتمی و ووو بودو درست به همین دلیل نیز وقتی که رفسنجانی رییس جمهور شد پست نخست وزیزی را برای تمرکز قدرت در ریاست جمهوری از قانون اساسی حذف کردوالته در مجلس موسسان
موفق باشید. در ضمن مقاله هم بسیار خوب و مدلل و دلنشین نوشته شده و تنها مقاله ای است که در این مدت عمل کرد موسوی را در حوزه اقتصاد نقد کرده. تا امروز هر کی می خواست موسوی را نقد کند فورا و بی زحمت می رفت سراغ کشتار های دههی ۶۰ حالا یک عزیزی ؛ دوستی, نویسنده ای آشنا آمده ودوتا کلمه حرف حساب زده باید به توپ بست. ما کی می خواهیم سره را از ناسره تشخیص دهیم. موفق باشید. مرتضی پناهی از فرانسه.
٣۲۲٣۹ - تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱٣٨۹       

    از : رهگذر

عنوان : خامنه‌ای با هیچ کلکی نمی‌تواند از کشتار مردم بیگناه شانه خالی کند
سرکار خانم مرسوس، کاربرد کلمات ناشایست هوچیگری و عوامفریبی ناشی از چیست؟ جواب سئوالات بنده کاملا بر فعالین سیاسی معلوم است. چرا جناب استاد چشم بر نقش جناح غالب بازار بسته است و فقط موسوی را که «فعلا» در مقابل جنایتکاران ایستاده زیر ضرب گرفته است؟ مواضع چپ‌های حامی رژیم تبهکار ایران، کاریکاتور مضحکی از مواضع حزب توده در اوایل انقلاب است که چشم بر ارتجاع آشکار بسته‌اند و احمدی‌نژاد را رابین‌هود می‌بینند. فعلا عبای خامنه‌ای لای در گیر کرده و با هیچ کلکی نمی‌تواند از کشتار مردم بیگناه شانه خالی کند.
٣۲۲٣۵ - تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱٣٨۹       

    از : لیلا مرسوس

عنوان : قراگوزلو یا موسوی؟
با سلام به دوستان
روز گذشته یکی از دوستان من جلوی چشم خودم کامنتی را گذاشت که کم و بیش مانند نظر به غایت درست آقای شهاب است. گویا دوستان قراگوزلو را با موسوی عوضی گرفته اندو قراگوزلو تحلیل گر سیاسی ست نه گوینده نا گفته. جناب موسوی باید به پرسش های شما جواب دهد و اصولا به ما بگوید حالا که بقول شما کلا از حکومت حذف شده برای چه ناگفته هایش را نمی گوید؟/ بی چاره ما.و بیچاره کسانی که هنوز به موسوی توهم دارند و به خاطر وی یقه ی قراگوزلو را جر می دهندو اصلا تمام این ناگفته ها نزد آقای ری شهری و حجاریان محفوظ است. چرا از این آقایان نمی پرسید؟ مگر قراگوزلو سخنگوی موسوی ست. ؟ از دکتر محیط بپرسید. از فرخ نگهدار.از دیگران که با موسوی حشر و نشر دارند. این قراگوزلو چه گیری کرده در میان جماعتی هوچی که سوال شان نیز مانند رفتار و کامنت شان عوامفریبانه است. نه مردم دیگر گول موسوی و خاتمی و کروبی را نمی خورند.
٣۲۲۲۵ - تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱٣٨۹       

    از : رهگذر

عنوان : نقش باند جنایتکار حاکم در دهه ۶۰
جناب شهاب گرامی، بنده و سایر فعالین سیاسی و قطعا جناب قراگوزلو جواب این سئوالات را میدانیم. ایشان در تحلیل وضعیت در دهه ۶۰ ذکری از جناح بازار و مدافعین آن نظیر جناح خامنه‌ای و احمدی‌نژاد نمی‌کنند. دلیل این را من نمیدانم. تمامی باندهای رژیم در بیعدالتی‌ها و انحطاط همه جانبه جامعه ما نقش داشته‌اند و قطعا در موقع مقتضی باید پاسخگوی اعمال خود در دادگاه صالحه باشند. در هر صورت گذاردن تمام تقصیرات بر گرده جناح مغلوب حکومت و عدم ذکر نقش باند جنایتکار حاکم قابل تامل است.
٣۲۲۱۱ - تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱٣٨۹       

    از : Hadi Shahab

عنوان : رهگذرمحترم، بهتر نیست جواب سوالاتی را که شما اینجا از قراگوزلو کرده اید از آقای موسوی بخواهید.
رهگذرمحترم،

بهتر نیست جواب سوالاتی را که شما اینجا از قراگوزلو کرده اید از آقای موسوی
بخواهید. فکر نمیکنید جواب قراگوزلو فقط حدس هایش میتواند باشد یا اینکه فکر میکنید آقای موسوی در اینباره با قراگوزلو صحبت کرده !!!!
تهدیدهای آقای موسوی درماههای گذشته جهت بیان حقیقت در همان حد تهدید ماند. آقای موسوی حتا جرات گفتن حقایق را بعد از ۲۲ سال نداشت....

رهگذرمحترم آخر چه کسی بهتر از او "موسوی" می تواند سوالات شما را پا سخ بگوید:

چرا خامنه‌ای از معرفی موسوی در سال ۶۴ برای نخست‌وزیری خودداری می‌کرد‌؟ اختلاف آنها چه بود؟
در دهه ۶۰ چه کسانی خواهان‌ آزادی بدون محدودیت واردات بودند و چه کسانی از تولید ملی دفاع میکردند؟
در تخصیص بودجه جنگ ویرانگر، چه کسانی خواهان تخصیص تمام منابع ارزی در جنگ و تداوم آن بودند؟ دعوای رفیقدوست و موسوی بر سر چه بود؟
موضع خامنه‌ای و احمدی‌نژاد و همکاران فعلی‌اش درآن موقع چه بود؟

زنده باد حق جویی و حق طلبی
ما را با مصلحت از آغاز کاری نبود

هادی شهاب
٣۲۲۰۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست