سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

تبعیض نژادی و عرب ستیزی در ایران (۱) - یوسف عزیزی بنی طرف

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : سونیا نجات

عنوان : افسوس
ترس از عرب بودن در ایران,و تحقیر,باعث تغییرر نام و نشانم شد,احسنت به این قلم شما
۷۹۰۱۶ - تاریخ انتشار : ۷ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : مهران دربندی

عنوان : دم خروس زیر بغل فارس زده ها
کسانی که به سیاست های نژادپرستانه صدام و غیره اشاره می کنند تا مقایسه ای با سیاستهای جمهوری اسلامی در قبال عرب های ایران کرده باشند در واقع دید بسیار نژاد پرستانه خود را به نمایش می گذارند.

این افراد که بایستی قبول کنیم کم هم نیستند قادر به در مسئله نیستند که در واقع ادعا می کنند ایران از آن فارس هاست و بقیه مهمان هستند. این دقیقا همان دیدی است که صدام و امثالهم داشته . بسیاری از ایرانیها و نه لزوما فارسها چه در حکومت چه در اپوزیسیون صدامهای کوچکی هستند که دنیا را با عینک برتری جویی و نژاد پرستانه نظاره می کنند.

آنهایی که ما سالهای سال روشنفکر و یا سابقا منور الفکر نامیدیمشان نقش بسیار بزرگی در این طرز نگرش نداشته اند. از صادق هدایت که داستانها و نمایشنامه هایش که مملو از عربهای ملخ خور و متجاوز و دروغگو هست تا اخوان ثالث، ونادر نادرپور و غیره. آنهایی که ملی گرائی را با باستان پرستی و نژاد پرستی اشتباه گرفته اند سردمدران ادبی ایران شده اند.

هویت ملی ایران در قرن بیستم بر اساس نفی دیگران از جمله اعراب بنیان گذاری شده و نه بر مبنای تعالی و رفاه تک تک مردم ایران بدون تفاوت قوم و زبان . پس
حاصلی هم جز این نخواهیم چید مــــگر آنکه دانه های جدیدی بر مبنای تساوی حقوق و عدالت اجتماعی به پاشیم. تا دیر نشده ...
٣٨۷۵۲ - تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱٣۹۰       

    از : حمید حقانی

عنوان : صدام حسین
صدام حسین حدود سیصدهزار ایرانی را از عراق به خاطر ریشه ایرانی/فارسی داشتن پیش از انقلاب بیرون کرد. در ایران ولی هرگز رفتار مشابهه نشده است. یا اعراب سودان سیاهپوستان سودان را به برده-گیری گرفتند. در واقع ناتیونالیسم ایرانی دفاعی بوده است در مقابل تجاوز. یا حقوقی که اعراب ایران دارند بیشتر از فارسیزبانان کویت و بحرین و غیره است.
٣٨۱۷۱ - تاریخ انتشار : ۱٨ خرداد ۱٣۹۰       

    از : حق

عنوان : منشور جهانی حقوق بشر را نباید قربانی ناسیونالیسم قومی قبیله ای کرد چون نتیجه ای بهتر از آنچه در کردستان عراق می بینیم نخواهد داشت.
با درود خدمت هموطنانم

۱. نیمی از هر جامعه ای زن است. تا زن آزاد نشود هیچ جامعه ای به دمکراسی و حقوق بشر نمی رسد. برای خانم رمضانی و همفکرانش این مهم نیست که زن کرد و بلوچ و و و آزاد نباشد. اصلا دمکراسی و حقوق بشر برای اینها بی معناست و آنرا بی ربط به بحث جلوه می دهند و فکر می کنند که صورت مسئله را به این آسانی می توان پاک کرد و کنار راند.

در مقابل رمضانی ها ما قرار داریم که دستشان را خوب خوانده ایم چون می فهمیم وقتی حقوق زنان با مردان مساوی نباشد نیمی از جامعه را آنها عمدا بحساب نیاورده و آرایشان را به هیچ شمرده اند. این بوی بدی را به مشام هر انسان با وجدانی که پایبند به منشور جهانی حقوق بشرست را می رساند. آنها با بی ربط جلوه دادن مسائل فرهنگی و تبعیض علیه زنان در جوامعشان از یکطرف عمدا زنان خود و آراء آنها را نمی خواهند بحساب آورند و از طرف دیگر خیال می کنند ما این ارتباط ها را نمی بینیم و یا نباید ببینیم. اینها یا نمی دانند چه می کنند و کدام مطالب مربوط و نامربوط به بحث است و یا چون ضعف موضعشان را عیان می کند به سفسطه و مغلطه متوسل می شوند. وگرنه چرا بنی طرف ها و شلیر خانمها در مقابل منشور جهانی حقوق بشر برای ایران انقدر کم می آورند. این منشور در وحله اول بزرگترین تبعیض در هر جامعه ای را که علیه زنان است را از میان برمی دارد. با ایجاد تساوی حقوق بین زن و مرد طبق این منشور است که نظرات زنان معلوم می شود و می توانند مثل مردان در بحث ها و فعالیت ها حق شرکت مساوی داشته باشند. تا آنزمان نظر شلیر خانم در بهترین وضعش می تواند نظر (که غیرممکن هم هست) نیمه مرد جامعه باشد و بس آنهم جامعه ای که فاقد درک اولین اصول دمکراسی و حقوق بشر جهانشمول است. جامعه ای که اینچنین مردسالار و غیردمکراتیک باشد آزادی را فقط برای خودی های خودش که درصد کوچکی از مردان همان جامعه است می خواهد و هیچ ارمغانی برای اکثریت مردان و بخصوص زنان با خود نمی آورد. اوضاع کردستان عراق امروز آینه ای است از آنچه ناسیونالیسم قومی قبیله ای برای مردم می اورد که نه دمکراسی است و نه حقوق بشر و نه امنیت و رفاه. بی ربط خواندن فرهنگ قبیله ای نسبت به زنان و بحساب نیاوردن مسئله زنان بعنوان بزرگترین معضل و جدی تلقی کردن آن بوسیله شلیرخانم و همفکرانشان دم خروسشان است. برای او و همفکرانش ناسیونالیسم قومی و قبیله ای مردسالارانه ی ضدزن و غیردمکراتیک ارجح است بر دمکراسی و حقوق بشر آنوقت دم از دمکراسی و حقوق بشر و تبعیض هم می زنند، عجب! با اینگونه طرز تفکر باید در همه جا برخوردی متمدنانه و جدی کرد. اول باید ایران آزاد شود و بعد جامعه را بویژه زنان را با اجرای منشور جهانی به تساوی حقوق با مردان رساند تا آراء و نظراتشان شمرده شود و بتوانند آزادانه به حق مشارکت خود در تعیین سرنوشت خود و کشورشان برسند.

۲. درک شلیرخانم از منشور جهانی غلط است. یا او این منشور را درک نکرده است و یا خود را به کوچه علی چپ زده است. شلیر خانم بدانند که این منشور به صراحت اعلام می دارد که مفاد آن نباید بطوری تعبیر شوند که تجزیه طلبی را توجیح کند. شلیر خانم بدانند که اگر با استفاده از مفاد این منشور می شد کشورها را تکه و پاره کرد هیچ کشوری بخصوص در اسیا و آفریقا امضای خود را پای آن نمی گذاشت. بنابراین، این منشور تمامیت ارضی کشورهای موجود را بخطر نمی اندازد. این منشور برای رفع همه تبعیضات در چارچوب تمامیت ارضی کشورهای موجود تدوین شده است و همین اصل دلیل اصلی بنی طرف و همفکرانش است که از این منشور طفره می روند و از آن می ترسند. امیدوارم این توضیح برای شلیر خانم کافی بوده باشد در صورتیکه در مورد این منشور دچار کژفهمی شده باشند و قصد بدی نداشته باشند. بنی طرف و همفکران او خوب این منشور را می فهمند و چون آن را بسود خود نمی دانند به این کژفهمی ها دامن می زنند.

۳. شلیرخانم و بنی طرف ها می دانند که نظراتشان نظرات کل جامعه ایرانیان کرد و عرب و بلوچ و و و بهیچوجه نیست. اگر ایشان و همفکرانشان مطمئن بودند که نظراتشان از یک پایه اجتماعی قوی در ایران برخوردار است اول بدنبال آزادی کل ایران و اجرای منشور جهانی حقوق بشر می رفتند تا با باز شدن فضای سیاسی در ایران ببینیم که کمیت و کیفیت طرفداران طرز تفکر ایشان در چه وضعیتی است. اما چون از نتایج می ترسند اینراه را تا حالا نرفته و تا به آخر هم نخواهند رفت.

منشور جهانی حقوق بشر را نباید قربانی ناسیونالیسم قومی قبیله ای کرد چون نتیجه ای بهتر از آنچه در کردستان عراق می بینیم نخواهد داشت.

با آنکه این مقاله به آرشیو سپرده شده است از اخبارروز خواهش می کنم لطف کرده و این نظرم را برای خانم شلیر رمضانی و آقای بنی طرف چاپ کنند. با سپاس، حق
٣٨۱۱۷ - تاریخ انتشار : ۱۴ خرداد ۱٣۹۰       

    از : شلیر رمضانی

عنوان : نکاتی کوتاه
من لزومی به جواب دادن سخنان بی پایه جناب وکیل و امیر صآدقی نمیبینم که این دوستان بجای پرداختن به بحث به شییوی روابط مرد زن در کردستان و مسائل فرهنگی می پردازند کسانی که این سخنان را بیان میکنند باید بدانند که زن ستیزی و پایمال کردن حقوق زنان و زن کشی و چادر مقنعه در حال حاضی بیشتر از هر کجای این کرهی خاکی در ایران جریان دارد لطفأ دست از این مقایسه ها بردارید چون واقعأ به نفع خود شما نیست

این دوستان هنوز نمیدانند که حقانیت و مشروعیت آزادی ملت کرد به اینگونه بحثهای حاشهای گره نخورده چه زنان در کردستان آزاد باشند چه نباشند چه رهبران کرد عقب مانده باشند چه نباشند چه احزاب کرد با هم درگیر شده باشند چه نشده باشند مشرعیت آزادی ملت کرد و ادارهی سرزمین آباو آجدادی ملت کرد به دست مردم کرد سر جای خودش است من نمی دانم که به کجای بحثهای من و جناب بنی طرف مربوط است که در ایران عرب ستیزی ، ترک ستیزی ، کرد ستیزی وجود دارد شما ها برگردید بگوئید کرمانشاهی ها زن به کردهای مهاباد و سنندج نمیدهند وا قعأ این بحثهای گیلانی و وکیل و پیروز پائین آوردن سطح بحث نیست ؟

در رابطه با منشور جهانی حقوق بشر این دوستان یا نمیداند یا میدانند و سعی میکنند از آن پرهیز کنند که مفاد جهانی و منشور جهانی حقوق بشر مبناش به برسمیت شناختن حقوق اقلیت و مخالفین است آنا ن فراموش میکنند منشور جهانی حقوق بشر صراحتأ از حق تعین سرنوشت ملل دفاع میکند و دقیقأ بر همین اساس است که در سودان و تیمور شرقی سازمان ملل و شورای امنیت انتخابات آزاد برای تعین سرنوشت این مناطق سرزمینی انجام دادند و ما چیزی از این حق نه بیشتر میخواهیم نه کمتر یک رفراندوم انجام بگیرد در کردستان تحت نظارت مجامع جهانی برای سرنوشت و ادارهی سرزمین کردستان
٣٨۱۰۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣۹۰       

    از : وکیل

عنوان : اجرای کامل منشور جهانی حقوق بشر ما را به مقصود می رساند یا ناسیونالیسم قومی. ناسیونالیسم ایرانی اخ است و ناسیونالیسم بنی طرفی خوبست!
با اجرای منشور جهانی حقوق بشر در ایران همه به تساوی حقوق خواهند رسید. چرا امثال بنی طرف بهر وسیله ای از این موضوع طفره می روند برای من یکی خیای سئوال برانگیز است. هیچ جوابی در این رابطه نمی دهند و یا با استدلالهای آبکی از آن می گذرند. استدلالهایی که فقط آنانی را می فریبد که نه این منشور را می فهمند و نه به نتایج موفقیت آمیز اجرای این منشور در کشورهای آزاد غرب کوچکترین توجهی کرده اند. آقای بنی طرف خود خوب می داند که این منشور پاسخ درست به رفع تعبیض در کشورهاست اما بنفع خود نمی داند که به آن اعتراف کند. سرابی نشان می دهد از جنس همان سرابی که خمینی و همدستان راست و چپش به مردم در سال ۵۷ نشان دادند و دیدیم چه نتایج فاجعه باری برای همه ما ببار آورد. از یک طرف ناسیونالیسم ایرانی را نژادپرست معرفی می کند و از طرف دیگر تمام هم و غمش صرف برانگیختن حس ناسیونالیسم نژادپرستانه عربهای خوزستان است. او باید تکلیف خود را با ناسیونالیسم بطور کل تعیین کند. اینکه نمی شود که هر جا بنفع مان بود ناسیونالیسم را طعن و لعن کنیم و از طرف دیگر شیفته آن شویم. او ناسیونالیسم قوم خود را مثل بقیه قوم پرستان بالای هر چیزی قرار داده است و هیچ حوصله ای برای منشور جهانی حقوق بشر ندارد چون در تضاد کامل با ناسیونالیسم قومی اش است.

تا زن در جامعه ای آزاد نباشد و از تساوی حقوق با مردان برخوردار نشود آن جامعه آزاد نیست و هرگز به دمکراسی نخواهد رسید. اینهم نکته دیگریست که قومگرایانی مثل بنی طرف از آن طفره می روند.

خانم شلیر رمضانی باید توجه کنند که کرمانشاهی می گویند که "دختر به مرد کرد کردستانی ندهید ولی دختر از آنها بگیرید". کم کرمانشاهی را می بینید که حاضرست دخترش را به یک سنندجی و مهابادی و و و بدهد چون رفتار این مردان با زنان بسیار بدتر از مردان کرمانشاهی با زنان است. آیا خانم رمضانی نمی دانند که در کردستان، خیلی از مردها تا وضع مالی شان بهتر می شد زنشان را طلاق می داده و زنی از خانواده ای پولدارتر اختیار میکرده اند! زن کرد در کردستان وضع بسیار نامطلوبی دارد مگر آنکه فرزند خانهایی مثل اردلانها باشند. آیا ایشان نمی دانند که رئیس قبیله ها و خانواده هایشان چه رفتار تحقیرامیزی با کردهای معمولی دارند! جلوی این تبعیضات را با ناسیونالیسم قومی نمی توان گرفت ولی با اجرای منشور جهانی می توان و باید.

پای صحبت کردهای کردستان عراق در خارج کشور هم بنشینید و از آنها بپرسید که چرا حالا که کردستان "آزاد" شده اینها حاضر نیستند برگردند. بپرسید که نظرشان درباره دو حزب کردی که با بلیط ناسیونالیسم بقدرت رسیدند برای مردم تا حالا چکار کرده اند. اگر کردستان عراق بهشت شده بود کردهای ایرانی هم به آنجا مهاجرت می کردند ولی آنها عاقلتر از این حرفها هستند.

قوم پرستی و ناسیونالیسم کسی را به آزادی و دمکراسی نمی رساند ولی منشور جهانی می رساند. حال هر چقدر دوست دارید طفره بروید و مغالطه کنید.

اجرای کامل منشور جهانی حقوق بشر ما را به مقصود می رساند یا ناسیونالیسم قومی. ناسیونالیسم ایرانی اخ است و ناسیونالیسم بنی طرفی خوبست!
٣٨۰۹٨ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣۹۰       

    از : امیر صادقی

عنوان : تبعیض درون قومی به زنان و کودکان توسط اکراد و اعراب ایرانی
جناب شیلر رمضانی
متاسفانه شما باید قبل از بررسی کارنامه دیگران کارنامه قوم خودتان را بررسی کنید.
متاسفانه مظلوم بودن قوم کرد هم درست است و هم نادرست. درست است زیرا این مردمان گرفتار یک بد شانسی تاریخی و جغرافیایی شده اند و به نوعی حق شان را خورده اند.
و نا درست است زیرا قوم کرد از نژاد پرست ترین اقوام حال حاضر دنیاست و اندیشه های شوونیستی وحشتناکی دارد و در حالت یک نوع خود شیفتگی نارسیست وار سیر می کند و در مبارزات خود از زمان سیمیتقو در ایران گرفته تا مبارزات اوجالان در ترکیه و کشتار احزاب کرد عراقی از یکدیگر در قضایای کوی سنجق و غیره بین بارزانی ها و طالبانی ها و بخصوص اجحاف به حقوق زنان و کودکان همه و همه نشانگر خصوصیت بیرحمی فرهنگی و اعمال ان بیرحمی در اولین فرصت بدست امده می باشد.
و بطور مشخص کافیست با یک کرد غیر ایرانی یعنی عراقی و یا کرد ترکیه هم کلام بشوید و یواش یواش از او نظریاتش را در رابطه با اعراب و تورکها و بهترین روش برخورد با انها بپرسید.
همچنین اگر خودتان را یک بلوچ ایرانی به انها معرفی کنید نظریات ایشان را هم می توانید در رابطه با بهترین راه حل مقابله با فارس ها می توانید جویا شوید که بنظرم حتما شوکه خواهید شد.
در مورد اکراد ایرانی هم چون انها در حالت دفاعی و نه هجومی در حال حاضر می باشند (در سال ۵۸ و ۵۹ و ۶۰ حالتشان هجومی بود) لذا با بازی با کلمات از صراحت خودداری می کنند ولی اگر نظراتشان را در رابطه با چگونگی بهترین برخورد با تورکهای ایرانی( اذری ها) بپرسید زود خودشان را لو می دهند که چه افکار خطرناکی را در کله هاشان نگهداری می کنند.
مظلومیت اکراد به اندازه مظلومیت امام حسین و یارانش برای شیعیان یک دروغ تاریخیست و اساسا یک قوم با گرایشات فرهنگ عشایری و روستایی نمی تواند به راه حل های مدنی(شهری) برای حل مشکلاتش رسیده باشد.
ادعای باور به راه حل های مدنی(شهری) اکراد مانند ادعای اورانیوم غنی سازی دختر شانزده ساله احمدی نژاد بی پایه و اساس است.
شما و اعراب اقای بنی طرف اگر در مورد تبعیض حرف می زنید اول تبعیض نسبت به نیمه دیگر خودتان یعنی زنان تان را حل کنید و بعد داد ازادی خواهی سر دهید.
در ضمن فراموش نکنید که اگر شما به دیگران اعتراض دارید ان دیگران هم خیلی خیلی خوب شما و خصوصیاتتان را می شناسند و نقاط ضعف شما را کاملا در نظر دارند.
در ضمن خواندگان عزیز متوجه باشند که بنده اعمال جمهوری اسلامی در کردستان را جنایت می دانم و اعمال مخالفین کرد را در انجا هم جنایت می دانم. یعنی در کردستان دو گروه جانی و تبه کار با هم جنگیدند و جانیان دولتی پیروز شدند.
٣٨۰۹۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : حقوق بشر
سرکار خانم شلیر ، خواهر کرد عزیز،
آنچه تا کنون گفته شده ربطی به حل مساله اصلی بدبختی ما نداشته و ندارد ولی اگر آدم نگوید غذا شور بود فکر میکنند آدم خر است.
مساله ما این نیست که مثلا جناب بنی طرف " سلطان " خوزستان شده و برای پیروانش بهشتی چو دیگر شیخ نشین های ساحل خلیج " فارس " بسازد و یا علی اوف رهبر کمونیست ، سرمایه دار دو آتشه شده و رییس جمهوری ارثی را به بازماندگانش منتقل کند. در تاریخ بشر تا چشم کار میکند افراد و یا قدرت های روز ما را دنبال علی اف ها دوانده و وقتی به مقصد رسیدند علی اف دیگری پیدا میشود.
خواهر عزیز ، درد ما درد حقوق بشر جهانی ست. ما بجای آنکه در خیابان ها فریاد بزنیم یا بر کوه ها و کویر ها کشته بدهیم که علی اف ها و بنی طرف ها را بر تخت سلطنت بنشانیم باید جهت اجرای منشور جهانی حقوق بشر برای ترک و فارس و کرد و عرب و چرکس و ارمنی میجنگیدیم و بجنگیم. اما علی اف ها و بنی طرفها که با احساسات ما بازی میکنند چنین اجازه ای نمیدهند و قدرت های روز هم که مثلا در لیبی و بحرین دنبال اجرای حقوق بشر! خودند کمکی به ما نمیکنند. عزیز من ، درد ما اینست و تا هرچه زودتر از این خواب بیدار نشویم این روئیای وحشتناک ادامه خواهد داشت. روزی که به مقصد رسیدیم فرقی نمیکند که در کدام "کشور" زندگی میکنیم.
٣٨۰٨۷ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣۹۰       

    از : م شاجین

عنوان : عرب ستیزی در ایران
جناب آقای بنی طرف. با سلام و تشکر فراوان . این همه ملیت ستیزی در دوران پدر و پسر " پهلوی " که خود پایه گذار بودند . هردو در کشور عربی و در آغوش ملل عربی خفته اند . بنازم به درس و عبرت تاریخ . ارباب هردو به نوکرانشان حتی اجازه ورود برای معالجه به خاک شان ندادند . مگر همین اعراب ، این سی واندی سال نیز پاشنه در ،بر همان منوال می چرخد . بعنوان یک ترک آذربایجانی خدمتتان عرض میکنم در این کشور تا عرب ،ترک ، کرد و بلوچ و ترکمن نباشید ملیت ستیزی را درک کردن مشکل است. سلامتی و طول عمر برایتان آرزو میکنم.
٣٨۰٨۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣۹۰       

    از : جواد مفرد کهلان

عنوان : انترناسیونالیسم میهنی
از ایران و ز ترک و تازیان نژادی پدید آید اندرمیان
هم ایران و هم ترک و تازی بود سخنها نه کردار بازی بود.
تازی یا همان تئوژیه اوستا در اصل مردم مردوک پرست بابل بوده اند. تئوژیه یا تازی یعنی پرستنده اژدهای نیرومند. و آن ربطی به خود اعراب نداشته است. سمبل مردوک اژدهایی به نام موش هوشو بوده است. مردوک در شاهنا مه و اوستا تحت نام اژیدهاک ماردوش یاد شده است.
٣٨۰۷۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱٣۹۰       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست