از : م ـ پرخاشگر
عنوان : کودتای ۱۲۹۹ رضا میرپنج(پدر) و کودتای ۱۳۳۲ محمدرضا(پسر) دست پخت انگلیس همراه با ملاها است.
جناب برف همانطوریکه شما لااقل بدانجا رسیدید که کودتای ۱۲۹۹بدست رضاخان قزاق انجام گرفته جای «شکر» است. چون بسیاری از خادمین دربار مثل شما منکر همه چیز هستند.
جریان کودتای مشترک رضا میرپنج با سید ضیاء طباطبایی از این قرار است. عصر۲۰ فوریه ۱۹۲۱ درتهران اطلاع حاصل شد که یک عده ۲۵۰۰ نفری قزاق متمرد از قزوین خارج و بسوی پایتخت می آیند. این قزاقها از قزوین که پایگاه اصلی ارتش بریتانیا در شمال ایران است، براه افتادند. حال کدام احمق باورمی کند درشهری که همه چیز حتی نام کوچه ها و خیابانها انگلیسی شده است انگلیسها ازعزیمت ۲۵۰۰ سرباز بی خبر و از نیات ایشان بی اطلاع بوده. سرتیپ رضا خان که تا دیروزیک افسر معمولی بود وموفقیت کودتا باعث ارتقاء سریع مشارالیه شده است.بیانیه ها به امضای ژنرال رضا خان وسید ضیاءالدین طباطبائی نخست وزیرحکومت موقت میرسید. دموکراتها و ملیون راهم به نقاط مختلفه تبعید کرده اند. حالا نیآئید و بگوید که سید ضیاء انگلیسی چه ربطی بحکومت رسیدن رضا میرپنج و رضا پهلوی امروزه دارد. رضا پهلوی بدبخت و دستپرورده عمه و دوستان اجنبی پرست حتی نمیداند که دو بار پدر بزرگوارش را همین انگلیسیها که شما آنها را نمیتوانید بچشم ببینید، برسر منبر سلطنت شاهی رساندند(۱۳۳۲ و ۱۳۲۰). جنایتکار در تخت و تاج شاهی ویا در منبر و نعلین، همیشه جنایتکار است و شامل مرور زمان هم قرار نخواهد گرفت. سلسله پهلوی بکمک آخوندها قوام گرفت، محمدرضا پهلوی میخواست تمام قدرت را بدست خودش بگیرد و بدون آخوندها حکومت نماید. امروز همان بلا را آخوندها بر سر دودمان پهلوی آورده اند. شه و شیخ در از بین بردن ایران مشترک هستند. هردو رژیم (شه و شیخ) کودتاچی هستند. جناب برف من و شما دو دیدگاه متفاوت و متضاد در مورد حاکمان جبار داریم. آنچه که امروز بیان میکنید نمایانگر تمام عیار نظریات دیروزی و امروزی شمااست که بغایت انحرافی میباشد.
۴۲٨۹۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ دی ۱٣۹۰
|
از : حق
عنوان : آنکه با خامنه ای مشکل ندارد، پاسخ نمی دهد، طفره می رود.
آنانی که آرزویشان به دادگاه کشاندن هم خاندان پهلوی و هم خاندان خامنه ای است، اگر جدی بودند، با استفاده از از این اقدام رضا پهلوی اول حساب خاندان خامنه ای را می رسیدند و بعد می رفتند سراغ خاندان پهلوی. آخه چه انتقامی می توانست برایشان شیرین تر از این باشد که با کمک یکی از این دو خاندان، آن دیگری را از بین ببرند! حال این فرصت انتقامجویی در دادگاهها را رضا پهلوی به کسانی داده است که از هر دو خاندان منزجرند، چرا این کسان از آ استفاده نمی کنند! مگر آنکه همه تنفرها و "افشاگری" هایشان یک بازی برای تداوم عمر خامنه ای باشد! وقتی به یک پرسش ساده نمی خواهند یک پاسخ بله و خیر بدهند، معلوم است که باید به نیت آنها شک کرد! طفره روی و مغلطه و ریسمان به آسمان بافتن ندارد برای از زیر در رفتن یک پاسخ صریح به پرسش زیر:
آیا می خواهید یا نمی خواهید که خامنه ای به جرم جنایت علیه بشریت در ایران محاکمه شود یا نه؟ صرفنظر از اینکه شاکی رضا پهلوی باشد یا شیرین عبادی یا مجتبی واحدی؟
حالا برو و یک کپی پیست از خاطرات تاج الملوک ات و هر کتاب منتشر شده رژیم و تایید شده اش اینجا بگذار و فکر کن، توانسته ای صورت مسئله را پاک کنی یا توانسته ای با خط خطی کردنش، آنرا از انظار پنهان کنی و از زیر پاسخ دادن فرار کنی.
آنکه با خامنه ای مشکل ندارد، پاسخ نمی دهد، طفره می رود.
۴۲٨۷٣ - تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱٣۹۰
|
از : برف
عنوان : نکاتی چند در مورد مسائل مطرح شده از جانب جناب «پرخاشگر»
جناب «م ـ پرخاشگر»، هم از اسم مستعارتان و هم از نوشته هایتان چنین بر میآید که جنابعالی بر مبنای احساسات شخصی و به دور از واقعیات و استدلال صحبت میفرمایید.
من در اینجا قصد آنرا ندارم که با شما و یا هر کس دیگری دست به بگومگوهای اینترنتی بزنم. شما هر چه دوست دارید میتوانید فکر کنید و از هر کس هم که دوست دارید متنفر باشید. این مسئله سرسوزنی برای من اهمیت ندارد. چیزی که مرا ترغیت به پاسخگویی به جنابعالی و یا حضرت «دکتر»«باران» میکند خلاف گوییهای شما و تلاش شما برای وارونه جلوه دادن واقعیتهاست. من هم متاسفانه تا چند سال پیش دیدگاههایی چون شما داشتم. ولی روند وقایع و دلایل و مدارک منطقی و تحلیل و استدلالهای مبتنی بر این مدارک (که کاملاْ بدور از احساسات و عواطف است) به من ثابت کرد که گروههای سیاسی مخالف رژیم پیشین، از کمونیستها و اسلامی ها گرفته تا رهروان راه مصدق السلطنه، همگی جز دروغ چیزی تحویل مردم ندادند.
آقای «م ـ پرخاشگر»، شما تمام بده بستانهای دولت ایران را به حساب خانوادهء پهلوی میگذارید. شما میگویید «بعد از انقلاب سپرده دولت ایران در امریکا حدود دوازده میلیارد دلار بوده است که هیچ معلوم نشد بکجا رفت». من میتوانم از شما بپرسم که به هدر رفتن این سپرده چه ربطی به خانوادهء پهلوی دارد؟ نظام گذشته چنین ذخیرهء ارزی را برای ملت ایران به ارمغان گذاشت و نظام برآمده از انقلاب «شکوهمند» و «مترقی» مورد تایید شما و امثال شما با کثافتکاریهایش آنرا به باد داد. ارتباط این مسئله را با رضا پهلوی فقط جنابعالی با آن روحیهء پرخاشگرتان متوجه میشوید و بس!
شما همینطور اضافه میکنید که
«باگذشت ۳۲ سال از توقیف اموال و داراییهای ایران در آمریکا هنوز بخش زیادی از املاک متعلق به کشور ایران در اشغال آنان بوده و هیچ پرداختی بابت اجاره و دیگر درامدهای ها به کشورمان پرداخت نشده است.
اموال و اشیایی را که دولت ایران، در گذشته خریداری کرده بود و پولش از کیسه ی ملت ایران پرداخته و داده شده بود در انبارهای آنهاست و آنها را تحویل دولت جمهوری اسلامی و ملت ایران نداده اند».
آقای محترم آیا براستی خودتان هم میفهمید که دارید چه میگویید؟
توقیف اموال دولت ایران در آمریکا و یا اموال و اشیای و یا پولهای توقیف شدهء ایران در آمریکا چه ربطی به خاندان پهلوی دارد؟ بحث ما در اینجا بر سر فعالیتهای رضا پهلوی است. آیا رضا پهلوی باعث شد که آمریکا داراییهای ایران را توقیف کندکه شما این مسئله را به او و خانوادهء او نسبت میدهید؟ فرمایشات شما در مورد «سه هزار شرکت تجاری» و بیانیهء الجزایر نیز در همین مقوله میگنجد. دولت آمریکا این توافق نامه ها را بخاطر رضا پهلوی و خانوادهء او به دولت انقلابی تحمیل نکرد. این نتیجهء سیاستهای خائنانهء رژیم انقلابی/فاشیستی ایران است و ربطی هم به پهلویها ندارد.
جناب «م ـ پرخاشگر»، شما از تاج و تخت اهدایی انگلیس به خاندان پهلوی صحبت میفرمایید. به شما توصیه میکنم کمی تاریخ بخوانید. به اسناد منتشر شدهء وزارت خارجه و به کتاب خاطرات ژنرال آیرونساید و همچنین به خاطرات سرپرسی لورن رجوع فرمایید تا متوجه شوید که دولت بریتانیا کوچکترین اطلاعی از کودتای رضا شاه نداشت و تمام آن ادعاها دروغی بیش نبود.
باز تکرار میکنم، مخالفین رضا پهلوی باید دلایل و مدارک خود را در مورد پولشوییها و سوء استفاده های مالی خاندان پهلوی در یک دادگاه (در اروپا و یا آمریکا) مطرح نمایند تا آنها در این زمینه رای دهند. والا این ادعاها حرفهای بی اساسی است که فقط جنبهء تبلیغاتی داشته و برای دق دلی مورد استفاده قرار میگیرد.
۴۲٨۶۹ - تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱٣۹۰
|
از : م ـ پرخاشگر
عنوان : وسایل امنیتی خانه ربع پهلوی بیش از ۵ میلیون دلار هزینه داشته است.
گویند که رضا خان در سواد کوه در دل کوهی در اطاقکی از سنگ بوده، زندگی میکرده است. جناب «برف» معتقندند که رضا خان آن سنگها را بسان شعبده بازان بطلا مبدل کرده است که کفاف فرزندان و نوادگان و دوستان و یاران هزار فامیل برای هفت پشت را هم خواهد داد. بعد از انقلاب سپرده دولت ایران در امریکا حدود دوازده میلیارد دلار بوده است که هیچ معلوم نشد بکجا رفت.
باگذشت ۳۲ سال از توقیف اموال و داراییهای ایران در آمریکا هنوز بخش زیادی از املاک متعلق به کشور ایران در اشغال آنان بوده و هیچ پرداختی بابت اجاره و دیگر درامدهای ها به کشورمان پرداخت نشده است.
اموال و اشیایی را که دولت ایران، در گذشته خریداری کرده بود و پولش از کیسه ی ملت ایران پرداخته و داده شده بود در انبارهای آنهاست و آنها را تحویل دولت جمهوری اسلامی و ملت ایران نداده اند.طلبهای ایران که در امریکا بود، بلوکه شد و اینها آن اموال را برنگرداندند .چرا؟ سه هزار شرکت تجاری خاندان پهلوی با «شراکت» امریکایی بعد از ورشکسته شدنشان در جریان گروگانگیری طبق بیانیه های الجزایر از همین سپرده میلیاردی بابت «غرامت» بجیب خاندان پهلوی سرازیر گشت. جناب برف «بی رنگ» بروید تفاهم نامه ایران و امریکا را در بیانیه های الجزایر منعکس است مطالعه نمائید و با هر حساب سرانگشتی کودکانه خواهید دید بیان مبلغ بی ارزش دویست میلیونی دارایی پهلوی بیشتر بجوک شبیه است. این پولها مال مردم ایران است و تا زمانیکه ثروت مردم بآنان پس داده نشود و رضا پهلوی از ادعای تاج و تخت اهدایی انگلیس بخاندانش صرف نظر ننماید بایستی هم مسولیت هرجنایاتی که در دوران پدر بزرگ و پدرش در ایران بوقوع پیدا کرده است را هم بعهده بگیرد و در دادگاه صالح در ایران بعد از این حکومت جنایتکار جوابگو خواهد بود.او با اجازه صیهونیستها در حال حاضر برسر تجزیه ایران وارد گفتگو با فرصت طلبان تاریخ ایران از کرد، بلوچ و عرب و وابستگان منافع استعمار در منطقه است که جرمی است بزرگتر از دزدی شاهانه خاندان منحوس پهلوی.
۴۲٨۶۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱٣۹۰
|
از : برف
عنوان : با آرزوی موفقیت برای همهء دوستان
آقای دکتر باران گرامی فقط صفحه های ویکیپیدیا را کپی کرده. لینکی که ایشان از بی بی سی گذاشته اند در اصل مقاله ای است از گنجی. صحت و سقم اظهارات گنجی را هم همه میدانند (حال نظر دکتر باران در مورد او چه باشد).
دکتر باران در آخرین نوشتهء خود اعتراف میکند که هیچ مدرکی برای اثبات پولشویی پهلویها ندارد. او سپس به آل کاپن اشاره میکند که صد البته ارتباط او را با مسئلهء مورد بحث فقط و فقط خودش میداند.
ایشان سپس رضا شاه را متهم به سربریدن کوچک جنگلی میکند. این اتهام حرفی است بسیار واهی که نشان از عدم آشنایی گوینده به مطلب مورد بحث دارد. دکتر باران سپس مطالبی را در مقایسهء رضا شاه و کوچک خان بیان میدارد که جز ابراز احساسات ارزش دیگری ندارد.
در پایان نیز خدمت جناب دکتر باران عرض میدارم که مسعود بهنود ادعای مربوط به دارایی های رضا شاه را در کتاب «سه زن» نوشته. او در این کتاب ادعا کرده که رضا شاه ۲۰۰ میلیون دلار پول نقد از ایران خارج کرده. محض اطلاع دکتر باران عرض میکنم که بهنود حتی یک عدد مدرک برای این ادعایش و دیگر ادعاهایش بیان نداشته.
البته هیچ نیازی به دلیل و مدرک برای اثبات ادعاهای ضد پهلوی نیست و استاد دکتر باران و هم اندیشانشان دیر زمانی است که بر مبنای استنباطات شخصیشان پهلوی ها را محکوم کرده اند.
با آرزوی موفقیت برای همهء دوستان.
۴۲٨۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱٣۹۰
|
از : حق
عنوان : از رضا پهلوی خوشتون نمیاد. از به محاکمه کشاندن خامنه ای هم خوشتون نمیاد؟
به مخالفان خاندان پهلوی، خب، حالا که شما خوب معلوم کردید که از رضا پهلوی و خاندانش خوشتان نمی آید،حالا معلوم کنید که چرا از به دادگاه کشاندن خامنه ای خوشتان نمی آید؟
اگر خواستار محاکمه خامنه ای هستید:-
آیا می توانید در جبهه جمهوریخواهان، شما یک شخصیت سیاسی یا یک فعال حقوق بشری سرشناس مورد علاقه تان را معرفی کنید که حاضر شود علیه جنایت های خامنه ای شکایت کند و شماها از او حمایت کنید؟
برای من فرق نمی کند که رضا پهلوی این شکایت را کرده باشد یا یک جمهوریخواه یا یک اصلاحات چی. من حمایت می کنم چون هدفم به پایین کشیدن از اریکه قدرت اون خامنه ای بد همه چیز است که دمار از روزگار ملت ایران در آورده.
راه حل شماها چیه؟ اصل یا فرع؟ اصل محاکمه کردن خامنه ای کهریزکی است یا ول کردن او که همینطور ادامه بده؟ یا اصل برای شما رضا پهلوی است. رضا پهلوی یا محاکمه خامنه ای؟ کدام یک؟
اگر شیرین عبادی یا مجتبی واحدی یا مسیح علینژاد همین اقدام رضا پهلوی را می کردند، آیا شماها از او حمایت می کردید یا بجای حمایت، سابقه آنها را و یا احساسات خودتان را نسبت به آنها اصل قرار می دادید و حسابی توی گذشته هاشون خودتان را غرق می کردید؟ کدام یک مهمترست، احساسات شما یا محاکمه علی خامنه ای؟
واقعا فکر می کنید که برای مردم در ایران فرق می کند که شکایت نامه علیه خامنه ای از طرف رضا پهلوی باشد یا شیرین عبادی یا یکی از شما که اصل را ول کرده و به فرع چسبیده اید!
اگر انقدر مطمئن هستید که پهلوی ها دزدند، چرا اول حساب خامنه ای را نمی رسید و کشورتان را پس بگیرید تا بعدش نوبت پهلوی ها برسه!
از رضا پهلوی خوشتون نمیاد. از به محاکمه کشاندن خامنه ای هم خوشتون نمیاد؟
۴۲۷۹۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣۹۰
|
از : باران
عنوان : ثروت پهلوی
می دهند. لذا ثروت خاندان پهلوی ماهیتا نمی تواند در لیست سرمایه داران فوربس/ فورچون قرار گیرد. مثل اینکه توقع باشد که ثروت الکاپون یا یک مافیای روسی امروزی را بنا به مدارک مالیاتی سالانه سرمایه داران کلان بررسی کرد.
رضا پهلوی می تواند فرم مالیاتی سالانه خود را مانند تمام سیاسیون آمریکایی در وب سایت خود درج کند. این فرم مانند قیمت خانه اش در پوتامک علنی بوده که می توان در گوگل جستجو کرد.
چمدانها هم مربوط به ۱۳۵۷ است نه ۱۳۲۰ . منبع بی بی سی در فهم فارسی دیپلمه است؛ ربطی به ۱۳۲۰ ندارد.
رضا خان کشتار جمعی را چندین بار انجام داد. یکی از آنها سربریدن کوچک جنگلی از مبارازان گیلان بود. کسی میداند گور رضا خان کجاست؛ ولی مجسمه کوچک جنگلی در میدان شهردار رشت پشت به آسمان آبی ابدی است.
ثروت رضا خان در شهریور ۱۳۲۰ را می توان از گوگل در دهها منبع بدست آورد. یکی از آنها در زیر می آید. این ثروت برابر بوجه سالانه کشور بود.
ایران را به نام خویش کرد و در اواخر سلطنت حدود ۷۰۰۰ روستا به نام او ثبت شده بود [۷۸] [۷۹] مجموع زمینهای وی بالغ بر ۱۰٪ از کل زمینهای کشاورزی ایران آن روز میشد. همچنین چندین کارخانه در ایران بنام وی به ثبت رسیده بود.[۸۰][۸۱][۸۲]
درباره دارایی نقدی وی در زمان خلع از سلطنت اختلاف هست. برخی معتقدند که رضاشاه در زمان برکنار شدن از سلطنت نقدینگی فراوانی در خارج از کشور داشتهاست، [۸۳][۷۸] [۷۹][۸۴][۸۵][۸۶] مسعود بهنود معتقد است رضاشاه در زمان برکنار شدن از سلطنت (۱۹۴۱) حدود ۲۰۰ میلیون دلار در حسابهای بانکیاش در لندن ذخیره پولی داشتهاست.
[۷۸] [۷۹] منوچهر فرمانفرمائیان نقل میکند که عبدالحسین هژیر در اوایل دهه بیست برای بازپس گیری دارایی رضا شاه (که مبلغی بالغ بر بیست تا سی میلیون پوند بوده و دولت انگلیس تا پس از جنگ آنرا توقیف کرده بود) سفری به انگلستان
داشتهاست.[۸۷] ولی خود رضا شاه در هنگام تبعید و در پاسخ به کسانی که به وی اتهام به داشتن حساب بانکی در خارج از ایران میزدند، گفتهاست: «آقایان بدانند که من درتمام بانکهای اروپا و آمریکا یک لیره یا یک دلار هم ندارم - راست
است که در ایران متمولم، ولی در خارج هیچ چیز ندارم و دولت باید فکر خرج من باشد».[۸۸] در هر حال، ثروت رضاشاه به هر میزان بود، به فرزندش محمدرضاشاه پهلوی منتقل شد و بعدها دربنیاد پهلوی متمرکز گردید.[۷۸] [۷۹]
http://fa.wikipedia.org/wiki/D۸B۱D۸B۶D۸A۷D۸B۴D۸A۷D۹۸۷
۴۲۷۷۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣۹۰
|
از : حق
عنوان : به آقای ف. علاء الدین
با درود به آقای ف. علاء الدین محترم، می گویید که
"منظور وی ازینکار البته انکار گفتمان سیاسی برای مشخص کردن خطوط اصلی دولت آینده است که هم اینک دردستور روز نیروهای اپوزیسیون قرارگرفته ست."
اولا، این "نیروهای اپوزیسیون" کدامند، نامهایشان چیست؟
دوم، چرا انکار کردن و نکردن شما بوسیله رضا پهلوی باید برای شما اصلا اهمیتی داشته باشد، شمایی که او را انکار می کنید و به رسمیت اش نمی شناسید! بفرمایید، چطور شما باید اجازه انکار او را داشته باشید ولی او نباید همین اجازه را داشته باشد! شما که او را به رسمیت نمی شناسید و پشیزی ارزش برای او قائل نیستید، چرا مثل یک مظلوم درمانده زانوی غم بغل کرده اید و بدنبال به رسمیت شناخته شدن از سوی او هستید! اگر به گفته شما، او شما (سکولاردمکرات های فدرالیست، معتقد به "کثیرالمله" بودن ایران) را انکار می کند، خب، شما هم رضاپهلوی (لیبرال دمکرات ناسیونالیست و باورمند به یک کشور با یک ملت) را انکار کنید! عوض که گله ندارم، جانم!
تازه در طیف شما کم نیستند افرادی که معتقد به مکتب آزادیهای بی حد و حصر و بی قید و شرط هستند! آیا طبق این ایدئولوژی، که فقط در جنگل برقرارست، می توانید جلوی آزادی فرد دیگری و در اینجا رضاپهلوی را بگیرید و آنرا توجیح هم بکنید! اگر بکنید که حد و حصر و قید و شرط گذاشتن بوسیله این مکتب می شود و خدشه وارد کردن به این ایدئولوژی و پایبند نبودن به آن! بجای آه و ناله کردن و به در و دیوار زدنتان، چرا نمی توانید به خودتان بقبولانید که هم شما و هم مخالف تان و در اینجا رضا پهلوی، هر دو کاملا آزادید که شما کار خودتان را بکنید و او هم کار خودش را و این حق هر دو شماست و نه حق فقط شما!
شما دو طرف قضیه و رقیب، با هم رقابت کنید و داوری را به مردم بسپارید. از این دمکراتیک تر و منصفانه تر هم مگر می شود! مگر آنکه با رقابت هم مخالف باشید! اگر این مشکل شماست، خب، رک و راست بگویید تا ما بدانیم! بجای گلایه که او شما را انکار می کند و به رسمیت نمی شناسد (البته به زعم شما و نه مخالفان تان) و این نوشتارتان که پر است از تعبیر شما از تاریخ معاصر ایران برای توجیح اینکه چرا او نباید در عرصه سیاسی باشد، او نباید اصلا آزاد باشد تا آنگونه که صلاح می داند مبارزه اش را بکند، و او نباید با شما رقابت کند، شما هم ههمانکارهایی که می گویید که او با شما می کند، خودتان با او بکنید! عوض که گله ندارد، جانم!
شما هر دو وارد گود شوید و مواضع خود را با مردم در میان بگذارید و برایشان رقابت و مبارزه کنید. داوری نهایی را هم به ملت ایران واگذار کنید و به داوری آنها احترام بگذارید. این داوری را رضا پهلوی قبول کرده که به عهده ملت ایران بگذارد، درستش هم همینست. بفرمایید که چه اشکال معقولی شما در این می بینید، آخه! مگر قرارست بدون وارد گود شدن، شما از رقیب انتظار داشته باشید که تسلیم شما شود و یا ملت ایران را فاقد شعور می دانید که قوه تشخیص و انتخاب بین شما را ندارد و صلاح خودش را نمی فهمد! اگر اینطورست، بفرمایید که فرق شما و همفکرانتان با ولی فقیه مطلقه چیست!
می گویید "در این راه اپوزیسیون ایران در حین دور زدن ومنزویکردن گروههای واگرای افراطی همچون سلطنت طلب وتجزیه طلبها، باید در مورد خطوط اصلی اتحاد عمل توافق کند که هدف آن میتواند ایجاد دولتی دمکرات، سکولار و فدرال در ایران باشد ... "
باز اول می پرسم، این "آپوزیسیون ایران" شما کیستند که با تعریف شما شامل "سلطنت طلب" ها نمی شود؟ آیا منظورتان شبکه سکولارهای سبز جناب اسماعیل نوری علاء است که ادعا می کند فراحزبی و فرامسلکی است و بدنبال آلترناتیو سازی است؟؟!! یا نه؟
این چه "آپوزیسیون ایران" ای است که نشانه ای از فرا حزبی و فرا مسلکی و دمکراسی ای در آن دیده نمی شود! ضمن اینکه تعیین تکلیف می کند که سیاست اش باید "دور زدن و منزوی کردن، سلطنت طلبان باشد و همزمان "باید در مورد خطوط اصلی اتحاد عمل توافق کند که هدف آن میتواند ایجاد دولتی دمکرات، سکولار و فدرال در ایران باشد ... " !!! مگر کل جمعیت ایران فدرالیست هستند که کل اجزائی که آپوزیسیون ایران را تشکیل می دهند فدرالیست باشند و ۱۰۰ !!! این یکسان سازی و یکسان پنداری و یکسان پروری و مطلق گرایی محض است که! نه، آپوزیسیون ایران مثل "آپوزیسیون ایران" شما نیست که مثلا در مورد فدرالیسم یکسان و ۱۰۰ باشد! این می تواند سیاست یک حزب و چند حزب باشد ولی نه فراگیر آنطور که جلوه اش می دهید! شما اپوزیسیون ایران نیستید بلکه چند حزب یا گروه و چند ده و چند صد نفر هستید که حول محور مشترکات خودتان که فدرالیسم و و است جمع شده اید. در دیگر سو، دیگر ایرانیان هستند که حول دیگر محورها و محورهایی گرد آمده اند که فدرالیسم و ایران "کثیرالمله" را شامل نمی شود. کاندید برخی از اینها رضا پهلوی است. شما این تکثر و پلورالیسم را قبول ندارید و در "آپوزیسیون ایران" تان هیچکدام از اینها را راه نمی دهید و انکارشان می کنید و به رسمیت نمی شناسیدشان و می خواهید که خودشان را محو کنند و بدون هیچ چند و چونی، گود را تقدیم شما و "آپوزیسیون ایران" شما کنند! خب، این کمال دیکتاتوری و خودمحوری و خود شیفتگی شما را نشان می دهد که آنرا با کژ و کُله کردن تاریخ معاصر ایران در این نوشتارتان توجیح کرده اید و اینهمه گله گزاری و مظلوم نمایی و همه پر از تناقض! این حق را برای دیگران هم قائل شوید که محورهایی که شما و همفکرانتان دور آن گرد آمده اید را قبول نداشته باشند و محورهای خود را داشته باشند، تعبیر خود را از تاریخ معاصر ایران داشته باشند و نه آنها خود را به شما تحمیل کنند و نه شما خود را به آنها. توافق کنید که در برخی موارد هرگز به توافق با همدیگر نخواهید رسید و این باید مردم باشند که با رای خود یکی از شما را برگزینند، درست مثل کشورهای لیبرال دمکرات غربی که مردم داوری می کنند و رقبا رای مردم را می پذیرند تا دور انتخابات بعدی. اینکه گلایه و قهر سیاسی ندارد!
در مورد دولت دمکرات، باید دقیقا توضیح دهید که این تعریف شما از دمکراسی دقیقا چیست چون دمکراسی فقط یک تعریف ندارد. هم چین خود را دمکراتیک می داند، هم جمهوری اسلامی و هم فرانسه. منظور شما چین است یا فرانسه یا ملغمه ای از ایندو یا چه؟ لطفا چند کشور را بعنوان نمونه به ما نشان دهید تا ما یک تصویر کلی از ایرانی داشته باشیم که شما بدنبالش هستید.
در مورد "دولت دمکرات و سکولار" باید توضیحات لازم را بدهید. در میان سه کشور نامبرده در بالا، بجز جمهوری اسلامی، آن دو دیگر هر دو سکولار هستند یعنی بند نافشان به آسمانها وصل نیست. باید روشن کنید که این دولت سکولاردمکرات شما چیست؟ من نظامی بنام نظام سکولاردمکرات را در ویکی پدیا تاکنون پیدا نکرده ام. اگر لینک آنرا دارید به من مرحمت بفرمایید تا بروم و درباره اش یاد بگیرم و مزاحم کسی در اینمورد نشوم. ملت ایران باید بداند که شاخصه های نظام سکولاردمکرات چیست و چه تفاوتهایی با لیبرال دمکراسی و سوسیال دمکراسی و دیگر نظامها دارد. باید مردم بدانند که مناسبات سکولاردمکراسی شما به یکایک مفاد منشور جهانی حقوق بشر چیست؟ لطفا چند نمونه از کشورهای واقعا موجود که شما مد نظر دارید و الگوی شما برای ایران است را به ما معرفی کنید تا از حالا برایمان ملموس شود. اینها پرسشهایی است که نسلهای سال ۵۷ و بویژه سرآمدان جامعه از آنانی که دم از جمهوری اسلامی می زدند باید می کردند و نکردند و ما به اینروز سیاه افتادیم. حال این پرسشها را من از همه منجمله شما می کنم و انتظار پاسخ دارم. پاسخگو بودن و نبودن شما تعیین کننده نوع دمکراسی خواهد بود که شما برای ایران متصور هستید.
نکته پایانی که مایلم با شما در میان بگذارم موضع شما در برابر منشور جهانی حقوق بشر است که هیچ اشاره ای به آن در این نوشتارتان به ان نکرده اید. اولا این منشور سر تا پایش سکولارست و نیازی نیست که روح این منشور هم که سکولارست را از کل این منشور جدا کنیم و بعنوان یک تافته جدا بافته آنرا قالب کنیم.
دوم، تعریف شما از دمکراسی در این بخش "...که منظورازدمکراتیک بودن، رعایت حقوقی است که در جوامع پیشرفته غربی اعمال میشود همچون حق تشکیل سندیکا برای کارگران. شرایط خاصی که اقتصاد نفتی برای ایران پیشآورده ست لزوم حسابرسی کارگران و کارمندان را برحقوق سندیکائی افزوده ست. در گذشته نیز شاهد بودیم که چگونه پولهائیکه برای گردش بانکهای ملی شده در زمان حکومت بازرگان واریز میگردید سر از خارج درمیآورد. با اعمال حسابرسی کارگران، سرمایهدارانی که با اعلام ورشکستگی کارخانجات پولهای هنگفتی به جیب میزنند ابتدا باید حقوق کارگرانی را که درحکومت اسلامی فعلی ماهها بتعویق میافتد بپردازند. با اعمال حسابرسی کارگران اساسا حقوقی به تعویق نمیافتد و جلوی حیف ومیل سرمایه نیزگرفته خواهد شد."
برای من این تقلیل دادن منشور جهانی حقوق بشر به بخشهایی از آنست و نه همه منشور. باید از اینگونه مبهم گویی ها و کلی گویی ها فاصله بگیریم و جزئیات را نامربوط و واضح و یا مصلحت "ما" نیست، فرض نکنیم.
همین نوشتارم را در نقد از برخی نکات در این نوشتارتان و همانطور پرسشهایم از شما را در پارس دیلی نیوز و سامانه حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) خواهم گذاشت. با احترام حق پاینده ایران و ملت ایران
۴۲۷٣۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣۹۰
|
از : لقمان شمال
عنوان : حکومتهای پهلوی و جمهوری اسلامی نمایانگر دو روی سکه ارتجاع و جنایات و چپاول در ایران هستند.و برای رسیدن بآزادی باید از میان این دو نظرگاه بغایت ارتجاعی گذشت
آیا واقعآ فرق اساسی بین طرفداران «ظل الله» و طرفداران «آیت الله» وجود دارد؟در طول تاریخ ایران این دو «گروه» یار و یاور همدیگر و در خشنونت و بیدادگری مشترک و در«موروثی» بودن تاج و تخت و منبر «رقیب» همدیگر بودند. فردوسی در هزار سال پیش آندو را خوب شناخته و میگوید « چنان دین و دولت به یکدیگرند* توگویی که از بن زیک مادرند ـ چو دین را بود پادشه پاسبان * تو این هردو را جز برادر مخوان ». سیاست گهی زین به پشت و گهی پشت به زین را پایه و باب آزادی و استقرار حاکمیت مردم در ایران نیست. جانبداران این دو گروه با استفاده از همه امکانات وابستگی (مالی) و خشنونت در پی « پشت پا« زدن رقیب هستند و هرگز بمنافع و آزاد زیستن مردم ایران در پناه قانون و در نظام انتخابی( جمهوری) ذره ای باور نداشته و ندارند. استقرار آزادی، استقلال، دموکراسی و جمهوری ایرانی فقط با خط فاصل از این دوجریان استبداد تاریخی و تمام مزدوران و وابستگان ارتجاع جهانی و هیزم بیاران آتش جنگ و خرابی امکان دارد. مبارزه مردم ایران جهت تحقق خواسته های بحق خود که در انقلاب بهمن ۵۷ متجلی شده بود در «خفآ و علنی» ادامه دارد. روشن و متبلور ساختن پایه و اساس خواستهای دموکراتیک مردم ایران در بیش از سی سال پیش فرموله گشته بود، قادر است در بسیج عمومی مردم ایران علیه ظلم و ستم رژیم ملاها ادامه دهنده سیاست ضد انسانی رژیم پهلوی تآثیر گذار باشد ولا غیر!
۴۲۷۱۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣۹۰
|
از : الف باران
عنوان : سخن بر سر "نجات ایران" و دستیابی به "دموکراسی" نیست, سخن بر سر قالب کردن قورباغهای بجای قناری است...
هیچکس باور نمیکند سرنوشت حسنی مبارک را ، او که ظاهرا دمکرات بود ، در میان کشورهای عربی و آفریقایی مقام والایی داشت،هر کجا که جنگی و پس از آن صلحی زور چپان میشد اول از همه حسنی مبارک، این کبوتر صلح را از لانهٔ بیرون میاوردند که صلحی خمیر کرده به تنوری بچسباند ! راستی چطور شد که او یکباره دیکتاتور شد ! او که لباس نظامی نمی پوشید و مثل پادشاهان همسایه یا مثل اعلیحضرت خودمان با شمشیر، کبکبه و دبدبه مقابل نظامیان خودنمایی نمیکرد، او که مقام خود را از رشادتهای نظامی بدست آورده بود و از کودتای مهندسی شده ، از طرف اراذل اوباش به این مقام نرسیده بود...چرا سزاوار نیست که پسر او رئیس جمهور آینده مصر باشد ! چرا که نه ! یا پسر رئیس جمهور تونس برای تونس ؟! یا پسر معمر قذافی، یا پسران صدام حسین ؟! چرا که نه ؟ اگر پسران این دیکتاتورها صلاحیت رهبری آن کشورها را ندارند،چرا برای ایران این استثنا باید باشد ؟! و رضایت به "رضا " دادن تبلیغ شود ؟! در تمام خاندان پهلوی کسی نیست که یک مدرک بالای دیپلم داشته باشد ! بدون شک تعدادی جیغ دادشان بهوا خواهد رفت که این موضوع چه ربطی به مقاله دارد ! اگر سلطنت طلبان بخواهند که قورباغهای را رنگ بزنند و بجای قناری به ما قالب کنند چرا که نداشته باشد ! مردم مصر حسنی مبارک را به محاکمه میکشند و احتمال اعدام او نیز هست،پس پسران این دیکتاتور همان شرایط و صلاحیت هایی را که پسران دیکتاتورهای دیگر دارند ، دارند ! اگر رضا پهلوی، قبول دارد که فساد و تباهی در دوران پدر بزرگوارشان، عاملی برای طغیان مردم و تحمیل انقلاب بوده است پس بیایند بخاطر احترام به همان مردم و نسل امروز و عدم تکرار آنگونه فساد ها، عواملی و کسانی را که در زمان پدر بزرگوارشان اینگونه اعمال را انجام میدادند معرفی کنند ؟ بفرمایند آنها چه کسانی بودند یا هستند و چه خیانت هایی را به مردم و کشور ایران کرده اند...امروز مردم مصر دیکتاتور کشورشان را به دادگاه میبرند پس دادگاهی و دادخواهی اینهمه تباهی و ظلم رسیده به مردم در ایران چه میشود ؟ چه کسی گفته است که شاه دیکتاتور نبود ولی حسنی مبارک بود ؟ سزای خیانت پدر پاداش رهبری برای پسر نمیشود ! سخن بر سر کینه های دیرینه نیست سخن بر سر طرز فکر مردم مصر و سلطنت طلبان پر مدعای ایران است ! مردم مصر البردی را برای رهبری جنبش نپذیرفتند چون زمانی طولانی از مردم مصر دور بوده و مسائل مردم مصر را درک نمیکرده است ! آیا رضا پهلوی دیپلمه چند میلیارد دلاری چنین صلاحیتی را دارد ؟ اگر دارد پس چرا این صلاحیت را پسران دیکتاتورهای دیگر ندارند ؟ سخن بر سر "نجات ایران" و دستیابی به "دموکراسی" نیست, سخن بر سر قالب کردن قورباغهای بجای قناری است...
۴۲۷۰۵ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣۹۰
|