یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

انقلاب تونس- جنبش سبز و ما ایرانیان - فرید راستگو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : حق

عنوان : رفع ابهامات متعدد - معرفی بهترین نمونه نظام سیاسی و اقتصادی موجود بوسیله شما - موضع شما در رابطه با منشور جهانی - توصیه
آقای راستگو محترم،

با تشکر از پاسخ شما که بازهم ابهاماتی در آنست. شما دمکراسی پارلمانی را قبول دارید که اگر درست فهمیده باشم منظورتان لیبرال دمکراسی هایی مثل فرانسه و انگلیس است. اما فکر می کنید که شما با حکومت شورایی می توانید کاملترش کنید. شما توضیح نداده اید که این حکومت شورایی چیست و چه تفاوتی با لیبرال دمکراسی های واقعا موجود دارد. همانطور شما کشور نمونه ی خود که وجود خارجی باشد معرفی نکرده اید ضمن آنکه موضع خود را نسبت به منشور جهانی حقوق بشر هم مشخص نکرده اید. لطفا این ابهامات را برایم برطرف نمایید. آیا نارضایتی های شما از لیبرال دمکراسی ها بیشتر ریشه های اقتصادی دارند و اگر اینطور است نمونه اقتصادی شما چیست و در کجا تجربه شده است و نتایج چه بوده اند؟

توصیه مهم:- من فقط با نمونه های تاریخی و معیارهای موجود می توانم بسنجم بنابراین با استفاده از آنها بمن پاسخ بفرمایید. بسیار سپاسگزار خواهم باشد.

تندرست و پیروز باشید.

رفع ابهامات متعدد - معرفی بهترین نمونه نظام سیاسی و اقتصادی موجود بوسیله شما - موضع شما در رابطه با منشور جهانی - توصیه
٣۴۷۲۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣٨۹       

    از : فرید راستگو

عنوان : حاکمیت جمهور مردم چیست
هموطن محترم این را جهت اطلاع می نویسم. جمهور یعنی عموم. پس حاکمیت عموم مردم بر سرنوشت خویش. دمکراسی هم چیزی جز حاکمیت مردم بر مردم نیست یعنی حاکمیت عموم مردم بر سرنوشت خویش. اگر اصرارم بر نوشتن حاکمیت جمهور مردم است دلیل دارد. دلیلم این است که امروز دمکراسی خواهی مد روز شده است عین دمکراسی اسلامی یا دمکراسی دینی و یا اسلام ناب محمدی که یک زمانی مد بود. لذا بخاطر اینکه بر همه روشن کنم که من طرفدار چه نوعی از دمکراسی هستم یعنی حاکمیت مردم بر مردم هستم مرتباً از این جمله استفاده می کنم تا فردا گرفتار قدرت پرستان شکست خورده یا چند سیاست باز نخبه نشویم و حکومت نحبگان بسازند و بگویند این دمکراسی است و به ما بگویند شما فقط رای بدهید. حاکمیت حق مسلم مردم است و هیچ نیرو و فردی و امامی و شاهی و رهبری نباید قادر باشد حق مسلم مردم را غصب نماید و یا خود را وکیل تسخیری مردم بداند. پس اول باید توافق شود که حاکمیت از آن مردم است و دوم برای این حاکمیت مبارزه کنیم. بعد از سرنگونی استبداد حاکم قانون اساسی ای باید نوشته شود که بر فراز آن حاکمیت حمهور ( عموم) مردم باشد تا فردا کسی نتواند بخشی از جامعه را بعنوان مذهبی یا غیر مذهبی، کمونیست، یا غیر کمونیست، زن یا مرد، ارمنی و بهائی و..... سرکوب و یا از حقوق انسانی خود محروم نماید. پس حاکمیت جمهور مردم یعنی حاکمیت همه مردم بدون تبعیض و اختلاف و با بکارگیری حقوق بشری تک تک احاد ملت برای استقرار دولتی حقوقمدار و جامعه ای قانونمدار.
فرمودید حاکمیت مردم در کجا است در تمامی کشورهای دمکراتیک حاکمیت مردم مستقر است البته در اینجا ها دمکراسی پارلمانی است که حاکمیت مردم از طریق منتخبین مردم اعمال میشود ولی این دمکراسی باید دمکراتیزه تر شود تا مبدل به دمکراسی شورائی (مشارکتی شود) که نوع دمکراتیک تری از دمکراسی است. ولی امروز باید انقلاب کرد استبداد را سرنگون کنیم و تلاش کنیم دمکراسی را که در مرحله اولش همین دمکراسی پارلمانی است مستقر سازیم و رفته رفته دست در دست هم دمکراسی ایجاد شده را دمکراتیزه تر نمائیم چون پویائی هر چیزی در بالندگی آن است و گرنه میرنده میشود. همانطوریکه در ایتالیا و برخی از همین کشورهای اروپائی شاهد هستیم که بعلت عدم بالندگی دمکراسی افکار ضد دمکراتیک در حال رشد هستند و حکومت ها با اجرای قوانین غیر مردمی در حال زایل کردن رفاه مردم می باشند.
مطمئن باشید انقلاب یعنی تغییر، نه خشونت. خشونت را ضد انقلاب بکار می برد نه مردم نمونه اش مصر است که بسیجی ها و پاسداران مبارک با ورود خود به میدان خشونت را هم بکار بردند. بزودی مقاله ای درباره انقلاب و خشونت هم خواهم نوشت.بهرحال آزادی گران است و هر چیز گرانی قیمتش بالا است.
٣۴۷۱۶ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣٨۹       

    از : حق

عنوان : نام کشورهایی که حاکمیت جمهور مردمی که شما از آن سخن می رانید و مورد علاقه شماست چیست؟
جناب راستگو محترم،

لطفا حاکمیت جمهور مردم تان را در یک پاراگراف بزبان ساده و روشن تعریف نمایید. من مایلم بدانم این مقوله قابل مقایسه با دمکراسی پارلمانی غربی و یک قانون اساسی مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر هست یا نیست. در ضمن اگر در آغاز یک نمونه از چنین حاکمیتی را در نقشه جغرافیایی جهان نشان دهید سپاسگزار خواهم شد. بی صبرانه منتظر پاسخ شما هستم.

نام کشورهایی که حاکمیت جمهور مردمی که شما از آن سخن می رانید و مورد علاقه شماست چیست؟ با سپاس
٣۴۷۰٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣٨۹       

    از : فرید راستگو

عنوان : آقای حق پاسخ شما در مقاله قبلی بود. مجدداً قرائت نمائید. فرق استبداد و توتالیتر
عنوان : پاسخ به هموطنی که حق را انتخاب کرده است
هموطن گرامی چند سئوال فرموده اید که تقریباً همه یک پاسخ دارند.
در دنیا دو نوع رژیم حکومتی داریم: دمکراسی و غیر دمکراسی. دمکراسی خود هم به چند نوع است که بهترین آن دمکراسی مشارکتی یا شورائی است. رژیم های عیر دمکراتیک هم بر چند نوع هستند رژیم های نیمه دمکراتیک مثل اکراین، ترکیه و عمده رژیم هائی که در یکی دو دهه گذشته از دیکتاتوری فاصله گرفته اند
ولی هنوز فرهنگ آزادی و دمکراسی در جامعه شان کاملاً نهادینه نشده است. رژیم های غیر دمکراتیک دیگر عبارتند از دیکتاتوری، استبدادی، استبداد فراگیر( توتالیتر) که بسیار افراطی آن میشود فاشیست که البته باید بگویم بین استبداد فراگیر و فاشیست مرز چندانی نیست و هر دو در یک کونتکس جا دارند.
ظاهراً طبق تونس شناسان رژیم بن علی رژیم دیکتاتوری بوده است زیرا در دیکتاتوری اصولاً دولت بر پایه قبول و رضایت طبقه حاکم استوار است. بعد هم رژیم های
استبدادی که عمدتاً و نه همیشه ایران گرفتار آن بوده است. دولت های استبدادی همواره در راس خود یک فرد دارند که مافوق قانون است و به هیچ بنی بشری نه تعهدی دارد نه مسولیتی و نه باید پاسخگو باشد. مثل شاه در اواخر سلطنتش و سیدعلی خامنه ای.
استبداد فراگیر و فاشیستی نوعی از رژیم های غیر دمکراتیک اند که کنترل کامل بر تمامی قلمروهای فرهنگی، اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی دارند و سیستم مزدوری ایجاد می کنند با خرید اقشار و طبقات مختلف. خامنه ای و موسولینی علیرغم آنکه علاقه داشته اند و خامنه ای هم اکنون علاقه دارد که استبداد فراگیر خود را بنا نهد ولی جامعه و مردم در مقابل او ایستاده اند و حتی او در درون نظامش موفق نشده است یکپارچگی ایجاد نماید. این را هم باید مدیون فرهنگ بالای مردم ایران بود که نمی گذارند خامنه ای به آرزوی خود برسد. اما هیتلر توانست استبداد فراگیر خود را در آلمان بنا نهد ولی نتوانست حکومتی صد در صد فاشیستی بنا نهاد چون بسیاری از آلمانیها با او همکاری نکردند. مثلاً خرده بورژوازی و بسیاری از سرمایه داران آلمان در مقابل او ایستادند و با روشهای گوناگون کارشکنی می کردند. اما استالین تنها کسی در دنیا است که توانست با خریدن خرده بورژوازی و بزرگ مالکان و ایجاد سیستم مزدوری و اشغال تمامی قلمروهای جامعه و حل دولت در ایدئولوژی خود یک دولت تمام عیار فاشیستی بنا نهد.
در پایان باید اضافه کنم تمامی دیکتاتور ها و مستبدین و فاشیست ها میل فراوان به آدم خواری دارند. البته در فاشیستها این تمایل افزونتر است.
هموطن گرامی بهرحال در این مقولات یک دنیا حرف است. مقولات علمی را با احساسات نباید آمیخت. من هم گاهی در مقالاتم رژیم استبدادی جمهوری اسلامی را استبداد فراگیر سید علی می نامم ولی به این معنا نیست که این رژیم استبداد فراگیر است. منظور من اینست که سید علی می خواهد کنترل کامل بر همه چیز داشته باشد ولی نمی تواند. او تئوری و تمایل را دارد ولی توانائی را ندارد و همانطوریکه گفتم این را هم باید از برکت فرهنگ مبارزات مردم ایران دانست. چون ایرانیان در طول تاریخ سلطه استبداد را تحمل کرده اند ولی فرهنگ ایرانی هیچگاه زیر بار قبول فرهنگ استبدادی نرفته است و شاید این یکی از موفقیت های فرهنگ ایرانی و پایداری ایران در طول تاریخ باشد. فرهنگ ایرانی همواره پویا بوده است و نه مانا. این مباهات هم نباید باعث شود تا فرهنگ خود را هر چه بیشتر با فرهنگ آزادی و دمکراسی منطبق نسازیم.
موفق باشید
راستگو
٣۴۶٨۷ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣٨۹       

    از : حق

عنوان : تعریف شما از حاکمیت جمهور مردم چیست؟ تفاوت میان نظام استبدادی و توتالیتر چیست؟ آینده یک انقلاب کور مثل انقلاب ۵۷ چیست؟ آیا وظایف آپوزیسیون نباید شامل توافق بر اصولی همگانی باشد تا آینده کشور و ملتی را حتی الامکان تضمین کند؟
آقای راستگوی محترم،

اگر تعریف شما و آقای بنی صدر از حاکمیت جمهور مردم با آنچه در زیر از نوشته آقای پرویز دستمالچی می آورم هیچ منافاتی نداشته باشد من مشکلی با شما در اینمورد نخواهم داشت:-

" "دمکراسی های پارلمانی لیبرال"(یا مدرن، یا متکی به اعلامیه جهانی حقوق بشر) شکل ویژه ای از سازماندهی ساختاراداره امورعمومی جامعه(حکومت)، ومحصول پس از جنگ دوم جهانی، و نتیجه شکست ایده "حق مطلق حاکمیت ملت"، در حقانیت سیاسی، هستند. اعلامیه جهانی حقوق بشر"محدویت" لازم و ضروری برای مهار مطلقیت اراده"اکثریت"، بمنظور بی طرف کردن ساختار حکومت از "ارزشها"، از دین وهر نوع ایدئولوژی، است.
نتیجه: "روشنفکران دینی"(با تمام اصلاحات نیک اشان در دین)، ونیز"روشنفکران" بی- یا ضد دین، اگر شکل
ویژه ای از سازماندهی ساختار اداره امورعمومی جامعه(حکومت)، ونیز اعلامیه جهانی حقوق بشر( ضامن تساوی حقوقی همه دربرابر قانون)را،به هردلیل وباهر توجیه، نپذیرند، عملا نافیان دمکراسی(عدالت سیاسی) وعدالت اجتماعی اند. نگاه کنید به اشکال متفاوت حکومت(اسلامی یا غیر اسلامی) در صد سال اخیر، و نیز تجربه اتحاد جماهیر شوروی و سایر کشورهای "اروپای شرقی"، که می خواستند بدون عدالت سیاسی(بدون دمکراسی و حقوق بشر)، به عدات اجتماعی برسند. "

کل مقاله آقای دستمالچی در همین صفحه اول اخبارروز در دسترس همگان است.

۱. آقایان محترم، تعریف شما از حاکمیت جمهور مردم به زبان ساده و در یک پاراگراف کوتاه چیست؟

۲. بنظر من انقلاب به تنهایی نباید هدف باشد بلکه آنچه جای نظام موجود را می گیرد مهمتر است. انقلاب ۵۷ درسی فراموش نشدنی برای ملت ایران بوده است. این ملت دیگر حاضر نیست بار دیگر هزینه بپردازد برای آنچه نمی خواهد و هزینه ای بس گزاف تر بپردازد برای نظامی که اصلا با نظام پیشین قابل مقایسه نیست. این نظام برخلاف نظام قبلی بدترین شکل یک نظام توتالیتر است. نظام توتالیتری است که چه در تئوری و چه در عمل در تاریخ بشریت یگانه است. اینبار باید هدف نهایی مشخص باشد تا از دور وحشت هر نظام استبدادی و یا توتالیتر خود را برای همیشه رها کنیم. آپوزیسیون باید به ملت نشان دهد که با حفظ هویت های یگانه خود همگی در اصول توافق دارند که نظامی می خواهند که محتوای سیاسی آن لیبرال دمکرات باشد تا تفاوت ها به رسمیت شناخته شوند و همه حق حیات و امنیت کامل در کشور داشته باشند.

۳. بنظر می رسد شما تفاوت میان یک نظام استبدادی و یک نظام توتالیتر را نمی دانید. در این رابطه آخرین مقالات آقای پرویز دستمالچی به شما کمک می کنند.

۴. هر وقت تونسی ها و مصریها خواستار قانون اساسی تازه ای شوند که بر مبنای منشور جهانی حقوق بشر باشد و در اجرای کامل آن در کشورهایشان پافشاری کنند من انقلاب شان را پایان دوره وحشت استبداد و انقلاب های اینچنینی ارزیابی می کنم و به آینده شان امیدوار می شوم.

تعریف شما از حاکمیت جمهور مردم چیست؟ تفاوت میان نظام استبدادی و توتالیتر چیست؟ آینده یک انقلاب کور مثل انقلاب ۵۷ چیست؟ آیا وظایف آپوزیسیون نباید شامل توافق بر اصولی همگانی باشد تا آینده کشور و ملتی را حتی الامکان تضمین کند؟........

با تشکر
٣۴۶۷۵ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣٨۹       

    از : رضا سالاری

عنوان : فقط اصلاح طلبان حامی نظام اسلامی از انقلاب میترسند!
فقط اصلاح طلبان حامی نظام اسلامی از انقلاب میترسند! درحالیکه انقلاب تنها راه گشای اعتراض و نارضایتی مردم بسوی برقراری یک دولت سکولار دموکرات میباشد!

جنبش سبز بعلت محافظه کاری رهبرانش کارائی اولیه و توان و پتانسیل و پشتوانه انبوه مردمی اش را بسرعت از دست داد و اکنون رهبرانش بسمت مهره های سوخته فرو کش کرده اند. محافظه کاری رهبران و تصمیم های محافظه کارانه انها در درجه اول ناشی از ماهیت و تعصب و اعتماد و اعتقاد و وابستگی قبلی انها به نظام اسلامی و تأسی به فیلسوف کبیرشان امام خمینی راحلشان است! خلأ رهبری اپوزیسیون واقعی و مستقل، که هم سکولار باشد و هم مردمی باشد و هم کارنامه سیاسی پاک، هنوز مهمترین عامل شکست و سرکوب جنبش سبز میباشد! مردم همیشه بسیار زودتر و جلوتر دست به اعتصاب و اعتراض عمومی میزنند!

باید در طول زمان و همراه با روند و پیشرفت جنبش، رهبران خالص و خلص و پاک و منزه مردم انقلابی و کاملاً مستقل و ناوابسته جنبش را در عمل کشف و پیدا کرد.

باید در ارتش و سپاه و بسیج که تاکنون درمقابل مردم ایستاده اند و حداقل حتی مانند ارتش مصر بی طرفی هم اختیار نکرده اند، شکاف ایجاد کرد! باید ارتش حامی مردم را تشکل و سازمان داد! کاری که رهبران محافظه کار جنبش بهیچوجه نه قادرند انجام دهند و نه میخواهند چنین کاری کنند!


باید بمیان عوام و توده ها و روستاییان و بخصوص زحمتکشان ساده و صادق رفت و با تماس و گفتگو و سخنرانی، آنان را به اهمیت نیرویشان و حقوق مصادره شده شان واقف کرد و آنانرا به نافرمانی مدنی و اعتراض به رژیم اسلام پناه آگاهی سیاسی و انقلابی داد!
٣۴۶۷۱ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣٨۹       

    از : ضدبیگانه ضدبیگانه

عنوان : ‫کدام اتحاد؟
‫کدام اتحاد؟ کدام پیروزی رفیق؟
« در این روز های تعیین کننده، ما نیاز به اتحاد در نکات مشترک با یکدیگر داریم. وگرنه همه مان با هم شکست خواهیم خورد. »

‫کدام اتحاد؟ کدام پیروزی؟ خواب دیدید خیر باشد! اتحاد برای رسیدن به آرزوهای موسوی و کروبی، یاران امام راحل، ارکان و ستونهای اولیه انقلاب ارتجاعی، پامنبری و پشت نمازی سید علی؟ یا اتحاد برای رسیدن به آرزوهای مردم ستمدیده، ضد ولایت فقیه، ضدبیگانه، و همراه زحمتکشان و آزادیخواهانمان؟
٣۴۶۷۰ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣٨۹       

    از : الف باران

عنوان : کسی‌ که رای خود را پنهان می‌کند حقانیت رای مردم مخالف حکومتی را که آنرا نفی کرده اند پنهان می‌کند !
دیروز خبری از..."دیوان محاسبت کشور در گزارشی به کمیسیون برنامه و بودجه مجلس از واریز نشدن ۱۱ میلیارد و۷۰۰ میلیون دلار از در آمد نفتی‌ به خزانه..." را در پیک ایران خواندم.این خبر برایم تعجب آور نبود چون از این اتفاقات در ایران بسیار اتفاق می‌افتد و کسی‌ جرات مؤاخذه از کس دیگری را ندارد ! ماهییت و خطر ناک بودن این رژیم بستگی به منافع غارتگرانه آنها از ثروت بی‌ حد و حساب در ایران را دارد. تونی بلر نخست وزیر انگلستان در مورد جنگ عراق میگفت: " جنگ بیزینس خونینی است"،این سیاست در تمام دنیا خونین است،کشتار برای غارت ! ایران کشور ثروتمندی است و کسانیکه به حکومت میرسند به ثروت بی‌ حد و حساب یک کشور رسیده اند.آنها به سادگی‌ این ثروت را از دست نمیدهند و برای نگهداری از آن از تمام سیاست‌ها و راه‌های محافظت از آن استفاده میکنند.راه نظامی و خشونت و ایجاد رعب و وحشت فقط یکی از این راه هاست و خطرناکترین آنها همان راه سیاسی است راهی‌ که رهبران جنبش سبز عهده دار آن شدند ! گروهی که می خواستند و میخواهند این رژیم بماند ! "جنبش سبز"، تشکیلاتی تشکل یافته از قبل نبود و مردم بخاطر پیش وعده های آقای موسوی که در واقع متمایل به خواستهای دمکراتیک روز بود از او بتی چون خمینی ساختند وگرنه تظاهرات بعد از انتخابات، تظاهراتی بود خودجوش و مردم به خیابان‌ها آمده، از افرادی تشکیل شده بودند که حتّی بعضی از آنها در انتخابات هم شرکت نکرده بودند ! بهر صورت کارنامه سیاسی آنها از آن عظمت جنبش آزادیخواهانه میلیونی ،از آن آوازه جهانی به جایی رسید که نه‌ دیده و یا شنیده میشود .آقای موسوی با وجود نفوذی که در تمام وزارتخانه‌ها و ارتش و حتّی سپاه داشت و از تمام جریانات انتخابات لحظه به لحظه مطلع بود حاضر نشد در این باره به جزئیات تقلّب در انتخابات اشاره‌ای کند و با دانستن میزان رای خود ( کلّ آرا=۴۲۰۲۶۰۷۸،آقای موسوی=۱۹۰۷۵۶۲۳،و احمدی نژاد=۵۶۹۸۴۱۷) ، دولت احمدی نژاد را قانونی دانست ! کسی‌ که رای خود را پنهان می‌کند حقانیت رای مردم مخالف حکومتی را که آنرا نفی کرده اند پنهان می‌کند ! مردم باید خیلی‌ خوشحال هم باشند که در جریانات انتخابات، هم درنده خوئی و آدم کشی حکومت افشأ شد و هم ماهیت اصلاح طلبانی که نه‌ فقط به بقا این حکومت خرسندند بلکه بازگشت به دوران طلایی گذشته را نیز هدف دارند ! آیا حضور اصلاح طلبان در ایران یکی‌ از سیاست‌های بازدارنده انقلاب در ایران نبود ؟
٣۴۶۶۵ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣٨۹       

    از : دوستانه

عنوان : سخنی دوستانه با آقای بنی صدر و همراهانشان
من به این مقاله مشخص کاری ندارم و معتقدم که خوانندگان، با ملاحظه نیش قلم هایی که آقای فرید راستگو، گاه به صورت «ذمّ شبیه به مدح»، به مهندس موسوی زده اند، تا حدودی به انگیزه ایشان که از همراهان جناب دکتر ابوالحسن بنی صدر هستند پی می برند.
چند نفر دیگر هم از همین همراهان، در روز های اخیر حملات شدید و گاه همراه با اتهامات را نسبت به مهندس موسوی شدت بخشیده اند.
من شخصا برای دکتر ابوالحسن بنی صدر، احترام بسیار قائل هستم، و ایشان را انسانی شرافتمند و مردم دوست می دانم که در هنگامی که می توانستند هر چه بیشتر بر قدرت خود در نظام بیافزایند، پایبندی به اصولی که به آن معتقدند را بر قدرت، و به زبان خودشان بر همراهی با نظام «زور»، ترجیح دادند.
این را نوشتم تا سوء تفاهمی پیش نیاید.
اما اولاً اگر قرار باشد که گذشته یک نفر و بودن او در حکومت، ملاک قضاوت قراربگیرد، به آقای بنی صدر و رفتار های ایشان، به خصوص بعضی از رفتار های اولیه ایشان، هم انتقاد های جدی وارد است.
و ثانیا من فکر می کنم که ایشان بدون آن که خودشان خواسته باشند، ناخود آگاه و بی هیچ قصد بدی، در جریان این جنبش نوعی رقابت میان خود و افرادی مثل موسوی احساس می کنند، و متاسفانه در این قضیه از همان شیوه ای بهره می گیرند که خودشان بار ها آن را مذموم شناخته اند و نوشته های فراوانی در نکوهش آن دارند. یعنی رقابت حذفی و آنتاگونیستی.
سخن دوستانه من با ایشان این است که همراهی با امثال موسوی ضمن حفظ و بیان نقطه نظر های انتقادی خود، هم به سود ایشان خواهد بود و هم به سود جنبش.
در این روز های تعیین کننده، ما نیاز به اتحاد در نکات مشترک با یکدیگر داریم. وگرنه همه مان با هم شکست خواهیم خورد.
با پیروزی این جنبش است که آقای بنی صدر هم خواهند توانست در آزادی کامل، در ایران آزاد شده، به فعالیت های سیاسی و فرهنگی خود ادامه دهند.
برای ایشان و دوستدارانشان آرزوی موفقیت دارم. موفقیتی که محصول اتحاد و اقدام مشترک علیه دیکتاتوری حاکم باشد.
٣۴۶۵۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ بهمن ۱٣٨۹       

    از : کارگر

عنوان : جنبش انفعالی محکوم است
بنده به نظردهندهء محترم توصیه میکنم که بحثی منطقی و مبتنی بر استدلال بیان دارند.
اولاْ این به اصطلاح «دموکراسی خواهی» مستمسکی شده برای توجیه بی عرضگی و بی برنامه گی فعالین جنبش موسوم به «جنبش سبز». این که تونس و یا مصر کی به دموکراسی میرسند یا نمیرسند بحثی است متفاوت که اولویت بنده هم نیست. ولی واقعیت ابن است که جنبشهای این کشورها به مراتب پویاتر و هدفمندتر از جنبش انفعالی سبز است. رسیدن به دموکراسی پروسه ایست چند مرحله ای که نخستین مرحلهء آن به زیر کشیدن دیکتاتوری حاکم و جایگزین کردن آن با یک سیستم انتخاباتی است. واقعیت این است که اپوزیسیون هوشمند تونس و مصر توانست با قدمهای سنجیده و برنامه ای درست، که منطبق بر شناخت واقعبینانه از شرایط روز است، لااقل یک مرحله را به انجام برساند. در حالیکه علی رقم جان فشانیهای جوانان و زحمتکشان ایرانی، جنبش انفعالی سبز نتوانست به هیچیک از هدفهای مورد نظر خود برسد؛ این جنبش نه توانست کاندیدای مورد نظر خود را علی رغم داشتن رایی بالا به مقام ریاست جمهوری برساند؛ علی رغم جان فشانیهای ایرانیها و حضور میلیونی آنها در خیابانها (که به مراتب بیشتر از مصریها و تونسی ها بود)، این "جنبش" نه تنها نتوانست دولت کودتا را به زیر بکشد، بلکه نتوانست کوچکترین امتیازی از رژیم حاکم در هیچ زمینه ای بگیرد. دلیل آن هم بسیار واضح است. در حالیکه توده های مردم خواستار تغییر رژیم و سقوط ولایت فقیه هستند، رهبران این "جنبش" وعدهء بازگشت به «دوران طلایی» خمینی را میدهند. در حالیکه مردم دلاور ایران شعار نه غره نه لبنان سر میدهند و مرگ بر اصل ولایت فقیه را طلب میکنند، رهبران "جنبش" سبز منتظر گرفتن اجازهء راه پیمایی از وزارت کشور دولت کودتا برای انجام راه پیمایی هستند ویا همچون محمد خاتمی از شنیدن شعارهای ضد ولایت فقیه پشتشان به لرزه می افتد.
امروز جنبش سبز درمانده تر از همیشه برای توجیه بی کفایتیهای خود وعده های سرخرمن میدهد و در حالیکه در یکسال و نیم گذشته کوچکترین حرکتی برای مبارزه بر ضد ولایت فقیه نکرده، صحبت از شروع شدن «فازهای بعدی مقاومت» میکند.
مبارزان ایرانی باید از مردم دلاور تونس و مصر درس بگیرند و صف خود را از کسانیکه به نام دموکراسی خواهی در فکر تعامل با ولایت فقیه هستند جدا کنند. همانگونه که مصریهای به چیزی کمتر از کناره گیری کامل دیکتاتور قناعت نمیکنند ما نیز به چیزی کمتر از سقوط علی خامنه ای قناعت نمیکنیم. همانطور که مصریهای بدون توجه به هشدارهای رژیم مبارک شجاعانه به خیابانها آمدند و مراکز پلیس و حزب حاکم را گرفتند، ما نیز چنین کنیم و صد البته منتظر گرفتن اجازه از وزارت کشور امام زمان برای انجام راه پیمایی نشویم.
جنبش سبز یک جنبش مرده است و ما ایرانیان باید حرکتی موثرتر و قاطعتر انجام دهیم.
٣۴۶۵۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ بهمن ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست