یادی از شادروان مهدی بازرگان و کتاب "سازگاری ایرانی"
-
طاهره شیخ الاسلام
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : حق
عنوان : خانم شیخ الاسلام عزیز
من نمی دانم بازرگان این ارزیابی از ایرانیان را قبل از انقلاب نوشت یا بعد. اگر او قبل از انقلاب با خصوصیات ایرانیان آشنایی داشته پس اعتراضی هم نمی بایستی به رضاشاه و شاه می داشته که چرا این خاندان با توسل بزور و زهرچشم گرفتن و با همه کاستی هایشان پایه های ایران نوین را ریختند. خوده بازرگان در این نوشته آورده است که در مدرسه بدون زهرچشم گرفتن از شاگرد معلم قادر نیست شاگرد را مجبور به آموختن کند. ما را ملتی دهاتی ایرانی ارزیابی کرده است که نمی فهمیم وقت طلاست و آینده نگر نیستیم....و غیرو. با این حساب می توان دید که درک بازرگان و رضاشاه از خلق و خوی ایران هیچ فرقی با هم ندارند بجز اینکه رضاشاه خیلی زودتر به این درک رسیده بود، مثل بازرگان خرافی نبود، منافع ملی ایران را خیلی بهتر از بازرگان درک می کرد، و ایران ویرانه را بجایی رساند که امروز حسرتش را می خوریم. رضاشاهی که با بیسواد خواندن او مسخره و تحقیرش می کنند چطور فهمیده تر از بازرگانی در آمد که سالها در مهد آزادی فرانسه تحصیل و زندگی کرده بود؟ چطور رضاشاه منافع ملی ایران را بهتر از بازرگان درک کرده بود و می فهمید که امور کارها را باید به نخبگان میهنپرست واگذار کرد و بدین منظور امثال بازرگان را با بورسیه تحصیلی به خارج می فرستاد تا کادر تحصیلکرده و فهمیده ای امور را بدست بگیرد؟ در صورتیکه بازرگان با آن همه تحصیلات و درکش از تفاوت بین خلق و خوی بقول او ما ملت دهاتی با فرنگی ها کشورمان را دو دستی تقدیم یک دهاتی مرتجع خرافه پرست زن ستیز کرد و کشورمان را به باد داد؟ خوده بازرگان زن ستیز بود چون در دوران انقلاب به حضور یک زن در جلسه ای سیاسی اعتراض کرد. خوده بازرگان شلختگی در پوشاک و ظاهرش را پیشه کرد. کراواتش را دور انداخت و ریش و پشم و کت و شلوار بیقواره که به تنش گریه می کرد را جایگزین نظم و ترتیب و پاکیزگی کرد. رضاشاه امور کارها را بدست نخبگان فرنگ رفته سپرد تا کشوری بسازد که با فرنگ مطابقتی داشته باشد ولی بازرگان کشوری را بدست خمینی دهاتی مآبی سپرد که ما را به ۱۴۰۰ سال پیش پرتاب کند.
با تشکر فراوان از معرفی بازرگان بوسیله خانم شیخ الاسلام. تشکر ویژه ای را تقدیم اخبارروز می کنم که با انتشار این نوشته چشم و گوش مرا نسبت به بازرگان باز کرد.
آقای جمالی نازنین همیشه نظرات شما را می خوانم و بواقع دوستتان دارم.
٣۴۰۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۹ دی ۱٣٨۹
|
از : رضا سالاری
عنوان : خودشناسی بر دگرشناسی مقدم است!
سرکار خانم شیخ الاسلام
جناب بازرگان معایب فرهنگی و رفتاری ملتش را ، بخصوص فرهنگ و رفتار بخش روستایی را، بخوبی شکافته و شمارش کرده، ولی فراموش کرده معایب خودش را برشمرد.
انسان آزاده ابتدا از خود شروع میکند! خودشناسی بر دگرشناسی مقدم است!
بزرگترین عیب بازرگان ضعف مذهبی او بود. او حتی علم آموخته در غرب خود را به خرافات و مفاهیم اثبات نشدنی دینی آلوده کرد! او بخاطر اعتقادات مذهبی و دینی اش سرنوشت انقلاب را به رهبری یک آخوند مرتجع سپرد و از خود سلب مسئولیت رهبری و نوع آوری و تلاش کرد! او بود که نخست وزیری خمینی را پذیرفت و بسیاری مردم ایران که هنوز خمینی را نمیشناختند از او پیروی کردند! بازرگان قبل از انقلاب بسیار مشهورتر از خمینی بود، ولی بدلیل ضعف مدیریت ناشی از ضعف مذهبی بودنش، تکلیف و مسئولیت خویش را در قبال مفاهیم مطلق آزادی و سکولاریسم گم کرد و نمی دانست چه باید کرد؟ و همین باعث پیروزی ارتجاع بر ایده آلهای نیم بند آزادی و دموکراسی اسلامی او شد!
٣٣۹۹۶ - تاریخ انتشار : ۲۹ دی ۱٣٨۹
|
از : منوچهر جمالی
عنوان : این اسلامست که اصل فساد ودروغ وتزویرو سستی درایران شده است ، نه مقتضیات جفرافیائی و..
خانم طاهره شیخ الاسلامی ، آقای بازرگان وشاگردان وهمکارانش ، بجای پرداختن به تولید سستی های که جغرافیا و یا مقتضیات کاری... در روان وخوی ایرانیان ، و گرفتن اعتماد از ملت ایران ، خوب بود شهامت داشتند ، ونشان میدادند که تحمیل با شمشیرو عنف اسلام به ایران ، و گواهی دادن دروغ مردمان به اسلام ، بزرگترین علت نابودی اخلاق وایجاد همه مفاسد درروان ایرانی گشته است ، چون « راستی » که پیدایش گوهر فردانسان باشد ، درایران ، بزرگترین پایه گذارنده اصل اخلاق بوده است .
٣٣۹۶۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ دی ۱٣٨۹
|
|
|
چاپ کن
نظرات (٣)
نظر شما
اصل مطلب
|