یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

مسلمان "خوب" و مسلمان "بد"! - تهمورث کیانی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : سام سام

عنوان : پاسخ به نویسنده مقاله مسلمان خوب و بد
بنده با مطالب این مقاله که تعصبات مذهبی دارد موافق نیستم زیرا در اصل با مقررات شورای همکاری خلیج آشنائی ندارد و اطلاعات غلط بهئ مردم داده است نیرویهای عربستان سعودی برای حفظ مراکز دولتی وارد کشور بحرین شده است زیرا کشور کوچکی مثل بحرین که در طی سالهای اخیر امتیازات زیادی به مردم شیعه مذهب ش داده است با توطعه ایرانیها روزبروز درخواستهای امتیاز خواهی مردم به تحریک ایرانیها افزایش مییابد درحالیکه تاکنون هیچ دولت عربی از سنی های ایران علننا وپنهائی حمایت نکرده اندولی ایران دستش در خون کشتن مسلمانان عراق لبنان و سوریه آغشته است و همه دنیا هم میدانند . نمونه آنهم در اتفاقات سوریه است که اعتراضات مردم سوریه را اغتشاش مینامد ولی اعراضات سایر کشورهای مخالف خودش را انلاب مینامد این دوروئی ایرانیها میرساند. انتقال زیاد اسلحه به سایر کشورها در ماههای اخیر نشانه دخالت ایران در سایر کشورهای مسلمان میباشد. به نظر نویسنده مقاله اگر دفاع از بحرین مثل لیبی لازم است پس باید ایران هم مثل لیبی مورد حمله ناتو قرار گیرد. پس بهتر است توسعه طلبی شیعه مد نظر این نویسنده متعصب مطرح نباشد
٣۶۴۴۴ - تاریخ انتشار : ٨ فروردين ۱٣۹۰       

    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : تهمورس را طهمورث نوشتن غلط است. زیرا نه ت آن صدای ط دسته دار عربی را دارد، و نه س آن صدای ث سه نقطه ی عربی را.
من این روز ها به هیچ رو وقت در اینجا نوشتن را ندارم؛ اما گاه مجبور می شوم.

نمی دانم کدام پدر بیامرزی اول بار آمد و نام تهمورس ِ دیو بند، پسر هوشنگ، سومین پادشاه پیشدادی و تا مغز استخوان ایرانی را طهمورث نوشت!
امان از دست این ملا بنویس ها و میرزا بویس ها. و هم امان از دست ادیبان و شاعران و محققینی که روگَردی پیشه می کنند؛ نه رخنه به اعماق واژه و اندیشه.

بعضی از محققین ما با همین تصورات سرسری، عمری چیله(چله فارسی دری) - تولد خورشید جان - را چهله نامیدند، زیرا ریشه ی آن را نمی شناختند۱. زیرا، چیل ژندن = چیل زدن، شکافتن پوسته برای تولد، لحظه ی قبل از بدنیا آمدن جوجه، و طلوع - تولد خورشید - را نمی شناختند. که تخم مرغ و تخم افق به وسیله ی جوجه، و جوجه خورشید شکافته می شود. حد اقل به این نیندیشیدند که راستی، چرا یلدای سریانی معنی اش تولد است۲!؟ از این دست برداشت های من در آوردی در فرهنگ تحقیق ما متأسفانه کم نیست، و او که این اصل نداند کیست؛ که این نتیجه ی قبیله گرایی و یا سرسری نگریست. و برمبنای همین بیهودگی و روگَردی است، که محققین ما امروز، به مرداب گفته اند تالاب! در حالی که تالاب = تال آب = آب دره است؛ و مرداب = مرده آب و آب راکد، است. و این دو هرگز یکی نیست. حتی زمینشان نیز شبیه هم نیست.

تهمورس عزیز سلام
ما ایرانیان عصبانی که میشیم یادمان میره سلام بکنیم، ببخشید.
در ضمن مقاله ی شما منصفانه نوشته شده بود. البته میشد در باره ی نقش ضد مردمی عربستان بیشتر نوشت. زیرا دو فردای دیگر شما خودتان با این فاشیزم سعودی طرف حساب خواهید بود. به هر حال دستتان درد نکند که نهیب زده اید به بشریت؛ و این زیبا و بجاست.
این روز ها برخی نویسندگان و محققین ما یا رومی رومند و یا زنگی زنگ؛ و این بر خلاف مسئولیت قلمداریست. این عزیزان آدم را به یاد زمان اوج جنگ سرد می اندازند! اگر محققیم باید فقط و فقط در پی حقیقت باشیم. یعنی اگر خودی هم به کژ راهه رفت، باید بی هیچ تعصبی آن را نوشت؛ یعنی باید با خون ِ قلم، راستی را بر صفحه تاریخ ماندگار سرشت. وگرنه او که دروغ را با مصلحتی به تاریخ برده، وجدان مرده است؛ و به دست خود، خود را به بیراهه سپرده.
عربستان سعودی کشوری غریب و عجیب است چنان، که نه فقط قانون های مدرن را نمی شناسد؛ بلکه مردم اش، بخصوص زنان از ابتدایی ترین حقوق بشر محرومند. قبیله ی آل سعود نزدیک به صد هزار جمعیت دارد، و این جمعیت اندک فاشیست بر بیست میلیون مردم آن کشور حکم می راند. حتی زنان آنجا حق رانندگی ندارند. اخیراً زنی سوری که شوهرش عربستانی است، در عربستان رانندگی کرد، و فوراً دستگیر شد و گفتند که فاسد و فاحشه است و معشوق دارد پس باید محاکمه و کشته شود.
سئوال این است که: آیا پلیس عربستان فقط در شبی که این خانم رانندگی کرد فهمید که او به شوهرش خیانت کرده!؟
حال چنین کشوری رفته در بحرین که کمتر از یک میلیون نفر جمعیت دارد و باید این مردم اندک از پشتیبانی ویژه ای در جهان و بخصوص سازمان ملل متحد بر خوردار باشند - چون خودشان نمی توانند در برابر قدرت های بزرگتر از خود دفاع کنند - به وسیله ارتش عرستان یعنی فاشیزم عربی مورد تجاوز قرار گرفته و جهان "عدالتخواه" دوران ما سکوت پیشه کرده و بی انصافی مطلق به اندیشه!
سئوال دیگر این است: کشوری که در آن کوچکترین حقوق بشر یعنی رانندگی کردن در آن مساوی خیانت به شوهر است؛ چگونه می خواهد در کشور دیگری قانون بشری را اجرا کند!؟ این روز های ننگین به تاریخ خواهد رفت، سکوت های مصلحت آمیز را فرداییان نخواهند بخشید.
پس چه باید کرد؟
نباید محققین و مردمان حقوق بشری، مانند احزاب زمان جنگ سرد یا رومی روم باشند و یا زنگی زنگ؛ باید از این شیوه ی آبرو ریز نوشتن، گریخت بیدرنگ. زیرا فردا نه فقط زحمت آن محقق به هدر می رود، بلکه شما ها را بی انصاف و دارای سَمت خواهند دانست؛ و نام نیک شما به دست خودتان به لیست سیاه تاریخ خواهد رفت.
اگر محققی نباید قبیله گرا، خود خواه، و دارای سَمت گیری باشی. اگر نیستی برو وارد یکی از این احزاب شو، که همیشه در نوشته هایشان بر حق هستند، و همیشه دیگری ناحق. بیایید وظیفه ی بزرگ بشری را بخاطر بسپاریم؛ یعنی همیشه و در همه جا زشتی را رسوا کرده، بنمایم، و زیبایی را بستاییم. اگر این شدی بردی، وگرنه پیشاپیش به دست خود مردی. مباد هرگز چنین!

زیر نویس ۱ - چیل یعنی پوسته و و بطور خاص پوست تخم مرغ است. مرغ را لطفاً به معنی وسیع کلمه در نظر داشته باشید.
تالش ها به سبزینه و آب و آتش و آفتاب احترام ویژه ای می گذارند. تالش، صبح زود که از خانه اش بیرون می آید؛ وقتی می بیند نیمی از آفتاب جان درخشان از افق سر بر آورده، اولین جمله ای که می گوید این است: آفتاوی کیجه گلَه چیل ژنده!
ترجمه: جوجه ی آفتاب پوست تخم افق را شکافته.

زیر نویس ۲ - جشن سده را می توان چهله نامید؛ ولی می بینید که نیاکان ما آن را نیز چهله ننامیده اند و بهش گفته اند سده؛ زیرا اصول دیگری را در نظر داشتند. در ضمن محققین عزیز ما به هنگام تحقیق در مورد واژه ی بسیار کهن ایرانی چله، یادشان رفت که ما چله کوچک هم داریم که فقط بیست روز است و نه چهل روز. به بیست روز در کجای دنیا کسی گفته چهل روز!؟
پیوسته باشید شاد و پیروز؛ چون بهار، چو عمو نوروز!
٣۶٣٨۲ - تاریخ انتشار : ۶ فروردين ۱٣۹۰       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست