یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

دوستانی که هیچگاه عاقبت به خیر نشدند - اردشیر زارعی قنواتی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : اردشیر زارعی قنواتی

عنوان : متن بی قاعده و حاشیه پر تعارض
آقای آرمنی عزیز: قبلا از اظهار لطف شما در آخرین پست برای مطلب قبلی خود سپاسگذاری می کنم. تمام آنچه در خصوص دولت ها و مردم پاکستان و افغانستان گفته اید تا حدودی درست است اما این موضوعات نیز بخشی از پازل در هم ریخته موجود در منطقه هندوکش است. در این دو کشور بحث روابط دوجانبه و متشنج فعلی بسیار فراتر از دولت دیکتاتور - ناکارآمد و ملت های ناآگاه می باشد. اصولا ما در شناخت روابط دولت - ملت در این دو کشور با یک پارادوکس ذاتی روبرو هستیم که ناشی از نبود زیرساخت تشکیل دولت - ملت مدرن خواهد بود. پاکستان بعد از اعلام استقلال از هند صرفا به واسطه ی دخالت های استعماری و گسست در بستر مذهبی بین هندوها و مسلمانان در مسیر شکل بخشی کاذب به یک کشور نواستقلال پای گذاشت که در درون خود حامل تناقضات ماهوی بود. جنگ ها و تنش های تاریخی بین دهلی و اسلام آباد نیز متاثر از همین وضعیت به یک مشکل ژئوپلتیک - ایدئولوژیک تبدیل شد که تا به امروز ادامه داشته و در جغرافیای سیاسی پاکستان زاینده ی بنیادگرایی اسلامی بوده است. این کشور در برخورد با افغانستان نیز به نوعی در همین چارچوب متصلب و بسته عمل می کند و از گسست های قومی - مذهبی جهت رسیدن به اهداف ژئوپلتیک خود استفاده می کند. این در حالی است که در درون پاکستان چهار منطقه سند، پنجاب، بلوچستان و مناطق قبایلی هیچ نقطه اشتراکی جهت شکل بخشی به یک ملت واحد و مدرن را ندارند. افغانستان نیز با یک مشکل بزرگ روبرو می باشد که من در طول سال های اخیر از آن به عنوان "دنبالگی قومی" نام برده ام و آن اینکه اصولا پشتون ها، ازبک ها، تاجیک ها، هزاره ها، ترکمن ها و دیگر خرده قومیت های ساکن در آن فاقد توان آلترناتیوسازی ملی می باشند. تمام این قومیت ها دنباله ی یک قومیت خاص هستند که ساخت مرکزی آن در کشورهای همسایه قرار داشته و به همین جهت همواره متاثر از موقعیت بیرونی می باشند. همین که شما می گویید به طور نسبی از هر ۱۰۰ افغانی حدود ۴۵ نفر آنان حسرت دوران حاکمیت طالبان را می خورند خود گویای همین واقعیت است و نشان می دهد که پشتون های افغان که تقریبا همین حد از جمعیت کشور را تشکیل می دهند در پشت ناسیونالیسم نهفته در بستر اجتماعی خود طالبان را برآیند رویاهای خود می دانند. اصولا بحث توهم توطئه نیست بلکه نگرش عینی به واقعیان خود گویای تعریف فاجعه کنونی است، البته در صورتی که به سابقه تاریخی موضوع به درستی پرداخته شود و نقش دخالت خارجی در رخدادهای ۴ دهه اخیز منطقه به خوبی رصد شود. پاکستان در ذات ژلاتینی خود حامل تضادهای فاجعه باری است که دیر یا زود بروز و ظهور می یابد همان گونه که افغانستان هم اینک در این چنبره دست و پا می زند. عواملی که در مطلب به صورت اجمالی عنوان گردید با توجه به همین واقعیات، آینده خوشایندی را برای این دو کشور نوید نمی دهد و آمریکا نیز به عنوان کشوری که در طول چند دهه ی اخیر نقش فعال و اکتیوی در هندوکش داشته است از این مهلکه مصون نبوده و همان گونه که هم اکنون بسیاری از آمریکاییان و اروپاییان معتقدند تاوان میراث شوم نئوکان ها را می بایست پرداخت کند.
۴۰۷۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱٣۹۰       

    از : رفیق سید عباس ارمنی

عنوان : چو تو خود کنی اختر خویش را بد........مدار از فلک چشم نیک اختری را....(ناصر خسرو)
آنچه را که ما از آن تحت نام دولتهای افغانستان و پاکستان یاد میکنیم تنها گرو ه های کوچک و قدرت مداری هستند که از کمترین وجاهت در میان مردم برخوردار نیستند و متاسفانه افعال و اعمال آنها در راستای منافع این دوملت نیست و نفع گروهی و صنفی خودشان را در خلال حوادث جاری دنبال میکنند و در مقابل این گروه های کوچک لشکر عظیمی از مردم قرار دارند که یا هیچ نفعی در جابجائی قدرتها برای خودشانمتصور نمی بینند و یا کمترین علاقه و اشتیاقی برای حضور فعالتر در امر پر خطر ومشکل آفرین سیاست ندارند و همین انفعال گسترده دست و بال قدرتمداران سنتی را در اعمال آنچه تامین کننده منافع گروهی آنها است باز میگذارد نمونه آن گسترش تنش میان دولت پاکستان و هند که تنها تامین کننده منافع گروه کوچکی از عناصر امنیتی پاکستا ن است و در مقابل هزینه های کمر شکنی را برای کل جامعه به همراه دارد نمونه دیگر آن اعمال سیاستهای تنگ نظرانه غیر خیر خواهانه غیر کارامد این دو کشور همسایه در قبا ل یکدیگر است . سازمان امنیت عریض و طویل پاکستان به دلیل حضور گرایشات اسلامی در آن و باز به دلیل نیاز به تنش که وجود این گونه سازمانهای پر هزینه را در کشور های دیکتاتوری تو جیه میکند دائما در جستجوی راهی برای تشنج آفرینی هر چه بیشتر است افغا نها هم که بیچا ره ها از همه جور کمبودی در رنج هستند از جمله کمبود سیاستمداران خردمند و متعهد ویک مشت بند باز و طرار میدان دار سیاست شدند.
و افغانهای غیر سیاسی نیز از هر صد نفر دستکم چهل پنجاه نفرشان حسرت دوران ملا عمر را میخورند. حداقل اینجا در اروپا به افغانهای زیادی میشه برخورد که اگر روابط نزدیکی با شما داشته باشند و از باز کردن سفره دلشان پیش شما خجالت نکشند حتما با حسرت از امنیت و آسایش دوران حکومت خلیفه مسلمین ملا عمر برای شما نقل خواهند کرد.
آقای قنواتی عزیز این دوملت با وجود چنین دوستان هم کیشی بی نیاز از دشمن خارجی هستند نیاز به تو طئه های جهانی نیست به قول قدیمها : اینها خودشان نزده میرقصند.
موفق و پایدار باشید
۴۰۷۱٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱٣۹۰       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست