یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

آزادی را گدایی نمی کنم

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : الف باران

عنوان : خواب و بیداری...
چه کسی‌ خوابم را آشفته می‌کند ! چرا باز هم خواب بدی میبینم ؟ دیدم به خواب که با چشمان بسته، فقط چند مویم را میکشند و جهت راه را نشانم میدهند ! صدای "بیا،بیا" هنوز ادامه دارد ،سرم محکم به آهن بلندی می‌‌خورد ، سرم گیج میرود...صدای کر کر خنده بلند میشود " مگر کوری نمی بینی ؟ " عجب خواب بدی میبینم ! صدای باز شدن دری را می‌شنوم و دیگر نمیشنوم...هنوز خوابی‌ را میبینم که دوست ندارم برای مادرم اگر زنده بماند تعریف کنم ...طناب بستن به درخت و چراغ قوّه و... برای سفری دل ناپذیر آماده شده است ! خودکار بیک و یک صفحه کاغذ...بنویس و یا بگو... , چه بگویم ؟ هر چه میخواهی ! چه بنویسم ؟ هر چه ما میخواهیم !... سفر آغاز میشود ، بسیار تشنه‌ام و دهانم خشگ شده است ، بیدار که شدم آب فراوانی‌ خواهم خورد ... نگفتم ; خواب بدی بود...خوب شد که نترسیدم...چقدر سبک شده ام...
٣۶۰۹۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست