سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

ای بسا آرزو که خاک شده! - محمد امینی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : پیروز پیروزی

عنوان : ظاهرا مورد نگرانی و عدم همکاری ، آلترناتیو نیست ، آلترناتیو سازانند...
پاسخ موقتی که جناب امینی داده اند باز هم آنگونه که از ایشان انتظار میرود گویا نیست و امید است تا در مقاله و نقش راه تکمیلی بعدی بتوانند با توضیحات بیشتر و روشنگریهای لازم رفع کمبودها را بنمایند و گام کارآئیتری برای اتحاد ایرانیان خارج از کشور و همراهی با جنبش دموکراسی خواهی درایران بردارند.
چنانچه آقای میبدیهائی تمایلی نشان نمیدهند تا با ایشان نیز به اندازه دکتر نوری علا گفت و گوئی داشته باشند ، ایشان بتوانند در تلوزیون اندیشه که بارها دعوت شده اند و برای دکتر نوری علا هم رسانه نا آشنائی نیست این مناظره را داشته باشند.
امیدوارم مجری چنین برنامه ها و مناظره ها بتوانند زمان ویژه ای برای اینگونه برنامه ها تدارک ببینند تا در بند مشلات دیگر قرار نگیرند و همچنین آموخته باشند که هدف شنیدن سخنان مناظره کنندهگان است نه مجری برنامه .
براستی در چنین مواردی است که کمبود یا نبود یک رسانه ملی ایرانی بسیار بچشم میخورد تا در دوران حساسی که کشورمان میگذراند ، یک رسانه ملی بتواند مبارزان میهنپرست و روشنفکران و فرهیختگان را در کنار هم قرار دهد و در ایجاد همبستگی بکوشد تا بتواند حاصل عملکرد و تصمیمگیریهای دلسوزان ایران و ایرانی را بدونه واسطه بگوش درون مرزیان برساند.
آقای امینی گرامی شما درست میفرمائید ، نداشتن طرح مانع از انتقاد از آن طرح نمیتواند باشد ولی این گونه انتظار و روشنگری و راه گشائی از آنانی انتظار میرود که سری بین سرها دارند و نه از منی که کسی نمیشناسد.
آقای امینی میفرمایند این گونه آلترناتیو سازی ها دو پیامد زیانبار فوری دارد ، یکی تخته کردن سازمان مجاهدین خلق که اینک در قسمتهای گوناگون در سایه یاری دائی جانها و عموجانها... اینک تشکیلات وسیعی دارند و آماده نقش آفرینی کارساز ترین الترناتیو را میگذرانند . که البته این الترناتیو اینبار نه از زیر درخت سیب در نوفلوشاتو بلکه از آسمانخرشهای فرانسه و لندن برسر مردم ایران فرود خواهند آمد . و زیان دوم این است که گفتگوهای اشکار و نهان با دولت های غربی، اسرائیل و عربستان را برای «پشتیبانی» یا بهتر است بگویم دخالت در اپوزیسیون ایران، مشروعیت می بخشد.
آیا ضد و نقیضی در بخش پایانی مشاهده میگردد؟
در مرحله کنونی چون هدف معرفی رئیس جمهور و شاه و رئیس شورا ی کمونیستی سرخ و سیاه مطرح نیست لذا انتظار میرود در صورتیکه باورمندان رهائی ایران و ایرانی از آخوند سالاری و متعلقات و امامانش ، انتظار میرود گروه های گوناگون دگراندیش همراه با اهداف سازمانی خود با اتحادی که آقای امینی بدنبالش هستند در کنار هم برای سرنگونی رژیم آخوندی قرار بگیرند و اصلی ترین هدف پس از آزادی و مردم سالاری به جدائی مذهب از حکومت تکیه نمایند که به تنهائی میتواند خط قرمزی باشد بین اصلاح طلبان و طرفداراران سرنگونی رژیم آخوند در کلیتش.
٣۶۶۹۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ فروردين ۱٣۹۰       

    از : روزبه

عنوان : به آقای امینی
آقای امینی محترم، با توجه به پاسخ شما در اینجا منهم فکر نمی کنم که شما در مناظره ای شرکت کنید که باید بگویم باعث تعجب من شد. من خودم با آقای نوری علاء مشکل دارم ولی حالا با شما هم مشکل پیدا کرده ام. هر چه ما پیشتر می رویم متوجه می شوم که منطق شما ضعیفتر و ضعیفتر می شود. حال تصمیم گرفته اید که بواسطه نظراتی که در اینجا داده شده است مقاله دیگری بنویسید. امیدوارم اگر پی برده اید که منطق شما قابل دفاع نیست دیگر بیشتر از این پافشاری نکنید چون بیشتر به شما ضرر می رساند تا منفعت و بسود طرف مقابل تمام می شود. من مقاله جدید آقای نوری علاء را در پاسخ به شما و همفکرانتان خوانده ام و آنرا قانع کنند یافته ام. راستی چرا فعالان سیاسی مثل شما که در آزادی و امنیت کامل بسر برده اند در این ۳۰ سال بسر برده اند تا حالا نتوانسته اند بطور جدی وارد میدان شوند و چرا پس از اینهمه سالها وقتی فرد "بی تجربه" ای در اینکار مثل آقای نوری علاء وارد میدان می شود شما آنرا برنمی تابید؟ (من خیلی مایلم که مقاله ای در این رابطه از شما ببینم. آیا خیال چنین کاری را دارید یا نه؟). آیا شما با مجاهدین خلق چون "اینکاره" اند مشکلی ندارید و آنها را مضر برای جنبش سبز ارزیابی نمی کنید؟

آقای امینی محترم، شراکت در امور سیاسی بوسیله ما ایرانیان و ایجاد تشکیلات سیاسی نوین تجربه های خوبی برای ما استبداد زده هاست. من هیچ مشکلی با تشکیلات سیاسی ای که آقای نوری علاء بدنبالش هستند ندارم البته تا آنجائیکه:- ۱. او و تشکیلات اش مخالف هر گونه حمله نظامی بهر دلیلی به ایران باشند؛ ۲. در صدد یا خواستار حذف سبزهای علوی نباشند و آنها را بعنوان طیفی سیاسی و سبز به رسمیت بشناسند، و از حق حیات سیاسی آنها حمایت کنند؛ ۳. اصولی را که برای تشکیلات خود برمی گزینند کوچکترین منافاتی با منافع ملی ایران نداشته باشد مثلا دمکراسی پارلمانی و قانون اساسی جدید که ملزم به اجرای کامل منشور جهانی حقوق بشر در ایران باشد. تا آنجا که من می دانم اینها همه خواسته های شما هم هست. اگر اشتباه می کنم مرا در اولین فرصت آگاه بفرمایید. در ضمن شما می توانید از حالا اعلام کنید که چه اصول و فروعی را می خواهید یا نمی خواهید در تشکیلات او ببینید. این بما کمک می کند تا هر قدمی که آقای نوری علاء برمی دارند و شما آنها را علیه منافع ملی ما می دانید به ایشان گوشزد کنیم و به تجارب سیاسی خود بیافزاییم. مضاف بر آن، نظارت بر اعمال سیاسی دیگران یکی از مهمترین وظائف شما بعنوان یک شخصیت سیاسی و ماهرست که به گسترش فرهنگ سیاسی ما می تواند کمکهای شایانی بکند. با آرزوی توفیق برای شما.
٣۶۶۱۷ - تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱٣۹۰       

    از : ایرانی

عنوان : قلب واقعیت
هموطن گرامی جناب آقای محمد امینی،
باید خدمت شما عرض کنم که مقالهء شما مقاله ای بسیار گنگ و نامشخص بود که توضیحات شما در مطلب ۳۶۵۸۰ مشخص نمود که مقالهء شما چیزی بیشتر از یک ابراز خصومت به یک رقیب سیاسی نیست.
اولاْ مشخص شد که شما یکی از پیشنهادات درون گروهی را به غلط به عنوان طرح نهایی گروه مخالف در مقالهء خود جا زده اید. این نهایت قلب واقعیت و ناامانت داریست. ثانیاْ شما فرموده اید که «این پروژه سازی های بی پایه، به کار سازمان مجاهدین مشروعیت می بخشد». من متوجه نمیشوم که تشابه کار سبزهای سکولار با مجاهدین خلق در چه چیز است. آقای امینی گرامی نیک میداند که در تمام جوامع دموکراتیک رسم است که اپوزیسیون برای جایگزینی دولت حاکم نوعی آلترناتیو به صورت دولت سایه عرضه میدارد. کجای این پیشنهاد شبیه کار مجاهدین خلق است؟ هر گروه مخالفی موظف است که پیشنهادی را برای مبارزه عرضه دارد و گروهی را هم برای اجرای نظریاتش تعیین کند. اگر این گروه خواست با زور و بدون جلب نظر مردم از طریق رای گیری نظریاتش را اعمال کند آنگاه میتوان بدانان خرده گرفت. آیا آقای نوری اعلا و دوستانشان میخواهند همچون مجاهدین از طریق عملیات نظامی به قدرت برسند؟ آیا آنها هم همچون رجوی و دوستانش دارای زندانهای عقیدتی هستند و پیشاپیش برای مردم و بدون توجه به آرای عمومی خواستار حکومت ایدئولوژیک خود میباشند؟
آقای امینی گرامی، چنین قلب واقعیتهایی در شأن شما نبود. آقای دکتر نوری اعلا پاسخ جالبی را به این مقالهء شما داده اند که توجه همه را بدان در سایت گویا نیوز جلب میکنم.
٣۶۶۰۵ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۰       

    از : مایوس

عنوان : به آقای امینی
آقای امینی محترم، از بهانه هایی که در پاسخ شما دیده می شود من فکر نمی کنم شما در مناظره با آقای نوری علاء شرکت کنید. مجاهدین خلق بخاطر متشکل بودنشان و با ۵۰۰۰ رای از طرف اسرائیل و نئوکانهای امریکایی جدی گرفته شده اند. حالا چه اشکالی دارد که نوری علاء هم با ۵۰۰۰ رای حداقل در مقابل مجاهدین بعنوان یک آلترناتیو بهتر قرار گیرد؟ آیا بنظر شما نوری علاء از مسعود رجوی برای ایران انقدر بدترست که شما همه انرژی خودتان را صرف کوبیدن او کرده و می کنید؟ من مایلم بدانم که شما که برخلاف نوری علاء یک فعال سیاسی زبره و از یک خانواده سیاسی هستید در طول این ۳۰ سال اخیر توانسته اید ۵۰۰۰ رای برای خود و گروه سیاسی خودتان جمع کنید تا حداقل جلوی اجنبی هایی بایستید که مجاهدین خلق را بهترین آلترناتیو برای رزیم فعلی می خواهند بخورد ۷۰ میلیون ایرانی بدهند؟ من همیشه ارادتمند شما بودم ولی این مقاله شما با این عنوانی که برایش انتخاب کردید و این پاسخی که در اینجا گذاشتید مرا از شما مایوس بشدت کرد. این چه آپوزیسیونی است که ما ۷۰ میلیون ایرانی گرفتارشان شده ایم!
٣۶۵۹٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۰       

    از : فرشید فرشیدی

عنوان : خواب زده رانیازست هشیارکردن
آفرین برشماکه داخل ایران نیستیدولی ایران را خوب می فهمید.اما میخواستم بگویم بگذارآب در هاون بکوبند.اگر توانستندخودرا نماینده ی مردم لیبی یایمن یا....جابرنندمی توانندخودرامنجی ملت ایران نیز بنامند.فرهنگ،زبان،منش،گفتمان،اخلاق وروانشناسی جنبش سبزازسنخ دیگری است و زبان آنان درک نمی کنند.درفزصتی دیگرباشماسخن خواهم گفت
٣۶۵٨۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ فروردين ۱٣۹۰       

    از : محمد امینی

عنوان : یادداشتی بر داوری های دوستان
داوری های بسیاری که در واکنش که به نوشتار من در این تارنما درج شد، مرا برآن داشت که این یادداشت را برای روشن کردن پاره ای ناروشنی ها و نیز پاسخ به پاره ای پرسش های دوستان بنویسم. پاسخ به نوشته اقای اسماعیل نوری علا را در این یکی دو روز آینده خواهم نوشت.
یک - به دوستانی که مرا به مناظره با اقای نوری علا در یکی از برنامه های تلویزیونی برانگیخته اند، پاسخم این است که هرآینه دعوت کنند و شرایط برابر فراهم نمایند، شرکت خواهم کرد. آن برگزارکننده تلویزیونی تا کنون چهار بار با اقای نوری علا مصاحبه کرده اند و با اینکه مرا نیک می شناسند و می دانند که چگونه تماس بگیرند چنین نکرده اند. چندان دلسوخته شرکت در برنامه های ایشان نیستم، اما اگر امکانی فراهم سازند و بی طرفی زمانی را هم رعایت کنند، می پذیرم.
دو- جای اصلی چالش و گفتگو، همین راه های نوشتاری است که می ماند و کسی نمی تواند بگوید که «منظورم این نبود» و یا شکایت کند که حرف مرا برگرداندند!
سه - آقای نوری علا و برخی از دوستان دیگر به من توفیده اند که چرا «سندی داخلی» را که هنوز «رسمی» نیست مورد بررسی و نقد قرار داده ام و چرا صداقت در امانت نداشته ام؟! راستی که گرفتاری بزرگی است پاسداری ازاین دعوی باز سوی کسانی که از یک سو می گویند به دلیل وجود اینترنت، رای گیری از ملیون ها ایرانی شدنی است، اما به ازادی هایی که اینترنت در به دست آوردن اگاهی ها فراهم آورده باور ندارند. آن هم در دورانی که ویکیلیک همه پنهان سازی های آگاهی هارا بی پایه کرده است. شوربختا کسانی از آن دعوی آغازین خود که ایجاد یک شبکه از ایران سکولار یا نوسکولار در خارج از ایران بود، خرامان خرامان دست برداشته و در نوشته و گفتار پرچم ایجاد دولت در تبعید را برافراشته، کنگره ای هم برای این مهم در ماه اینده فراخوانده اند و اینک در آستانه برگزاری کنگره می گویند به ما نقد نکینید زیرا طرح نهایی خودرا هنوز منتشر نکرده ایم!
چهار- نوشته ای را به نام «طرح اولیه برای تشریح روند آلترناتیو سازی - نسخه جهارم» در هفته پایانی سال ۸۹ از راه اینترنت به بسیار کسان و از راه یکی از آن کسان به من هم فرستادند. اینک می نویسند که این طرح داخلی بوده و نمی باید مورد نقد قرار گیرد! این طرح را «مسئول امور اجرایی شبکه سکولارهای سبز» برای یارانشان فرستاده و نه یکی از اعضا! کنگره هم بنا است یکماه و چند روز دیگر برگزار شود. در همان نامه و طرح پیوست، سیاهه ای از نام بیش از دویست نفر از «نخبگانی» که بنا است به کنگره ملی فرا خوانده شوند آمده و از یاران درخواست شده که با آن ها تماس بگیرند و داوری ایشان را درباره طرح بخواهند! اگر این طرح همراه با شش یا هفت طرح دیگر در اختیار «یاران» قرار گرفته بود و یادداشتی برآن بود که این ها نوشته های دوستان است، بخوانید و داوری کنید؛ و من، تنها به نقد یکی از آن ها پرداخته و آن را داوری همه گروه جلوه می دادم، دوستان حق داشتند به من خرده بگیرند و مرا «جاعل» بخوانند، که خوانده اند! اما سند «محرمانه» ای من مورد بررسی قرار داده ام، بازتاب و هماهنگ با ده ها نوشته و سخنرانی و مصاحبه ای است که به نام این گروه در اختیار همگان قرار گرفته و افزون برآن، این سند را مسئول امور اجرایی به عنوان سندی که او با آن موافق است پخش کرده است!
پنج - برخی از دوستان خرده گرفته اند که چرا پس از نقد این داوری ها، به طرح نظر خود نپرداخته ام. حق با ایشان است و من برآن بوده و هستم که در روزهای اینده، بخش دوم این نوشته را همراه با چشم اندزی که من برای اتحاد ایرانیان خارج از کشور و همراهی با جنبش دموکراسی خواهی درایران می بینم، منتشر کنم. این داوری من نیز سخن تازه ای نیست. یکسال و اندی است که گروهی از کنشگران در آمریکای شمالی پیرامون چنین چشم اندازی نوشته و سخن گفته اند و شش ماه پیش نیز پس از یکسال گفتگو در نشستی در نیویورک گردهم آمدند و «اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی در ایران» را اعلام کردند. این را هم بیافزایم که من از شمار مسئولان آن گروه نیستم. داوری های این گروه را هم دوسنتان می توانند در تارنمای آن ها بیابند.
شش - گیرم که من هیچ برنامه ای از خود نداشته و یا داعیه ای هم در ارائه برنامه ی رقیب با آلترناتیو سازی نداشته باشم. آیا نداشتن طرح، مرا از نقد به یک راهکار زیانبار محروم می کند؟ هرآینه من با مداخله نظامی غرب در ایران مخالف باشم و در باره آن بنویسم، باید طرح شخصی خودرا برای دستیابی به دموکراسی ارائه دهم؟ هراینه من با ماجراجویی های هسته ایران مخالف باشم، بنا براین است که پروژه شخصی خودم را برای تولید انرژی الترناتیو در ایران ارائه دهم؟
هفت - این گونه آلترناتیو سازی ها دو پیامد زیانبار فوری دارد که هر انسان اندیشمند را که سودای حقوق بشر و دموکراسی در ایران در سر می پروراند، باید به چالش با آن برانگیزد. نخستین زیان چنین طرح هایی، آب پاکی پاشیدن به پروژه ای است که سازمان مجاهدین سی سال است در پی آن اند. اگر دولت در تبعید و سایه ساختن کار گروهی نخبگان خارج باشد، سازمان مجاهدین خلق، سی و اندی سال است که ساخته اند، ارتش و جنگجو و پول هم دارند. رئیس جمهورشان را هم که هم اینک سال ها است برگزیده اند. این پروژه سازی های بی پایه، به کار سازمان مجاهدین مشروعیت می بخشد. زیان دوم این است که گفتگوهای اشکار و نهان با دولت های غربی، اسرائیل و عربستان را برای «پشتیبانی» یا بهتر است بگویم دخالت در اپوزیسیون ایران، مشروعیت می بخشد.

به هر روی از داوری های دوستان سپاسگزارم و امید براین دارم که این گفتگوی سیاسی و شهروندانه همچنان برانگیخته و برافروخته بماند و همگان را در آیینک تیزبین شما به چالش کشد.

محمد امینی
٣۶۵٨۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ فروردين ۱٣۹۰       

    از : آزاده ا

عنوان : خانم نوری علا شما هم
آقای نوری علا در کامنت شان برخورد شایسته ای نداشتند. شما برای تلطیف آن برخورد ناشایست وارد شدید که البته کاریست شایسته. ولی اینکه نوشته اید «هنوز یقین دارم که کسی آن را به عنوان دروغ اول آپریل، جای ایشان - امینی- نگاشته است.» باز قضیه رنگ و بوی همان ناشکیبایی و برخورد عصبی زشت را پیدا کرد
٣۶۵۷۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ فروردين ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : به " دوست " ان عزیزی که به من تاخته اند
عزیزان ، نگاه من به جناب نوری علا مانند نگاه پدری ست که فرزند با استعداد خود را بجای تحصیل ، در سر کوچه و بازار با کودکان دیگر مشغول بازیگوشی و مردم آزاری میبیند.
درد امروزما و درد دنیا ، عدم مراعات حقوق بشر است چه به شکل ولایت فقیه باشد و چه به شکل شیخ های عرب یا سازمان ناتو و یا امپراتوری امریکا و چین و شوروی .
تا زمانی که حقوق بشر مراعات نشود قوی به ضعیف ظلم میکند و مرد به زن و اکثریت زبانی و جنسی و قومی به اقلیت زبانی و جنسی و قومی. اینها ربطی به سکولاریسم ندارد. سکولاریسم جزئی از این است.
گناه جناب نوری علا در آنست که توجه را از حقوق بشر به سکولاریسم نو معطوف کرده اند و با شدت و حدت و انرژی فوق العاده ما را - به عقیده من - از راه راست منحرف مینمایند. درد ما درد حقوق بشر است و سکولاریسم نو یا کهنه به تنهایی دردی را دوا نخواهد کرد و صد ها مناظره و مبارزه در بر قراری آلترناتیو سکولار سبز و قرمز و آبی در این راه کمکی به مراعات حقوق بشر نخواهد نمود . به قول آخوندها السلام و علی من تبع الهدی یا چیزی شبیه آن.
٣۶۵۷٣ - تاریخ انتشار : ۱٣ فروردين ۱٣۹۰       

    از : Mehdi Maher

عنوان : کلی‌ گویی‌ها و مغالطه های فراوان
ای بسا آرزو که خاک شده!
آقای امینی

با کلی‌ گویی‌ها و مغالطه های فراوان، اصل طرح را مخدوش کرده اید و نه تنها نقدی در خور، ارائه ننموده اید، که آب را در همان هاون کوبیده و بر بی‌ عملی‌ افزوده تا همچنان یاس و سکون و تفرقه بر ما حکم برانند

از این بابت بسیار متاسفم.
٣۶۵۶٨ - تاریخ انتشار : ۱٣ فروردين ۱٣۹۰       

    از : باخته

عنوان : بگذار هزاران شبکه های سکولار چه در داخل و چه در خارج شکفته شود
آقای محمد رضا شهاب نظر درستی دادند و تائید می کنم. باید اگر مخالف نظری هستیم و دشمن ما نیستند. جوانب مثبت آن نظر را مطرح کنیم. و بعد اشکال کار و یا ضعف تئوریک را .
این نوشته آقای امینی وقت زیاد می برد تا طرف مقابل را که هدف قرار داده اند پیدا کرد. بعد باید با کمک کمنت ها رفت سراغ نوشته های نوری علا که ببینیم استد لالشان چیست. بعضی ها بحث تلویزیونی با نوری علا را پیشنهاد می کنند. آقای امینی هم در این مناظره ها حتمن شرکت کنند تا آبروی خودشان را حفظ کنند.
آقا جان :یک کمی هم به فکر خوانند ها باشیم. وگرنه منم پیشنهاد می کنم ایشان با آقای نوری علا در خانه پدری نوری زاده ( صدای آمریکا) مناظره داشته باشند بهتر است.

اقای امینی زبانی زهر آگین دارند و مسائل سیاسی ایران را مثل بقال های سر کوچه مطرح می کنند. خوب اگر من با چنین دیدی نقد و به نوشته آقای امینی بپردازم, کاملن مقرضانه عمل کردم. ولی باید این را ثابت کرد.آقای امینی کیفیت مطرح است ولی شما به کمیت می پر دازید و نوشتید:
"مثلا پنج هزار رای از گروهی از ایرانیان خارج از کشور که از شمار شهروندان واجد شرای یط انتخابات در شندآباد شبستر، اسفراین، شهرک اکباتان و خاش هم کمتر است، این دولت منتخب، نماینده هفتاد ملیون «مردم مبارز، انحلال طلب و سکولار ایران» خواهد شد؟ "
من وقت شما را نمی گیرم, چون به تجربه آموختم که کسانی هزاران بار از دموکراتیک حرف می زنند و لی الفبای کار دموکراتیک را رعایت نمی کنند و یا حتی حاضر نیستند ,در همین وب سایت وزین اخبار روز تمرین کنند. بعضی از دوستان به کمنت های نوشته هاشان جواب مستقیم می دهند و متاسفانه بعضی ها خودشان را به کر ی و لالی می زنند و جواب نمی دهند. وگرنه این نوشته آقای امینی پر تناقضات است. اگر در همین جا جواب دهند, مطرح خواهم کرد.


....
٣۶۵۶۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ فروردين ۱٣۹۰       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۴۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست