عنوان : "دیکتاتور باید برود" ! چگونه باید برود ؟!
این حکومت یک کوه یخی نیست که خود بخود ذوب شود و زمینه مساعد را برای "انتخابت آزاد" مهیا نماید ! این افکار منفعل با سپردن مشکلات به قضا و قدر ، دست بریده حضرت عباس و یا توسل به ظهور امام دوازدهم فرقی‌ ندارند !عامل حذف شده، نیروی محرکه و قدرت در هم کوبنده هیولای فساد بوده است ! همان وسیله رسیدن از دیکتاتوری به دمکراسی ! روش‌های مسالمت آمیز ، روش‌های مورد پسند دیکتاتور ها ست!دیکتاتوری خودبخود محو نمیشوند و توصیه روش‌های مسالمت آمیز به اعتیاد کشیدن مبارزات مردمی در برابر دیکتاتورهاست!دیکتاتور‌ها برای حفاظت حکومت‌ های خود کشور را به پادگانی از از اسلحه و مهمات برای سرکوب مردم تحت ستم تجهیز مینمایند، سلاح مردم در مقابل آنها چه خواهد بود ؟ "دیکتاتور باید برود" چگونه باید برود ؟ این عوامفریبی محض است که باور شود دیکتاتور‌ها بسادگی از کاخها ، ثروت‌ های بی‌ حد و حساب و قدرت مطلق خود دست کشیده و زمینه را برای مرگ خود فراهم میکنند ! این افکار ایدآلیستی و راست گرایانه است ! بی‌جهت نیست که جبهه ملی‌ در کنار حزب توده به کنگره چریک‌های اکثریت چون " احزاب برادر" پیام همبستگی‌ فرستاده اند ! احزاب و سازمانها بر طبق توازن پایگاه‌های طبقاتی از یکدیگر حمایت میکنند و در این میان جای پیام رهبران جنبش سبز هم به مصلحت زمانی‌ و سیاسی خالی‌ است...
٣۷۷۶۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱٣۹۰       

عنوان : ممیزی اخبار روز
آقای شاکری شما درست می گویید ، اما چه فایده وقتی سایت اخبار روز کامنت ها را سانسور میکند. من چندی پیش کامنتی در تایید نظر آقای کامیار گذاشتم و نظر خود را نیز بیان کردم. گویا به مذاق ممیزی اخبار روز خوش نیامد.
٣۷۷۵۴ - تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱٣۹۰       

عنوان : ارزیابی از اسناد کنگره
ارزیابی اسناد کنگره ی دوازدهم در این سایت ، یک فرصت تاریخی برای سنجش سطح سواد ، تحمل و مدارای کمونیست های ایران است . این فرصت که به کمک فناوری آی تی فراهم است ، می تواند خودش اعتبار یک "کنگره"را داشته باشد . کنگره ای که فارغ از محدودیت ها و اضطرارهای فیزیکی می تواند با گفت و گو بر اساس مبانی نظری چپ ، از نکات بسیاری رفع ابهام کند و گره گشا باشد. به نظر من ، کنگره ی دوازدهم ، از اموری بسیار مهم ، بسیار شتابزده گذشته است و حتی بعضی از نکات مهم دستور جلسه اش یا اجرا نشده ، یا ناتمام مانده است. هر چهار کامنت مطرح شده تا کنون ، دارای حرف های مهم و موثری است و حتی می تواند جزو اسناد کنگره (Post Congrees Documents) بایگانی شود. به مسئولان محترم سایت اخبار روز پیشنهاد می کنم ، این گزارش تا مدت ها از سایت حذف نشود و به مخاطبان ارجمند (به ویژه فعالان و هواداران جنبش چپ)نیز پیشنهادمی کنم، بنا بر دانش ، تخصص و تجربه ( و فارغ از بحث های سیاسی روزمره ی رایج در این سایت ها) به محورها و موضوعات کنگره بپردازند. ازنکات مهم این کنگره توجه به متن ها و اسناد جریان هوادار داخل کشور است که در حد متن ها و اسناد نهادهای رسمی سازمان جزو برنامه ها قرارگرفته ، در عین حال عدم پختگی دیدگاه های مطرح شده در این متن ها که حائز آرای کافی در کنگره نشده.
٣۷۷۵۲ - تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱٣۹۰       

عنوان : پاسخ به آقا یا خانم الف باران
من نمی خواهم در خصوص کنگره سازمان فدائیان-اکثریت بگویم زیرا دوستان دیگر در اینجا آنها را عنوان کردند. روی سخنم با آقای/خانم الف باران است که در "نقد" فدائیان خلق-اکثریت، یقه حزب توده ایران را می گیرند. می گویند: "این نوع تشکیلات نه‌ برای مافیای حکومتی ایران خطری خواهد داشت و نه‌ برای مردم ایران منافعی‌ ! فعالیت‌های حزب توده‌ و جبهه ملی‌ در رژیم گذشته همانقدر بود که در این حکومت خواهد بود! همان نشستن به انتظار و دادن وعده‌های پوچ و موهومی و سرگردان نمودن مردم تا بی‌ نهایت‌ها!" دوست گرامی، آیا شما می دانید حکومت شاه پس از کودتای ۲۸ مرداد چه بر سر این حزب آورده است و حتا جبهه ی ملی؟ این دو تنها احزاب غیر مذهبی بعد از کودتا بودند و جمهوری اسلامی با نگرش مذهبی محصول عدم حضور موثر این دو جریان غیر دینی بود. شما به جای محکوم کردن حکومت شاه، اینها را محکوم می کنید که چرا به "انتظار نشیتند"! در واقع این حکومت شاه بود که به روی کار آمدن اسلام در ایران یاری رساند! با این حال، حزب توده بیش از هر جریان سیاسی دیگر برای ارتقای آگاهی مردم تلاش کرد. به نظر می آید که شما با نگاه "چپ" به قضایا می نگرید. چه کسی اندیشه ی مارکسیستی را حتا در همان دوران اختناق در میان دانشجویان و روشنفکران اشاعه می داد؟ فقط حزب توده ایران! گروههای چریکی هم اگر "فرصتی" برای چنین کاری می یافتند، از منابع حزب تغذیه می کردند زیرا تنها متخصصین حزب قادر به ترجمه و تفسیر اندیشه های مارکس و انگلس بودند. یکی از آن نمونه ها محمد پورهرمزان، استاد فلسفه، است که در قتل عام زندانیان در سال ۱۳۶۷، به شهادت رسید. او بیش از ۱۰۰ اثر لنین و اغلب آثار "عاجل تر" مارکس و انگلس را به انگلیسی ترجمه کرد. وجدان انقلابی به اعتقاد من نخستین شرط انقلابی بودن است. پیروز باشید!
٣۷۶۹۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ ارديبهشت ۱٣۹۰       

عنوان : چند سوال
این مطلب طولانی و در بسیار موارد تکراری را از اول تا به آخر خواندم و چند سوال برایم پیش آمد که امیدوارم کسی یا کسانی پاسخ دهند:
یک: چرا بعد از ۲۵ سال قطع حمایت (حال ظاهری بخوانید یا واقعی) این سازمان از رژیم حتی یک سازمان ۲ نفره چپ (بغییر از سازمان های همفکر و همیشگی) نه به این کنگره آمده (بعنوان مهمان) نه پیام فرستاده؟
دو: منظور از تصویب "دیکتاتور باید برود/ در راه انتخابات آزاد و تغییر قانون اساسی" چیست؟ دیکتاتور چه کسی هست؟ خامنه ای؟ یعنی اگر او برود (راستی کجا برود؟)، کشورمان در صلح و صفا غرق میشود و این سازمان به خواست هایش میرسد؟ شاید منظور "دیکتاتوری" بوده نه "دیکتاتور" (چرا که بجای پی ریزی، به اشتباه و مرتب پیریزی نوشته شده). ضمنن "انتخابات آزاد" تحت کدام رژیم؟ آیا رژیم حتی به اگر "کارتر" ریش اش را گرو بگذارد و رژیم بخاطر کسی که بقدرتش رسانده احترام بگذارد و "انتخابات آزاد" را قبول کند، آنقدر احمق هست که "تغییر قانون اساسی" اش را هم قبول میکند؟ این ها نشان از گیج سری است یا هنوز در توهم؟
سه: "توزیع دمکراتیک قدرت" یعنی چه؟ مگر "قدرت" را توزیع میکنند که حال دمکراتیک باشد یا دیکتاتوری؟ "قدرت" یا از طریق انقلاب یا کودتا یا شورش کور متوالی در یک جامعه بدست گرفته میشود یا از طریق انتخابات به کسی یا حزبی که بالترین رای را آورده "واگذار میشود"
چهار: نوشته شده که " نظام سرمایه داری نظامی بحرانزا است و نمیتواند فراز و نشیبها و گسستهای اجتناب‏ناپذیر در روند انباشت سرمایه را از میان بردارد، درعین حال پویائی‏اش تا کنون به آن اجازه داده است تا بحران‏ها را پشت سر بگذارد." نویسنده گان گویا به معنای "پویا" واقف نیستند، اگر یک جریان یا سیستمی "پویا" باشد دیگر "بحران زا" و با "فراز و نشیب همراه نیست.
پنج: نوشته شده "به باور ما سوسیالیسم نه امر اجتناب‏ ناپذیر و حتمی، بلکه امری است ارادی و آگاهانه که لازم است " یعنی سوسیالیسم را میتوان "اراده گرایانه" و "آگاهانه" برقرار کرد و چند خط پایین تر نوشته شده "سوسیالیسم به طور کلی با رابطه آمرانه و اقتدارگرایانه منافات دارد" یعنی برقراری سوسیالیسم از طریق "آمرانه" و "اقتدار گرایانه" منافات دارد. نویسنده گان یا دوباره معانی لغات را نمیدانند و سهل انگارانه مینویسند یا دانسته متناقص مینویسند. کسی یا حزبی که میخواهد سوسیالیسم را "ارادی" (اراده گرایانه" ) برقرار کند و آنهم آگاهانه نمیتواند مخالف حرکت "آمرانه" و "اقتدار گرایانه" برای برقرای سوسیالیسم باشد. یک حرکت ارادی، یک حرکت اقتدارگرایانه هم هست.
شش: تضاد در تمامی این نوشته به چشم میخورد که در حوصله این نظر خواهی نیست. سهل انگاری در نوشتن بسیار زیاد هست بعنوان نمونه مرتب از حرکت ۵۲ بهمن صحبت میشود (بهمن و هر ماهی بیش از ۳۱ روز ندارد) که منظور ۲۵ بهمن هست. این نوع سهل انگاری در گزارش یک کنگره قابل قبول نیست. میشد نوشته را بیک فارسی دان سپرد تا تصحیح اش کند تا آبرومندانه به چاپ بیرونی برشد
٣۷۶۷۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ ارديبهشت ۱٣۹۰       

عنوان : شعار دیکتاتور باید برود
-شعار دیکتاتور باید برود در عمل چگونه قرار است به واقعیت تبدیل شود ؟ آیا پیشنهاد می شود ولی فقیه دیگری جای خامنه ای را بگیرد ؟ اگر جواب منفی است پس هدف از این شعار چه می تواند باشد ؟ به نظر می رسد در پس شعار رفتن دیکتاتور ، رفتن نظام ولایت فقیه مد نظر باشد ، این شبهه برای من ایجاد میشود که هدف نویسندگان اسناد هم در حقیقت شعار سرنگونی جمهوری اسلامی بوده است .مگر شعار شاه باید برود در عمل با شعار مرگ بر شاه و سرنگونی آن رژیم همراه نبود ؟بهتر بود در این اسناد بیشتر در این مورد توضیح داده میشد .
۲-در اسناد به ظاهر از آقایان موسوی و کروبی و جنبش سبز حمایت شده است وگفته میشود که این آقایان خود طرفدار تغیر قانون اساسی هستند ولی این نکته نادیده گرفته میشود که موسوی و کروبی هر دو در درجه اول خواهان اجرای کامل همین قانون اساسی هستند تا از طریق نهادینه کردن قانون گرایی در کشور راه را برای تغیر قانون اساسی هموار کنند .
۳-ظاهرا روی شعار "اجرای بدون تنازل قانون اساسی " حساسیت وجود دارد ، به باور نگارنده مشگل کشور ما قبل از اینکه قانون اساسی باشد پدیده شوم قانون گریزی چه در میان حاکمان و چه در میان مردم است .زمان شاه هم در بر روی همین پاشنه میچرخید ، قانون اساسی شاه در کلیت آن مترقی بود ولی شاه آن را زیر پا می گذاشت مردم هم برای قانون تره خورد نمیکردند ، فقط نگاهی به نحوه عبوررهگذران از خیابانها ومیادین شهر تهران پایتخت کشور را در نظر بگیرید تا دریابید قانون گریزی چگونه در پوست و خون ما ریشه دوانیده است .در آلمان تظاهرات ضد دولتی برگزار میشود ولی خبری از "مرگ بر صدر اعظم آلمان " و آتش زدن تصویر او نیست و چه بسا پلیس افرادی را که آتش افروزی میکنند را به جرم به خطر انداختن جان مردم دستگیر و روانه زندان میکنند ولی در ایران ما در کنگره یک سازمان سیاسی مترقی بطور تلویحی از به آتش کشیده شدن تصویر خامنه ای حمایت میشود و این یعنی حمایت از یک عمل غیر قانونی از طرف یک سازمان سیاسی .امروز اگر قانون اساسی جمهوری اسلامی را بر دارند و به جای آن قانون اساسی آلمان را بگذارند مشگلی حل نخواهد شد چه بسا در کشور هرج و مرج هم حاکم شود .بر طبق همین قانون اساسی جمهوری اسلامی برگزاری تظاهرات مسالمت آمیز نیازی به مجوز ندارد ولی جمهوری اسلامی برای قانون خودش هم پشیزی ارزش قائل نیست تازه اگر هم تضاهراتی با اجازه و یا بدون اجازه برگزار شود نمایش دیگری از بی قانونی این بار از طرف مردم به نمایش گذشته خواهد شد از به آتش کشیدن تصویر حاکمان گرفته تا ویران کردن ساختمان ها و ماشین های دولتی .چطور میشود از تغیر قانون اساسی صحبت کرد در جایی که همین قانون موجود هم اجرا نمیشود ؟ما قبل از هر چیز نیاز مند نهادینه کردن فرهنگ احترام به قانون هستیم ، تغیر قانون اساسی پیشکش
٣۷۶۷۷ - تاریخ انتشار : ۲٣ ارديبهشت ۱٣۹۰       

عنوان : فعالیت و تلاش شما از آب در هاون کوبیدن تجاوز نمی‌کند!
این نوع تشکیلات نه‌ برای مافیای حکومتی ایران خطری خواهد داشت و نه‌ برای مردم ایران منافعی‌ ! فعالیت‌های حزب توده‌ و جبهه ملی‌ در رژیم گذشته همانقدر بود که در این حکومت خواهد بود ! همان نشستن به انتظار و دادن وعده‌های پوچ و موهومی و سرگردان نمودن مردم تا بی‌ نهایت‌ها ! احزاب معرفی‌ شده اورپایی هم همان شیرهای بی‌ دندان مبارزات مردم در کشوهای خود هستند ! خواستها و صداقت مبارزاتی مردم به مراتب از شما فراتر است، آنها بخوبی میدانند که این اژدهای هزار سر،این هیولای هزار دستان ،این مافیای خطرناک که در تار و پود هستی‌ مردم و منافع ملی‌ ایران رخنه کرده است، با رای و التماس و روش‌های مسالمت آمیز نمیتوان از بین برد ! فعالیت و تلاش شما از آب در هاون کوبیدن تجاوز نمی‌کند، کارنامه این سیاست‌ها در گذشته و حال، چه در ایران و جهان گواه آن است...
٣۷۶۶۷ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣۹۰