سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

تردستی یک مطبوعاتی تازه کار - بهنام محمدی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : خواننده

عنوان : وسط دعوا نرخ تعیین نفرمایید لطفا
این آقایی که «روزبه» امضا کرده است کمی زرنگ است، و می خواهد وسط دعوا نرخ تعیین کند و امثال قوچانی را به جنبش سبز بچسباند. می نویسد: «من خودم از کسانی بودم که به عنوان یک سوسیالیست از جنبش سبز حمایت می کردم ولی حالا که خوب فکر می کنم می بینم که این همه جوان خوب جانشان را از دست بدهند که همچین تفکری به پیروزی برسد به هیچ وجه نمی ارزد.»
جناب! می دانی که زرنگی وقتی که از حد بگذرد دیگر اسمش زرنگی نیست؟
ضمنا اگر قرار بود جنبش سبز با یکی دو تا کامنت، آن هم کامنت هایی این قدر ناشیانه، زیر سئوال برود که دیگر به این همه سرکوب نیاز نبود. سرکوبی که هرگز به نتیجه نرسیده است و نخواهد رسید...
۴۲۴٣٨ - تاریخ انتشار : ۱٣ دی ۱٣۹۰       

    از : رضا دوستی

عنوان : آفرین به این قلم
هیچ موقع خوشحالی آین آقا(قوچانی) از دست گیری رفقای چپ دانشگاه ایران (آزادی خواه و برابری طلب ) رافراموش نمی کنم ,چون در مجله شهروند درست سه ماه قبل از دستگیری رفقا در ۱۶ آذر سرخ ,ایشان در سر مقاله ای در مجله شهروند از تماس تلفنی خبر می داد که با دوست اصولگرای خود آقای محبیان (سردبیر رسالت ) گرفته و از اینکه دانشگاه های ایران پر از بچه های چپ شده احساس وحشت می کند و می گوید در برابر این خطر واحد ما هر دو متحد هستیم چه باید بکنیم .
به نظپر من به خاطر همین احساس خطر بود که سه ماه بعد آن دستگیری ها پیش می آید یعنی ارتباط ایشان با محافل امنیتی این مسئله را تشدید می کند و جنبش چپ را برای با رچندم به محاق می برد ,از استاد بزرگوار آقای رئیس دانا باید گله کرد که چرا با همچنین ننگ نامه ای مصاحبه می کند
۴۲۴۱۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣۹۰       

    از : روزبه محسنی

عنوان : عالی بود
با سلام
دوست عزیز حق مطلب را به خوبی ادا کردید ,شما نمی دانید که در موقع خواندن این مجله چقدر عصبانی شدم ،باید این آدم وقیح رو یه جوری ادب کرد ,من خودم از کسانی بودم که به عنوان یک سوسیالیست از جنبش سبز حمایت می کردم ولی حالا که خوب فکر می کنم می بینم که ای همه جوان خوب جانشان را از دست بدهند که همچین تفکری به پیروزی برسد به هیچ وجه نمی ارزد .
۴۲۴۱٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣۹۰       

    از : باند نوکانهای ایرانی متصل به باند رفسنجانی را افشا کنید

عنوان : نئوکان های ایرانی برای خدمت به اسراییل
دوستان باید بدانند که دارو دسته ی مجله مهرنامه همان افرادی هستند که مجله آفتاب را یک دهه پیش در می آوردند و خدا را شکر به قهقرا رفت. این باند که سروش، مرتضی مردیها و عده ی زیادی از نئوکان های ایرانی در آن نقش داشتند مقالات برنارد لوئیس صهیونیست و مسلمان ستیز، فوکایاما، فواد عجمی که در برپایی جنگ عراق همراه با احمد چلبی و کنعان مکیه با بوش و نئوکانهای صهیونیست همکاری کردند را در مجله آفتاب برای تعمیق مردم ایران چاپ می کردند. مقاله نئوکان مرتضی مردیها بنام " از کجا آغازکنیم" از همان دوران است که بعلت ارتجاعی بودن این مقاله مردیها حتی خجالت می کشد یک نسخه آن را در سایت خود قرار دهد.
نئوکان های ایرانی - قوچانی و باند او به باند فاسد رفسنجانی وصل اند و خواهان برپایی جنگ بنفع خود و برپایی سیستمی که منافع آمریکا/اسراییل را اول قرار دهد و مانند نوکران دیگر که در کشورهای عرب گذاشتند و به "بهار عرب" معروف شده است حامی "اسراییل بزرگ" هستند. تا می توانید این باند خطرناک را بطور وسیع افشا کنید.
۴۲٣٨٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱٣۹۰       

    از : خواننده

عنوان : نظر نویسنده و نظر رییس دانا از همدیگر تفکیک نشده اند
طبعا دشمنان زحمتکشان، و همچنین طرفداران لیبی و عراق و افغانستان کردن ایران، در برابر توده ها هستند و نه با توده ها. در این مورد، کوچک ترین تردیدی نیست و جای بحثی هم وجود ندارد.
اما نویسنده محترم این مقاله، در تفکیک نقطه نظر های خود و چند سطری که از دکتر فریبرز رییس دانا نقل کرده اند، دقت لازم را به عمل نیاورده اند.
از این رو، به عنوان کسی که به دکتر رییس دانا حرمت بسیار می نهد، بدون ورود به تمام مباحث این مقاله، به خاطر آن که خوانندگان گرامی، نقطه نظر های نویسنده مقاله و نقطه نظر های فریبرز رییس دانا را الزاما یکی تلقی نکنند، لازم می دانم که این توضیح را بنویسم:
موردی که در آن مهندس موسوی، زمینه ساز و راضی به جنایت های دهه شصت معرفی شده است، ارتباطی به سخنان فریبرز رییس دانا ندارد، و حرف های خود نویسنده محترم است.
و همچنین است مورد دیگری که در آن صحبت از تمایل نومحافظه کاران و اسراییل، به روی کار آوردن «گروهک های اصلاح طلب» به وسیله حمله نظامی به ایران به میان آمده است، فقط بیان نظر شخصی نویسنده محترم است که گویا «جنبش سبز» را مد نظر دارند. حال آن که:
۱ـ کم تر کسی است که این موضوع بدیهی را نداند (حسین شریعتمداری و امثال او را نمی گویم) که نومحافظه کاران و اسراییل، که خواهان تجاوز نظامی به ایران هستند، کوچک ترین تمایلی به «چنبش سبز» ندارند و دقیقا در نقطه مقابل آن، از دشمنان این جنبش در میان به اصطلاح «اپوزیسیون» حمایت می کنند و می دانند که حضور «جنبش سبز» مانعی بر سر راه آن هاست.
۲ ـ با شناختی که از مواضع دکتر فریبرز رییس دانا دارم، شخصا می توانم اطمینان دهم که نظر ایشان در این مورد هر چه باشد، این یکی که نویسنده محترم نوشته اند نیست.

امیدوارم (و دلیلی هم نمی بینم که حتما جز این باشد) که این در هم کردن مواضع فردی خود با مواضع دکتر فریبرز رییس دانا، به دلیل عدم دقت نویسنده محترم در هنگام نوشتن مقاله اشان باشد و نه چیز دیگر.

در ضمن، الآن دیدم نامی شاکری هم نظری نوشته است. با توجه به مواضع او قطعا منظور او هم تایید سخن نویسنده محترم در حمله و اتهام به «جنبش سبز» و مهندس موسوی نیست. چه خوب است که خود نامی شاکری عزیز ما نیز توضیحاتی در این باره بنویسد.
۴۲٣۶۶ - تاریخ انتشار : ۹ دی ۱٣۹۰       

    از : نامی شاکری

عنوان : آن ققنوس!
این ها آشکارا وحشت کرده اند و با تمام لاف های گزاف در مورد آزادی ، از ناامیدی اینکه هیچ شانسی برای "لیبرال دمکراسی" در ایران نمی بینند به این شعبده ها روی کرده اند. تازگی هم ندارد. سربازان "سازندگی" سنگ بنای روزنامه ی همشهری را هم با همین رویکرد گذاشتند و رسانه های رنگارنگ پیرامونی اش را هم در این دودهه با همین "ماموریت" سازمان دادند. با این نگرانی که گویا ، "راست" در ایران متولی فرهنگی و نظری ندارد و همه جا در سیطره ی چپ است ! غافل از آن که پیش و پس از انقلاب ، درست در شرایطی که همیشه ، سنگ بسته و سگ گشوده بوده و تمام دستگاه های فرهنگی و هنری رسمی و غیر رسمی حاکم در انحصار جریان راست بوده، چریان چپ فقط به "خون چگر" این چراغ را روشن نگهداشته است .
اما این شعبده بازی نه اتفاقی است و نه ازسرعشق امثال قوچانی به جریان راست و نظریه پردازان"مظلوم" آن در ایران!جایی که دارایی های ملت ایران را به نام خصوصی سازی تاراج می کنند،جایی که به علل تاریخی (از جمله شرایط عینی فقدان انباشت سرمایه برای بخش خصوصی)سرمایه داران بخش خصوصی ،توان (و تمایل)ایفای نقش بایسته در توسعه ملی را نداشته اند(و نخواهند داشت) جایی که ... معلوم است که برای مشروعیت بخشی به "اختراع" بخش خصوصی در ایران، باید از امثال محمدقوچانی حداکثر بهره را برد. شانس هم که همراه شده است . اتحادشوری منحل ، حزب توده ی ایران و دیگرجریان های چپ معتبر، سرکوب ، اصلاح طلبان چپ مغضوب ، امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا محبوب، خیل عظیمی از روشنفکران، بریده و شرمگین ومرعوب ، بساط بانک و صرافی و پولشویی هم ، به راه و پررونق ! چرا امثال محمد قوچانی چنین نکنند؟ اما راست این است که "آن ققنوس" ،حتی در زیر تلی از خاکستر، آقایان سرمایه و گماشته های محافظه کار و مرتجع و بنیادگرا وشبه روشنفکرش را نگران می کند...آن ققنوس!
۴۲٣۶۴ - تاریخ انتشار : ۹ دی ۱٣۹۰       

  

 
چاپ کن

نظرات (۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست