از : علی کبیری
عنوان : ارزیابی اشتباه
به آقای تهمتن- ش
هم میهن گرامی، ما موظفیم تا بخاطر حفظ جان چند میلیون از هم وطنان مان درایران، با این مسأله ی حساس مسئولانه برخورد کنیم. بنده طی سئوالاتی که از آقای همایون علم کرده ام، همین حفاظت از جان چند ده میلیون انسان ایرانی مد نظرم بوده است. اگر با دقت به سئوالهای مطرح شده نظری بیافکنید، ملاحظه خواهید کرد که آن سئوالها بر مبنای منطق بوده اند. بنده درآنجا از ایشان پرسیدم که چگونه به واقعیت اهداف بمب سازی آخوندها پی برده اند. توجه خواهید کرد که برای رسیدن به واقعیت، باید استدلالمان در یک مسیر غیر منقطع بین ذهن وعین حرکت کند. هنگامی که کسی به یقین ابراز میکند که «...واقعیت این است که جمهوری اسلامی و مشخصا شخص علی خامنه ای به دنبال ساختن بمب اتم...است،» هر کسی هم حق دارد تا متقابلاً از وی سئوال کند که آقا از کجا به این واقعیت اشراف پیداکرده اید؟ آخر در اینجا خامنه ای وآخوند ونوچه هایشان وغیره مطرح نیستند. اینجا با ادعای دستیابی به واقعیت از جانب شخصی طرف هستیم که دارد مُهر تأئید به ادعاهای اسرائیل وغرب میزند. این زدن مُهر تأئید به ادعاهای غرب واسرائیل، بهای هنگفتی برای ایران وایرانی درپی خواهد داشت. به همین خاطر هم بنده به ضمیمه ی گزارش مدیر کل آژانس که درآن نه به یقین بلکه با ابراز تردید وسوء ظن به فعالیتهای اتمی جمهوری روضه خوانها، میخواهد برایران فشار وارد کند تا دروازه ی مملکت را به روی هر کس وناکسی بازکنند. اینجا دیگر ما نمیتوانیم همچو سال ۵۷ عمل کرده وشعار ارتش غیر خلقی منحل باید گردد، بدهیم. این طور به قضایا نگریستن، سیاه یا سفید دیدن آنهاست. شما نمیتوانید همه ی دست آوردهای این رژیم ضد بشری را نفی کنید. همچنانکه رژیم نازی هم دست آوردهای بسیار بزرگی برای پیشرفت صنایع آلمان داشت. ما در آخر رژیم شاه تنها تفنگ ژ۳ تولید میکردیم و فقط یک کارخانه ی تعمیر تانک در مسجد سلیمان داشتیم. ولی امروزه ایران به بیش از ۳۵ کشور دنیا اسلحه صادر میکند. اگر این عمل آخوندها از نظر برخی بد است، از نظر من بسیار هم خوب است. چرا؟ چون دیگر مثل کودتای ۲۸ مرداد آمریکا وانگلیس قادر نیستند تا با صرف یک میلیون دلار دولتی را درایران ساقط کنند. اینها سرمایه های ملی ماست ومتعلق به کشور وملت مااست. ما نباید با ربط دادن اینها به آخوندها، اشتباه سال ۵۷ را تکرارکرده و زیر ساختهای دفاعی کشور را مورد حمله قرارداده و آنها راازهم فرو بپاشیم. هر کشوری نیاز به ارتش و سلاح وگارد ملی دارد تا درمواقع جنگ وسوانح طبیعی به مردمش کمک کند. این مملکت که ملک طلق آخوندها نیست. ولی حرکت در جهت فروپاشی رژیم ترور ووحشت نباید بهانه ای باشد برای فروپاشی کل زیر ساختهای مملکت. دربررسی مسائل استراتژیک هم، سیاه وسفید دیدن قضایا منجر به اشتباهات بزرگ وشکستهای سهمگین میشود.
حال برمیگردم و به بررسی نظریات شما میپردازم. اظهارکرده اید که « این خیانت طبق گفته ی خود شما و دلیل آن را برای شما توضیح میدهم. درمیانه نظر خود نوشته اید *اگر کشوری(در اینجا کشور ولی فقیه !)دارای نیروگاههای اتمی(ضریب پایئن ایمنی روسی) باشد...» پاسخ شما اینست که این نیروگاهِ بقول شما با ضریب پائین روسی را متخصصان آژانس اتمی بازرسی کرده و اجازه ی شروع به کارش را آنها صادر کرده اند. محض اطلاع شما باید به عرضتان برسانم که به منظور صدور جواز برای ساختمان یک نیروگاه اتمی، ابتدا آژانس کلیه ی نقشه های مربوطه را مورد ارزیابی قرار داده وسپس از مسئولین میخواهد تا برای جزء به جزء هر قسمت گزارش فنی تهیه کنند. سپس این نقشه ها ومدارک درخواستی برای بررسی به آژانس تحویل داده میشوند. متخصصین آژانس پس از بررسی، طی جلسه های متعدد سئوالات و نظرات خودشان را مطرح میکنند واگر تصحیحات یا تغییراتی لازم باشد، به طرف مربوطه یادآوری میکنند. هنگامی که از نظر فنی وایمنی کلیه ی جوانب مورد بررسی قرارگرفت، اجازه ی ساختمان نیروگاه از جانب آژانس صادر میشود. ضمن ساختمان، مرتباً مراحل مختلف مورد بازرسی بازرسان آژانس قرار میگیرد وپس از پایان کار، پیش مرحله ی راه اندازی نیروگاه انجام میشود. به این ترتیب که اجزاء هر قسمت بطور جداگانه و بعد باهم تست میشوند وپس از این کار قسمتهائی که باید باهم هم آهنگ (سنکرون) شوند، هم آهنگ شده ودرانتها نیروگاه بطور آزمایشی برای مدت معینی شروع به کارمیکند. اگر این مرحله را هم با موفقیت گذراند، از طرف آژانس جواز قطعی برای کار نیروگاه صادرمیشود. ولی این به آن معنی نیست که آژانس برود دنبال کارش ونیروگاه را به امان خدابسپارد. درحین کار نیروگاه، بازرسان آژانس مرتباً قسمتهای مختلف را بازرسی میکنند. این مختصر را به این سبب برای شما شرح دادم تا پاسخ ضریبِ پائینِ ایمنیِ روسیِ شما راداده باشم. حالا شما اگر نقصی در این نیروگاه می بینید، باید به آژانس بین المللی اتمی ایراد وارد کنید. درمقابل، من متوجه ضریب پائین ایمنی روسی شما نمیشوم. استراکچر این نیروگاه توسط زیمنس آلمان درزمان شاه طراحی وساخته شده است ودرزمان حکومت آخوندی مدتها بحث مابین خودشان این بود که بااین استراکچر چه باید بکنند. حتی به این نتیجه رسیدند که از آن به عنوان انبار غلات استفاده کنند.
سپس شما از من سئوالی بصورت ایراد، میکنید که «...ممکن است بفرمایئد و بخوانندگان بگویئد که مقدار کشف شده اورانیوم در"داخل"بعد ازسالها جستجو; چقدر است؟؟...» پاسخ شما آنست که ذخیره ی اورانیوم درایران همانقدراست که مقدار غنی شده اش اسرائیل را به شدت به وحشت انداخته است. مضافاً به اینکه این ایراد شما درمورد غنی سازی اورانیوم، وارد نیست. مگر ژاپن دارای معادن اورانیوم است که کلیه ی عملیات غنی سازی اورانیوم نیروگاههای خودش را درداخل انجام میدهد؟ دراینجا بحث دارابودن ذخیره ی معدنی مطرح نیست. بحث درمورد تکنولوژی غنی سازیست وایران از این نظر به خودکفائی رسیده است. و این تکنولوژی بومی مال ملت ایران است. سپس شما به عماد افروغ اشاره کرده واورا متخصص دردانش هسته ای معرفی کرده اید. البته تخمین میزان ذخیره ی اورانیوم معدنی نیازی به تخصص در فیزیک هسته ای ندارد. ولی مایلم به اطلاع شما برسانم که درزمان شاه، دردانشگاههای ایران دکترای فیزیک هسته ای به کسی اهداء نمیکردند. بعد میگوئید که «...مسئله بم سازی اتمی آخوندان; ضرب المثل"خر نخریده (البته نداشته) و آخور بسته" در مورد انرژی هسته ای ملایان را بخاطر می آورد !...» درمقابل باید به شما یادآوری کنم که هنوز شما قادر به اثبات بمب سازی آخوندها نیستید. بهتراست تا ابتداء بمب سازی آخوندها را اثبات کنید وبعد نتیجه بگیرید. این اظهارنظر شما درزمره ی اتهامی محسوب میشود که باید از نظر منطقی آنرا ثابت کنید وشما هنوز این کار را نکرده اید. پس کسی موظف نیست تا این اظهارنظر شمارا بپذیرد.
سپس آمده اید وبر من ایراد وارد کرده اید که «...بعد در جایی دیگر زمامداران شوروی سابق را درمورد بم اتم با ملایان مقایسه کرده اید!!؟؟ مقامات سابق روسی کجا; و ملایان بیسواد کجا؟؟ آنهم درمورد مسائل پر مخاطره اتمی؟؟؟ و در دست جنایتکارترین قشر ضدمردمی و ضد ایرانی و مرتجعینی که هیچ ابایی حتا ازکشتار جمعی مردم ایران را هم ندارند و در عمل هم آنرا ثابت کرده اند...» ردِ مقایسه ی بین دو رژیم آخوندی وشوروی از سوی شما، ازاین نظرکه دارا بودن این تکنولوژِی از سوی این رژیم خطری برای مردم ایران پدید نمیآورد، همانطور که درشوروی نیزبرای آن مردم خطری از جانب رژیم ایجاد نکرد، وارد نیست. اولاً- شما ملایان را موجوداتی لاشعور وانمودکرده اید. به نظر من اینها هم جزئی از ملت ایران هستند وتصادفاً خیلی هم با شعور تشریف دارند. شما در این مورد به اشتباه دست به کوچکنمائی وبیسوادی آخوندها زده ولابد درمقابل مخالفین آنها را بزرگ جلوه داده اید!! هر فرماندهی که درمیدان نبرد حریف را خُرد و بی شعور بداند، بدون شک شکست خواهد خورد. دراینجا شمادارید به عقل ودانش کسانی ایراد میگیرید که جزئی از ملت ایران هستند. این جمع همانهائی هستند که اکنون بیش از ۳۲ سال است که مخالفین خودشان را به بازی گرفته وبا مانوورهای مختلف هرگونه امکان حرکتی راازآنها سلب کرده اند. پس بیسواد وبی شعور وبی دانش خواندن اینها ارزیابی اشتباهی از نیروی خلاقه ی آنهاست. در این مورد باید به شما خاطر نشان کنم که در شعور این جمع همان بس که بجای گرفتن استراتژی تدافعی در داخل، درحالیکه ایران از چهارجهت از سوی آمریکا وغرب محاصره شده است، دشمن را درماورای مرزهای خود درگیر کرده وبا ایجاد مواضع دفاعی در آنها، این ترس را درآنها ایجادکرده است که درصورت حمله به ایران، کلیه ی آن مواضع دفاعی ماورای مرزهای ایران حالت تهاجمی بخودگرفته ومنطقه را درگیر جنگی خواهد کرد که سرنوشت وعاقبت آن برای اسرائیل وغرب غیر قابل پیش بینی است. بهمین خاطراست که تاکنون از حمله ی نظامی به ایران خودداری کرده اند. پس احمق وبی شعورو بی سواد وبی دانش خواندن واز این گونه القاب دادن به سردمداران رژیم آخوندی، ارزیابی غلط از حریف میباشد. لطفاً هم شما وهم دیگران از اینگونه ارزیابیها خودداری کرده وبه رژیم آخوندی کم بها ندهید. درپایان نتیجه گرفته اید که من جنایتها وآدمکشیهای این رژیم جنایتکار را توجیه کرده ام!!! این نتیجه گیری شما از جنس مغالطه ی بی ربط است. من دارم از جان ومال مردم وکشورم دفاع میکنم وبه آقای علم هم گوشزد کرده ام که آتش بیار معرکه نبوده وبا اسرائیل و آمریکا وغرب در حمله ی نظامی به ایران، همراه وهم جهت نشوند. اگر میخواهید از موقعیت بهره برداری سیاسی وسازمانی کرده ودر جهت بسیج مردم برعلیه رژیم حرکت کنید، این کار نیاز به استراتژی دیگری بجز همراهی کردن با اسرائیل وآمریکا دارد. امیدوارم توانسته باشم منظور خودم را توضیح دهم: اصل حفظ ایران وایرانیست ونه چیز دیگر. ما نباید ونمیبایستی با بیگانگان همدست وهمدل شده و از آن طریق بر آتش افروخته، دامن بزنیم. این طرز برخورد بسیار اشتباه است ودود آن هم به چشم خود ما وهموطنانمان خواهد رفت.
۴۱٨۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ آذر ۱٣۹۰
|
از : الف باران
عنوان : نوع حکومت و تغییرات آن در هر کشوری وظیفه مردم است...
تمام سیاست ها و التماسهای "روشنفکرانه" چیزی جز اطاعت برده وار از بیگانگان را ندارند.انگار که بلند گوهای تبلیغاتی آنان را به حنجره "روشنفکران خود ساخته" متصل کرده اند که فقط ساز آنها را بنوازند.مهمترین وظیفه هر حکومتی تامین امنیت برای مردم آن کشور است ، نوع حکومت و تغییرات آن وظیفه مردم...حال تعدادی قلم رنجه میفرمایند و تمام وظایف مردم ایران را دربست ،چشم و گوش بسته بعهده بیگانگان میگذارند ! سادهترین برداشت از این افکار، نادیده گرفتن "موجودیت مردم" ایران است ! سیاستی که مردم کشوری در آن نادیده گرفته شده باشند فقط معنی خرید فروش آن کشور و مردمان آنرا دارد. همان سیاستی که دیگران هم میفرمایند "اپوزیسیون حق و وظیفه دارد که روابط خارجی و بده- بستان خود را داشته باشد " ! خدا پدر هرچه جاسوس است بیامرزد ! منظور از "بده- بستان" احتیاجی به توضیح ندارد و اگر اپوزیسیون این "حق" را داشته باشد،پس در اینصورت هر "روشنفکر" و یا قلم بدست گیرندهای هم حتما باید این حق را داشته باشد ! در فرهنگ مردم دوستی و وطن خواهی این سیاستها و بده- بستانها نام دیگری دارند !
۴۱۷۹۲ - تاریخ انتشار : ۱۰ آذر ۱٣۹۰
|
از : تهمتن - ش
عنوان : به آقای کبیری - رژیم ولی فقیه درمورد انرری هسته ای هم خیانت دیگری بر مردم ایران کرده !!
این خیانت طبق گفته ی خود شما و دلیل آن را برای شما توضیح میدهم. درمیانه نظر خود نوشته اید *اگر کشوری(در اینجا کشور ولی فقیه !)دارای نیروگاههای اتمی(ضریب پایئن ایمنی روسی) باشد; حق اینست که قادر باشد تا "سوخت" آنها را هم در"داخل" تامین کند.اگر زمامداران(آدمکشان) کشوری جز این عمل کنند در واقع به کشور و ملت خود خیانت کرده اند.* (!!؟؟)آقای کبیری; این سوخت را که باید در داخل تامین کند چیست ؟؟ مگر اورانیوم نیست ؟ ممکن است بفرمایئد و بخوانندگان بگویئد که مقدار کشف شده اورانیوم در"داخل"بعد ازسالها جستجو; چقدر است؟؟بسیار اندک و ناچیز !! آقای افروغ; نماینده سابق مجلس خامنه ای که اتفاقا از باند اصولگرای رژیم هم هست و دارای دکترای فیزیک اتمی(در رژیم سابق بدانشگاه رفته)هم میباشد; چندین سال پیش به ولی فقیه تذکر میداد که مقدار اورانیوم داخلی حتا به اندازه یک سال یک راکتور هم در کشور موجود نمیباشد و باید این ماده را از خارج تامین کنید.(!!) آقای کبیری ! این نماینده سابق مجلس ارتجاع; خود یکی از محققین اورانیوم در داخل کشور بوده است !! پس طبق گفته ی خود شما و استدال بر آن; این زمامداران!! خائن و خیانت کار در این مورد هم هستند و به خیانت کاری دیگرشان بر ملت ایران اضافه میشود !! مسئله بم سازی اتمی آخوندان; ضرب المثل"خر نخریده (البته نداشته) و آخور بسته" در مورد انرژی هسته ای ملایان را بخاطر می آورد !! - بعد در جایی دیگر زمامداران شوروی سابق را درمورد بم اتم با ملایان مقایسه کرده اید!!؟؟ مقامات سابق روسی کجا; و ملایان بیسواد کجا ؟؟ آنهم درمورد مسائل پر مخاطره اتمی؟؟؟ و در دست جنایتکارترین قشر ضدمردمی و ضد ایرانی و مرتجعینی که هیچ ابایی حتا ازکشتار جمعی مردم ایران را هم ندارند و در عمل هم آنرا ثابت کرده اند. در زمان فروپاشی شوروی سابق; خون از دماغ حتا یک روسی هم ریخته نشد; آیا زمان سرنگونی ملایان هم که مردم ایران را به گروگان گرفته اند; چنین خواهد بود!!!!؟؟؟؟ گفتار و نطر شما; مرا بیاد حکایات ظنزگونه معلم بزرگ غزلسرای ادب ایران; عپید زاکانی می اندازد; او میگوید; "فردی از کنار دیوار مسجدی عبور کردی و صدایی به شنید; دیوار را بالا رفتی و به دیدی دو آخوند به عمل ژشت مشغول; بر آنان تف افکندی; یکی آخوند گفت خجالت نمی کشی به خانه ی خدا تف اندازی"(!!؟؟) حال کلیت این نظام آدمکش که نه متهم; بلکه مجرم و جرائم گسترده در آدمکشی و غارت وخسارات و لطمات وووو را در عرض عمر ننگین خود بر ملتی که با پوست و گوشت خود آنرا لمس کرده; روا داشته و جرم این جنایتکاران ثابت گشته است که در حقیقت همان جنایت و جرم برعلیه بشریت است. و تازه شما برای متهم و یا مجرم بودن این جایتکاران(ازهرجهت) نظر فرستاده اید!!؟؟
۴۱۷۹۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ آذر ۱٣۹۰
|
از : علی کبیری
عنوان : ابراز قسمتی از واقعیت...
جناب علم اظهارکرده اند که «...واقعیت این است که جمهوری اسلامی و مشخصا شخص علی خامنه ای به دنبال ساختن بمب اتم و به این ترتیب، تبدیل شدن به یک قدرت اتمی است...»
مایلم از ایشان سئوال کنم که چگونه به این واقعیت دست یافتند؟ در ضمیمه ی ۱۴ صفحه ای گزارش مدیر کل آژانس بین المللی اتمی، مورخ ۹ نوامبر ۲۰۱۱، این شخص با بکاربردن کلمه ی "allegedly" ایران را به فعالیتهائی درراستای ساختن سلاحهای اتمی "متهم" میکند. من کلمه ی متهم را به منظور جلب توجه شما، بین دو قلاب قرار داده ام. از نظر حقوقی، ایراد اتهام با اثبات اتهام، تفاوت عمده دارد. شما میتوانید کسی را با ایراد اتهام به دادگاه بکشانید، ولی قانوناً این به عهده ی شماست تا آن اتهام را در حضور قاضی یا هیأت منصفه، ثابت کنید. حال شما توضیح دهید که از کجا این واقعیت بر شما احراز شده است که جمهوری آخوندی درحال ساختن بمب اتم است.
شکی نیست که جمهوری روضه خوانها به تکنولوژی اتمی دست پیداکرده است. ولی این شک نمیتواند منجر به صدور محکومیت آن شود. شما به من نشان دهید کجای موافقتنامه هائی که ایران بطور کلی با آژانس وسازمان ملل منعقد کرده است، ایران از غنی کردن اورانیوم منع شده است. اگر کشوری دارای نیروگاههای اتمی باشد، حق اینست که قادر باشد تا سوخت آنها را هم از داخل تأمین کند. اگر زمامداران کشوری جز این عمل کنند، در واقع به کشور و ملت خودشان خیانت کرده اند. شما بهتراست به این واقعیت توجه کنید که غرب شرط گفتگو با ایران را منوط به توقف غنی سازی اورانیوم کرده است. از نظر حقوقی وبرطبق مفاد توافقنامه های امضاء شده از سوی ایران، نه آژانس ونه کشور دیگری حق تقاضای چنین چیزی راندارد. اگر جز این است، پس چرا اصلاً قرارداد امضاء میکنند؟ این اعمال از جانب دول غربی حکایت ازآن دارد که اینها به صراطی مستقیم نیستند واین داستان آن گرگ معروف را یادآوری میکند که برای بهانه تراشی به منظور خوردن میشی که درپائین دست او آب میخورد، گِل آلودکردن آب را بهانه قراردهد.
سپس بر اساس مبتداء بی پایه ی بالا، نتایجی حیرت آور گرفته اید و اشاره ی اینجانب به همان منتجه ی سه راه پیشنهادیتان است: یا وقوع جنگ را بپذیرید یا سکوت اختیارکرده و درنهایت با آخوند دارای بمب اتمی کلنجار بروید و یا بپا خیزید و جنبشی راه بیاندازید.
۱- درمورد احتمال وقوع جنگ، شما باید کلیه ی پیش زمینه ها و شرائط وقوع جنگ را بررسی کرده و بعد یقین حاصل کنید که حتماً جنگی در خواهد گرفت، تا نتیجه گیری شما اثبات شود. بنده همچه پیش زمینه ها وشرائطی را ملاحظه نمیکنم. اگر شما اطلاعاتی دارید، لطفاً دراختیار همگان قراردهید. ۲- دیگر اینکه طبق مواردی که قبلاً ذکر شد، شما هنوز ثابت نکرده اید که آخوندها دارای بمب اتمی هستند. پس این نتیجه گیری شما هم قابل قبول نیست. حالا فرض کنیم که آخوندها دارای بمب اتمی هستند. دارابودن بمب اتمی توسط آنها چه ارتباطی با امکان ادامه ی حاکمیت آنها دارد؟ خب شوروی هم دارای زرادخانه های بمب اتمی بود، مگر فرو نریخت؟ ودیگر حکومتهای خودکامه. مقایسه ی کره ی شمالی با ایران، از نظر ژئوپولیتیکی مقایسه ی درستی نیست. ۳- حکم صادر میکنید که مردم به پا خیزند وجنبش راه بیاندازند. خب چگونه باید این تئوری از مرحله ی نظری به واقعیت تحقق یابد؟ این درست به منزله ی سر گود ایستادن وشعار لنگش کن دادن است. راجع به نتایج غیرقابل پیش بینی این راه حل بحث نمیکنم چون دیگران بسیار دراین مورد قلمفرسائی کرده اند.
مقاله ی شما دارای نقصهای تکنیکی دیگری هم هست که به علت کمبود وقت به آنها نمی پردازم. امید است درآینده شاهد کارهای بهتری ازجانب شما باشیم.
۴۱۷٨۲ - تاریخ انتشار : ۱۰ آذر ۱٣۹۰
|
از : ناصر ایرانپور
عنوان : بنده با نقد و تحلیل آقای علم کاملا موافقم
این جانب نیز مطلب آقای گنجی را ـ البته از منظری دیگر ـ نقد نمودهام که البته "اخبار روز" چون دفعات پیش و مطالب پیشین من آن را درج نمیکند.
۴۱۷۷۶ - تاریخ انتشار : ۱۰ آذر ۱٣۹۰
|
از : نامی شاکری
عنوان : نقد ویرانگر؟
آقای همایون علم عزیز!"نقد ویرانگر" یعنی چه ؟ متنی نوشته اند و نقدش کرده اید. متنی نوشته اید و نقدش کرده ایم . چه منتی بر یکدیگر که ژست سعه صدر می گیرید که طاقت تحمل نقد"ویرانگر" ما را دارید! کدام ویرانگری؟ این که مخاطب شما نه فقط از یک جمله که از تمام متن شما نتیجه گرفته که شما بر طبل جنگ می کوبید ، ویرانگری است ؟ در همین توضیح که برای "رتوش" متن تان بر کامنت های ما نوشته اید، راه مقابله با جنگ را ، "جنباندن مردم"دانسته اید.مگر"جنبش مردم"دست من وشماست؟شما"راهکاری" نشان می دهید که با نا محتمل بودن تحقق، راهکار جنگ و دخالت اجنبی گزیده شود و این یعنی "زنده باد جنگ" چرا دلخور می شوید؟تازه،کاش همین"زنده باد جنگ" از آن در می آمد. در جنگی که می دانید در نخواهد گرفت، ترویج تهدید جنگ، فقط آب به آسیاب اقتدارگرایان و مرتجعین می ریزد. این رویکرد نه در خدمت آزادی و دمکراسی که در خدمت جنگ و ارتجاع است !
۴۱۷۲٣ - تاریخ انتشار : ۷ آذر ۱٣۹۰
|
از : peerooz
عنوان : "Brevity is the soul of wit"
جناب علم،
اگر من منظور شما را از پاراگراف ذکر شده درست نفهمیدم عذر میخواهم و با وجود توضیحات هنوز نمیدانم که به نظر شما هزینه جنگ بیشتر، کمتر یا برابر تحریم است. بنظر من و همان طور که عر ض شد و بدون داشتن ارقام دقیق معتقدم که هزینه جنگ عراق برای عراقی ها ده برابر هزینه تحریم در دوران صدام بوده است. لطفا رفرانسی را که ذکر کرده ام مطالعه کنید. هزینه های کنونی و آینده شاید بیشتر از اینها باشد.
ضمننا بنده با شما جرو بحثی ندارم و در این کامنت ها ، اظهار نظر ما توهین به نویسنده نیست.
اما در باره راه چاره ، سالها قبل بزرگان ما در داستان موش و گربه و زنگوله , استراتژی را توضیح داده اند. انشاالله شما قادر خواهید بود که زنگوله را به گردن گربه بیندازید.
مجددا از اینکه منظور شما را درست درک نکرده ام عذر میخواهم. شعار منهم اینست: "Brevity is the soul of wit".
۴۱۷۱۵ - تاریخ انتشار : ۷ آذر ۱٣۹۰
|
از : همایون علم
عنوان : نقدی بر نقد دوستان
با عرض سلام و ابراز تشکر از توجه شما به نوشته ی اینجانب.
قبل از هر چیز لازم میدانم عرض کنم که بنده برای هر کسی این حق را قائلم که نقد ویرانگر خود را بر نوشته ام وارد کند چنان که این حق را برای خودم قائل بوده ام که نظرات جناب گنجی را نقد کنم.
چون عقیده دارم نقد سبب زایل شدن خطاها و پیشرفت ما میشود.
اما در مقابل حق دفاع از عقایدم را هم برای خودم قائل هستم .
اول اینکه بنده نفهمیدم دوست عزیزمان آقای پیروز ،چرا گفته اند که هزینه های تحریم عراق بیشتر از
هزینه های جنگ علیه آن بوده است؟ چون بنده هیج جای مقاله ام عنوان نکرده ام که خلاف این بوده و هزینه های تحریم عراق بیشتر از جنگ بوده است.
دوم اینکه بنده به صراحت گفته ام که سه راه پیش روی مردم ایران وجود دارد، تحمل هزینه های جنگ، اتمی شدن جمهوری اسلامی و کره شمالی شدن ایران و تحمل سالها و شاید دهه ها تحریم های فلج کننده و عواقبش و راه سوم که جنبش همگانی است.
بر این اساس شایسته بود جناب پیروز برآوردی از هزینه های مادی و روانی کره شمای میکردند که ممکن است آینده ی خود ما چنین باشد و اگر بنده در مقاله ام حرف عراق را پیش کشیده ام ،صرفا به عنوان
تجربه ای مخرب و در عین حال نسبت به کره شمالی ملایم تر و برای ملت ایران ملموس تر است.
دیگراینکه در میان افرادی که در این روزها در باره ی جنگ نوشته اند، اکبر گنجی از همه پرکارتر بوده است و از همگی شان حداقل در درون ایران، دارای هزمونی بیشتری است، بنده از داخل ایران برای شما مینویسم ...
اما در جواب دوستمان که یک خط از مقاله ام را هزار بار تکرار کرده اند، فکر میکنم مناسب تر ین راه این است که خط بعدی همان مقاله را برایشان هزار بار تکرار کنم:
امید وارم جناب گنجی و همفکران ایشان ، فورا چنین نتیجه نگیرند که: پس شما خواهان حمله ی نظامی به ایران هستید
امید وارم جناب گنجی و همفکران ایشان ، فورا چنین نتیجه نگیرند که: پس شما خواهان حمله ی نظامی به ایران هستید
امید وارم جناب گنجی و همفکران ایشان ، فورا چنین نتیجه نگیرند که: پس شما خواهان حمله ی نظامی به ایران هستید
امید وارم جناب گنجی و همفکران ایشان ، فورا چنین نتیجه نگیرند که: پس شما خواهان حمله ی نظامی به ایران هستید
امید وارم جناب گنجی و همفکران ایشان ، فورا چنین نتیجه نگیرند که: پس شما خواهان حمله ی نظامی به ایران هستید
امید وارم جناب گنجی و همفکران ایشان ، فورا چنین نتیجه نگیرند که: پس شما خواهان حمله ی نظامی به ایران هستید
و ....
ایشان از استنتاج حرف زده اند در حالی که حرفهایشان نشان میدهد تسلطی بر استنتاج یا همان قیاس ندارند
از این مقدمه
(چه تفاوتی ماهوی وجود دارد میان اینکه ملت ایران با آمدن بمب کشته شوند یا با نیامدن دارو و غذا ؟)
در شرایطی میتوان حمله ی نظامی را استنتاج کرد که راه سومی نباشد، این در شرایطی است که بنده به صراحت در مقاله ام آورده ام که راه سومی وجود دارد و آن جنبش همگانی است.
این راه حلی است که به طور همزمان میتواند هر دو خطر را، هم خطر حمله ی نظامی و هم خطر اتمی شدن جمهوری اسلامی را از ملت ایران رفع کند .
اما فرض کنیم چنین راه حلی وجود نداشته و اساسا من از چنین راه حلی حرف نزده بودم
باز هم از مقدمه ی بالا نمیتوان لزوم جنگ را استنتاج کرد.
چنین نتیجه ای زمانی لازم می آمد که من هزینه های جنگ را کمتر از تحریم دانسته باشم
و اینکه آیا من چنین حرفی زده ام یا نه را دیگر به دوستان وامیگذارم.
در پایان بار دیگر از دوستان به خاطر نظرات انتقادی شان تشکر میکنم
یک بار دیگر همه ی حرفم را که در آن مقاله هم آور ده و قصد داشته ام بگویم اینجا می آورم:
به عقیده ی نگارنده ، نه تنها راه رفع خطر قریب الوقوع جنگ، بلکه راه رهایی از تباه کاری و سو مدیریت جمهوری اسلامی و دشمنی ذاتی اش با ایران و ایرانی، جنبشی همگانی است.
جنبش همگانی ای که به فروپاشی جمهوری اسلامی از درون بینجامد.
این یگانه را ه حل کارآمدی است که میتواند هم مانع تجاوز نظامی کشورهای خارجی و تحمل خسارتهای مادی و معنوی ناشی از چنین تجاوزی شود، و هم به استقرار یک دموکراسی خودساخته و مستقل در درون کشور بینجامد .
به عقیده ی اینجانب ،روشنفکران ایرانی در شرایط حساس فعلی، باید علاوه بر نقد سیاست های
دوگانه ی جهان غرب در برابر قضایای اتمی ومحکوم کردن حقوقی و اخلاقی برتری جویی آنها و به این وسیله تلاش برای ایجاد تاخیر در تحرکات نظامی آنها و خرید فرصت برای ملت ایران ، همزمان و البته باشدت و حرارتی بیشتر،عظمت طلبی سلطان را نیز به چالش کشیده و نقش جمهوری اسلامی در رساندن کشور به چنین مرحله خطرناکی و پیامد های فاجعه بار و قطعی ناشی از اتمی شدن جمهوری اسلامی ویا شروع جنگی ویرانگر را برای ملت ایران با صراحت فریاد زده و به این وسیله ،روند آگاهی بخشی به ملت ایران و مشروعیت زدایی از جمهوری اسلامی و به تبع ایجاد یا تشدید جنبش همگانی را تسریع کنند.
فکر میکنم ،عاقلانه تر آنست که بیش از آنکه تلاش کنیم مانع عمل دولت های خارجی شویم ، سعی کنیم ملت ایران را به عمل واداریم ...
با تشکر
همایون علم
۴۱۷۱٣ - تاریخ انتشار : ۷ آذر ۱٣۹۰
|
از : peerooz
عنوان : اکبر گنجی
جناب علم،
فرمودید " آیا شایسته نبود جناب گنجی، در کنار برآورد هزینه های جنگ احتمالی،هزینه ی تحریم های فلج کننده ای که به طور قطع، با اتمی شدن جمهوری اسلامی بر ملت ایران تحمیل خواهد شد، یا هزینه ی ۳۲ سال مدیریت ناکارآمد جمهوری اسلامی و سه دهه قرار گرفتن ناخواسته ملت ایران در برابر جامعه جهانی و ۳۰ سال هدر رفتن منابع مادی و انسانی و اخلاقی ملت ایران را نیز برآورد کرده و فریاد زده و تلاش میکردند در این راستا هم موجی ایجاد کنند؟ ".
نه ، خیر. تجربه عراق بما میگوید که هزینه تحریم ها برای عراق یک دهم هزینه جنگ نبود و پس ازهمه خرابی ها وبرقراری صلح! کشت و کشتار شهروندان عراقی هنوز به میزان وسیعی ادامه دارد به این گزارش warnewstoday توجه فرمائید.
و در مقاله ای گزارش شد که شش هفت سال بعد از فتح! فلوجه مردم گرفتار پس لرزه های ناشی از تشعشات اتمی اند.
اما نمیدانم چرا همگی به اکبر گنجی میتازند؟ مگر اکبر گنجی پرچمدار جلوگیری از جنگ است؟ دهها بلکه صدها نفر در این باره نوشته اند، چرا ایشان را اینقدر بزرگ میکنید؟ مگر آنکه همه رستم نامه های ایشان را خط به خط تا آخر خوانده و مستحق این جوابگویی ها باشید.
http://warnewstoday.blogspot.com/
http://www.fpif.org/articles/the_under-examined_story_of_fallujah
.
۴۱۶۹٨ - تاریخ انتشار : ۶ آذر ۱٣۹۰
|
از : نامی شاکری
عنوان : زنده باد جنگ !
"چه تفاوتی ماهوی وجود دارد میان اینکه ملت ایران با آمدن بمب کشته شوند یا با نیامدن دارو و غذا؟ چه تفاوتی ماهوی وجود دارد میان اینکه ملت ایران با آمدن بمب کشته شوند یا با نیامدن دارو و غذا؟ چه تفاوتی ماهوی وجود دارد میان اینکه ملت ایران با آمدن بمب کشته شوند یا با نیامدن دارو و غذا؟ چه تفاوتی ماهوی وجود دارد میان اینکه ملت ایران با آمدن بمب کشته شوند یا با نیامدن دارو و غذا؟چه تفاوتی ماهوی وجود دارد میان اینکه ملت ایران با آمدن بمب کشته شوند یا با نیامدن دارو و غذا؟ چه تفاوتی ماهوی وجود دارد میان اینکه ملت ایران با آمدن بمب کشته شوند یا با نیامدن دارو و غذا؟ چه تفاوتی ماهوی وجود دارد میان اینکه ملت ایران با آمدن بمب کشته شوند یا با نیامدن دارو و غذا؟"
این ها را به تکرار نوشتم که مگر بازخوانی آن به تکرار، دست کم نویسنده آنرا متوجه ابعاد "راهکار" استنتاجی از این متن کند! با چنین دوستانی چه نیاز به دشمن داریم ما؟
۴۱۶۹۴ - تاریخ انتشار : ۶ آذر ۱٣۹۰
|