محمود جان دلم برایت می سوزد
-
فیروز بهرام
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : اشگان ایرانی
عنوان : آقای فیروز بهرام ، بهتر که محمود جانت هیچوقت شانس آشنائی با تو را نداشته باشد !!
آقای فیروز بهرام ، بهتر که محمود جانت هیچوقت شانس آشنائی با تو را نداشته باشد !!
آقای فیروز بهرام ، لشگر های اسلام سالهاست دنبال نابودی ستارگانند. محمود جانت
یکی و یک نفر نیست فیروز جان !!!
فیروز جان، می توانم تو را مجسم کنم که همچون جوانی ات و با تمامی دل پاکی ات همچنان ستوز بر قارگان را در سیاهی شب دنبال میکنی.
فیروزجان، من هم این جاست که دلم برای ساده دلی ات می سوزد وقتی که به محمود نادری ها، سندسازان کتاب چریکهای فدایی خلق می گویی:
" شاید هیچوقت شانس آشنائی با تو را نداشته باشم ولی فکر میکنم سالهاست که تو را میشناسم. تو گویی در کنارم بودی همانند یک هم اتاقی که در پی سرکوب لجام گسیخته و وحشیانه رژیم ، سرافراشته به شکست رسیده بودیم و خشم، یاس و ناامیدی ناشی از این شکست ، در بدترین حالات روحی بسر میبردم.
می گویند قهرمان پروری در تاریخ، انسان را به ایده الیسم میکشاند و اسطوره جایگزین واقعیت میشود. گمان دارم که بخشی از واقعیت در این سخن نهفته است و اما، بخش دیگری که به عمد به فراموشی سپرده میشود، بذر های است که توسط این قهرمانان در طول تاریخ کاشته شده است و این، همانا نادیده گرفتن نقش انسانهائی که بالاتر از ارزشهای تعیین شده در جامعه، بر خلاف جریان باد پرواز کرده اند. "
اشگم را در آوردی فیروزجان !
با مهر،
اشگان ایرانی
٣۹۷٨۲ - تاریخ انتشار : ۱ شهريور ۱٣۹۰
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۱)
نظر شما
اصل مطلب
|