سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نئولیبرالیسم و مقوله ی آزادی - احمد سیف

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : احمد سیف

عنوان : چرا به کامنت ها جواب نمی دهم؟
جناب امضاء محفوظ:
با سلام شما خودتان می برید و خودتان می دوزید و بدون این که چیزی از من و یا دیدگاههای من بدانید اعلام می کنید که من خودم را به ندیدن زدم و بعد« آن کس که به حقانیت خویش ایمان دارد.... چنین نمی کند». بگذارید آب پاکی را بریزم روی دستهای شما اگر منظور شما از« حقانیت» این است که که آیا من « ایمان دارم» که « اشتباه» نمی کنم. نه من چنین ایمانی ندارم. از آن گذشته، بی تعارف من اصلا نمی دانم کامنت اول شما اصلا چه ربطی به نوشته من داشت شما مفهومی ازآزادی را مطرح نکرده اید که بعد می فرمائید « درهمان مفهوم»- کدام مفهوم. بعد هم گریز می زنید به حداکثر وحداقل که نمی دانم منظورتان کدام است و سپس گریز می زنید به جهان و سرانجام می رسید به کسانی- که من نمی دانم کیان اند- که درپوشش مبارزه با نئولیرالیسم با جنبش آزادی خواهانه مبارزه می کنند! اگرهم دارید به کس یا کسانی متلک می گوئید درآن صورت من چرا باید به شما جواب بدهم؟ من در گوشه ای از این جهان پهناور نشسته و دارم نان و ماست خودم را می خورم. درضمن جهت اطلاع عرض می کنم که من معمولا به کامنت ها جواب نمی دهم نه با این روایتی که شما از آن دارید بلکه به این خاطر که معتقدم باید درعمل آزادی دیگران را دربیان دیدگاههای خود به رسمیت شناخت. وقتی نوشته ای در معرض دید عموم قرار می گیرد به گمان من دیگران حق دارند به هر زبانی که دوست دارند از آن انتقاد کنند. اگرپرسش مشخصی درباره نوشته مطرح شود که به درک مطلب کمک کند، البته که نویسنده به آن پرسش جواب می دهد همین نقطه سرسطر.
موفق باشید.
٣۴۱۹۱ - تاریخ انتشار : ٣ بهمن ۱٣٨۹       

    از : امضا محفوظ

عنوان : به «ناظر با فکر»
دوست نادیده ی گرامی، «ناظر با فکر»
من همانطور که در کامنت اول خود نوشتم، طرز تفکر آقای احمد سیف را نمی شناسم. اما در پاسخ به شما یک توضیح کوتاه به شما و خوانندگان گرامی بدهکارم.
شما از ایشان پرسیده اید:
«نمی دانم با این حکومتهای تحفه ای که قادر مطلق استبداد هستن یا با مردم خودمون چه باید یا می توان کرد به امید اینکه از اینگونه مخمصه های ریشه برانداز زودتری بیرون بیاییم. به کدامیک میشه تکیه کرد و با چه ضمانت و دلخوشکونکی که مبادا به دلیل اقدامی مسئولانه از طرف حکام فوق العاده مهرورز و عاشق ایران و ایرانی، سر مبارک خودمون و فک و فامیلمون به باد نره.»؟

من حرف اصلی ام را در کامنت اولم زده ام، و آقای احمد سیف (که بی شک هیچ برتری ویژه یی بر دیگران ندارد) خود را به ندیدن آن کامنت زده اند. و این، جای تأسف نه برای من که برای خود ایشان است. آن کس که به حقانیت خودش ایمان دارد (به نظر شخص من ـ نظری که می تواند درست یا نادرست باشد) چنین نمی کند.
پاسخ ندادن، غالباً نوع دیگری از پاسخ دادن است (...)

اما پاسخ شما از نظر من:
به هیچ یک. به هیچ یک نمی توان تکیه کرد. تکیه کردن، یعنی حرکت نکردن. و یعنی خود را به دیگری متکی (متکی = تکیه کننده) کردن.
هنر مبارزه، از جمله در ترکیب موقعیت ها با یکدیگر، و اتخاذ شیوه یی است برآمده از برآیند این ترکیب.
متکی بر خویش. خرد خویش. و نیروی توده ها.
بی چپ روی و غلط اندازی.
وبی راست روی و خود را در این و آن یافتن.
موفق باشید.
٣۴۱٨٣ - تاریخ انتشار : ۲ بهمن ۱٣٨۹       

    از : ناظر با فکر

عنوان : درود بر آقای سیف
من مقالات و کتابهای شما را با دقت و شعف می خوانم. کتاب اقتصاد ایران در قرن بیستم از شاهکارهای بی نظیر شماست. کتاب آشفته نگاری تاریخ نیز خیلی خواندنیست. موفق و پیروز باشید. از نوشته های شما می آموزم ولی نمی دانم با این حکومتهای تحفه ای که قادر مطلق استبداد هستن یا با مردم خودمون چه باید یا می توان کرد به امید اینکه از اینگونه مخمصه های ریشه برانداز زودتری بیرون بیاییم. به کدامیک میشه تکیه کرد و با چه ضمانت و دلخوشکونکی که مبادا به دلیل اقدامی مسئولانه از طرف حکام فوق العاده مهرورز و عاشق ایران و ایرانی، سر مبارک خودمون و فک و فامیلمون به باد نره.
٣۴۱۵٣ - تاریخ انتشار : ۲ بهمن ۱٣٨۹       

    از : منوچهر جمالی

عنوان : روشنفکران ما ، هنوز ناآگاهانه ازعواطف مذهبی کشانیده میشوند تا از تفکر!
جامعه ای که عقل درآن خلاقیت نداشته ودرآن جامعه برترین معیار زندگانی حساب نمیشده است، برای درک وجذب اندیشه های انتراعی مانند«آزای وتساوی واستقلال وعدالت»ناتوان میباشد، چون اینها،مفاهیم انتزاعی هستند.برای رفع این نقیصه که عدم آمادگی برای جذب اندیشه های انتراعی باشد،احساسات وعواطفی که ریشه مذهبی دارند،به این اندیشه ها فریفته میشوند.آنان ایده آلها رانمیفهمند، بلکه بدانها فریفته میشوند.کسیکه جامعه را به این ایده آلها میفریبد،غیرازکسیست که جامعه را به اندیشیدن درباره این ها ایده آلها برمیانگیزد-ازکتاب آتشی که شعله خواهد کشید۱۹۸۷
٣۴۱۰٣ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣٨۹       

    از : امضا محفوظ

عنوان : ابهام
آقای احمد سیف
با طرز فکر شما آشنا نیستم، و نمی دانم که شما هم بر این اعتقادید یا نه. اما اعتقاد من این است:

۱ ـ مبارزه برای آزادی را نباید مجزا از مبارزه برای عدالت اجتماعی و اقتصادی دید، و اساساً آزادی منهای حداقل های این دو (حداقل ها، و نه حداکثر ها) مفهومی ندارد.
۲ ـ اما در انتظار فرارسیدن زمان حداکثر ها (یا چیزی بیش از حداقل ها) نباید مبارزه برای آزادی (در همان مفهوم که گفتم) را به بهانه ی مبارزه با نئولیبرالیسم، رها کرد، معوق گذاشت، و یا بدتر از آن، عملاً تخطئه کرد. و آن هم تازه از موضع طلبکاری، که چیزی نیست به جز توجیه بی عملی در پوشش کلی گویی و خودبزرگ نمایی.

۳ ـ مبارزه با نئولیبرالیسم (اقتصادی) مفهومی جهانی دارد و باید آن را در سطح جهانی نگریست، نه ملی و یا حتی منطقه یی. و آنچه در شماره ی ۲ آوردم را با چنین نگاهی بهتر می توان درک کرد.

امیدوارم شما از آن دسته نباشید که «مبارزه با نئولیبرالیسم» را در مبارزه با جنبش آزادی خواهانه ی جاری در میهن ما متبلور می بینند.
البته همانطور که در آغاز نوشتم، من با عقاید شما آشنا نیستم و آنچه نوشتم الزاماً نقدی به نظر شما که نمی دانم چیست نیست؛ و بیانگر آن چیزی است که از نظر خودم درست می بینم و در نقطه ی مقابل هر نظری قرار دارد که می خواهد مردم ایران را به دنبال «نخود سیاه» بفرستد و از مبارزه ی آزادی خواهانه ی جاری اشان دلسرد کند.
با احترام
٣۴۰۲٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ دی ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست