از : علی صمدی
عنوان : جعل جفری رابرتسون
آقای مصداقی
آنچه که درباره گفتگوی تلویزیون اتریش با میرحسین موسوی نوشتید، دروغ است بدین دلیل و سند:
http://nagoftehayeiran.blogspot.com/۲۰۱۲/۱۲/blog-post_۲۱.html
۵۰۴٣۹ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣۹۱
|
از : هدیه از امل
عنوان : مقاله در رابطه با قتل عام زندانیان سیاسی میباشد
به نظر من ما باید هرچیزی را در جای خودش مطرح کنیم و اخبار روز کاملا درست میگوید. بحث ما لجبازی نیست بلکه باید ضرورت را در نظر بگیریم. مثلا در مورد قتل عام زندانیان سیاسی که رژیم اسلامی ایران بر صندلی اتهام نشسته است نباید مجاهدین را در کنارش بنشانیم اگرچه از مجاهدین خوشمان نیاید و اگر در مورد به محاکمه کشیدن سازمان مجاهدین بخواهیم بحث کنیم نمیتوانیم دیگران را شریک انها بدانیم. این مقاله واقعا در رابطه با قتل عام زندانیان سیاسی از جانب رژیم اسلامی است. بی نام یا با نام قبلی به نظرم باید کامنت در رابطه با مجاهدین را زیر مقاله اقای اصفهانی که مقاله اش در رابطه با پادگان سابق اشرف در عراق است بنویسد. باشد تا ما بتوانیم از تداخل بحث جلوگیری کنیم و تا کسی از حکومت یا اپوزیسیون انتقادی کرد اول بخواهیم خودش را بر صندلی اتهام بنشانیم. حکومت اسلامی همین کار را میکند و البته مجاهدین هم. ما تلاش کنیم اینطور نباشیم
سافا
٣۹۵۴۹ - تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱٣۹۰
|
از : حقیقت طلب
عنوان : پاسخی به ک حسینی
آقا یا خانم حسینی شما از یک طرف می گویید چهره آقای مصداقی با درونش نمی خواند اما از یک طرف دیگر می گویید از درون او خبر ندارید!!!
شما در چند جمله تان انبوهی از تضاد است. متاسفم برای شما که توقع دارید همه سکوت کنند که رهبران مورد علاقه شما تاریخ را تحریف کنند.
از نظر من اگر صد سال دیگر هم امثال آقای مصداقی در مورد این جنایت بنویسند حق دارند و باید بنویسند و نگذارند افرادی مثل شما حقیقت را پایمال کنند.
اتفاقا آن که عدالت خواه است بایستی مثل آقای مصداقی خنده رو باشد. اتفاقا آنان که خواهان عدالت و راستی نیستند تروش رویان و اخموها و عبوس هایی هستند که در حوزه علمیه لانه کرده اند.
شما از روشن شدن مردم هراس دارید. هزاران نفر قتل عام شده اند و شما چند صفحه نوشته آقای مصداقی را طولانی و.. می خوانید. هیچ ادعای موسوی را بی پاسخ نگذاشته است اگر جواب نداده بود می گفتید در مقابل گفته های موسوی منطق نداشته و یا حرفی نداشته است. اما من خوشحالم که امثال او هستند و اجازه نمی دهند که تاریخ تحریف شود.
٣۹۵٣۹ - تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱٣۹۰
|
از : صدا
عنوان : جمع آوری مستندات برای اقامه جرم بر علیه جمهوری اسلامی
مقاله آقای مصداقی با مستندات بسیاری همراه است که گذشته از روشنگری در مورد عدم استحکام نظرات آقای موسوی در مورد اعدامهای گستردهی سال ۶۷ میتواند به عنوان مجموعه ای از مستندات در راه اقامهی دعوی بر علیه جمهوری اسلامی در دادگاههای بین المللی از آن استفاده کرد. به نظر بنده که تا بحال هیچ مسئول دولتی ای نتوانسته در صورت اثبات جرم علیه مردم از این که بنده اطلاعی نداشتم به عنوان دفاعیه استفاده کند. که این در مورد آقای موسوی هم صادق است. گرچه که مستندات آقای مصداقی به نظر بنده به وضوح نشان میدهد که این که من نمیدانستم یا مسخره تر از آن اینکه امام هم نمید انستند به هیچ گونه در مورد آقای موسوی مصداق ندارد.
٣۹۵٣۴ - تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱٣۹۰
|
از : بی نام
عنوان : چه منتشر کنید و چه منتشر نکنید
این کامنت دقیقاً در کادر همین موضوع معین این مقاله است. به کسی هم در آن بد و بیراه نگفته ام. اگر خواستید، منتشر می کنید، و اگر نخواستید هم منتشر نمی کنید، اما من حداقل وظیفه آدم بودن خودم می دانم که این را بنویسم.
تعداد بسیار زیادی انسان شریف و مبارز، از جمله دوستان و یاران من، در قتل عام تابستان ۶۷ به فرمان خمینی به شهادت رسیدند. شکی نیست که پرونده آن جنایت را باید همچنان کاملاً مفتوح نگاه داشت.
اما آن پروسه گذشته را دیدن و مرتباً از آن برای سرکوفت زدن به موسوی و مقابله با «جنبش سبز» استفاده کردن، و در همان حال، دنده کمکی پروسه حی و حاضر قتل عام بسیار محتمل سه هزار و چهار صد نفر به خاطر دو نفر بودن نشان صداقت نیست.
چرا باید همه مثل آن دو نفر فکر کنند، و بقیه ای که مثل آن دو نفر فکر نمی کنند و در حد بضاعت خودشان راه حل هایی برای نجات سه هزار و چهار صد نفر از قتل عام ارائه می دهند مأموران رژیم و مزدوران خود ارزان فروخته و خود گران فروخته در نزد آقای مصداقی باشند؟
شما آقای مصداقی، در مقاله ای که در سایت خود گذاشته اید آن ها را از زبان دوست و همکارتان اینطور معرفی کرده اید.
و علاوه بر مزدور بودن، آن ها را خرانی دانسته اید که در پوست شیر رفته اند و راه حل های مستقل خودشان را رائه می دهند در حالی که وظیفه آن هاست که شاهد قتل عام سه هزارو چهار صد نفر در همین حالا به رأی و اراده دو نفر باشند و دم بر نیاورند.
ارتباط این کامنت با مقاله آقای مصداقی کاملاً معلوم است: کسی می تواند واقعاً و صمیمانه در باره قتل عام بیست و چند سال پیش که در زمان ریاست موسوی (دارای اختیاراتی در حد اختیارات نخست وزیر در قوه اجراییه)، به وسیله قوه دیگری موسوم به قوه قضاییه و به دستور خمینی اتفاق افتاد از موسوی طلبکاری کند که با مزدور و عامل رژیم معرفی کردن کسانی که می خواهند از طریقی به جز طریق آن دو نفر مورد علاقه اش، شریک قتل عام سه هزار و چهار صد نفر در همین امروز نباشند، شریک این قتل عام حی و حاضر نشود.
من نمی فهمم چرا باید این کامنت، خارج ازموضوع مقاله تلقی شود. شاید من آدم نفهمی هستم که نمی توانم این را بفهمم. اما معمولاً دیگران مرا آدم نفهمی نمی دانند. خودم هم همینطور.
٣۹۵٣۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱٣۹۰
|
از : اخبار روز
عنوان : به کاربران محترم
برخی کامنت های ارسال شده برای این مقاله افشاگری هایی است علیه نویسنده و سازمان مجاهدین مجاهدین خلق که ارتباطی به موضوع مقاله ندارد و به همین جهت از درج آن ها خودداری شده و بعد از این نیز خودداری خواهد شد.
کاربران محترم توجه داشته باشند که نظرها حول مسائل مطرح شده در مقاله مطرح شوند. اخبار روز افشاگری هایی را که با نام های مستعار و ناشناخته در مورد نویسندگان سایت و یا سازمان های سیاسی صورت می گیرد، درج نخواهد کرد.
٣۹۵۲۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ مرداد ۱٣۹۰
|
از : نیاز
عنوان : کامنت گذاران عزیز لطفا از عرش اعلی بیاید پایین
دوستان منهم فکر میکنم که موسوی در مورد جنایاتی که رخ داده، چه خبر داشته چه نداشته، باید پاسخگو باشد. و نه او که هرکسی که در آن زمان در مورد جنایت ها سکوت کرده مانند "خود من". موسوی فقط پست و مقام داشته و من نه.
خواهشا فراموش نکنیم که روح سیاسی آن زمان در مورد شاید تمام نیروهای سیاسی وقت روحیه آزادی خواهی و دموکراسی و حقوق بشر و مدارا نبود بلکه روحیه خشونت و حذف کردن بود.
رژیم پهلوی نیز که در عین خدمات بسیاری که کرد این خشونت و حذف را به مخالفان سیاسی خود اعمال میکرد و بقیه گروههای سیاسی و انقلابیون آن دوران نیز چنانکه بعدها در مورد برخی نیز به عینه دیدیم پتانسیل کمتراز رژیم آخوندها برای اعمال خشونت نداشتند و بعضی نشان هم دادند. منجمله سازمان مجاهدین خلق و آری حتی حزب توده و آری حتی سازمان فداییان خلق که من هوادار آن بودم سازمان ها یهای مداراگری نبودند.
من کاملا با کسانی که برای روشن شدن حقیقت تلاش میکنند موافقم و همه جور بهشان حق میدهم که نگذارند حقیقت ماست مالی شود. اما از این نوشته ها بشدت بوی فراافکنی میاید. تو گویی ما همه کامل و دموکرات بودیم و تنها موسوی این وسط گناه کرده. نه بابا جون برید به گذشته های خودتون نگاه کنید. امروز اگر شعبان بی مخ به خلخالی ایراد میگرفت که تو جنایت کردی، سخت میشد بی تفاوت نگاهش کرد، نه؟
واقعیت این است که بجز گردانندگان رژیم که اساسا بخاطر حجم وحشتناک جنایاتشان دیگر هیچ راهی بجز ادامه خشونت و بربریت و ادامه وحشی گری برای خود باقی نگذاشته اند، بقیه افراد و گروهها، من و شما وموسوی و کروبی نیز، از سی سال پیش خود بسیار فرا تر رفته ایم و امروز کمتر کسی است که بخواهد همان روشهای سی سال پیشش را باز تایید یا اجرا کند. موسوی هم مثل خود شما ها، صرف نظر از اینکه هوادار چه گروهی یا فکری هستید با بیست سی سال پیش خود قابل مقایسه نیست.
ما اینجا همه داریم با نام های مستعار نقش ژاندارک حقوق بشر و آزادی را بازی میکنیم. بیست سی سال پیش هم همینگونه بودیم؟
بدبختی ما این است که ایرانی جماعت همیشه جو گیر میشویم و شروع به فراافکنی میکنیم. یک گوشت دم توپ پیدا میکنیم که همه بریزیم سرش و لت و پارش کنیم که خودمان عین قورباغه باد کنیم. و اشتباهات خود را بپوشانیم.
واقعیت این است که همان هزاران قربانی سال شست و هفت(که از عزیزان خودم هم جزوشان بوده است) برای اعدامیهای سال پنجاه و هشت و شست اگر هورا نکشیده و کف نزدند اقلا خفه خون گرفتند و هیچ نگفتند. آن قربانیان که سال پنجاه و هشت که اعدام شدند برای جنایاتی که ساواک میکرد اگر هورا نکشیدند اقلا سکوت و همراهی کردند....
این ننگ فقط موسوی نیست این ننگ یک ملت عقب افتاده جهان سومی است که تازه دارد حقوق بشر و دموکراسی و آزادی معنی اش چیست.
این موسوی اگر هم همان باشد که برخی از شما بدترین احتمالات را در مورد او ممکن میدانید، با آنچه که امروز شده مانند بسیاری از ما فرق کرده و بسیار بسیار فراتر از خود رفته است. او هم مثل من و شما نمیخواهد مخالف فکری خود را مثل بیست سال پیش تکه تکه کند. حتی گیریم که تمام اتهامات هم به گذشته او درست باشد، باز هم نمیتوان امروز برای مقاومتی که او و کروبی جلوی بربریت رژیم میکنند احترام قایل نشد و آنها را در "کنار خود" ندید.
من یکی نه در انتخابات شرکت کردم و نه موسوی هرگز کاندید من بوده و یا خواهد بود. اما بیایید بی انصاف نباشیم. آن کاربری که طناب دار بر گردن موسوی انداخت، معلوم نیست که دادگاه او را به چه جرمی برای گذشته اش متهم کند.
فرض کنید که یک همسایه داشته باشید که هی آمده شما را اذیت کرده و کتک زده و برادر شما را هم کشته است. حالا که خانه شما آتش گرفته آب آورده آتش را خاموش کند. گیریم دلش هم برای شما نسوخته بلکه برای اینکه آتش به خانه خودش سرایت نکند آمده کمک. باید چکار کرد؟ نگذاشت آتش را خاموش کند؟ یا باید گذاشت حالا که خودش را انداخته جلو، اقلا گوشت دم توپ شود وآتش را خاموش کند و خودش را سپر بلا کند؟ بگذاریم خانه و اهالی اش بسوزند یا بگذاریم اول آتش خاموش شود؟
عقل و سیاست حکم نمیکند که برویم در حین آتش سوزی باهاش دست به یقه بشویم.
بخصوص که خودمان هم از نظر فرهنگی نظیر همان تحفه ای بودیم که او بوده است.
٣۹۵۲٣ - تاریخ انتشار : ۱٣ مرداد ۱٣۹۰
|
از : دامون سروی
عنوان : چند نکته
نویسنده می گوید«حتی اگر بپذیریم موسوی اطلاعی از این جنایت نداشته از مسئولیت او نمی کاهد.»
۱-وقتی مسئولیت ها بررسی نشود،مجازات و پاداش منصفانه در کار نباشد وضع همین است که می بینید.البته فرق نمی کند مسئولیت فرد یا سازمان حکومتی باشد یا خارج از حکومت،سوار یا پیاده.در زمان و مکان مناسب و نه به میل و انتخاب این و آن این حسابرسی باید بشود.۲-کژی و راستی بدون کاوش و گفتگو و نوشتن و خواندن مشخص نخواهد شد.کژی و راستی را باید در عمل و در زمان و مکان مشخص دید.کسی می گفت من به دلایلی به موسویِ سال ۸۸ رأی دادم نه به موسویِ ۸۷،۸۶،...۶۷،...۶۰.موسویِ ۹۰ هنوز در برابر موسویِ ۸۸نایستاده و اگر چنین کند من دیگر... ۳-شاید روشن کردن آینده با چراغ گذشته ممکن نباشد.اصلن اگر در گذشته چراغ شایسته ای یافت نشود حال را هم رها و به امکانات کنونی پشت پا بزنیم؟ ۴-نویسنده مقاله، دیگر در واکاوی بخش دلخواه گذشته چنان مهارت یافته که اصرار دارد تا دیر نشده و بیرق بعضی ها افراشته نشده و کار از کار نگذشته تکلیف آنها را یکسره کند.او باید بداند فریاد های گذشته اش در سکوت همگان؟؟ گم شده و اینک تنها در سایه جنب و جوش پس از انتخابات و ای بسا منطقه عربی و جنبش خیابان بیشتر جلوه کرده. بی گمان این از«صدقه»سر این و آن نیست.باید بداند حرکت مردم ،امید به حقیقت را زنده می کند نه پافشاری مان.شتاب ما راه به جایی نخواهد برد. ۵-کار «اخبارروز»در ایجاد زمینه گفتگو جای سپاس دارد، بی آنکه پیشداوری کرده برخی دیدگاهها را نادیده بگیرد.اگر در گذشته عادت به گفتگو و بهتر بگوییم گفت و شنید داشتیم حتمن بسیاری خطاها بروز نمی کرد.تاکنون شمشیر کشیده نابود کرده و نابود شده ایم.این بار بگوییم و گوش فرا دهیم تا بسازیم.
٣۹۵۱۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ مرداد ۱٣۹۰
|
از : بهرام ک
عنوان : باز یک نوشته و جنجال امت مسلمان
باز کسی پیدا شد و درباره جنایات رژیم سخنی گفت و خیل عظیم امت مسلمان در صحنه به جنجال و هوچی گری دست زدند. چندی پیش بر ملا شد که رژیم عده ای را به خارج فرستاده تا دخل مخالفان را بیاوردند و یا از درون تشکیلات آنها را متلاشی کنند یا تخریب شخصیت کنند. نوشته های امت مسلمان همیشه در صحنه در پای اسن مقاله صحت این خبر را نشان میدهد. آخر چرا این سربازان گمنام امام میباید سایت اخبار روز را که یکی از تلاشگران آزادی و دمکراسی در ایران هست، بخواند ؟؟ تا بخواهند در پای مقالات آن چیزی بنویسند؟؟ دو تایی شعار های امامی میدهند و بس و سه تایی دیگری در نقش آدم های آگاه. یکی میگوید سخن درباره قتل عام ها تنها برای عدم تکرار آن است ( عجب انسان دمکراتی، از کیسه خلیفه میبخشد نمیدانم چرا هر موقع که مسئله محاکمه و مجازات لشگریان اسلامی میشود، یکهو اینها دمکرات میشوند؟ و در مواقع دیگر خواهان اعدام بدون چون و چرا) و بعد میپرسد با این افشا گری ها چه میخواهید بکنید؟
تا یقه دران بازه گاه امام هستند، صفحات این سایت هم توسط اینان آلوده میشود
٣۹۵۰۵ - تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱٣۹۰
|
از : الف باران
عنوان : این سیاست دولتها و دیکتاتورهاست که کشتار انقلابیون را حلال و خشونت برای خود را حرام میدانند !
گذاری اجمالی بر وقایع دهه ۶۰ ، کمترین کوششی برای دفاع از حقوق انسانی و انسانیت در جامعه ایرانی است نه حمایت از این یا آن سازمان ! آنانکه امروز وقایع این جنایات را صحه گذاشته و یا سکوت میکنند از شرکا این حکومت و از سهامدارن گلزار خاوران و بیشمار خاورانهای پنهان شده ایران اند.احتیاجی به اعتراف و تایید نقش آنها در آن زمانها نیست در حال حاضر نیز چنین رفتاری و مشیی را دنبال میکنند، برخورد آنها با انقلابیون همان هست که در آنزمان بوده است. آنها هنوز هم برای حفظ این نظام بروی دشمنان آن شمشیر میکشند.با وجود آنکه دستشان به خون مخالفین این حکومت رنگین و انکار ناپذیر است موعظه "عدم خشونت" را سر لوحه خود قرار داده اند ! یعنی قتل عام مخالفین این حکومت خشونت طلبی نیست ، همراهی،همکاری، جاسوسی و دستگیری و کشتار انقلابیون جزو وظایف انقلابی آن هاست و خشونت طلبی بحساب نمی آید ولی در عین حال، صلح طلبند و مخالف خشونت ! هم قسم حضرت عباس و هم دم خروس ! این سیاست دولتها و دیکتاتور هاست که کشتار انقلابیون را حلال و خشونت برای خود را حرام میدانند!این مصیبت برگزیدگان "صلحطلب"، شایستگی آن دارند که نام خود را همراه برادر لاجوردیها و ماشاالله قصابها در ردیف سهامدارن قتل عام و فجایع دهه ۶۰ ، قبل و بعد از آن در خاورانهای بیشمار ایران ثبت نموده و بهره آنرا از حکومت "ضدّ امپریالیستی" اصلاح شونده دریافت کنند ! شما را به سود و ما را به انقلاب بس...
٣۹۴۹۹ - تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱٣۹۰
|